فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه ❤️
الهی💞🌸
ای صاحب همه جهان
ای مهربانترین
ای عظیم
برای هرلحظه از زندگیام،
که با عطر حضور تو،
برکت یافته است
سپاسگزارم💖🌸🙏
همین حالا رو به آسمان کن🌸
وازآنکه تو را آفریده
وتو را نیرومندترین
موجودهستی قرارداده
وتوراعاشقانه دوست دارد💖
ازبابت هرآنچه به تو داده
تشکرکن🌸
شبتون با یاد خدا زیبا
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
⛅️☀️
هَرڪٖہرَفتاَزدیٖدھ،
مٖےگویَنداَزدِلمےرَوَد
دِلبَـرمآاَزنَـظَردوراَست
واَزدِلدورنـیٖست...
سلام یاایهاالعزیز❤️
🌤اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج🌤
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚تاجر خرمایی که هرگز ضرر نمی کند
حکایت چنین است که ...
تاجری دمشقی همیشه به دوستانش می گفت که من در زندگی ام هرگز تجارتی نکرده ام که در آن زیان کنم حتی برای یک بار !
دوستانش به او می خندیدند و می گفتند که چنین چیزی ممکن نیست که حتی یکبار هم ضرر نکرده باشی ...
تا اینکه یکبار تاجر آنها را به مبارزه طلبید تا به آنها نشان دهد که راست می گوید .. او از دوستانش خواست که چیزی محال و نشدنی از او بخواهند تا او انجام دهد ..
دوستانش به او گفتند : اگر راست می گویی به عراق برو و خرما ببر و بفروش و در این امر موفق شو زیرا که آنجا خرما مثل خاک صحرا زیاد است و کسی خرمای تو را نمی خواهد .. تاجر قبول کرد و خرمایی که از عراق آمده بود را خریداری کرد و به طرف بغداد راهی شد ..
آورده اند که در آن هنگام خلیفه عراق برای تفریح و استراحت به طرف موصل رفته بود .. زیرا موصل شهری زیبا و بهاریست که در شمال عراق قرار دارد و به خاطر طبیعت زیبایش اسم دوبهاره را رویش گذاشته اند زیرا در سرما وگرما همچون بهار است
دختر خلیفه گردنبند خود را در راه بازگشت از سفر گم کرده بود ، پس گریه کنان شکایت پیش پدرش برد که طلایش را گم کرده است .. خلیفه دستور به پیدا کردنش داد .. وبه ساکنان بغداد گفت هرکس گردنبند دخترش را بیابد پس پاداش بزرگی نزد خلیفه دارد و دختر خود را به او خواهد داد ..
تاجر دمشقی وقتی به نزدیکی بغداد رسید مردم را دید که دیوانه وار همه جا را می گردند ... از آنها سؤال کرد که چه اتفاقی افتاده است ؟!
آنها نیز ماجرا را تعریف کردند و بزرگشان گفت : متاسفانه فراموش کردیم برای راه خود توشه و غذایی بیاوریم و اکنون راه بازگشت نداریم تا اینکه گردنبند را پیدا کنیم زیرا مردم از ما سبقت می گیرند و ممکن است گردنبند را زودتر پیدا کنند ..
پس تاجر دمشقی دستانش را به هم زد و گفت : من به شما خرما می فروشم ...
مردم خرماها را با قیمت گرانی از او خریدند ...و او گفت : هاااا ... من برنده شدم در مبارزه با دوستانم ...
این سخن به گوش خلیفه رسید که تاجری دمشقی خرماهایش را در عراق فروخته است !!
این سخن بسیار عجیب بود زیرا که عراق نیازی به خرمای جاهای دیگر نداشت !
بنابراین خلیفه او را طلبید و ماجرا را از او سؤال کرد ؛
پس تاجر گفت :
هنگامی که کودکی بودم، یتیم شدم و مادرم توانایی کاری نداشت ، من از همان کودکی کار می کردم و به مادرم رسیدگی می کردم ، و نان زندگی مان را در می آوردم .. در حالیکه پنج سال داشتم ... و کارم را ادامه دادم و کم کم بزرگ شدم تا به بیست سالگی رسیدم ..
و مادرم را اجل دریافت ... او دستانش را بلند کرد و دعا کرد که خداوند مرا موفق گرداند و هرگز روی خسارت و زیان را نبینم در دین و دنیایم .. و ازدواج مرا از خانه حاکمان میسر گرداند و خاک را در دستانم به طلا تبدیل کند ...
دراین هنگام که دعاهای مادر را برای خلیفه تعریف می کرد ناخودآگاه دستش را در خاک برد و بالا آورد و مشغول صحبت کردن بود که خلیفه گردنبند دخترش را در دست او دید !
خلیفه تبسمی کرد ، تاجر که آنچه در دستش بود را احساس کرد فهمید چیزی غیر از خاک را برداشته به دستان خود نگاه کرد دانست که این گردنبند دختر خلیفه است پس آن را برگرداند و دانست که از دعای مادرش بوده است ...
اینچنین بود که برای اولین بار خرما از دمشق برای فروش وارد عراق شد .. و او نیز داماد خلیفه گشت !!
سبحان الله از دعای مستجاب مادر که چنین زندگی فرزند را می سازد ... خداوندا برّ و نیکی به والدین را به ما عطا کن .
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی یکی از یاران شیطان از شیطان پرسید:
فرمانده چرا انقدر خوشحالی؟
مگر گمراه کردن این مردم چه فایده ای دارد؟!
شیطان جواب داد:
این مردم را که گمراه کنیم امامشان دیرتر می آید ...
دوباره پرسید آیا موفق بوده ایم ؟!
شیطان خنده ای کرد و گفت:
مگر صدای گریه ی امامشان را نمی شنوی؟!
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
#لحظه_ی_خوش
متقین کسانی هستند که به هنگام خشم، از شعلهور شدن آن جلوگیری میکنند و اجازۀ پرخاشگری در ناملایمات را به خود نمیدهند؛
چرا که میدانند مهمترین عاملی که آدمی را از خوی انسانی دور میکند غضب است.
غالباً انسانها در ناراحتی و خشم ، بداحوال میشوند و گاه رفتارهای جنونآمیز و جبرانناپذیری انجام میدهند.
غضب ریشه در انانیّت و کبر دارد؛
همان جایی که انسان به «من» بها میدهد و برای او حقوقی متصور میشود که دیگران ملزم به رعایت آن هستند.
اما شخصی که «من» را بر سر جای خویش مینشاند و به او به اندازۀ سهمش بها میدهد، از این مخمصه رهایی مییابد.
انسان میتواند چنان خود را تربیت کند که خشم او نهتنها در بیرون جلوه نکند، بلکه بهطورکامل از بین برود و محو شود .
فرد صبور، هرگز در هنگام خشم، تصمیمهای مهم نمیگیرد ،
یا در برابر دشنام و بیحرمتیهای كلامی و رفتاری، به اقدام سریع و متقابل دست نمیزند؛
بلكه به آینده و عاقبت هر واكنش میاندیشد و به بركت همین خردورزی، از لغزش و ندامت مصون میماند.
▫️بر گرفته از کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۸
دکتر محمدعلی انصاری
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚اصحاب رقیم !
پیامبر اکرم - ص - فرمود : سه نفر بودند که برای بعضی از حوائج خود از شهر بیرون آمدند . در حالی که شب بود ، باران در راه آنها را فرا گرفت ، برای محفوظ ماندن از سرما و جانوران به غاری پناه بردند ، چون به درون غار رفتند سنگی بزرگ بر در آن غار افتاد و راه بیرون آمدن آنها را مسدود ساخت . ایشان مضطرب و پریشان شدند و طمع از جان بر گرفتند و گفتند : که هیچ کس بر حال ما مطلع نیست و بر فرض هم مطلع شوند کسی قدرت برداشتن این سنگ را ندارد . پس راه باز شدن این گره جز اخلاص و تضرع و زاری به درگاه خدای سبحان نیست که هر یک از ما بهترین عمل صالح خود را شفیع خود آوریم شاید ، خدای متعال ما را از این مهلکه نجات عنایت فرماید .
آنگاه یکی از آنها گفت : خداوندا ! تو عالمی که من روزی کارگرانی داشتم که برایم کار می کردند ، مردی ظهر آمد او را گفتم تو نیز کار کن و مزد بستان . چون شام شد همه را یکسان مزد دادم ، یکی از کارگران گفت : او نیم روز آمده ، مزد من و او را یکسان می دهی ؟ گفتم : تو را با مال من چکار ؟ مزد خود را بستان . او در خشم شد و مزد نگرفت و رفت . من آنچه مزد او بود گوساله ای خریدم و در میان گاوهای خود رها کردم و از آن گوساله بچه هایی متولد شدند مدتی زیاد که گذشت ، آن مرد باز آمد ، ضعیف و نحیف و بی برگ و نوا شده بود و گفت : مرا بر تو حقی است . گفتم آن چیست ؟ گفت : من همان کارگرم که مزد خود را از تو نگرفتم ، من در او نگریستم ، وی را شناختم ، دست او را گرفتم و به صحرا بردم و گفتم : این گله گاو مال تو است و کس دیگری را در آن حقی نیست . گفت ای مرد ! مرا مسخره می کنی ؟ گفتم : سبحان الله ! این مال تو است ، حکایت به او گفتم و همه را تسلیم وی کردم .
بار خدایا ! اگر می دانی که من این کار را برای رضای خاطر تو انجام دادم و هیچ غرضی دیگر در آن نداشتم ، ما را از اینجا خلاصی بخش . که ناگاه سنگ تکانی خورد و یک سوم در غار باز شد .
دیگری گفت : خداوندا در یکی از سالها قحطی بود ، زنی با جمال نزد من آمد که گندم بخرد . به او گفتم : مراد من حاصل کن تا گندم به تو بدهم و گرنه از همان راهی که آمده ای بازگرد . وی از این عمل خودداری کرد و بازگشت . تا این که گرسنگی به خود و بچه هایش فشار آورد ، دوباره آمد و گندم خواست ، من خواسته ام را به او گفتم ، او باز هم ابا کرد و بازگشت . بار سوم از نهایت اضطرار و عجز نزد من آمد و گفت : ای مرد ! بر من و بچه هایم رحم کن که از گرسنگی هلاک می شویم ، من همان سخن را به او گفتم ، این بار هم امتناع کرد .
بار چهارم چون عنان اقتدار از دست برفت ، راضی شد . من او را به خانه بردم تا به هدف شیطانی خود برسم ، دیدم که مثل بید در معرض باد بهاری می لرزد ، گفتم : چه حال داری ؟ گفت : از خدا می ترسم ، من با خود گفتم : ای نفس ظالم ! او در حال ضرورت از خدا ترسید و تو با وجود این همه نعمت ، اندیشه عذاب او نمی کنی ، آنگاه از کنار او برخاستم و زیادتر از آن چه می خواست به او دادم و او را رها کردم .
بار خدایا ! اگر این کار را محض رضای تو کردم ما را از این تنگنا ، گشادگی بخش . همان موقع یک سوم دیگر از در غار باز شد و غار روشن گشت .
مرد سوم گفت : خدایا ! مرا مادر و پدر پیری بود و من صاحب گوسفند بودم . نماز شام قدری شیر برای ایشان آوردم ، آنها خفته بودند . مرا دل نداد که آنها را بیدار کنم ، بر بالین ایشان نشستم و گوسفندان را به حال خود گذاشتم و با آن که از تلف شدن گوسفندان بسیار می ترسیدم ولی دلم به پدر و مادرم مشغول بود و از بالین آنها برنخواستم و ظرف شیر از دست ننهادم تا آن که صبح آفتاب طلوع کرد . آنان بیدار شدند و من آن شیر را به آنها خورانیدم .
بار خدایا ! اگر این کار را برای رضای تو کردم و به این عمل رضای تو را جستم ، ما را از این گرفتاری نجات ده . آنگاه سنگ به تمامی زایل شد و راه غار باز گردید و آنها از غار بیرون آمدند .
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 ناپدید شدن جوانان شیعه بر پشت بامها...
🌕 آقا امام صادق علیهالسلام فرمودند:
هنگام ظهور حضرت مهدی عجلالله فرجه، جوانان شیعه در حالی که روی پشتبام خانههایشان در خواب به سر میبرند در یک شب بدون قرار قبلی به صاحبشان میرسند، پس صبح در مکه خواهند بود» (و به زیارت امام و رهبر خویش نایل میشوند و در خدمت آن حضرت قرار میگیرند.)
عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنِ اَلْبَطَائِنِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَيْنَا شَبَابُ اَلشِّيعَةِ عَلَى ظُهُورِ سُطُوحِهِمْ نِيَامٌ إِذَا تَوَافَوْا إِلَى صَاحِبِهِمْ فِي لَيْلَةٍ وَاحِدَةٍ عَلَى غَيْرِ مِيعَادٍ فَيُصْبِحُونَ بِمَكَّةَ .
📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۷۰
📗الغيبة (للنعمانی)، ج۱، ص ۳۱۶
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
#زبان_نیش_دار
مرحوم مادر بزرگم يك قصه اي در كودكي برايم تعريف كرده است كه بسيار زيباست. قصه ي دوستي يك خرس و يك هيزم شكن است كه سال ها در كوه با هم دوست بودند و با هم غذا مي خوردند.يك روز هيزم شكن براي ناهار آش پخت، خرس كه مي خواست آش را بخورد شروع كرد با زبانش ليس زدن و با سر و صداي زياد خوردن؛ هيزم شكن كلافه شد و گفت: درست غذا بخور، حالم رو بهم زدي با اين غذا خوردنت. خرس ديگه غذا نخورد و كنار رفت و صبر كرد هيزم شكن غذايش را تمام كند. گفت: برو و تبرت را بياور و بزن توي سر من. هیزم شکن گفت آخه برای چی؟ ما با هم دوست هستیم.
خرس گفت: همین که میگم یا می زنی یا از بالای کوه پرت می کنمت پایین. هیزم شکن هم تبر را برداشت و زد توی سر خرس و خون آمد و بیهوش شد. هیزم شکن فرار کرد و تا یکی دو سال سراغ خرس نرفت اما بعد از چند وقت طاقت نیاورد و رفت ببیند که خرس زنده است یا نه. دید که خرس سالم است و مشغول کار خودش است، سلام و احوالپرسی کرد، گفت چه قدر خوشحالم که می بینم حالت خوبه، آخه خودت گفتی بزن من که نمی خواستم بزنم. خرس گفت: نگاه کن ببین زخم خوب شده یا نه؟ هیزم شکن نگاه کرد و گفت: آره خدارو شکرخوبه خوبه و جایش هم نمانده.
خرس گفت: ولی جای زخم زبونی که زدی هنوز جایش مانده، زخم تبر خوب شد ولی زخم زبون هنوز جاش مونده. زبان نیشدار روح را بیمار می کند. توهین و تحقیر و نفرین، مقایسه و تحقیر نسبت به دیگران به خصوص اگر با کلمات زشتی همراه شود، در ذهن می مانند و وحشت ایجاد می کنند.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 تجدید حکومت عبّاسیان در آخرالزمان...
🌕 آقا امام کاظم علیهالسلام فرمودند:
اگر اهل آسمان و زمین علیه بنی عباس قیام کنند، به طوری که زمین از خون آنها سیراب شود، مادام که سفیانی خروج نکرده بی اثر است. سوال شد: آقا آمدن سفیانی حتمی است؟ فرمودند: آری! حتمی است. آنگاه سر مبارک را پایین انداخت و بعد از لختی سر برداشت و فرمودند: دولت بنی عباس بر پایه حیله و نیرنگ قرار گرفته. این دولت طوری از میان خواهد رفت که اثری از آن باقی نماند. آنگاه دوباره حکومت آنها تجدید میشود، به طوری که گویی آسیبی به آن نرسیده است.
📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص۲۵۰
📗الغيبة(للنعمانی)، ج ۱، ص۳۰۲
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙پـــرودگـــارا
✨امشب از تو میخواهم
🌙دلهایمان راچون آب روشن
✨زندگیمان را چون
🌙گرمای آتش دلچسب
✨وجودمان را چون
🌙ماه آسمان آرام و روزگارمان را
✨چون نگاهت زیبا کن
🌙شبتون پر از نگاه خـدا ✨
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
⛅️☀️
اگر سلام بہ شما نبود
آفتاب هر روز صبح
بہ چہ امیدے
سر در آسمان مےڪشید
با سلام بہ امام زمانمان
روزمان را پر برڪت ڪنیم.
سلام گل همیشه بهارم❤️
🌤اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج🌤
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴 راه هـای خـوب بـرای صـدقه ⇩
✨در كنار پنجره اتاق خوابت يك كاسه اب و يا غذا براي پرندگان بگذار و به اين كار عادت كن
✨در یک پاکت لباس قرار بده و به كارگري زحمت كش هديه كن
✨يك جعبه پس انداز در اتاقت بزار و هر بار که عصبانی شدی ، دلی شکستی، غیبتی کردی مقداری پول در اون بنداز و بعد از يك ماه اون رو باز كن و به نيازمندي بده و هر ماه این کار رو تكرار كن
✨بخشي از حقوقت را براي كفالت يتيم هزينه كن
✨چند عدد صندلي بخريد و در مسجد بگذاريد هركس بر آن نشست و نماز خواند برايتان اجر نوشته ميشود
✨اگر در حال زدن بنزين هستيد به كارگر پمپ بنزين باقي پول را ببخش
✨اگر مقداري آب در بطري شما به جا مانده آن را بر درخت كنار خيابان بده و نيت صدقه کن
✨بر قلب هر انسانی شادي وارد كن. با لبخند با سخن نيكو با كمكي كوچك و ...
✨خنده و سلام بر دل شکستگان کن و با آنان سخنان نيكو بگو. این نيز يك صدقه است.
✨هنگام خوابيدن هركس را كه به تو بدي كرده و يا غيبت و سخن چيني و يا ظلمي به تو كرده را ببخش.
✨در کارهای خیر پیشقدم شوید. و در این امورخیر، گذشتگان و رفتگان را نیز با نیت کردن، سهیم کنید.
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴چرا برای برخی گناهان مانند غیبت که روزمره انجام میدهیم هیچ احساس عذاب وجدانی نداریم ولی برای برخی مانند رابطه نامشروع حداقل، براے مدت کوتاهی ناراحت میشویم و عذاب وجدان داریم. مگر هردو ڪبیره نیستند؟
پاسخ:
گاهی اوقات نفس انسان با انجام دادن یڪ گناه، ڪم ڪم نسبت به آن عادت ڪرده و قبح گناه در نظرش شڪسته می شود. گاهی هم شیطان گناهان را در نظر انسان ڪوچڪ و بی اهمیت جلوه می دهد.
دلیل این مسئله هر ڪدام ڪه باشد، مجوز گناه نیست و همانطور ڪه فرمودید هر دوے اینها گناه ڪبیره است و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم فرمودند: "الغِيبَةُ أشَدُّ مِن الزِّنا ، قيلَ :وكيفَ ؟ قالَ : الرجلُ يَزني ثُمّ يَتوبُ فَيَتُوبُ اللّهُ علَيهِ ، وإنّ صاحِبَ الغِيبةِ لايُغفَرُ لَهُ حتّى يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ ؛
#غيبت_کردن بدتر از زناست. عرض شد: چگونه؟ فرمود: مرد زنا می ڪند و سپس توبه مینمايد و خدا توبهاش را میپذيرد . امّا غيبت ڪننده آمرزيده نمىشود ، تا زمانى ڪه غيبت شونده او را ببخشد.
📚 الترغيب والترهيب
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
یکی ازعلمای اهل بصره می گوید:
روزگاری به فقر وتنگدستی مبتلا شدم تا جایی که من وهمسر وفرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم
خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانه ام را بفروشم و به جای دیگری بروم.
درراه یکی از دوستانم به اسم
ابانصررا دیدم و او را از فروش خانه باخبرساختم
پس دوتکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت :
برو و به خانواده ات بده
به طرف خانه به راه افتادم
در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت : این پسر یتیم و گرسنه است و نمی تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند
آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمی کنم .
گفتم : این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد .
بخدا قسم چیز دیگری ندارم و درخانه ام کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند .
اشک از چشمانم جاری شد و درحالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمی گشتم .
روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر می کردم .
که ناگهان ابانصر را دیدم که ازخوشحالی پرواز می کرد و به من گفت : ای ابا محمد چرا اینجا نشسته ای !
در خانه ات خیر و ثروت است !
گفتم: سبحان الله !
از کجا ای ابانصر؟
گفت : مردی از خراسان از تو و پدرت می پرسد . و همراهش ثروت فراونی است
گفتم : او کیست؟
گفت : تاجری از شهر بصره است پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد .
سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که بدست آورده خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان رابی نیاز ساختم.
درثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آنرا هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می کردم
ثروتم کم که نمی شد زیاد هم می شد
کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم .
شبی از شب ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده اند
و مردم را دیدم که گناهان شان را بر پشت شان حمل می کنند تا جایی که شخص فاسق ، شهری از بدنامی و رسوایی را برپشتش حمل می کند .
به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند
گناهانم را در کفه ای و حسناتم را درکفه دیگر قرار دادند ، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد
سپس یکی یکی از از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند چون در زیر هرحسنه (شهوت پنهانی) وجود داشت .
از شهوت های نفس مثل ریاء ، غرور ،
دوست داشتن تعریف و تمجید مردم
چیزی برایم باقی نماند و درآستانه هلاکت بودم که صدایی را شنیدم .
آیا چیزی برایش باقی نمانده؟
گفتند : این برایش باقی مانده !
و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم .
سپس آنرا در کفه حسناتم گذاشتند و گریه های آن زن را بخاطر کمکی که بهش کرده بودم ، در کفه حسناتم قرار دادند ،کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و
گفت : نجات یافت
کتاب (وحی القلم)نویسنده مصطفی صادق رافعی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌹▪️دعای امام کاظم(علیه السلام) در زندان هارون
يا مخلص الشجر من بين رمل وطين ويا مخلص اللبن من بين فرث ودم ويا مخلص الولد من بين مشيمة ورحم ويا مخلص النار من الحديد والحجر ويا مخلص الروح من بين الأحشاء والأمعاء خلصني يد هارون.
اى پروردگارم، مرا از زندان هارون نجات ده و از دست او رهايم كن. اى كه درخت را از بين گل و شن بيرون مى آورى! اى كه شير را از بين خون و سرگين خارج می كنى. اى كه جنين را از ميان رحم و مشيمه خارج مى كنى! اى كه آتش را از آهن و سنگ بيرون مى آورى! اى كه روح را از بين امعاء و احشاء خارج مى كنى! مرا از دست هارون نجات ده.
📚عيون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص87
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔹#یک_دنیا_یک_پدر ۶
📝تکالیف منتظران در عصر غیبت امام زمان علیه السلام
💠مضطر کیست؟
اساسا تعبیر فرج که برای آن حضرت به کار می رود، به معنای رفع گرفتاری است و تا گرفتاری نباشد فرج معنا ندارد. اینکه به ما گفته شده از خدا تعجیل در فرج ایشان را بخواهیم، حاکی از این است که آن حضرت گرفتارند و برای رفع گرفتاری شان به کمک الهی نیاز است.
بزرگان گفته اند: فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه دو گونه است. یک فرج کلی است که با ظهور ایشان صورت می پذیرد و دیگر، فرج های جزئی است که بدون وقوع آن ظهور مظفر، برخی از گرفتاری های آن حضرت و شیعیان به برکت همین دعای ما به صورت مقطعی برطرف می گردد.
پس مبادا از اثر دعای بر فرج نا امید شویم.
🔰ادامه دارد...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
#آموزنده
🌼رضایت مادر موجب دیدار حضرت #امام_زمان علیه السلام شد
✍جناب شیخ محمد علی ترمذی در ابتدای جوانی با دو نفر از دوستان اهل علمشان قرار میگذارند که برای تحصیل علم به شهر دیگری روند،
شیخ برای گرفتن اجازه نزد مادر میرود اما ایشان رضایت نمیدهند.شیخ از رفتن منصرف میشود ولی حسرت آموختن علم در قلبش باقی است تا اینکه روزی در قبرستان نشسته بود و به دوستانش فکر میکرد ... ناگاه پیرمردی نورانی نزدش می آید و میپرسد چرا ناراحتی؟ شیخ شرح حال خود را میگوید. پیرمرد میگوید: میخواهی من هر روز به تو درس دهم؟
شیخ استقبال میکند و دو سال از محضر ایشان استفاده میکند و متوجه میشود که این پیرمرد جناب خضر میباشد. روزی جناب خضر علیه السلام به شیخ میگوید: حالا که رضایت مادر را بر میل خود ترجیح دادی تو را به جایی میبرم که برایت موجب سعادت است ...با هم حرکت میکنند و بعد از چند لحظه به مکانی سرسبز میرسند که تختی در کنار چشمه ای واقع بود و حضرت صاحب الامر علیه السلام بر آن نشسته بودند ...
از شیخ محمد علی پرسیدند: چطور این مقام را بدست آوردی که حضرت خضرعلیه السلام تو را درس داده و به زیارت آقا ولیعصر ارواحنافداه مشرف شدی؟ شیخ گفت: آنچه پیدا کردم در اثر دعای مادر و رضایت او بود.
