علی مقدم
اگر گفتی چنین گفتی 🔸زبان حال تعریف زبان حال و ضابطه های آن در مطلب قبل به ضرورت بحث اشاره کردیم
🔸زبان حال
بررسی چند نمونه
بعد از اینکه تعریف و شاخصه های زبان حال صحیح را بررسی کردیم به یک نمونه از اشعاری که این شاخصه ها در آن رعایت نشده بود اشاره کردیم. در این قسمت هم به چند نمونه از زبان حال هایی که توسط بعضی از شعرای معاصر سروده شده است اشاره میکنم (لازم به ذکر است دوباره تکرار کنم این نکته را که ذکر این نمونه ها به معنای جسارت به شاعر و یا ندیده گرفتن اشعار خوبی که دارد نیست)
اشعار یکی از شاعران بسیار تاثیر گذار در شعر هیئت (که برکات فراوانی هم داشته اند) را که بررسی میکردم دیدم بعضا زبان حال هایی برای ذوات مقدس اهل بیت علیهم السلام سروده اند که اصلا مناسب نیست.(به خاطر احترام به ایشان اسمشان را ذکر نمیکنم)
به عنوان نمونه فقط به چند نمونه از اشعار ایشون اشاره میکنم:
۱. زبان حال حضرت علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها
تو دلت پره منم دلم پره
پس کمی بخواب بذار گریه کنم
این بیت انسان را یاد گفتگوهایی که در دعواهای زن و شوهری رد و بدل میشود می اندازد
۲.زبان حال امام علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها
باشد نخند...از تو توقع نداشتم
این دل شکسته هست شکستن برای چه؟
یعنی چی از تو توقع نداشتم؟! اصلا متوجه هستیم داریم زبان حال دو معصوم را میگوییم؟!
۳.زبان حال امام علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها
بسترت را جمع کن از خانه ، بیماری بس است
زیر چشمت گود افتاده است ، پس زاری بس است
از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام
خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است
تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام
این تبسم کردن از روی ناچاری بس است
این طرفداری از من کار دستت داده است
بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است
باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم
بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است
واقعا انتخاب ردیف در شعرهای زبان حال خیلی مهم هست . ردیف وقتی "بس است" هست ناخودآگاه شاعر مطالبی را از زبان امام علی خطاب به حضرت زهرا میگوید که در شان آنها نیست
بیت اول را ما اگر ندانیم موضوع شعر چی هست ، چه حسی داریم به آن؟ این جمله را معمولا به کسی میگوییم که خود را به مریضی زده و ما از او کلافه شده ایم
۴.این هم چند بیت از غزل ایشان که زبان حال حضرت امیر خطاب به حضرت زهراست (این غزل ایشان را اولین بار ایام شهادت حضرت زهرا در یک مجلس از زبان یک مداح که آنجا روضه میخواند شنیدم)
باز هم ای دخترِ پیغمبر اکرم بمان
مَرهَم درد علی ای درد بی مَرهَم بمان
این نفس های شکسته قیمت جان من است
زنده ام با یک دَمَت پس لطف کن یک دَم بمان
کم ببوس دست مرا دارم خجالت میکشم
من حلالت میکنم اما تو هم یک کَم بمان
آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم
یار هجده ساله، هجده سال دیگر هم بمان
آه آهِ تو مرا به آه آه انداخته
جای کم کم رفتن از پیش علی کَم کَم بمان
روی تو گرچه وَرَم کرده ولی با آن خوشم
با همین روی به هم پیچیده و دَرهَم بمان
این تعداد کژتابی و کم دقتی در انتخاب کلمات و ترکیب هایی که مناسب حضرت زهرا سلام الله علیها نیست واقعا جای تعجب است . آنقدر مشکلات این غزل فراوان است که بهتر است رد شویم و به این نکته فکر کنیم که چرا حساسیت نسبت به این موضوعات اینقدر در بین بعضی از شاعران آیینی کم شده است.
هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب
هنوز بردن نامت کمال بی ادبیست
#زبان_حال
#ضوابط_زبان_حال
#شاخصه_زبان_حال
#علی_مقدم
@ASI_khorasani
💠زبان حال ۳
بررسی چند نمونه
🖋علی مقدم
در قسمت های قبلی به تعریف زبان حال پرداختیم و چند شاخصه برای زبان حال به دست آوردیم :
۱.آنچه که بیان کننده وضع و حالت شخص باشد
۲.مناسب با شئونات شخصی باشد که زبان حالش را میگوییم
۳.زبان حال به گونه ای باشد که اگر خود آن شخص میخواست صحبت کند همین زبان حال را میگفت
۴.زبانحال نباید مناقض زبان قالی باشد که از شخص صادر شده است
حالا به بررسی چند نمونه از اشعار آیینی که زبان حال اهل بیت علیهم السلام را سروده اند و به این ضوابط دقت نشده میپردازیم (ذکر این اشعار اصلا به معنای جسارت به شاعرش و ندیدن اشعار خوب و موفقی دیگری که دارد نیست بلکه فقط جنبه آموزش و حساسیت نسبت به این موضوع را دارد)
۱. مرحوم وصال شیرازی در شعری که به استقبال از محشتم کاشانی سروده است که بند یازدهم آن در این مورد است که وقتی یزید ملعون قصد کشتن امام سجاد علیه السلام را کرد حضرت زینب مانع شدند و وصال شیرازی در این ده بیت زبان حالی از حضرت زینب سلام الله علیها خطاب به یزید سروده است :
این غم رسیده را به من مبتلا ببخش
بر ما نگه مکن به رسول خدا ببخش
بر ما ستمکشان به جز این محرمی نماند
محرومیش ببین و به حرمان ما ببخش
خونی در او نمانده که ریزی به تیغ کین
ما را بریز خون و به این مبتلا ببخش
بسیار خون ناحق ازین قوم ریختی
او را به خون ناحق ما خونبها ببخش
ما را کشیّ و دعوی اسلام میکنی؟
یکتن به صدق خویش بر این مدعا ببخش
بیمار و نوجوان و پدر کشته و اسیر
بر حرف او نظر مکن و ماجرا ببخش
خُرد است اگر درشتی ازو رفت در پذیر
زار است، بر ستیزه این بینوا ببخش
هر چند دل ز سنگ بود سختتر، تو را
ای سنگدل! به این دل مجروح ما ببخش
دانی که ما نبیره سالار محشریم
ما را، زبیم پرسش روز جزا ببخش
چندان نیاز کرد که که بگذشت از انتقام
اذن مدینه داد به آن بیکسان ز شام
این شعر متاسفانه هیچکدام از ضابطه های یک زبان حال صحیح را ندارد ، هم کاملا مخالف وضع و حالت حضرت زینب و امام سجاد است ، هم مخالف شان حضرات و هم کاملا مناقض با گفتاری هست که از حضرت زینب نقل شده و هم اصل داستان کلا اشتباه نقل شده
۱.یکی از بدترین مشکلات این بند، انتخاب ردیف "ببخش" است آن هم از زبان حضرت زینب سلام الله علیها، یعنی ۹ بار التماس بخشش (نعوذ بالله) از یزید که حتی یک بار آن هم در تاریخ نقل نشده است
(این نشان میدهد مساله انتخاب ردیف برای شعری که قرار است زبان حال حضرات معصومین باشد چقدر خطیر و دقیق است)
۲.کثرت تعابیر ذلیلانه ای که برای اهل حرم استفاده شده است و نبودن هیچ تعبیر با عزتی (ستم کش ، مبتلایان ، محرومان ، دل مجروح ، بی کس)
۳. کثرت تعابیر نامناسب که برای امام سجاد علیه السلام ذکر شده (محروم ، خونی در او نمانده ، بیمار و پدر کشته و اسیر ، بینوا )
۴.از ذکر مصراع اول بیت هفتم به محضر امام زمان عجل الله عذرخواهی می کنیم
۵.چندان نیاز کرد که بگذشت ز انتقام.... فقط میشود سکوت کرد و رد شد آنقدر این مصراع خلاف شان حضرت زینب سلام الله علیهاست.
۶.جالب این است که اصلا جریانمربوط به مجلس عبیدالله بن زیاد ملعون در کوفه بوده نه مجلس یزید، وقتی امام سجاد با شجاعت جواب عبیدالله را داد او دستور داد امام سجاد را بکشتند که حضرت زینب امام سجاد علیه السلام را در آغوش گرفت و به ابن زیاد فرمود: "ای ابن زیاد هر چه خون از ما ریختی بس است والله از او جدا نمیشوم مگر اینکه اگر او را بکشی مرا نیز با او بکشی" . ابن زیاد گفت :عجبا للرحم (خویشاوندی عجیب کارها که نمیکند .
این حرکت حماسی و جمله باعزت حضرت زینب سلام الله علیها کجا و این زبان حال ذلیلانه کجا؟!
حضرت زینب در مجلس یزید ملعون هم اینگونه با حماسه صحبت فرموده اند "انّی لاستصغر قدرک و استعظم تقریعک : من ارزش و قدر تو را بسیار پست میدانم و سرزنش های بزرگی به تو دارم
.
ان شالله در قسمت های آینده به نمونه های از اشعار شاعران معاصر اشاره خواهیم کرد.
