eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
89.3هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
7.2هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🎪 ⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت...(قسمت دهم) علی اکبر علیه السلام به دشمن حمله کرد و جنگ سختی نمود تا حدی که نوشته اند صدو بیست نفر را به هلاکت رساند و خود جراحات بسیاری برداشت و تشنگی بر او فشار آورد. لذا نزد پدر برگشت و عرض کرد: پدر تشنگی مرا کشت و سنگینی شمشیر مرا به زحمت افکند، آیا میشود شربت آبی به من برسانی تا با آن در جنگ با دشمن نیرو بگیرم؟ حسین علیه السلام از ناراحتی پسرش گریان شد و فرمود: بر جدت محمد مصطفی و و علی ابن ابیطالب و من دشوار است که نتوانیم خواسته ات را برآوریم. پسرم صبر پیشه کن و اندکی دیگر بجنگ که نزدیک است رسول خدارا ملاقات کنی و با کاسه لبریز چنان سیرابت کند که هرگز تشنه نشوی... سپس زبان حضرت علی اکبر علیه السلام را در دهان گرفت،علی اکبر فهمید کام حسین علیه السلام از او خشک تر است.. سپس امام حسین انگشتر خود را به او داد و گفت: انگشتر را در دهان نگه دار. نکته: مگر حضرت علی اکبر نمیدانست که در خیمه گاه آبی وجود ندارد چرا از پدر تقاضای آب کرد؟ گویا میخواسته به بهانه ی آب تجدید دیدار دوباره ای با پدر داشته باشد... علی اکبر علیه السلام دوباره به میدان بازگشت و به دشمن حمله کرد،همانند جدش و پدرش میجنگید. حمید بن مسلم میگوید:ایستاده بودم و نبرد علی اکبر را نگاه میکردم که به یمین و یسار حمله میکرد و همه از او میگریختند. مره بن منقذ در کنار من بود گفت: گناه همه عرب برگردن من باشد اگر این جوان از کنار من عبور کند و پدرش را عزادار نکنم. گفتم مره چنین مگو،این جمعیت او را کفایت میکنند،علی اکبر علیه السلام به ما نزدیک شد، مره از پشت سرش با نیزه به او حمله کرد که علی اکبر روی قوس زین افتاد. سپس مره با با شمشیر بر فرق علی زد و سرش را شکافت. علی دست بر گردن اسب انداخت ،خون روی چشمان اسب را پوشاند و اسب بدون اینکه متوجه باشد علی را به دل دشمن برد، دشمن اطرافش را گرفت و با شمشیرها قطعه قطعه اش کردند... در این هنگام علی اکبر علیه السلام فریاد زد: پدرم سلام بر تو،اینک جدم مرا سیراب نمود و به شما سلام میرساند و میفرماید به سوی ما شتاب کن که برای شما هم ابی ذخیره کرده ام. سپس ناله ای کرد و جان به جان آفرین تسلیم نمود... همینکه صدای علی اکبر به گوش پدر رسید مانند باز شکاری خود را کنار نعش پسرش رساند و دید علی قطعه قطعه شده و هیچ جای سالمی در بدن ندارد... صدا زد: خدا بکشد مردمی که تورا کشتند،چقدر نسبت به خدا و هتک حرمت رسول خدا جسور شدند.. سپس با چشمانی پراشک فرمود: علی جان بعد تو خاک بر سر دنیا... راوی میگوید ناگهان دیدم زنی(زینب سلام الله علیها) سراسیمه از خیمه ها بیرون دوید و خود را روی نعش علی انداخت. حسین علیه اسلام اورا به خیمه ها بازگرداند و سپس به جوانان گفت:جوانان بنی هاشم بیایید و برادرتان را به خیمه ها ببرید. سپس نعش علی را به خیمه شهدا بردند.. ✍ادامه دارد... 📕ابصارالعین، ص22 📗نفس المهموم 309 📒 حیات الحسین ص244 📘مقاتل ص115 📙طبری 357/7 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‍ 🎆سؤال کردن مسائل از حضرت علی و (علیهما السلام) توسّط مقدّس اردبیلی: ✨مقدّس اردبیلی، شاگردی داشت که به او دانش ورفتار نیکو یاد می داد که اهل تفرش بود ونام او میر علام بود وبی نهایت دانا وباورع بود. آن شاگرد می گوید: «یک شب وقتی مطالعه کردن من تمام شد، نیمه های شب شده بود که از اتاقم بیرون آمدم ونگاهی به اطراف حرم شریف کردم وآن شب بسیار تاریک بود. ✨ناگهان یک مرد را دیدم که رو به حرم شریف حضرت علی (ع) کرده است، گفتم: «شاید این دزد است وآمده چیزی از قندیل ها را بدزدد». بنابراین از آنجایی که ایستاده بودم، پایین آمدم وآهسته به او نزدیک شدم در حالی که او مرا نمی دید. ✨او به نزدیکی های حرم مطهّر رفت وایستاد. ناگهان دیدم قفل باز شد وافتاد وهمچنین درب دوّم وسوّم نیز به همین ترتیب باز شد واو به داخل قبر مطهّر شرف یاب شد. سلام کرد واز طرف قبر مطهّر جواب سلام داده شد. سپس با امام(ع) در مورد مسائل علمی صحبت کرد ومن از صحبت کردنش، او را شناختم که استادم مقدّس اردبیلی است. سپس از حرم بیرون رفته واز شهر هم بیرون شد وبه طرف مسجد کوفه رفت. ✨پس من پشت سر او رفتم واو مرا نمی دید. چون به محراب مسجد رسید شنیدم که با شخصی دیگر در مورد همان مسأله سخن می گوید. سپس برگشت ومن از پشت سر او برگشتم واو مرا نمی دید. وقتی رسید به دروازه ولایت، روز شده بود. ✨خودم را به او نشان دادم وگفتم: «ای سرور من! من خودم از اوّل تا آخر با شما بودم به من بگو که شخص اوّلی چه کسی بود که در مرقد مطهّر با او صحبت می کردی وشخص دوّم چه کسی بود که در کوفه با او صحبت می کردی؟» ✨ایشان از من قول گرفت که در مورد راز او با کسی صحبت نکنم تا او فوت کند. سپس به من فرمود: «ای فرزند من! در مورد بعضی از مسئله ها به مشکل برمی خورم بنابراین شبها به نزد قبر امیر المؤمنین (علیه السلام) می روم ودر مورد آن مسئله با آن حضرت صحبت می کنم وجواب می شنوم. حضرت علی (ع) امشب مرا به نزد حضرت مهدی (ع) فرستاد وفرمود: «فرزندم مهدی امشب در مسجد کوفه است. به پیش آن حضرت برو واین مسئله را از او سؤال کن».و آن شخص حضرت مهدی (ع) بود». ✨در نقل دیگری آمده است که شاگرد مقدّس اردبیلی چنین می گوید: «من در پشت سر او بودم تا آنکه نزدیک مسجد حنّانه شد. در این هنگام سرفه ام گرفت به طوری که نتوانستم سرفه نکنم ووقتی سرفه مرا شنید توجّهش به من جلب شد مرا شناخت وگفت: «تو میر علامی؟» گفتم: «بلی». گفت: «اینجا چه می کنی؟» گفتم: «من با شما بودم در وقتی که داخل مکان مقدّسه شدی تا الان وتو را به حقّ صاحب قبر قسم می دهم که من را در مورد مسائلی که امشب برای تو از اوّل تا آخر اتّفاق افتاد باخبر کنی». ✨گفت: «می گویم به شرطی که تا وقتی که من زنده هستم به هیچ کسی نگویی». وقتی که من قول دادم، گفت: «من در مورد بعضی مسئله ای فکر می کردم ولی آن مسئله برای من مشکل بود. فکر کردم که نزد حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) بروم وآن مسئله را از ایشان سؤال کنم. ✨وقتی پیش آن حضرت رسیدم در حرم بدون کلید باز شد همانطوری که دیدی واز خداوند خواستم که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) جواب مرا بدهد. در آن وقت صدایی از قبر آمد که گفت: «به مسجد کوفه برو واز حضرت قائم (علیه السلام) در آنجا سؤال کن؛ چون او امامِ زمان تو است». 📗انوار النّعمانیّه – بحار الانوار 🏴 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‍ ❤️ ملاقات سیّد بحرالعلوم با امام زمان (علیه السلام) در مسجد سهله: ✨عالم بزرگوار آخوند ملا زین العابدین سلماسی می گوید: «روزی در مجلس درس آیت الله علاّمه طباطبائی بحرالعلوم در نجف اشرف نشسته بودم. جهت زیارت، عالم بلند مرتبه جناب میرزا ابوالقاسم قمی صاحب «قوانین» داخل شد. ✨پس از درس، میرزا ابوالقاسم به سیّد بحرالعلوم گفت: «شما رستگار شدید وبه تولّد روحانی وجسمانی وپیدایش چشم ملکوتی وبرزخی دست پیدا کرده اید. پس چیزی به ما مرحمت کنید از آن نعمتهای بی پایانی که به دست آوردید». ✨پس سیّد بحرالعلوم بدون تامّل فرمود: «من دیشب یا دو شب قبل (تردید از گوینده است) برای خواندن نافله شب به مسجد کوفه رفته بودم واوّل صبح قصد برگشت به نجف اشرف را کردم. ✨وقتی از مسجد بیرون آمدم، دلم هوای رفتن به مسجد سهله را کرد ولی از ترس نرسیدن به نجف قبل از صبح وانجام شدن امر مباحثه در آن روز، از این کار منصرف شدم ولی اشتیاقم لحظه به لحظه زیاد می شد ودلم بیشتر می خواست که بروم. ✨در همین احوال که تردید داشتم ناگهان بادی وزید وغباری بلند شد ومرا به آن طرف حرکت داد ومدّتی نگذشت که مرا بر در مسجد سهله انداخت. سپس داخل مسجد شدم، دیدم که خالی است وهیچ زائری نیست جز شخصی بزرگوار که مشغول است به مناجات با خداوند با کلماتی که قلب را متحوّل وچشم را گریان می کند. ✨حالم تغییر کرد ودلم از جا کنده شد وزانوهایم می لرزید از شنیدن آن کلمات که هرگز به گوشم نرسیده بود وچشمم ندیده این همه دعاهای مؤثّری که من می دانستم. اشکم جاری شد وفهمیدم که مناجات کننده که آن کلمات را می نویسد، نه اینکه از حفظیّات خود می خواند. ✨پس در جایی که ایستاده بودم ماندم وگوش به آن کلمات دادم واز آنها لذّت بردم تا اینکه مناجات او تمام شد. پس متوجّه من شد وبه زبان فارسی فرمود: «مهدی بیا». ✨چند قدمی جلو رفتم وایستادم. دستور داد که جلوتر روم، پس کمی جلوتر رفتم وایستادم. باز دستور دادند جلوتر بیا وفرمود: «ادب در اطاعت است». جلو رفتم تا جایی که دست آن حضرت به من ودست من به آن حضرت می رسید وآن حضرت با من صحبت کرد». 📗نجم الثّاقب 🏴 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴منتظران ظهور 📌نکند این شخص محترم امام زمان(ع) باشد 🔰آیت الله شهاب الدین مرعشی نقل کرده اند که: وقتى در سامراء اقامت داشتم، شبى براى زیارت حضرت سیّد محمّدعلیه السّلام از سامراء بیرون رفته و راه را گم نمودم. پس از یاس از زندگى خود بخاطر تشنگى فوق العاده و گرسنگى ورزیدن باد سموم در قلب الاسد، بیهوش شده روى خاک‌هاى گرم افتادم؛ ولى دفعتاً چشم باز کردم و سر خود را بر زانوى شخصى دیدم. 🍃آن شخص کوزه آبى به لب من رسانید که تاکنون نظیر آن آب را در گوارایى و شیرینى نیاشامیده بودم. پس از خوردن آب، سفره نان را باز نمودم. دو سه قرص نان ارزن در آن بود. پس از صرف غذا، آن مرد عرب به من فرمود: نهرى جارى در اینجا وجود دارد. خود را در آن شستشو بده! 🍃من گفتم: در اینجا نهرى نیست وگرنه من این قدر تشنه نمى شدم که مشرف به هلاکت باشم .آن مرد عرب فرمود: این آب است که در اینجا جارى است. من به مجرد صادر شدن این کلمه از آن شخص عرب، دیدم در آنجا نهر باصفایى است و تعجّب کردم که نهر آب در کنار من بوده و من از تشنگى و عطش بسیار، نزدیک به هلاک شدن بوده ام! 🍃سپس آن مرد عرب از من پرسید قصد کجا دارى؟ گفتم حرم مطهّر سیّد محمّد (علیه السّلام) آن شخص عرب فرمود: این هم حرم سیّد محمّد است. 🍃من مشاهده کردم، دیدم نزدیک بقعه سیّد محمّد هستم و حال آنکه محلى که در آنجا راه را گم کرده بودم قادسیه بود و مسافت فراوانى از آنجا تا مرقد سیّد محمّد وجود داشت . در فاصله مصاحبت با آن مرد عرب از وى استفاده فراوان بردم و مطالبى چند را برایم توضیح داد. 🍃از سفارشها و توصیه هاى وى تاءکید بر تلاوت قرآن مجید، انکار تحریف قرآن، نیکى به والدین، رفتن به زیارت بقاع متبرکه و امامزادگان، احترام به ذریه علوى، خواندن نماز شب، ذکر تسبیح حضرت زهراعلیهاالسّلام و تاکید در زیارت حضرت سیدالشهداءعلیه السّلام بود. 🍃در این هنگام به فکرم خطور کرد که نکند این شخص محترم همان امام زمان (عج ) باشد. با بروز این فکر در ذهنم ناگهان آن شخص عرب از نظرم ناپدید گردید و چقدر متاسف شدم که یار در کنارم بود و گمشده ام را یافته بودم اما او را نشناختم. 📚کرامات مرعشیّه؛ علی رستمی چافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣موضوع سخنرانی:ما گرفتار اسلام آقایون شدیم... سخنران:استاددانشمند ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
💫‌هیچ وقت نگران آینده‌ی ⚡️ناشناخته ات نباش 💫وقتی خدای ⚡️شناخته شده ای داری 💫با تمام وجود بهترینها ⚡️را از خداوند 💫براتون طلب میکنم ⚡️لحظاتتون مملو از آرامش 💫شبتون پر از نگاه خــدا🙏 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☕ 🌸صبحتـــون پراز عطر خدا 🍀امیدوارم 🌸زندگی به کامتون 🍀خوشبختی 🌸سرنوشتتون 🍀وسایه عشق به 🌸امام حسین ع مهمان 🍀همیشگی دلتون باشه ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚حضرت مهدی می فرمایند: "اگر ما مراعات شما را نمی کردیم و یاد شما را از خاطر می بردیم، بلا بر شما نازل می شد"؛ پس این همه بلایی که بر سر شیعیان وارد میشود چیست؟ پاسخ: ابتدا لازم است اصل این جملات که در نامه ای برای شیخ مفید نوشته شده را بدانیم. "سلام بر تو ای دوستی که در دین مخلص و در مورد ما به یقین مخصوص گشته ای، ما در مورد تو، خداوند را سپاس گزاریم.... ما از یاری رساندن به شما کوتاهی نکرده، فراموشتان نمیکنیم. و اگر چنین نبود ناگواری ها بر شما نازل و دشمنان شما را نابود می ساختند..."١ اگر دقت شود ذیل حدیث میگوید بلایی که باعث نابودی شیعیان میشود، نه اینکه سختی و گرفتاری هایی چون جنگ، زلزله و... دامن گیر هیچ یک از افراد نمیشود. چرا که این سنت الهی است و بلاها باعث تربیت و رشد انسان میشود. همچنین مهمترین شرط این عنایت و تداوم آن، دینداری است که باید بکوشیم تا به دامن گناه و فساد سقوط نکنیم.٢ 📚 ١. بحار الانوار، جلد ٥٣ ٢. پرسش و پاسخ دانشجویی، ج٢ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
اسرار حروف مقطعه قرآن اگه حروف مقطع قرآن را باهم جمع کنن و حروف تکرارے را حذف کنن این جمله بدست میاد: «صراطعلے حق نمسکه» «راه علے علیه‌السلام حق است به آن چنگ می‌زنیم» 📚تفسیر صافے:ج1 ص91 📚بحار الانوار:ج88 ص11 و امیرالمؤمنین علیه‌السلام خودشون فرمودن: «براے هر کتابے خلاصه‌اے است و خلاصه قرآن کریم حروف مقطعه آن است» 📚تفسیر مجمع البیان:ج1 ص75 الحمدالله الذے جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا امیرالمومنین علے ابن ابے طالب علیه السلام ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🏴 با پوزش از ساحت قدسی و قلب داغدار امام زمان روحی فداه... ▪️پس از آنکه قافلهٔ اُسرا به شام رسید، ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺭﺍ ﻛﻨﺎﺭ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﺷﻬﺮ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﺭﺍﻳﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺯﻳﻮﺭ ﻭ زینتی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﺁﺋﻴﻦ‌ﺑﻨﺪﺍﻥ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ کسی ﭼﻨﺎﻥ ﻧﺪﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩ. نزدیکِ ﭘﺎﻧﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ ﺩﻑ‌ﻫﺎ ﻭ ﺍﻣﻴﺮﺍﻥ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﻃﺒﻞ ﻭ ﺑﻮﻕ ﻭ ﺩُﻫﻞ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺮﺩِ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﻥ ﺭﻗﺺ ﻛﻨﺎﻥ، ﺑﺎ ﺩﻑ ﻭ ﭼﻨﮓ ﻭ ﺭُﺑﺎﺏ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ اهالی ﺷﻬﺮ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﺧﻀﺎﺏ ﻛﺮﺩﻩ، ﺳُﺮﻣﻪ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﻛﺸﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﻟﺒﺎﺳ‌ﻬﺎی ﻓﺎﺧﺮ ﭘﻮﺷﻴﺪﻧﺪ. 📜 کامل بهایی، ص ۹۱۵ ▪️ابن منذر همدانی ﮔﻮﻳﺪ:‌ ﺍﻡ ﻛﻠﺜﻮﻡ علیهاالسلام ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺯﻫﺮﺍ علیهاالسلام ﺑﻮﺩ. ﭼﺎﺩﺭ ﻛﻬﻨﻪ‌ای ﺑﺮ ﺳﺮ ﺩﺍﺷﺖ. ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻳﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺳﻠﺎﻡ ﻛﺮﺩﻡ. بمن ﮔﻔﺘﻨﺪ: ای ﻣﺆﻣﻦ، ﺍﮔﺮ می‌توانی ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﻛﻪ ﺳﺮ ﺣﺴﻴﻦ علیه السلام ﺭﺍ ﺣﻤﻞ می‌کند ﭼﻴﺰی ﺑﺪﻩ ﻛﻪ ﺳﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﻠﻮ ﺑﺒﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﺷﺎﮔﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺯﺣﻤﺖ ﻫﺴﺘﻴﻢ. ﻣﻦ ﺻﺪﺩﺭﻫﻢ ﺑﻪ ﺣﻤﻞ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺳﺮ ﺩﺍﺩﻡ ﺗﺎ ﺳﺮ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺟﻠﻮ ببرد ﻭ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﺷﻮﺩ. 📜 کامل بهایی، ص ۹۲۱ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 عجایب دنیای ظهور ⭕️ سخن گفتن حیوانات با انسان‌ها 🌕 پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: سوگند به آن که جانم در دست اوست، قیامت برپا نمی‌شود تا اینکه حيوانات وحشی با انسان‌ها سخن می‌گويند. قَالَ رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَ آلِه: وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ لَا تقوم السَّاعَة حَتَّى تكلم السبَاع الإِنسان 📗منتخب الاثر، ج۳، ص۱۴۵ 📗بشارة الإسلام، ص۳۷۱ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‍ 🔴در بغل کشیدن سیّد بحرالعلوم توسّط (علیه السلام): عالم بزرگوار آخوند ملا زین العابدین سلماسی می گوید: «در مجلس پرفایده سیّد بحر العلوم حاضر بودم که شخصی از ایشان سؤال کرد از مکان دیدار روی نورانی امام عصر (علیه السلام) در غیبت کبری. در دست علاّمه بحرالعلوم قلیان بود ومشغول کشیدن بود. از سؤال آن شخص ساکت شد وسر را به زیر انداخت وخود را مخاطب کرد وآهسته چیزی فرمود ومن می شنیدم که می گفت: «چه بگویم در جواب او در حالی که آن حضرت مرا در بغل کشید وبه سینه خود چسبانید در حالی که آورده اند که اگر کسی حضرت را مشاهده نمود ردّ نماید وکسی را مطلع نکند». واین سخن را چند مرتبه تکرار کرد. سپس در جواب سؤال کننده فرمود: «از امامان معصوم(ع) روایت شده که کسی که ادّعای دیدن امام زمان (علیه السلام) را بکند ردّ شده است». وبه همین دو کلمه قناعت کرده وبه آن چیزی که می فرموده اشاره ای نکرد. همچنین مرحوم میرزا ابوالقاسم قمی می گوید: «من با علاّمه بحرالعلوم به درس آقا باقر بهبهانی می رفتیم وبا او درسها را مباحثه می کردیم وغالباً من درسها را برای سیّد بحرالعلوم تقریر می نمودم، تا اینکه من به ایران آمدم. پس از مدّتی بین علماء ودانشمندان شیعه، سیّد بحرالعلوم به عظمت وعلم معروف شد. من تعجّب می کردم وبا خود می گفتم: «او که این استعداد را نداشت، چطور به این عظمت رسید؟!» تا آنکه موفّق به زیارت عتبات عالیات عراق شدم. در نجف اشرف سیّد بحرالعلوم را دیدم. در آن مجلس مسأله ای عنوان شد، دیدم جدّاً او دریای موّاجی است که باید حقیقتاً او را بحرالعلوم نامید. روزی در خلوت از او سؤال کردم: «آقا! ما که با هم بودیم، آن وقتها شما این مرتبه از استعداد وعلم را نداشتید بلکه از من در درسها استفاده می کردید، حالا بحمدالله می بینیم، در علم ودانش فوق العاده اید». ایشان فرمود: «میرزا ابوالقاسم! جواب سؤال شما از اسرار است! ولی به تو می گویم، امّا از تو تقاضا دارم، که تا من زنده ام، به کسی نگوئید». من قبول کردم، ابتدا اجمالاً فرمود: «چگونه این طور نباشد وحال آن که حضرت ولیّ عصر (ارواحنا فداه) مرا شبی در مسجد کوفه به سینه خود چسبانیده. گفتم: «چگونه خدمت آن حضرت رسیدید؟» فرمود: «شبی به مسجد کوفه رفته بودم، دیدم آقایم حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) مشغول عبادت است. ایستادم وسلام کردم، جوابم را مرحمت فرمود ودستور دادند، که پیش بروم! من مقداری جلو رفتم، ولی ادب کردم، زیاد جلو نرفتم. فرمودند: «جلوتر بیا». پس چند قدمی نزدیکتر رفتم، باز هم فرمودند: «جلوتر بیا». من نزدیک شدم، تا آنکه آغوش مهر گشود ومرا در بغل گرفت وبه سینه مبارکش چسباند. در اینجا آنچه خدا خواست به این قلب وسینه سرازیر شود، سرازیر شد». 📗نجم الثّاقب – ملاقات با امام زمان (علیه السلام) 🏴 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 بهشت دنیا پس از ظهور 🌕 پیامبر صلی الله علیه وآله: وَ تَعِيشُ أُمَّتِي فِي زَمَانِهِ عَيْشاً لَمْ تَعِشْهُ قَبْلَ ذَلِكَ فِي زَمَانٍ قَطُّ. امّت من در زمان آن حضرت(مهدی عجل الله فرجه)، طوری زندگی می‌کنند که قبل از آن هرگز چنین زندگی نکرده باشند، و چنین خوشی ندیده باشند. 📗التشريف بالمنن، ج ۱، ص ۳۲۲ 🌕 امیرالمومنین صلوات الله علیه، در پایان خطبه طاووس پس از بیان و وصف زیبایی های بهشت آخرتی فرمودند: «اگر میدانستی خداوند چه چیزهایی را در بهشت برایت آماده کرده، هر آينه به جهت شوق رسيدن به آنها جان از تنت بيرون رود، و به جهت شتاب به رسيدن به آن منظره ‏ها، مجالست با من در این مجلس را رهاکرده، به گورستان خواهى رفت و از دنيا و آنچه در آن است چشم پوشيده منتظر رسيدن مرگ مى‌‏گردى»؛ حکومت صالحان نمونه‌ همان بهشت آخرتی است؛ اما در روی زمین! ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
💠تغییر سبک زندگی... 🔹 روزی يکی از شيعيان به امام باقر علیه السلام گفت: اصحاب ما در کوفه فراوانند، هرچه امر کنيد اطاعت ميکنند. امام باقر علیه السلام فرمودند: آيا به اين حد رسيده اند که يکی از آنها دست ببرد در صندوق ديگری به مقدار نيازش بردارد؟ گفت: نه.  🔹امام فرمودند: اگر در کالای خود بُخل بورزند، در مورد خونِ شان بخيل ترند. مردم فعلا در حال سازش اند(يعنی زندگی طبيعی دارند) ... ولی وقتی قائم قيام کند، دوستی واقعی و صميميت حقيقی پياده ميشود. هر نيازمندی دست ميبرد و از صندوق برادر ايمانی اش به مقدار نياز برمی‌دارد و صاحب صندوق او را منع نمی‌کند. 📚 بحارالانوار ج ۵۲ ص ۳۷۲ ✨در دوران او، ارزش ها تغيير ميکند... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
⁠ 🔴 آثار و برکات به دیگران ✔️ ارزش تا آخر خوندن و داره👇 ✍مرد خیاطی بود، مومن و در عِفاف و صلاح، و زنی داشت نیز عفیفه و مستوره و با جمال و کمال که هرگز خیانتی از او سر نزده بود. روزی زن، با زبان منّت به شوهرش گفت: تو کی میتوانی قدر عِفاف و پاکی مرا بدانی که من در حجاب و عفاف، مانند زبیده و رابعه هستم . مرد گفت: راست میگویی، اما عِفاف تو نتیجه عِفاف من است؛ چون من در حضور پروردگار عفیفم، خداوند تو را هم در عصمت و عفّت نگاه داشته است. زن ناراحت شد و گفت: هیچ کس نمیتواند عفاف و پاکی زن را نگه دارد، مگر به اراده خودش؛ یعنی اگر عزم و اراده خودم نبود، هر کار میخواستم میکردم. مرد گفت: به تو را اجازه میدهم که به هرجا که میخواهی برو و هر کار که میخواهی انجام بده. [زن که میخواست حرف خود را ثابت کند؛ مبنی بر اینکه دیگران قصد تعرّض به من را دارند اما من، خودم را حفظ میکنم] روزی خود را آرایش کرد و چادری بر سر کشید و از خانه بیرون رفت و تا شب بیرون ماند، اما هیچ کس به وی التفات و توجهی نمیکرد، مگر یک مرد که کمی چادر او را کشید، ولی زود رها کرد و رفت. شب که زن به خانه برگشت؛ مرد گفت: همه روز را گشتی، اما هیچ کس به تو نگاه هم نکرد، مگر یک مرد که چادرت را کشید ولی زود رفت. زن گفت: تو از کجا دیدی؟! مرد جواب داد: من در خانه بودم. و بعد توضیح داد که من در تمام عُمر خود به هیچ زن نامحرمی نگاه آلوده نکردم، مگر یکبار در نوجوانی، که گوشه چادر زنی را گرفتم اما فوری پشیمان شدم و رهایش کردم، به همیت جهت میدانستم که اگر کسی قصد ناموس مرا کند، بیش از این (کشیدن چادر)نباشد. زن به پای شوهرش افتاد و گفت: راست گفتی، بر من معلوم شد که عفاف من از عفاف توست. کلیات جامع التمثیل،ص۱۲ ⬅این حدیث هم قابل توجه است➡ جوانی از امام صادق ع پرسید: آیا نگاه کردن به پشت زنان جایز است؟ حضرت فرمودند: اگر کسی به ناموست چنین کند، راضی هستی؟! پس برای مردم همان بخواه، که برای خودت میخواهی! مستدرک الوسائل،ج۲؛ص۵۵۵ ⬅ گفتم که مکن ، گفت : مکن ، تا نکنند این یک سخنم، چنان خوش آمدکه مپرس ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☕ 🌸صبحتـــون پراز عطر خدا 🍀امیدوارم 🌸زندگی به کامتون 🍀خوشبختی 🌸سرنوشتتون 🍀وسایه عشق به 🌸امام حسین ع مهمان 🍀همیشگی دلتون باشه ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 عجایب امام ⭕️ ملائکه حتی برای جابجاشدن نیاز به اذن و اجازه امام دارند 🌕 امیرالمومنین علی علیه السلام به سلمان رحمة الله علیه فرمودند: «قسم به آن خدائى كه آسمان را بدون ستون برافراشته، اگر يكى از ملائکه تصميم داشته باشد به قدر يك نفس كشيدن از جاى خود تغيير محل دهد، تا من اجازه ندهم نخواهد رفت؛ حالِ پسرم حسن نيز چنين خواهد شد؛ بعد از او حسين و نُه نفر از اولاد حسين كه نهمین آنها قائم ايشان است.»(صلوات الله علیهم اجمعین) قَالَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِين عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَا سَلْمَان وَ اَلَّذِي رَفَعَ اَلسَّمَاءَ بِغَيْرِ عَمَدٍ لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ رَامَ أَنْ يَزُولَ مِنْ مَكَانِهِ بِقَدْرِ نَفَسٍ وَاحِدٍ لَمَا زَالَ حَتَّى آذَنَ لَهُ وَ كَذَا يَصِيرُ حَالُ وَلَدِيَ اَلْحَسَنِ وَ بَعْدَهُ اَلْحُسَيْنِ وَ تِسْعَةٍ مِنْ وُلْدِ اَلْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ. 📗تفسير البرهان، ج۵، ص۱۲۷ 📗مدینة معاجز، ج ۱، ص ۵۴۹ 📗المحتضر، ج ۱، ص ۱۲۹ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 جایگاه کسانی که در مقابل اذیّت و آزار دوران غیبت صبور هستند 🌕 امام حسين عليه السلام فرمودند:  حضرت مهدى عجل الله فرجه، داراى غيبتى است كه گروهى در آن مرحله مرتد مى‌شوند و گروهى ثابت قدم مى‌مانند و اظهار خشنودى مى‌كنند. افراد مرتد به آنها مى گويند: «اين وعده كى خواهد بود اگر شما راستگو هستيد؟» ولى كسى كه در زمان غيبت در مقابل اذيّت و آزار و تكذيب آنها صبور باشد، مجاهدى است كه با شمشير در كنار رسول خدا صلی الله عليه و آله جهاد كرده است قَالَ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَهُ غَيْبَةٌ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى اَلدِّينِ آخَرُونَ فَيُؤْذَوْنَ وَ يُقَالُ لَهُمْ مَتىٰ هٰذَا اَلْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صٰادِقِينَ أَمَا إِنَّ اَلصَّابِرَ فِي غَيْبَتِهِ عَلَى اَلْأَذَى وَ اَلتَّكْذِيبِ بِمَنْزِلَةِ اَلْمُجَاهِدِ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ 📗کمال الدين، ج۱، ص۳۱۷ 📗کفايةالأثر، ج۱، ص۲۳۱ 📗مقتضب الأثر، ج۱، ص۲۳ 📗بحار الأنوار، ج۵۱، ص۱۳۳ 📗منتخب الأنوار، ج۱، ص۷۸ 📗إثبات الهداة، ج۲، ص۵۱ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
💠علم، دانش، فرهنگ... 🔹امام باقر علیه السلام فرمودند: مردی از خاندان ما (حضرت مهدی) هر سال دو بار به شما بخشش ميکند و هر ماه دو بار به شما ماهيانه ميدهد، در زمان او آنقدر به شما دانش و فرهنگ داده می شود که زن خانه دار در خانه خود با کتاب خدا (قرآن) و سنّت پيامبر اسلام داوری ميکند. 📚غيبت نعمانی ص 125 📌 آيا زمان آن نرسيده که جهت زمينه سازی ظهور حضرت، سطح فرهنگ خود و خانواده خود را توسعه دهيم؟ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 روزی داوود نبی (ع) از خداوند خواست تا دوستان خود را به او نشان دهد، امر شد برو در کوه لبنان گروهی 14 نفره از پیرمرد و جوان خواهی دید که چگونه مرا دوست دارند و من نیز آنان را دوست دارم. چون رسیدی به آن‌ها بگو من آن‌ها را دوست دارم و آن‌ها نیز مرا دوست دارند. بگو چرا حاجتی از من نمی‌خواهید، من مشتاقم لب وا کنید. به درستی که شما دوستان و برگزیدگان من هستید به شادی شما شادم و از دیدن شما مسرورم. داوود نبی (ع) چون رسید از دور دید آن گروه در کنار نهر آبی نشسته و در قدرت خدا در فکر هستند و صورت بر خاک می‌مالند و زار زار خدا را می‌خوانند و گریه می‌کنند. چون نزدیک شد، برخواستند تا پراکنده شوند که داوود نبی (ع) گفت: نروید من حامل پیام دوستی خدا به شما هستم. خدای‌تان از من خواست بهترین سلام‌ها را به شما برسانم و از طرف خداوند به شما بگویم که چرا از من چیزی نمی‌خواهید؟ من مشتاق دعای شما برای اجابت هستم. هر لحظه که شما در این مکان یاد قدرت من هستید، من محبت خود را در دل شما جای می‌کنم. من نیز منتظر شما در این مکان و مشتاق یادتان هستم. چون این جملات را این 14 نفر شنیدند، زار زار گریستند و گفتند: ای معبود ما مگر از محبت تو چیزی بالاتری داریم که در طلب آن باشیم؟ هر کسی را که تو مهر و محبت و عشق خودت را به او بخشیدی، به درستی که از هر نیازی بی‌نیازش کردی. خدا به داوود نبی (ع) گفت: ببین چه بی‌نیاز مرا می‌خوانند و خالصانه برای خودم مرا می‌جویند که هر کس مرا چنین بخواند و بجوید از هر خواسته‌ای بی‌نیازش می‌کنم. یکی از راه‌های عارفان در شناخت محبت خدا، نماز شب و انفاق به فقیر و هر از گاهی نیز رفتن به کوه و دشت و تفکر در قدرت خداست و سجده و صورت بر خاک مالیدن در برابر خالقِ بی‌همتایِ هستی که انسان در ذات حق محو و غیب می‌شود. لذتی که نه قابل وصف است و نه باور. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚ربودن حجر الاسود کعبه توسط ایرانی ها در حدود سال ۹۰۰ میلادی، شخصی بنام عبیدالله حمدان قرمط که یک ایرانی از سواحل خلیج فارس و بندر دیلم بود و به عیاری مشهور بود، با هدف انتقام جویی از بنی عباس، قیام کرد و عده بسیاری از ایرانیان در جزایر خلیج فارس و خوزستان و اهواز به او پیوست... قرمط آیین جدیدی از اسماعیلیه را بر پا داشت که نمازهای پنج گانه فقط دو نوبت برگزار میشد و مردم از روزه بکلی معاف بودند و شراب نیز حلال بود و نوشیدنش جایز شمرده میشد و به مناسبت نام وی، پیروانش به قرمطی مشهور شدند. وقتی آیین او به حد کافی رونق گرفت پیروانش فراوان شدند، یکی از یارانش بنام ابوسعید بهرام را به فرماندهی ارتشش انتخاب کرد و بحرین را دو سال محاصره و در نهایت متصرف شد و در پی آن شکست سختی در بصره به ارتش خلیفه وارد کرد و شهر الحساء در جزیره بحرین را به پایتختی برگزید. در سال ۹۲۸ میلادی، عبیدالله قرمط لشکری به فرماندهی منصور دیلمی بسوی مکه فرستاد و منصور دیلمی که در موسم حج به مکه لشکر کشیده بود، کشتار زیادی از حجاج و اهالی مکه کرد و تمامی خانه های مکه را غارت کرد، موفق به فتح آنجا شد و خانه کعبه را ویران کرد و اشیاء قیمتی که اعراب از مدائن و کلیساهای عیسویان به خانه کعبه آورده بودند، به غنیمت گرفت و حتی ایرانیان مروارید معروف به "دُر یتیمه" و نیز "حجرالاسود" را از کعبه جدا کرده، در کشتی گذاشته و به الحساء (بحرین) بردند! و تا ۲۲ سال در آنجا بود، تا آنجاییکه حتی عده ای برای انجام مراسم حج به بحرین می رفتند! در نهایت حجرالاسود بیست سال در آنجا بود و سرانجام قرمطی ها با میانجی گری خلیفه فاطمی مصر، در قبال گرفتن مبالغ هنگفتی آن را باز پس دادند. 📚منبع: نهضت شعوبیه، حسینعلی ممتحن ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
عليه السلام : شگفت‌ترين چيز در انسان دل اوست و دل مايه‌هايى از حكمت و مايه‌هايى از ضدّ حكمت دارد. 🔸️اگر اميد و آرزو به آن دست دهد،طمع خوارش گرداند 🔹️و اگر طمع در آن سر بردارد،حرص نابودش كند 🔸️و اگر نوميدى بر آن مسلّط‍‌ شود،اندوه وى را بكشد 🔹️و اگر خشم بر وى عارض شود،كينه لبريزش كند 🔸️و اگر خشنودى يارش شود، احتياط‍‌ را از ياد برد 🔹️و اگر آن را ترس در رسد،پروا و حذر كردن او را گرفتار خود سازد 🔸️و اگر احساس امنيّت فراگيردش، غفلت آن را در ربايد 🔹️و اگر نعمت به سراغش آيد، غرور و نخوت آن را فرو گيرد 🔸️و اگر مصيبتى به آن در رسد، بيتابى رسوايش گرداند 🔹️و اگر به مالى رسد،ثروت آن را به طغيان دراندازد 🔸️و اگر تهيدستى آزارش دهد، گرفتارى او را به خود مشغول سازد 🔹️و اگر گرسنگى بر او سخت گيرد،از ضعف زمينگير شود 🔸️و اگر سيرىِ‌ او از حدّ بگذرد، پُرى شكم او را به رنج افكند؛ ⬅️ بارى هر تفريطى برايش زيانبار است و هر افراطى برايش تباهى آفرين. 📘میزان الحکمه/ج۹/ص۵۰۴ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔵 عذاب برای مجرمین اهل قبله! 🔹يکی از آيات قرآن، که در تفاسير اسلامی، نزول عذاب در آخرالزمان از آن برداشت می‌شود، آيه ۵۰ سوره يونس است. خداوند در اين آيه می‌فرمايد: «بگو: اگر مجازات او شب هنگام يا در روز به سراغ شما آيد، (آيا می توانيد آن را از خود دفع کنيد؟!) پس مجرمان برای چه عجله می‌کنند؟!» 🔹در تفسير اين آيه امام باقر علیه السلام فرمودند: «اين عذابی است که در آخرالزمان بر بدکاران «اهل قبله» (مسلمانان ظاهری) نازل می‌شود که آن‌ها نزول چنين عذابی را بر خودشان باور ندارند» 📚بحار الأنوار، ج۹، ص ۲۱۳ 📌مسلمانان ظاهری؛ يعنی مسلمانانی که رو به قبله نماز می‌خوانند، اما رفتار و کردار آنها به گونه‌ای است که گويا به چيزی اعتقاد ندارند! ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ تولد امام زمان از نگاه اهل سنت اندیشه مهدویت و آمدن منجی عالم بشریت و اینکه فرزندی از فرزندان پیامبر اکرم خواهد آمد و دنیا را بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده، پر از عدالت خواهد کرد، اندیشه ای مشترک در بین تمام فرق اسلامی است. تنها فرق بین شیعه و اهل سنت در تولد این امام همام است، شیعه او را متولد شده و زنده میداند، اما اهل سنت چنین عقیده اند ندارد و معتقدند هر گاه خدا بخواهد متولد شده و بزرگ شده و اعلام ظهور میکند. اما در عین حال برخی از علمای اهل سنت همچون شيعه بر اين باورند كه حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) متولد شده و در حال حاضر در قيد حيات بوده و در آخر الزمان ظهور خواهد كرد و از اين گروه می‌توان به: 👈حافظ سليمان بن ابراهيم قندوزی حنفی و ابن حجر الهیثمی و سبط ابن جوزی و گنجی شافعی و ديگران اشاره كرد. 👈«قندوزی حنفی» در «ينابيع الموده» می‌نوسید: امام حسن عسکری(علیه‌السلام) فرزندش مهدی قائم(علیه‌السلام) را به خواص یارانش نشان داد و به آنان فهماند که امام بعد از وی پسرش می‌باشد» سپس به تفصيل در رابطه با پدر و مادر و نحوه تولد آن حضرت به روايت حكيمه خاتون دختر امام جواد(علیه‌السلام) پرداخته است. 👈«ابن‌حجرالهیثمی» در «الصواعق المحرقة علی اهل الرفض والضلال والزندقة» می‌نوسید: ابوالقاسم، محمدالحجه، هنگام رحلت پدر، پنج سال داشته، ولی خدا به او حکمت را عطا کرده است؛ و قائم منتظر نامیده شده است. 👈«ابن جوزی» در «تذكرة الخواص» می‌نوسید: «او محمد بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب و کنیه اش ابو عبدالله و ابوالقاسم است و او خلف حجت، صاحب زمان، قائم منتظر و آخرین ائمه است. عبدالعزیز بن محمود بن بزاز به نقل از ابن‌عمر به ما گفت که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود: در آخر زمان مردی از فرزندانم که اسم او مثل اسم من و کنیه او مثل کنیه من است خارج می‌شود و زمین را پر از عدل می‌کند، همانطور که از ظلم پر شده باشد، او همان مهدی است. 👈گنجی شافعی نیز در «البيان» می‌نوسید: «همان گونه که عیسی، خضر و الیاس(علیهم‌السّلام) صدها سال است که زنده‌اند؛ امکان زنده بودن حضرت مهدی(عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) هم وجود دارد». 🌐 btid.org/fa/news/101938 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
پروردگارا..... دست نياز را به درگاه تو دراز مي کنم و از کسي خواسته هايم را طلب مي کنم که هيچ گاه بر سرم منت نمي گذارد. آرزوهايم را به تو مي گويم. به تو که هميشه دوست مني. عاشق تر از هميشه سر بر آستان ملکوتيت مي گذارم و در دل دعا مي کنم و از تو مي خواهم که آرامش،برکت و سلامتی را برای خودم و دوستانم ارزانی داری... ✨آمین یا رب العالمین✨ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌹شهید احمد کافی ( متولد ۱ خرداد ۱۳۱۵ مشهد) ایشان از روحانیان و خطیبان معروف پیش از انقلاب بود. سخنرانی‌های ایشان معمولاً بسیار پرشور بود. شهید کافی بیش از ۲۰ مهدیه در شهرهای مختلف ایران تاسیس کرد. وی اواخر سال ۱۳۴۷ با کمک های مردمی قطعه زمینی به مساحت ۴ هزار متر در منطقه امیریه تهران خریداری کرد و مهدیه تهران را تاسیس کرد. شیخ احمد کافی یزدی که مجموعه سخنرانی‌هایش هنوز طرفداران بسیاری دارد، در یک حادثه رانندگی مشکوک در تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۵۷ به لقاءالله پیوست. مزار این روحانی مجاهد در آرامستان خواجه ربیع مشهد واقع شده است. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‍ ‍ 🔴 اوضاع نابسامان آخرالزمان مقدمات جنگی وحشتناک و ویرانگر را فراهم می سازد؛ نبردی به غایت خونین و هراس انگیز که امیرالمؤمنین علیه السلام این گونه از آن یاد می کنند: حتی تقوُمَ الحربَ بِکُمْ علی ساقٍ بادیاً نواجِذُها، مملوءَه اخلافُها، حُلوا رَضاعُها، علقماً عاقبَتُه تا آن که آتش جنگ میان شما افروخته گردد و از شرار آن همه چیز بسوزد و چون شیر خشمگین دندان نماید؛ و چون ماده شتری از این سو و آن سو آید، پستان ها پر از شیر و مکیدن آن شیرین، اما پایان آن تلخ و زهرآگین. 📙 (شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج9، ص 41)، ⭕️ حضرت علی علیه السلام با به کارگیری تعبیر زیبای بادیاً نَواجِذُها وحشت این نبرد خونین را به تمامی به تصویر می کشد. دندان نمایاندن جنگ، به شدت خوفناکی جنگ اشاره دارد؛ چه آن که به قول ابن ابی الحدید همان گونه که «نواجذ» یعنی دورترین دندان ها که در حالت خنده شدید نمایان می شوند، در آن قیام آخرالزمان نیز، جنگ دندان های بُرنده خویش را به رخ می کشد (ج9، ص 41). ⭕️این آشوب آخرالزمان در آغاز برای فتنه جویان دلچسب و شیرین به نظر می رسد و عبارات مملوءَهٌ اخلافُها و حُلواً رَضاعُها نمایانگر همین امر است، که البته در نهایت با تعبیر علقماً عاقبَتُها معنایی عمیق می یابد؛ چه آن که به قول خویی: طعم شیرین آرزوی پیروزی بر جان ها می نشیند، اما در نهایت چیزی جز کشتار و هلاکت برجای نمی ماند (ج8، ص 335). ⭕️از نگاه مؤلف فی ظلال نهج البلاغه نیز در آغاز جنگ، اهل جهالت به شوق می آیند و آفرین می گویند، ولی درنهایت با جنگی ویرانگر روبرو می شوند که همه را می سوزاند (ج2، ص 298). ⭕️بنابراین، از نگاه حضرت علی علیه السلام در ظلمات این مبارزه دشوار، فرجامی تلخ نصیب آشوبگران خواهد شد و آتش پرشراره اش بسی سوزناک خواهد بود. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی