eitaa logo
علی مقدم
2.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
434 ویدیو
31 فایل
آثار[سخنرانی، نوشته ها و اشعار]علی مقدم عاصی خراسانی ادمین @admin9988 وبلاگ http://asikhorasani.blogfa.com/ بایگانی پادکست ها https://eitaa.com/ali_moghaddam_Podcast پیام ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17344654120743 هندوستان @SAEB_TABRIZ
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از انجمن ادبی مَطلَع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️ ای کربلا نرفته ، کمی صبر پیشه کن 🔸️ ببینید و بشنوید: سید محسن علوی | محفل ادبی مطلع @anjoman_matla
حریمِ امنِ تو ، از گَرد دردها پاک است که قرصِ رویِ تو در این مطب شود پیدا
به ساحتی که خیال و قیاس راه ندارد چگونه مدح تو گویم؟! حواس راه ندارد اگر چه نیمه ی شب آمدم ، جواب بگیرم به چشم روشن سلطان ، نُعاس راه ندارد همیشه حاجت ما را جواب داده از اول که در حریم کَرَم ، التماس راه ندارد اگر‌ خراب گناهی ، اگر که خسته راهی بیا بیا که در اینجا هراس راه ندارد ببوس خاک درش را و سجده کن حرمش را که در مسیر رضا ، ناسپاس راه ندارد اگر سیاه و خرابم ولی گدای تو هستم مگر به درگه شه آس و پاس راه ندارد؟! شب میلاد امام رضا علیه السلام ۱۰ ذی القعده ۱۴۴۲ نُعاس : چُرت و خواب
دارالشفاست اینجا آرام گشته هر کس شد بی قرارِ این در شان بهشت دارد گرد و غبارِ این در خورشید سر برآرد هر صبح از حریمش گردد مدار عالم هم بر مدارِ این در خاکش دواست اینجا ، دارالشفاست اینجا درمان و درد باشد در اختیارِ این در دنیا نبود و بودیم ما بنده ی مرامش خاکی نبود و بودیم ما خاکسارِ این در موسی گداست اینجا ، عیسی گداست اینجا دیدیم انبیا را حتی کنارِ این در انگور بعدِ ما بود ، میخانه بعدِ ما بود تاکی نبود و بودیم ما مِی گُسارِ این در @ASI_khorasani
تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را منظّم می کند گیسوی او آشفته حالی را تجلی کرد و از یک جلوه اش عالم پدید آمد خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را نجف رفته چه داند حال ما دور از نجف ها را چه داند اهل دریا ، حس و حال خشکسالی را؟! مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را خجالت از عبادت بیشتر مقبول می افتد به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم سلیمان نیز از صحن علی بردست قالی را اگر‌ ساقی تو باشی ، جان فدای جام میسازم که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را علی و عالی و اعلی ، علی و عالی و اعلی که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟! برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است تقبل کن به لطف از ما  همین اشعار لالی را ۳۰‌شوال ۱۴۴۲ نجف ، حرم ‌امیرالمومنین علیه السلام تلگرام | ایتا | ویراستی | وبلاگ
هستیم دلخوش از هیچ ، هستیم دلخور از هیچ ما را نمانده حاصل ، غیر از دلی پُر از هیچ بی بهره از وجودیم ، همچون سرابِ صحرا ما چیستیم غیر از مُشتی تَبَلوُر از هیچ با نیستی رسیدیم بر هستیِ دو عالم جز ما کسی نسُفتست هرگز چنین دُر از هیچ
هدایت شده از علی مقدم
به چشمِ روشنِ عاشق ، نگشته خواب به قاب مدام گریه کند تا بگیرد آب به قاب دلی که گشته هواییِ هیچ و پوچِ جهان گرفته است هوا را چنان حباب به قاب اسیرِ نقش و نگار جهان نباید شد گرفته است جهان ‌را فقط سراب به قاب به غیر چشمِ خُمارش که مست کرده مرا ندیده ایم بگیرد کسی شراب به قاب به غیر مدح علی آیه ای نیامده است خدا گرفته علی را در این کتاب به قاب همیشه سنگِ علی را به سینه کوبیدیم گرفته ایم به دل صورت ثواب به قاب ۹/فروردین/۱۳۹۹ ۳/شعبان/۱۴۴۱