#وصال_شیرازی #علی_مقدم #زبان_حال #ضوابط_زبان_حال #شعر_آیینی
@sheikh_ali_moghaddam
علی مقدم
💠زبان حال ۳ بررسی چند نمونه 🖋علی مقدم در قسمت های قبلی به تعریف زبان حال پرداختیم و چند شاخصه برای
💠زبان حال ۴
بررسی چند نمونه
🖋علی مقدم
بعد از اینکه تعریف و شاخصه های زبان حال صحیح را بررسی کردیم به یک نمونه از اشعاری که این شاخصه ها در آن رعایت نشده بود اشاره کردیم. در این قسمت هم به چند نمونه از زبان حال هایی که توسط بعضی از شعرای معاصر سروده شده است اشاره میکنیم (لازم به ذکر است دوباره تکرار کنم این نکته را که ذکر این نمونه ها به معنای جسارت به شاعر و یا ندیده گرفتن اشعار خوبی که دارد نیست)
به عنوان نمونه فقط به چند نمونه از اشعار شاعران معاصر که اشعارشان در هیئت مخاطب فراوان دارد اشاره میکنم:
۱. زبان حال حضرت علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها
تو دلت پره منم دلم پره
پس کمی بخواب بذار گریه کنم
این بیت انسان را یاد گفتگوهایی که در دعواهای زن و شوهری رد و بدل می شود می اندازد
۲.زبان حال امام علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها
باشد نخند...از تو توقع نداشتم
این دل شکسته هست شکستن برای چه؟
یعنی چه از تو توقع نداشتم؟! اصلا متوجه هستیم داریم زبان حال دو معصوم را می گوییم؟!
۳.زبان حال امام علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها
بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است
زیر چشمت گود افتاده است، پس زاری بس است
از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام
خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است
تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام
این تبسم کردن از روی ناچاری بس است
این طرفداری از من کار دستت داده است
بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است
باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم
بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است
واقعا انتخاب ردیف در شعرهای زبان حال خیلی مهم است. ردیف وقتی "بس است" باشد ناخودآگاه شاعر مطالبی را از زبان امام علی خطاب به حضرت زهرا می گوید که در شان آنها نیست
مصراع اول را ما اگر ندانیم موضوع شعر چیست، چه حسی داریم به آن؟ این جمله را معمولا به کسی می گوییم که خود را به مریضی زده و ما از او کلافه شده ایم.
۴.این هم چند بیت از غزل شاعر شعر قبلی که زبان حال حضرت امیر خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیهما است
باز هم ای دخترِ پیغمبر اکرم بمان
مَرهَم درد علی ای درد بی مَرهَم بمان
این نفس های شکسته قیمت جان من است
زنده ام با یک دَمَت پس لطف کن یک دَم بمان
کم ببوس دست مرا دارم خجالت میکشم
من حلالت میکنم اما تو هم یک کَم بمان
آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم
یار هجده ساله، هجده سال دیگر هم بمان
آه آهِ... تو مرا به آه آه... انداخته
جای کم کم رفتن از پیش علی کَم کَم بمان
روی تو گرچه وَرَم کرده ولی با آن خوشم
با همین روی به هم پیچیده و دَرهَم بمان
۵.شعر بعدی زبان حال حضرت علی علیه السلام به حضرت زهرا سلام الله علیهاست که شاعر کلمه "تنت" را ردیف قرار داده است. معلوم است وقتی چنین ردیفی را شاعر برای چنین موضوعی انتخاب کند، مسیر خیلی از ابیات به جایی که نباید برود خواهد رفت.
در خواب دیده ام که در آورده پر، تنت
افتاده پیش قافله ها چون خبر، تنت
گفتی انار خواسته ای، ای به روی چشم
دل خون شد و نشست به پای شجر، تنت
در دل به فکر پختن نانی هنوز هم
تب میدمد ز پوست چسبیده بر تنت
چشمت که سرمه خور شد و با من سخن نگفت
گرچه زبان شده است کنون سر به سر، تنت
برداشت سنگ قبر نبی را گلاب ناب
از بس که رفته بر سر قبر پدر، تنت
هر روز قدری از بدنت آب میشود
بگرفته مخفیانه مسیر سفر، تنت
بیهوده نیست گردن تو رگ به رگ شده
بالش بلند ماند و شده مختصر، تنت
نیمی ز زندگی سر دست تغافل است
این نیمه جان ازوست اگر مانده در تنت
نوروز در لباس تو ثبت مکرر است
لاله دمیده است ز سر تا کمر، تنت
ترسم به ناله ات سر زخم تو وا شود
آرام گریه کن که نگردد خبر، تنت
نم دار گریه کن فقط از دل فغان نکن
ترسم به پا کند شرری از جگر، تنت
شور نشور از مژه ات آب میخورد
در لرزه آمده است از این چشم تر، تنت
#زبان_حال #ضوابط_زبان_حال #شاخصه_زبان_حال #علی_مقدم
@sheikh_ali_moghaddam