از آن جبینِ عرق کرده ، شد گلاب خجل
دمی که ساقی ما شد ز قحط آب خجل
که دیده بود علمدار بر زمین افتد؟!
که دیده بود شود ابنِ بوتراب خجل؟!
نخواست تا بدنش سوی خیمه برگردد
که آب گشت ز شرم و شد از رباب خجل
سکینه گفت : پدر "اَینَ عمّی العباس؟"
حسین گریه نمود و شد از جواب خجل
عرق چکیده ز شرم از جَبینِ ابیاتم
ردیف شعرم اگر گشت انتخاب ، خجل
#عاصی_خراسانی
۱۲ صفر ۱۴۳۳
۲۸ شهریور ۱۴۰۰
صلّی الله علیک یا اباعبدالله
در کنارت اگر نمی گیری
لااقل لطف کن ، کناره مگیر
#عاصی_خراسانی
صلی الله علیک یا اباعبدالله
یک سال در هوایِ زیارت گریستم
از راهِ دور ، گوشه ی هیئت گریستم
امّا گناه مانعِ قرب و وصال بود
بی آبرو شدم ، ز خجالت گریستم
با التماس هم نشد آخر حرم روم
دیگر نبود فرصت صحبت ، گریستم
یاد تو بوده ام به نماز و دعا ، حسین
حتی اگر میان عبادت گریستم
گفتند : "زائرش نشدی قسمتت نبود"
عاصی ز شوربختیِ قسمت گریستم
#عاصی_خراسانی
شب ۱۴ صفر ۱۴۴۳
علی مقدم
صلی الله علیک یا اباعبدالله یک سال در هوایِ زیارت گریستم از راهِ دور ، گوشه ی هیئت گریستم امّا گن
صلّی الله علیک یا ابا عبدالله
از داغِ تشنگیِ تو، دریا گریستم
در روضه ات به وسعت صحرا گریستم
میخواستم به چشم تو آیم به گریه ام
آری نگاه کن که چه زیبا گریستم
دیدی که خواب را ز دو چشمانم آب برد
از بس که در فراقِ تو شبها گریستم
کربُبلا نشد بروم، هیئتش که هست
آنجا که قسمتم نشد، اینجا گریستم
میخواستم به فاطمه او را قسم دهم
"میخواستم بگویمش امّا گریستم"
#عاصی_خراسانی
شب ۱۴ صفر ۱۴۴۳
علی مقدم
صلّی الله علیک یا ابا عبدالله از داغِ تشنگیِ تو، دریا گریستم در روضه ات به وسعت صحرا گریستم میخوا
صلّی الله علیک یا ابا عبدالله
چون موج ، غرقِ شور و تلاطُم گریستم
بی اعتناء به خنده ی مَردم ، گریستم
از فرط گریه ، قامتِ من نم کشید و رفت
از بسکه روز و شب به تداوم گریستم
گفتم مگر به گریه به آغوش او رسم
مانند بچّه ای که شده گُم گریستم
اظهار عشق را به تکلّم چه حاجت است؟!*
من همچو لال جای تکلّم ، گریستم
دیشب به پایِ عکس حرم گریه کردم و
مثلِ خمار دور از آن خُم گریستم
#عاصی_خراسانی
۱۴ صفر ۱۴۴۳
* اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست
#صائب
وَلَا تُحَمِّلنَا مَا لَا طَاقَتَه لَنَا بِهِ!
ما پُشتِمان ضعيف تر از آن بُوَد که تو
بار فراق و دوريِ خود را برآن نَهی
#عاصی_خراسانی
علی مقدم
صلی الله علیک یا اباعبدالله یک سال در هوایِ زیارت گریستم از راهِ دور ، گوشه ی هیئت گریستم امّا گن
قَدْ کَلَّتْ لِسَانِی کَثْرَةُ ذُنُوبِی
وَ أَذْهَبَتْ عَنِّی مَاءَ وَجْهِی
فَبِأَیِّ وَجْهٍ أَلْقَاکَ؟!
همانا کثرت گناهان، زبانم را به لکنت انداخته
و آبروی من را بُرد
پس با چه رویی با تو روبرو شوم؟!
#امام_سجاد_علیه_السلام
#صحیفه_سجادیه
آری گناه ، مانعِ قرب و وصال بود
بی آبرو شدم ، ز خجالت گریستم
#عاصی_خراسانی
علی مقدم
صلّی الله علیک یا ابا عبدالله چون موج ، غرقِ شور و تلاطُم گریستم بی اعتناء به خنده ی مَردم ، گریستم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای همه آنهایی که در مرز مهران گریه کردند
آری ضرر نمودم و ارزان گریستم
گاهی اگر برای غمِ نان گریستم
هر لذّتی به غیر تو خسران محض بود
در ابتداش خنده و پایان گریستم
جز گریه چیست ، لشکر افتادگانِ عجز
بنگر مرا که تا بُنِ دندان گریستم
گریه اگر نوشته شود ، شعر میشود
من با قلم برای تو دیوان گریستم
آتش کجا به هیزم تَر میکند اثر؟!
آری برای توبه ز عصیان ، گریستم
کارم ز دوری ات به تحیّر کشیده است
دیشب به یاد روی تو ، خندان گریستم
تا سر به دامن تو گذارم به وقت مرگ
دیدی چگونه سر به گریبان گریستم
هرچند کربلای تو روزیِ من نشد
در پُشتِ مرزِ بسته ی مهران گریستم
#عاصی_خراسانی
۱۵ صفر ۱۴۳۳
يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ
سوره انفطار آیه ۶
از فرط خوبیِ تو، ما بد شدیم یارب
حلم و کرامتِ تو، مغرور کرد ما را
#عاصی_خراسانی
8.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*علامه حسن زاده آملی رحمه الله علیه :
"الهی ؛ جان به لب رسید تا جام به لب رسید"
#علامه_حسن_زاده
.
بعد از هزار دور به من هم عجب رسید
جانم به لب رسید که جامم به لب رسید*
.
بر رویِ آفتابِ تو موی سیاه ریخت
یاللعجب چگونه در اینصبح ، شب رسید؟
.
روز نخست ، نوبت تقسیم تاب و تب
تابش به مویِ تو ، به منِ خسته تب رسید
.
وصل تو واجب است و خیالِ تو مستحب
صد شُکر دست من به همین مستحب رسید
.
بختم سیاه گشت ز داغ تو ، تلخ نه
این هم شباهتی که به من از رطب رسید
.
.
#عاصی_خراسانی
کلیپ : قسمتی از بیانات آیت الله جوادی حفظه الله در مورد علامه حسن زاده آملی رحمه الله علیه