📚 شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام
یکی از راههای نزدیک شدن به وجود مقدس حضرت امام زمان علیه السلام عمل کردن به این دستور الهی است یعنی: احسان به والدین.
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
#یک_دنیا_یک_پدر ۸
📝تکالیف منتظران در عصر غیبت امام زمان علیه السلام
اهمیّت خودسازی و کسب آمادگی برای ظهور امام زمان عجّل الله فرجه الشریف؛
معمّر بن خلّاد گوید در محضر امام رضا صلوات الله علیه، یادی از حضرت قائم ارواحنا له الفداء به میان آمد؛ حضرت فرمودند: «شما امروز در رفاه و آسایشى بیشتر از آن روز (ظهور) بهسر مىبرید.»
عرض کردند: چگونه؟
حضرت فرمودند: «قائم ما که ظهور کند، (تا استقرار حکومت عدل و داد جهانی و از بین بردن ستمگران، منافقان و دشمنان دین) دورانِ جراحت است و عرق ریختن و خوابیدن بر روی مرکب ها؛ و لباسِ قائم ما، لباسى خشن و خوراک او، نان خشک است.»
بحار الانوار (علامه مجلسی)، ج۵٢، ص٣۵۸
اثبات الهداه (شیخ حرعاملی)، ج۵، ص۱۶۶
وجود مقدّس حضرت رضا علیه السلام اشاره دارند به اینکه پس از ظهور، چاره ای جز جنگ و نبرد با مفسدین و دشمنان دین نخواهد بود، تا ریشه ی ظلم و فساد و ستم در جهان خشکانیده شده، حکومت عدل و داد در سراسر عالم گسترش پیدا نماید و در این روایت شریف، سختی دوران ابتدای ظهور و لزوم خودسازی، مخالفت با هوای نفس و ترک راحت طلبی از ناحیه ی یاران خاص و منتظران واقعی امام زمان عجّل الله فرجه الشریف را خاطر نشان می فرمایند.
«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج.»
🔰ادامه دارد...
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️پدر و مادر جهنمی ...!
🎙#استاد_دانشمند
قالَ رَسُولُ اللّٰه (ص) :
حَقُّ الْوَلَدِ عَلی والِدِهِ أَنْ یُحَسِنَ اسْمَهُ وَأَدَبَهُ وَ یَضَعَهُ مَوْضِعًا صالِحًا.
پیامبر اکرم (ص) :
حق فرزند بر پدرش این است که نام نیکو برای او برگزیند ؛ ادب وی را نیکو کنـد و در جایـگاه شایسته ای قرارش دهد.
📙وسائل الشیعة ، ج ۱۵ ، ص ۱۲۳
#تربیت_فرزند
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
💫هیچ وقت نگران آیندهی
⚡️ناشناخته ات نباش
💫وقتی خدای
⚡️شناخته شده ای داری
💫با تمام وجود بهترینها
⚡️را از خداوند
💫براتون طلب میکنم
⚡️لحظاتتون مملو از آرامش
💫شبتون پر از نگاه خــدا🙏
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
⛅️☀️
لِذَتوُصلنَدانَد
مَگَرآنسُوختِهای
کِهپَساَزدوریبِسیار،
بهیاریبِرسَد!...💔
سلام حضرت دوست❤️
🌤الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرج🌤
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴نمونه هایی از قضاوتهای زیبای امیرالمومنین علیه السلام!
سول خدا صلى الله علیه و آله از مردى اعرابى ، ماده شترى به چهار صد درهم خریدارى نموده بود.
هنگامى که اعرابى پول را تحویل گرفت ، به دروغ فریاد بر آورد: درهمها و شتر، مال من است.
اتفاقا ابوبکر از آنجا عبور مى کرد، پیامبر به ابوبکر فرمود: بین من و اعرابى قضاوت کن!
ابوبکر گفت:اعرابى از شما گواه مى خواهد.
⛔عمر نیز از آنجا عبور مى کرد و سخنان ابوبکر را در آن باره تکرار نمود.
در این موقع على علیه السلام از دور نمایان گردید، پیامبر صلى الله علیه و آله به اعرابى فرمود: قبول دارى این جوان که مى آید بین ما قضاوت کند؟
گفت:بلى
حضرت على آمد، اعرابى ادعاى خود را مطرح کرد.
امیرالمومنین علیه السلام به اعرابى فرمود: شتر را به پیامبر تسلیم کن!
اعرابى اعتنا نکرد تا این که آن حضرت سه بار گفتار خود را تکرار نمود ولى نتیجه اى نبخشید، در این هنگام على علیه السلام اعرابى را با یک ضربه شمشیر، دور کرد.
پس اهل حجاز گفتند: که با آن ضربه ، سر او را پراند و اهل عراق گفتند: عضوى از او را قطع کرد.
و آنگاه على علیه السلام به پیامبر عرضه داشت : یا رسول الله ! ما شما را در وحى تصدیق مى کنیم چگونه در چهار صد درهم تصدیق ننمائیم ؟!
و در خبرى آمده که پیغمبر صلى الله علیه و آله به ابوبکر و عمر رو کرده و به آنان فرمود: این حکم خداست نه آنچه که شما به آن حکم کردید.
دو کودک به هم چسبیده(نکته عجیب و بسیار علمی)!
در زمان خلافت عمر دو کودک به هم چسبیده متولد گردید، یکى زنده و دیگرى مرده ...
عمر گفت که آنان را با آهن از یکدیگر جدا سازند!
اما امیرالمومنین علیه السلام دستور داد مرده را دفن کنند، و در همان حال زنده را شیر دهند، و چون چنین کردند پس از چند روز بدون آسیبى زنده از مرده جدا شد!
تشخیص فرزند!
مردى دو کنیز داشت ، اتفاقا هر دو با هم فرزند زاییدند، یکى پسر و دیگرى دختر.
کنیزى که دختر زاییده بود دخترش را در جاى پسر خوابانیده و پسر را در آغوش گرفت و گفت : پسر فرزند من است ، مادر پسر هم مى گفت : پسر فرزند من است!
امام علی علیه السلام دستور داد شیر آنها را بسنجند و فرمود: شیر هر کدام که سنگین تر است پسر از اوست.
📒منبع- مناقب ، سروى ، ج ۱، ص ۴۹۰
📕منبع- فروع کافى ، ج ۷، ص ۱۵۹، حدیث ۱
📗منبع: مناقب ، سروى ، ج ۱، ص ۴۹۸
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍شیعه کیست؟
🌺امام محمد باقر علیه السلام فرمودند:
کافی نیست کسی خود را به این بهانه که دوستدار ماست شیعه بداند. شیعه ما فقط کسی است که تقوا داشته باشد.
نشانه شیعیان ما: تواضع، امانت داری، نیکی به والدین، راستگویی، کمک به فقیران و کثرت یاد خداست. شیعه ما کسی است که زبانش جز به نیکی باز نمی شود. کسی که صرفا بگوید من "علی" را دوست دارم، اما اهل عمل نباشد، و به سیره آن حضرت عمل نکند، شیعه نیست.
📔کافی، جلد۲، صفحه۷۴
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣حکایت جوان شرابخوار و امام صادق (ع)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 آیا امام زمان(ع) با حضرت #عیسى(ع) در یک زمان ظهور میکنند یا در زمانهای مختلف؟
پاسخ :
✍ از روایات وارد شده در باب ظهور برمیآید که منجی حقیقی و اصلی، امام زمان(ع) است که ظهور میفرمایند و حضرت عیسى(ع) در همان زمان در کنار او و از یاران ایشان خواهد بود.
🔹در معارف اسلام دو منجی به نامهای حضرت عیسى(ع) و امام زمان(ع) بیان نشده است، بلکه یک منجی وجود دارد که امام زمان(ع) است. حضرت عیسى(ع) در هنگام ظهور امام زمان(ع) نزول نموده و در کنار امام قرار گرفته و با او نماز خوانده و با ایشان بیعت میکند.(1) نیز در راستای هدف عالی امام زمان(عج) که تشکیل جامعه آرمانی است، قرار دارد و از یاران حضرت میباشد.
🔹در برخی روایات تصریح شده است که حضرت عیسى(ع) یکی از فرماندهان امام زمان(ع) بوده و حضرت را در تشکیل حکومت و سرکوبی مخالفان یاری میکند. امام علی(ع) فرمود: «... آن گاه مهدی (عج) حضرت عیسى را به جانشینی خود در عملیات تهاجمی علیه دجال بر میگزیند.
🔹عیسى(ع) برای یافتن و سرکوبی دجّال حرکت میکند... دجّال به سوی حجاز حرکت میکند و عیسى(ع) در گردنه «هرشا» به او میرسد و فریاد هولناک بر او میکشد و ضربهای سخت بر او فرود میآورد و او را در شعلههای آتش ذوب میکند، آن سان که سرب در آتش ذوب میشود».(2)
✔️بنابر این
اوّلاً: در روایات ظهور حضرت عیسى(ع) نیامده، بلکه از نزول و فرود آمدن حضرت عیسى(ع) در کنار حضرت مهدی(ع) سخن رفته است؛
ثانیاً: آنها در یک زمان خواهند بود، نه در زمانهای مختلف.
1ـ منتخت الاثر، ص 479.
2ـ الشیعه و الرجعه، ج 1، ص 167، به نقل از نجمالدین طبسی، چشمانداز به حکومت مهدی، ص 93 ـ94.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ_مهدوی
🎤 استاد دانشمند
✌ سعی کن یک رنگ باشی
🌿اللهمعجللولیڪالفرج
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 «ولایت نور» ؛ «ولایت نار»...
«خداوند ولیّ کسانی است که ایمان آوردهاند، و آنان را از تاریکىها به سوى نور بیرون مىبرد؛ و کسانى که کافر شدند، ولیّ آنان طغیانگرانند که آنان را از نور به سوى تاریکىها بیرون مىبرند؛ آنان اهل آتشاند و قطعاً در آنجا جاودانهاند» (بقره/۲۵۷)
🌕 آقا امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«فَالنُّورُ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ وَ الظُّلُمَاتُ عَدُوُّهُمْ»
نور، آل محمّد صلیالله علیه و آله است؛ و ظلمات، دشمنان ایشان میباشد.
🌕 و در روایتی دیگر فرمودند:
«مقصود آیه این است که آنها نور اسلام دارند ولی هرگاه از یک پیشوای ستمکار که خداوند او را تعیین نکرده تبعیّت کنند، بهواسطهٔ این پیروی، از نور اسلام به سوی تاریکی کفر خارج میشوند.»
عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِنَّمَا عَنَی بِهَذَا أَنَّهُمْ کَانُوا عَلَی نُورِ الْإِسْلَامِ فَلَمَّا أَنْ تَوَلَّوْا کُلَّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ خَرَجُوا بِوَلَایَتِهِمْ إِیَّاهُ مِنْ نُورِ الْإِسْلَامِ إِلَی ظُلُمَاتِ الْکُفْرِ.
📗تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۲،ص۳۰۸
📗تفسير البرهان، ج ۱، ص ۵۲۲
📗تفسير نور الثقلين، ج ۱، ص ۲۶۴
📗التفسير (للعیاشی)، ج ۱، ص ۱۳۸
📗بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۱۰
📗بحارالأنوار، ج۶۵، ص۱۰۴
📗الکافی، ج۱، ص۳۷۵
----------------------------------------------
کار ولیّ خدا این است که مردم را از تاریکیها خارج کند و به سوی نور سوق دهد. و کار اولیای طاغوت برعکس است؛ آنها سعی میکنند مردم را از نور ایمان به سوی ظلمتها سوق دهند.
انسان ها تحت ولایت نور به اوج میرسند!
و تحت ولایت نار به چاه ضلالت سقوط میکنند!
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️🎙تشخیص صدای خداوند
و صدای شیطان ...!
دوچیز روح انسان را نوازش می کند؛
یکی صدا زدن خدا و دیگری
گوش سپردن به صدای اوست
اولی در نیایش ودومی در سکوت ...!
برای خندیدن وقت بگذارید…
زیرا موسیقی قلب شماست.
برای گریه کردن وقت بگذارید…
زیرا نشانه یک قلب بزرگ است.
برای خواندن وقت بگذارید…
زیرا منبع کسب دانش است.
برای رویاپردازی وقت بگذارید…
زیرا سرچشمه شادی است.
برای فکر کردن وقت بگذارید…
زیرا کلید موفقیت است.
برای بازی کردن وقت بگذارید…
زیرا یادآور شادابی دوران کودکی است.
برای گوش کردن وقت بگذارید…
زیرا نیروی هوش است.
برای زندگی کردن وقت بگذارید…
زیرا زمان به سرعت میگذرد و هرگز بازنمیگردد.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝ده پند از امام رضا علیه السلام:
اول: در خوشحال کردن مردم بسیار
بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان
کند.
دوم: تا می توانید سکوت اختیار کنید
که سکوت موجب محبت می شود
و راهنمای هر خیری است.
سوم: در خواندن سوره حمد استمرار
بورزید که جمیع خیردرامور دنیا و
آخرت درآن گرد آمده است.
چهارم: به روزی اندک خدا راضی باشید
تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد.
پنجم: در برقرار کردن صله رحم ثابت
قدم باشید که بهترین نوع آن خودداری
از آزار خویشاوندان است.
ششم: به کسی که از خدا نمی ترسد
امید نداشته باشید که نه تعهد دارد،
نه نجابت و نه کرم.
هفتم: بسیار احسان کنید که خداوند
در قیامت یک نصفه خرما را مانند
کوه احد بزرگ می کند.
هشتم: حق الناس را رعایت کنید
که دوستی محمدوآل محمد بدون
آن پذیرفته نیست.
نهم: از بخششی که زیانش برای تو
بیش از سودی است که به دیگران
میرسد، حذر کن.
دهم: بسیارمراقب کردار خودباشید تا
مورد تهمت واتهام قرار نگیرید،
که در آن صورت حق ملامت ندارید.
📙تحف العقول، صفحه 443
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
#یک_دنیا_یک_پدر ۷
📝تکالیف منتظران در عصر غیبت امام زمان علیه السلام
💠چرا ما؟؟؟؟؟
خداوند برای نمایان ساختن درجات سعادت و شقاوت انسانها در برهه هایی از تاریخ، زمانی که نابکاران بر دین خدا، کتاب خدا، پیامبران خدا و جانشینان آنها تاخته اند، با آنها مقابله نکرده و بندگان مومن خویش را به یاری خویش (یعنی یاری قدیسان خویش) فرا می خواند؛ بدون اینکه به آنها نیاز داشته باشد.
در حقیقت این مطلب، گشودن باب توفیق بر ما به جهت رشد و تعالی مان و یاری رساندن به مقربان درگاه خدا و حفاظت از مقررات الهی است و به معنای نیاز آنها به یاری ما نیست. آیات 10 الی 14 سوره مبارکه صف این مطلب را اثبات می کنند.
در آیه 14 خداوند می فرماید:
ای کسانی که ایمان آورده اید! یاوران خدا باشید، همچنان که عیسی بن مریم به حواریان گفت: چه کسانی یاوران من به سوی خدا هستند؟ حواریان گفتند: ما یاوران خداییم … پس در آیات مذکور به خصوص آیه 14 ما مامور شده ایم که به یاری خداوند اقدام کنیم و این اقدام به انتخاب ما واگذار نشده است…
🔰ادامه دارد...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی