علی مقدم
💠زبان حال ۵ بررسی چند نمونه ردیف های ناردیف 🖋علی مقدم در مطالب قبل چند نمونه از زبان حال هایی که ضو
این طور بی ضابطه و سخیف زبان حال سرودن، مصداق وهن اهل بیت علیهم السلام است
اگه تذکر داده نشود و بی تفاوت از کنار این اشعار سخیف رد شویم در آینده چهره کاملا غیرواقعی از اهل بیت علیهم السلام در ذهن نسل بعد و مخاطبین هیئت شکل می گیرد.
گفتگوهایی که بین حضرت زهرا سلام الله علیها و امام علی علیه السلام رد و بدل شده است چه نسبتی با زبان حال هایی که امروزه سروده میشوند دارد؟!
دیشب در یک کانالی که برای مداحان شعر میگذارد شعری را دیدم آنقدر سخیف بود که بسیار بهم ریختم، فقط چند بیتش را بخوانید و ببینید عمق فاجعه شعر آیینی به کجاها رسیده است
پهلوشکسته قلبِ علی را شکست و رفت
پشت و پناهِ من کمرم را شکست و رفت
حس میکنم تورّم و سوراخ و زخم را
که از غلاف و میخ و هجومِ ستمگر است
یاسِ لطیف زِبر شده این نشانهیِ .....
طولِ زمانِ ماندنِ همسر به بستر است
این روضههایِ زندهیِ تو میکشد مرا
خونابه از جنازهیِ تو میچکد چرا؟!
۱۲ آذر ۱۴۰۲
#معرفی_کتاب
مُسکّن الفُواد عند فقدالاحبّه و الاولاد
آرامبخش دلها در مصیبت و بلایا
کتابی بسیار خواندی از شهید ثانی رحمه الله علیه
این کتاب خیلی مناسب است برای هدیه دادن به کسانی که عزیزی را از دست داده اند.
کتاب را پدری نوشته است که پنج فرزندش را از دست داده
#کتاب
@ASI_khorasani
۱۲ آذر ۱۴۰۲
رواج جهل مرکب رسیده است به جایی
که کرده هر مگسی خویش را خیال همایی
#كليم_همدانى
@ASI_khorasani
۱۳ آذر ۱۴۰۲
💠غرور یا عزت؟!
🖊علی مقدم
یکی از مباحثی که در شعر آیینی باید مورد توجه قرار بگیرد معانی درست کلمات و تناسب و یا عدم تناسب آن کلمات با فردی که موضوع شعر است می باشد
بعضی از کلمات در شان یک مومن معمولی هم نیست چه برسد به اینکه برای اهل بیت علیهم السلام به کار برده شود
متاسفانه یکی از کلماتی که وارد شعر آیینی (خصوصا مرثیه) شده است و بعضی از شعرا برای اینکه مظلومیت اهل بیت را به تصویر بکشند آن کلمه را به اهل بیت انتساب می دهند، کلمه "غرور" است.
غرور در اصل یک واژه عربی است که به معنای فریب است، و مغرور یعنی فریب خورده
اگر در فارسی هم به فرد متکبر مغرور می گوییم به این دلیل است که فرد متکبر چون خودش را بیشتر از چیزی که در واقع هست میپندارد در حقیقت دارد خودش را فریب می دهد
به دنیا هم دار الغرور می گویند یعنی دار فریب
دهخدا برای غرور این معانی را آورده است :
غرور. [ غ ُ ] (ع مص ) فریفتن
بیهوده امیدوار کردن کسی را
اطماع در آنچه صحیح نبود
آراستن خطا، چنانکه گمان رود که صواب است
فریفتگی ، فریب ، حیله ، زرق
این کلمه در ادبیات همیشه منفی بوده است.
گناه باده پرستان به توبه نزدیک است
خدا پناه دهد از غرور هشیاران
#صائب_تبریزی
اما چند سالی است که مشاهده می شود که این واژه نامناسب، وارد ادبیات آیینی شده است و بدون دقت به معنای منفی آن ، او را برای اهل بیت علیهم السلام به کار می برند.
پر واضح است که شاعری که این واژه را به کار می برد قصد منفی ندارد ، اما معانی کلماتی که صدها سال در ادبیات منفور بوده اند با نیت ما درست نمی شوند .
اگر هممراد شاعر در استفاده از این کلمه این است که به مخاطب بگوید به اهل بیت اهانت شده ، خب مگر واژه مناسبی که هم این معنا را برساند و هم معنای غلطی نداشته باشد وجود ندارد که اینقدر راحت از این کلمه برای اهل بیت علیهم السلام استفاده می کنیم؟!
آن صفتی که در اهل بیت علیهم السلام وجود دارد ، "عزّت" است نه "غرور"
این روایت که از امام حسن علیه السلام نقل شده بسیار مهم است
الإمامُ الحسنُ عليه السلام ـ و قَد قيلَ لَهُ عليه السلام : فيكَ عَظَمَةٌ ! ـ : لا بَل فِيَّ عِزَّةٌ ، قالَ اللّه ُ تَعالى : «و للّه ِِ العِزَّةُ و لِرَسولِهِ و لِلمُؤمِنينَ»
امام حسن عليه السلام ـ وقتى به ايشان گفته شد: در تو نخوت است! ـ فرمود : نه، بلكه در من عزّت است. خداوند متعال فرموده است: «و عزّت از آن خدا و رسول او و مؤمنان است».
فقط کافی است کلمه "غرور" را در کانال های شعر آیینی سرچ کنید تا ببینید چقدر این واژه منفی در اشعار مرثیه جا باز کرده است متاسفانه.
چند نمونه را بخوانید👇
ببخش قلب صبورت شكست فاطمه جان
ببخش كوه غرورت شكست فاطمه جان
.
.
شکسته اند به داغت دل صبورم را
شکسته اند شبیه پرت، غرورم را
.
.
پیش چشمان ولی الله زهرا را زدند
پیش همسایه غرور فاتح خیبر شکست
.
.
من غرورِ شکسته ی خود را
سرِ آن کوچه جا گذاشته ام
.
.
من غرورم جریحه دار شده
شاکی از دست ساربان هستم
.
.
این روزگار حرمت او را نگه نداشت
دنیا چه با غرورِ گلِ پابهماه کرد
.
.
تویی غریب ترین آیه ای که نازل شد
غرور هیچ کسی چون تو قتل عام نشد
.
.
نگران غرور زهرا بود
نظرى بر على تنها کرد
و ......
#علی_مقدم #شعر_آیینی #ملاحظات_شعر_آیینی
۷ دی ۱۴۰۱
۴ جمادی الثانی ۱۴۴۴
@ASI_khorasani
۱۳ آذر ۱۴۰۲
علی مقدم
مرحوم بهاری همدانی: #دستورالعمل_ها _آنچه بر جناب آقا شیخ احمد لازم است این است که تامل درستی نماید
مرحوم بهاری همدانی:
#دستورالعمل_ها
تحصیل تقوا محتاج به چند چیز است که چاره ندارد از آنها
یکی پرهیز از معاصی است ...
و این واضح است که با معصیت کاری اسباب محبت و معرفت نخواهد شد اگر اسباب عداوت نباشد.
اگر شیخ احمد بگوید: من نمیتوانم ترک معصیت بِالمَرّه [یکباره] بکنم لابد واقع میشوم.
جواب این است که بَعدَ المعصیه میتوانی که توبه کنی کسی که توبه کرد از گناه مثل کسی است که [گناه]نکرده، پس مأیوس از در این خانه نباید شد....
دوم این که مهما امکن[تا جایی که ممکن است] پرهیز از مکروهات هم داشته باشد... به مستحبات بپردازد، حتیالمقدور چیز مکروه به نظرش حقیر نیاید بسا میشود که ترک مکروهی پیش مولی از همهچیز مقربتر واقع خواهد بود یا اتیان مستحب کوچکی.
#تذکره_المتقین ص ۱۱۱
#کتاب #مواعظ
@ASI_khorasani
۱۳ آذر ۱۴۰۲
فروختیم ابد را
غبارِ کثرتِ عالم، ز چشم برده احد را
که از سرابِ صنم برده ام ز یاد صمد را
چراغ عقل ز فرط هوای نفس خموش است
به دست خویش چرا کُشته ایم راه بلد را؟!
زیان نموده تر از ما نبوده کس به دو عالم
برای یک نفس اینجا، فروختیم ابد را
به روی بالش غفلت چگونه سر بگذاری
ز یاد برده ای ای دل مگر که سنگ لحد را؟!
تهیست دست تو چون سرو، قامتت به چه قیمت
ثمر نداشته باشی دگر چه فایده قد را؟
مبند دل که در آخر به زور تیغ اجل هم
فلک ز آدمیان پس بگیرد آنچه دهد را
خرابه ای شده این دل، مگر که عشق بیاید
که غیر او نبود چاره ای، ریا و حسد را
#عاصی_خراسانی
۱۳ آذر ۱۴۰۲
@ASI_khorasani
۱۳ آذر ۱۴۰۲
علی مقدم
فروختیم ابد را غبارِ کثرتِ عالم، ز چشم برده احد را که از سرابِ صنم برده ام ز یاد صمد را چراغ عقل
ز یاد برده ای ای دل مگر که سنگ لحد را؟!
#عاصی_خراسانی
@sheikh_ali_moghaddam
۱۴ آذر ۱۴۰۲
با غیر بگو ثواب در دست علیست
دنیاست سراب و آب در دست علیست
چرخاندن ذوالفقار در جای خودش
چرخاندن آفتاب در دست علیست
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
@sheikh_ali_moghaddam
۱۴ آذر ۱۴۰۲
علی مقدم
فروختیم ابد را غبارِ کثرتِ عالم، ز چشم برده احد را که از سرابِ صنم برده ام ز یاد صمد را چراغ عقل
خرابه ای شده این دل، مگر که عشق بیاید
که غیر او نبُوَد چاره ای ریا و حسد را
#عاصی_خراسانی
۱۵ آذر ۱۴۰۲
💠به کسی نگفتند که مبادا خادم را توبیخ کنند
مرحوم آیت الله العظمی سید احمد خوانساری در اواخر عمرشان یکی از استخوانهای پهلویشان شکسته بود. گویا ایشان صبحها در حیاط منزلشان قدم میزدند- منزل این مرجع عالیقدر هم استیجاری بود و تا آخر عمر، صاحب منزل نشدند- یک درخت انجیر در حیاط بود که انجیرهایش به زمین میافتاد و زمین لیز میشد. خادم منزل وظیفهاش بود که اینها را جارو کند و هر روز جمع کند. شاید خادم تسامح کرده یا یادش رفته و جارو نکرده بود. وقتی ایشان از زیر درخت ردّ میشدند، این انجیر روی زمین را ندیده و سُر خورده و به زمین افتاده و استخوان پهلویشان شکسته بود.
ایشان تا آخر عمرشان، این درد و نارحتیای را که میکشیدند، به کسی نگفتند تا مبادا فرزندان و ارادتمندان ایشان، خادم را به خاطر غفلتی که کرده بود، توبیخ کنند. این مرد بزرگ از تربیتشدگان همین مکتب است که مرزهای اخلاق را در مصائب نیز رعایت میکند.
پندهای سعادت، ص۲۲۴-۲۲۳، نشر معارف، محمد مهدی شب زنده دار.
#ذکر_صالحین
@ASI_khorasani
۱۵ آذر ۱۴۰۲
هدایت شده از هندوستان
💠روزیِ میهمان
پيامبر صلى الله عليه و آله:
اَلضَّيفُ يَنزِلُ بِرِزقِهِ و َيَرتَحِلُ بِذُنوبِ اَهلِ البَيتِ؛
ميهمان روزى خود را مى آورد و گناهان اهل خانه را مى برد.
رزق ما آید به پای میهمان از خوانِ غیب
میزبان ماست هرکس میشود مهمانِ ما
#صائب_تبریزی
@SAEB_TABRIZ
۱۶ آذر ۱۴۰۲