  اگر به بندگی ارشاد می‌کنیم ترا اشاره‌ای است که آزاد می‌کنیم ترا تو با شکستگی پا قدم به راه گذار که ما به جاذبه امداد می‌کنیم ترا درین محیط، چو قصر حباب اگر صد بار خراب می‌شوی، آباد می‌کنیم ترا ز مرگ تلخ به ما بدگمان مشو زنهار که از طلسم غم آزاد می‌کنیم ترا فرامُشی ز فراموشی تو می‌خیزد اگر تو یاد کنی، یاد می‌کنیم ترا اگر تو برگ علایق ز خود بیفشانی بهار عالم ایجاد می‌کنیم ترا مساز رو ترش از گوشمال ما صائب که ما به تربیت استاد می‌کنیم ترا  
"عنوان"! بسی بلند است معراجِ فکرِ کِی می توان رسیدن جایی که او رسیده
تذکراتی از صائب به ما عمامه به سر ها ☺ مخور صائب فریبِ فضل از زاهد که در گنبد، ز بی مغزی، صدا بسیار می‌پیچد . . . سرِ بی‌مغز ز نگردد پُر مغز این نه عیبی است که پوشیده به سرپوش شود
علی مقدم
تذکراتی از صائب به ما عمامه به سر ها ☺ مخور صائب فریبِ فضل از #عمامه‌ی زاهد که در گنبد، ز بی مغزی،
مولوی هم بیت معروفی در مورد عمامه دارد که زیباست انصافا ماهی از سر گَنده گردد نِی ز دُم فتنه از خیزد نِی ز خُم
علی مقدم
تذکراتی از صائب به ما عمامه به سر ها ☺ مخور صائب فریبِ فضل از #عمامه‌ی زاهد که در گنبد، ز بی مغزی،
به آنهایی هم که فکر میکنند با صرف ریش بلند داشتن از اهل علم حساب میشوند ، اینطوری تذکر میدهد : مبحث عشق است ای زاهد خموشی پیشه کن عرض علم موشکافیها به عرض ریش نیست
علی مقدم
تذکراتی از صائب به ما عمامه به سر ها ☺ مخور صائب فریبِ فضل از #عمامه‌ی زاهد که در گنبد، ز بی مغزی،
در حالی این ابیات را پست میکند که امروز داشت فکر میکرد گوشه عمامه ام را سیدباقر خوب نبسته است باید دفعه بعد بیشتر به او تاکید کنم که چین های نهایی را با دقت بیشتری ببندد 😄😄 این منِ متناقض
هدایت شده از علی مقدم
تقدیم به امیرالمومنین علیه السلام هیچ از آن جمال نتوان گفت چه بگویم ؟! مثال نتوان گفت کیست آن ذات خارج از ادراک؟ پاسخ این سوال نتوان گفت نرسد دست عقل تا درکش جز به وهم و خیال نتوان گفت همه قرآن ز باء بسم الله ست شرح آن زلف و خال نتوان گفت دشمنش گر نخواست ، حرفی نیست به حرام از حلال نتوان گفت در نجف عمر ما نگردد کم پیشش از ماه و سال نتوان گفت وعده دادست "من یمت یرنی" جز به مرگم وصال نتوان گفت ذوالفقارش به خصم ثابت کرد جز به او ذوالجلال نتوان گفت تو و گفتن ز خطی از فضلش؟! عاصی از این مُحال نتوان گفت ۲۶/ ذی القعده / ۱۴۴۰ ۷ / مرداد / ۱۳۹۸
وای به زاهد که در گوشهٔ سجّاده اش دانهٔ تسبیح بود ، دانهٔ انگور ، نَه
نشسته ای و چنین فتنه خاست از هر سو خدا به خیر کند لحظه ای که برخیزی
طریق درویشان ذکرست و شکر و خدمت و طاعت و ایثار و قناعت و توحید و توکل و تسلیم و تحمل. هر که بدین صفتها که گفتم موصوفست به حقیقت درویشست و گر در قباست اما هرزه گردی بی نماز هوا پرست هوس باز که روزها به شب آرد در بند شهوت و شبها روز کند در خواب غفلت و بخورد هر چه در میان آید و بگوید هر چه بر زبان آید رندست و گر در عباست
هنرش جز به سرافکندگی اش روشن نیست سجده ، معراجِ بود نمی دانستم
این یک دو نفس فرصت عمر خود را مانند خرج سجودش کردم
چنان دو دیده من محو انتظار رهت بود چو دست من افتاد انتظار کشیدم
شما هم هر شب که میخواین بخوابین توی ذهنتون میگین : دیگه بسه غفلت انشالله از فردا دیگه یه حرکت متفاوت و جدیدی رو شروع میکنم؟!
علی مقدم
شما هم هر شب که میخواین بخوابین توی ذهنتون میگین : دیگه بسه غفلت انشالله از فردا دیگه یه حرکت متفاوت
اگه شما هم اینطوری هستین پس این قصه کوتاه و تلخ رو بخونین قال : ساتوب غدا ، نام و لم یستیقظ گفت : فردا توبه خواهم کرد ، خوابید و دیگر بیدار نشد