eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
89.6هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
7.2هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستان خوبم😊🌸 ِآدینه تون بخیر☕️ صبح بوی زندگی🌸 بوی دوست داشتن💕 بوی عشق ومهربانی💖 و بوی امید میدهد😇 الهـی زندگیتون مثل صبح پرازعطرخوش باشد💖 🌸 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 ارزش چشمان زائر امام حسین 🌕 امام صادق علیه‌السلام فرمودند: ارزش چشمان زائری که به مرقد مطهّر سیدالشهدا صلوات الله علیه می‌افتد به قدری است که تمام اشیاء به جهت خیر آرزو می‌کنند نگاه زائر به آن ها بیفتد! عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ وَ مَا مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ وَ هُوَ يَغْبِطُ زَائِرَهُ وَ يَتَمَسَّحُ بِهِ وَ يَرْجُو فِي اَلنَّظَرِ إِلَيْهِ اَلْخَيْرَ لِنَظَرِهِ إِلَى قَبْرِهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ. 📘کامل الزيارات، ج ۱، ص۳۲۴ 📘مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۲۵۱ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۴ صلوات به نیابت از ائمه ی اطهار علیهم السلام برای سلامتی امام مهدی علیه السلام امام صادق علیه‌السلام: زائر حسین علیه السلام وقتی به قصد زیارت از خانه اش خارج میشود ؛سایه اش بر چیزی نمی افتد مگر اینکه آن چیز برایش دعا می‌کند و هنگامیکه آفتاب بر او بتابد؛گناهانش را از بین میبرد همانطور که آتش هیزم را از بین میبرد. کامل الزیارات ص۲۷۹ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ 🎙با صدای شهيد حاج شيخ احمد كافے ▪️عمه جان باغ ولایت ثمر آورده برایم ▪️عوض میوه نایاب سر آورده برایم ▪️سر باباست که خون جگر آورده برایم ▪️صورت غرقه به خون از سفر آورده برایم → @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°بآتمآم‌این‌اَسیرآن،فَرق‌دآرۍ‌قِصِھ‌چیست؟ ◗دُختَری‌داشتےاِی‌شآه‌واَسیرَش‌خواندَند چہ‌بِگویَم‌..هَمہ‌یِ‌روضہ‌هَمآن‌الشآم‌اَست◖ °شَهـٰادَتِ‌مَظـلومانهٔ‌دُردانهٔ‌حَضرتِ سَيّدُالشُّهَـداء‌عَلَيهِ‌الْسَـّـلاٰم‌بَـرهَمـگان‌تَسليَت‌باد💔 🤍↝ حَضرَتِ‌رُقَیِہ‌سَلٰآمُ‌اللہ‌عَلَیهٰآ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🎪 ⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت...(قسمت سیزدهم) ⚫️السلام علی عباس ابن علی،قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل علیه السلام سی و چهارسال با امام حسین علیه السلام زندگی کرد. از بس زیبا بود اورا قمر بنی هاشم مینامیدند، مردی قوی و شجاع و تنومند بود که وقتی بر اسبان تنومد هم سوار میشد پاهایش به زمین کشیده میشد. 🔴 قمر بنی هاشم در میدان جنگ حضرت ابوالفضل وقتی همه ی برادرانش را به جنگ فرستاد و به شهادت رسیدند به خدمت امام حسین علیه السلام آمد و و اجازه میدان خواست. امام علیه السلام فرمود: تو پرچمدار منی،اگر کشته شوی دیگر دشمن بر من چیره میشود... ابوالفضل علیه السلام عرض کرد: برادر سینه ام تنگ شده و از زندگی سیر شده ام. امام فرمود: پس قدری آب برای این کودکان که صدای العطششان بلند شده است بیاور. سقای کربلا مشک بدوش انداخت و سوار اسب شد و مقابل صف دشمن ایستاد و بعد از نصیحت آنها گفت: این حسین پسر رسول خداست که با او جنگیدید و اهل بیت و یارانش را کشتید . لااقل زنان و فرزندانشان را اب دهید که دلهای آنان از تشنگی میسوزد. شمر ملعون صدا زد: پسر ابوتراب اگر تمام دنیا آب باشد و در اختیار ما،قطره ای از آن را به شما نمیدهیم مگر اینکه بیعت یزید را بپذیرید. قمر بنی هاشم از انها مأیوس شد سپس بعد از کسب اجازه از برادر وارد شریعه فرات شد و و تمام نگهبانان آنجا را دور کرد. مشک را پر از آب کرد و تا خواست کفی از آب بنوشد یاد تشنگی لبهای خشک اباعبدالله افتاد و آب را خالی کرد. سپس از شریعه خارج شد نگهبانان اطرافش را گرفتند... 🔴شهادت حضرت عباس علیه السلام سپاهیان که تحمل ضرب شصت اورا نداشتند از جلوی راهش پراکنده میشدند تا اینکه زید ابن ورقا از پشت درخت دست راست قمر بنی هاشم را قطع کرد و بعد حکیم بن طفیلی دست چپش را... حضرت عباس سریع مشک را به دندان گرفت و خواست سریع حرکت کند تا آب را به لب تشنگان حرم برساند که ناگهان تیری بر مشک آب اصابت کرد و آب روی زمین ریخت... در این لحظه دیگر حضرت اباالفضل ناامید شد و متحیر وسط میدان مانده بود که دشمن به چشمانش تیر زد و با عمود آهنین بر فرق مبارک کوبید چنان که از اسب بر روی زمین افتاد و فریاد زد: برادر مرا دریاب... امام حسین علیه السلام خود را به نعش برادر رسید و اورا دست بریده و چهره مجروح و شکسته و چشمان تیر خورده یافت. امام با کمر خمیده کنار پیکر مطهر برادر ایستاد و چون قدرت ایستادن نداشت در کنارش بر روی زمین نشست و شروع به گریه کرد تا اباالفضل علیه السلام جان به جان افرین تسلیم کرد. آنگاه فرمود: الان کمرم شکست و چاره ام از هم گسست... سپس حسین علیه السلام که نمیتوانست عباس را به خیمه شهدا ببرد با چشمانی اشکبار به سوی خیمه ها برگشت . سکینه به استقبال پدر آمد و پرسید: عمویم چه شد؟ امام فرمود: شهید گردید... ✍ادامه دارد.. 📗ابصارالعین ص29 📕کامل 394 📒نفس المهموم ص348 📘حیات الحسین 274/3 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🎪 ⚫️ در ظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت چهاردهم) 🔴پس از شهادت حضرت ابوالفضل انواع مصائب بر اباعبدالله هجوم آورد: 1- وضعیت زنان حرم که هربار با جسد شهیدی روبرو میشوند و در محاصره دشمن قرار دارند و نمیدانند آخر کار آنها به کجا می انجامد. 2- از سوی دیگر صدای اطفال به العطش بلند است که میبیند کودکان از بی آبی مشرف به هلاکتند و اباعبدالله جز تحمل و سوختن چاره دیگری ندارد. 3-دشمنان خدانشناس نه تنها به مردان رحم نمیکنند بلکه از اطفال صغیر که طاقت و تحمل جنگ هم ندارند نمیگذرند و آنها را به شهادت میرسانند. 4- شدت تشنگی شخص اباعبدالله را از پا در آورده لبهای مبارک آن حضرت آنچنان خشک شده که مانند دوتا چوب به هم چسبیده ،چشمهایش تار شده و آسمان را مانند دود مشاهده میکند. 5- از دست دادن و مصیبت و داغ یاران و بستگان و بی کسی حضرت... اینها مصائبی بود که یکی از آنها برای نابودی یک شخص کافی است اما اباعبدالله چنان جنگی نمود که چشم روزگار چنین قدرتی در کسی ندیده مگر در پدرش علی ابن ابیطالب... 🔴تنهایی امام حسین علیه السلام... وقتی که حسین علیه السلام بدنهای مطهر شهدا را مشاهده کرد که مانند گوشت قربانی برروی خاک کربلا بر زمین ریخته اند و کسی نمانده که از حسین علیه السلام حمایت کند و زنان حرم هم شیون و گریه شان بلند است در مقابل دشمن قرار گرفت و فریادش بلند شد: آیا کسی هست از حرم رسول خدا دفاع و سرپرستی کند،آیا کسی هست درباره ما از خدا بترسد؟ استغاثه و یاری خواستن امام در روح قسی و سنگ دل مردم اثری نذاشت و بر بیشرمی آنها افزود. 🔴 پاسخ حضرت سجاد به استغاثه حسین علیه السلام همینکه صدای استغاثه ی امام حسین به گوش امام سجاد علیه السلام رسید عصا طلبید و با زحمت زیاد بر عصا تکیه و تصمیم به عزم میدان نمود. امام حسین علیه السلام که دید پسر بیمارش به میدان میرود خواهرش ام کلثوم را صدا زد و فرمود: خواهرم علی را نگه دار و نگذار از خیمه بیرون رود تا زمین از نسل آل محمد خالی نشود... با وجود تمام مصائب حسین علیه السلام با یک دنیا وقار و عظمت یکه و تنها در برابر انبوه دشمن ایستاده،به نحوی که گویا این فجایع بر استقامت و صبر امام افزوده چنانکه بر ایمانش افزوده است. چنانکه از فرزندش امام سجاد علیه السلام نقل شده است: هر چقدر کار براباعبدالله سخت تر میشد چهره اش درخشنده تر و اعضا و جوارحش مطمئن تر میشد. تا جاییکه سپاهیان عمر سعد به یکدیگر میگفتند: اورا ببینید که هیچ از مرگ باکش نیست... ✍ادامه دارد... 📕 حیات الحسین 274/3 📗بحار 46/45 📒حیات الامام حسین 274/3 📘نفس المهموم ص 348 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸چه زيباست كه با مهر دل از كينه شوييم ⭐چه نيكوست كه با عشق گل از خار برآريم 🌸گذرگاه زمان را سرافراز بپوييم ⭐️شب تار جهان را فروغ از هنر آريم 🌸اگر تيغ ببارند جز از مهر نگوييم ⭐️و گر تلخ بگويند سخن از شكر آريم 🌸بياييد، بياييد ازين عالم تاريك 🌙دل‌افروزتر از صبح، جهانی دگر آريم 🌸شبتان پر بار از عشق الهی ‌‌‌‌‌‌ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍🌸گل را به عزیزان می دهند 🌸و محبت را به مهربانان 🌼کدام لایق شماست 🌼که هم عزیزيد هم مهربان 🌺دسته دسته گل‌های زیبا 🌺تقدیم به دل‌های مهربونتون 🌷صبحتون غرق در عطر گل ها🌷 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‍ 🟢ملاقات سیّد بحرالعلوم با امام زمان (علیه السلام) در خانه وگرفتن حواله از آن حضرت: عالم بزرگوار آخوند ملا زین العابدین سلماسی که شاهد کارهای علاّمه بحرالعلوم در روزهای حضور ایشان در مکّه بوده است می گوید: «علاّمه بحرالعلوم با اینکه در شهر غریب و دور از خانواده و فامیل بود دل قرص ومحکمی در بخشندگی داشت واعتنایی به مصرف زیاد و زیاد شدن مخارج نداشت. پس اتّفاق افتاد یک روز که چیزی نداشتیم. بنابراین وضعیّت بوجود آمده را خدمت علاّمه بحرالعلوم عرض کردم وگفتم: «مخارج زیاد است وچیزی در دست نیست». ایشان چیزی نفرمود و عادت علاّمه این بود که صبح طوافی دور کعبه می کرد وبه خانه می آمد و در اطاقی که مخصوص به خودش بود می رفت. سپس بیرون می آمد ودر اطاق دیگر می نشست وشاگردان از هر مذهبی جمع می شدند. پس برای هر گروه به روش مذهبش درس می داد. آن روز که شکایت از تنگدستی در دیروز کرده بودم، وقتی از طواف برگشت، ناگهان کسی درب را کوبید. علاّمه به شدّت مضطرب شد وبه من گفت: «از اینجا بیرون برو». وخود با سرعت بلند شد و رفت نزدیک در و در را باز کرد. پس شخص بلند مرتبه ای مثل افراد عرب وارد شد ودر اطاق سیّد نشست و سیّد در نهایت خضوع وفروتنی وادب، دم در نشست. ایشان مدتی نشستند وبا یکدیگر سخن می گفتند. سپس آن مرد بلند شد، پس سیّد با عجله بلند شد ودر خانه را باز کرد ودستش را بوسید و او را سوار شتری که آن را درخانه خوابانیده بود کرد. او رفت وسیّد با رنگ پریده برگشت ونامه ای به دست من داد وگفت: «این نامه ای است برای مرد صرّافی که در کوه صفا است. برو پیش او وآنچه بر او نوشته شده است را از او بگیر». پس آن نامه را گرفتم وآن را نزد همان مرد بردم. او وقتی نامه را گرفت ونگاه کرد به آن بوسه زد وگفت: «برو و چند حمّال بیاور». پس رفتم وچهار حمّال آوردم وتا حدّی که آن چهار نفر قوّت داشتند، ریال فرانسه آورد وآنها برداشتند وریال فرانسه، پنج قران عجمی است ویک مقدار بیشتر. آن ریالها را حمّالها به منزل آوردند. روزی نزد آن صرّاف رفتم که از حال او باخبر شوم واینکه آن نامه از چه کسی بود، که نه صرّافی دیدم ونه دکّانی! از کسی که در آنجا بود، از حال صرّاف پرسیدم. گفت: «ما در اینجا هیچ گاه صرّافی ندیده بودیم ودر اینجا فلان کس می نشیند». ✨آنگاه فهمیدم که این از رازهای ملک علاّم بود». 📗نجم الثّاقب 🏴 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
یكی از روضه خوان ها میگه، شب پنجم صفر پیرهن سیاه تنم كردم برم هیئت، یه دختر پنج، شش ساله مریض حال داشتم، 🌹گفت: بابا كجا میری؟ 🌹گفتم:دارم میرم هیئت، 🌸گفت: مگه الان چه خبره؟ 🌸گفتم:شهادت حضرت رقیه است، 🌼گفت: بابا رقیه كیه؟ 🌼گفتم:دختر امام حسینه، 🌹گفت:بابا چند سالشه؟ 🌹گفتم: هم سن خودته، 🌸گفت: بابا منم با خودت میبری؟، 🌸گفتم: نه عزیزم تو مریضی، استراحت كن، حالت بهتر بشه، 🌼گفت: بابا حالا كه من رو نمیبری با خودت، بهش میگی بیاد كنارم؟ 🌼با خودم گفتم: حالا من چی توضیح بدم به این بچه، گفتم: نه، نمیتونه بیاد، 🌹گفت: چرا بابا؟ 🌹گفتم: اونم مریضه، 🌸گفت: چرا بابا؟ چی شده؟ 🌸گفتم: بابا پاهاش درد میكنه 🌼گفت : بابا : چرا پاهاش درد میكنه؟ 🌼گفتم:رو خارهای بیابون دویده، 🌹گفت:بابا چرا رو خارهای بیابون دویده؟ مگه كفش پاش نبوده؟ 🌹گفتم نه كفش نداشته، كفشاشو غارت كردن، كفشاشو دزدیده بودند. 🌸گفتم : دخترم میذاری من برم، بیچاره ام كردی تو؟ 🌸گفت:آره برو.... من خداحافظی كردم، دم در دوباره گفت:بابا، یه سئوال دیگه..... سئوالش من رو بیچاره كرد، نشستم دم در شروع كردم به گریه كردن، گفت:بابا كفشاشو غارت كردن، چرا باباش بغلش نمیكرد !!!!! بابا من اون روز كفشم گم شده بود تو بغلم كردی بابا، چرا باباش بغلش نكرد.... السلام علیکِ یا رقیة بنت الحسین ♥هرکی دلش شکست یه صلوات برای بی بیِ سه ساله بفرسته ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
معرفی فاسقان در قرآن کریم گروه دیگری را که خداوند در قرآن کریم به توصیفشان می‌پردازد فاسقان هستند. فسق به معنای خروج از حق می‌باشد. (1) پس به کسی که از راه حق خارج شده باشد، فاسق گویند.  «... الفاسقین. الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ)بقره/27) ؛ کسانی که پیمان خدا را پس از بستن آن می‌شکنند و آنچه را که خدا به پیوستن آن فرمان داده، می‌گسلند و در زمین فساد می‌کنند، زیانکارانند .» در آخر آیه گذشته، سخن از اضلال فاسقان است و در این آیه خداوند با ذكر سه صفت، فاسقان را كاملا معرفى مى‌كند: «الذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه؛ فاسقان كسانى هستند كه پیمان خدا را پس از آن كه محكم ساختند مى‌شكنند.» كسانى كه به مقتضاى مفهوم فسق از حوزه اطاعت خداوند بیرون رفته‌اند چه سرنوشتى غیر از خسران، مى‌توانند داشته باشند. انسان‌ پیمان‌هاى مختلفى با خدا بسته است؛ از جمله پیمان توحید و خداشناسى، پیمان عدم تبعیت از شیطان و هواى نفس، ... ولی فاسقان همه این پیمان‌ها را شكسته و سر از فرمان حق برتافته، و از خواسته‌هاى دل و شیطان پیروى مى‌كنند . کانال حوادث آخرالزمان و علائم ظهور@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣آخرالزمان؛ مردان به زنان و زنان به مردان@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 در آخرالزمان، مردم فقط به نام مسلمانند! 🌕 پیامبر صلی الله علیه و آله در بیان ویژگی‌های مردمِ آخرالزمان فرمودند: «بر مردم، زمانى آید که از قرآن جز نامى نماند و از اسلام و مسلمانى جز اسمى نیست؛ مردم خود را مسلمان نامند و از مسلمانى دورترین اشخاص باشند؛ مسجدهاى آنان آباد است و از رهبرى و هدایت به حق تهى است؛ فقیهان این دوران بدترین فقهاى زیر آسمان‌اند؛ فتنه از آنها برآید و بدان‌ها بازگردد.» 📗الکافي، ج ۸، ص ۳۰۷ 📗بحار الأنوار، ج ۱۸، ص ۱۴۶ 📗إثبات الهداة، ج ۱، ص ۳۱۲ 📗أعلام الدین، ج ۱، ص ۴۰۶ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌مُعَوِّذَتَیْن از آن‌جا که دو سوره «ناس» و «فلق» با عبارت «قُلْ اَعوذُ» آغاز می‌شود و نام دیگر آن‌ها مُعَوّذه است، آنها را معوذتین یعنی دو معوذه می‌گویند. ابن شهر آشوب می‌گوید که در اکثر وارد شده : 🌹 پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله)حسنین (علیهم السلام) را با دو سوره قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ و قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ تعویذ می‌کرد، به این سبب آن دو سوره را معوّذتین نامیدند.  تعویذ ، به معنی پناه‌بردن به خداوند بزرگ است.  از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: هر كس این دو را بخواند مانند این است كه همه كتاب های پیامبران الهی را قرائت كرده باشد. 📖 مجمع البیان ، ج ۱۰ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴این کلیپ رو حتما ببینید و انتشار بدید! داستان دیدار پسر ابلیس با پیامبر(ص)! ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃خدا روزی رسانِ ماست دیروز، امروز، فردا و همیشه او ما را دوست دارد همه دلواپسی هایمان را به او بسپاریم، و ایمان داشته باشیم درپناه او که باشیم، آرامش سهم قلب های ماست♥️ شبتون در پناه امن الهی ✨❤️ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸یکشنبه تون 🍃💖معطر به عطر الهی 🍃🌸روزتون پر از خیر و برکت 🍃💖در پناه حضرت حق 🍃💖آرامش سایه سرتون 🍃🌸شادی عطر لحظه هاتون ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‌ 📚داستان مـعـنوی شخصی بود که چندان مقید به احکام شرعی نبود، ولی هر وقت در مسیرش به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین علیه‌السّلام برمی‎خورد، به حضرت سلام می‎داد. آن شخص از دنیا رفت و در قیامت پرونده‎ی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی ‎تمام عیار است. لذا حکم صادر شد او را به جهنّم ببرند. ملائکه پرونده‎ی او را گرفتند و او را به سمت جهنّم بردند. در بین راه آن شخص بیرق امام حسین علیه‌السّلام را دید. محکم ایستاد و به ملائکه‎ای که او را می‎بردند گفت من در دنیا هیچ ‌‎وقت بدون سلام کردن از این بیرق‎ها رد نشدم و الآن هم باید بروم یک سلام بکنم، بعد با شما به جهنّم می‎آیم. ملائکه گفتند نمی‎شود، کار تو تمام است و باید به جهنّم بروی. تا این گفتگو بین آنها در گرفت، حضرت اباعبدالله علیه‌السّلام که پای آن بیرق ایستاده بودند یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه، آن شخص و ملائکه‎ی همراهش، خود را در حضور حضرت مشاهده کردند.‌حضرت فرمودند گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه پرونده‎ی اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند. حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این چیه؟ (یعنی چیز خوبی نیست) و پرونده را به ملائکه پس دادند. ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنّم ببرند امّا در بین راه متوجّه شدند که به سمت بهشت می‎روند خیلی تعجّب کردند! به پرونده‎ی آن شخص نگاه کردند، دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامه‎ی اعمال آن شخص نوشته‎اند:‌ یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ‌ای کسی که بدی‎ها را به خوبی تبدیل می‎کنی. ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و تحویل دادند. 📚مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دروغ بودن چهره امامان ⚠️این عکس ها رو داخل خونتون نگه ندارید. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
یکی از آن ۷۲ نفر جُوَیْن بْن مالک بْن قَیْس جوین؛ از شهدای که ابتدا همراه لشگر عمر بن سعد برای با امام حسین(ع) از کوفه به کربلا آمد، ولی وقتی مشاهده کرد که پیشنهاد امام حسین از سوی ابن زیاد پذیرفته نشد و کار به جنگ کشید، همراه عده‌ای از افراد قبیله خود شبانه به پیوست. تعداد آنان را هفت نفر گفته‌اند. 📚سماوی، ابصارالعین، ص۱۹۴. نجات یافته در آخرین دقایق شب جوین از شیعیان امام علی (ع) بود و در قبیله ی بنی تمیم در کوفه، مردم را به پذیرفتن امامت امام علی (ع) دعوت می کرد. بسیار شجاع و جنگجو بود و جنگاوری اش شهرت داشت. در جریان نهضت حسینی، جوین همراه با لشکر عمر سعد از کوفه خارج و وارد کربلا شد و با چند نفر از قبیله ی بنی تمیم، شبانه و مخفیانه به خیمه گاه امام حسین (ع) رفت و به سپاهش پیوست. برخی تاریخ نگاران می نویسند جوین با چند نفر از قبیله بنی تمیم به قصد جنگ با امام حسین (ع) از کوفه به سپاه عمر سعد پیوست ولی همین که دید عبیدالله ابن زیاد، والی کوفه، پیشنهاد امام حسین (ع) را رد کرد و درخواست امام را مبنی بر اینکه اجازه دهند از همان راه که آمده اند، برگردند، نپذیرفت و فهمید که یزید تصمیم به ریختن خون امام دارد، با یاران قبیله ی خود از لشگر عمربن سعد جدا شد و شبانه به سپاه امام پیوست. جوین در اولین حمله همه جانبه ی لشگر عمر سعد در صبح عاشورا پس از جنگی دلاورانه به شهادت رسید. نام وی در زیارت ناحیه آمده است: اَلسَّلَامُ عَلَی جُوَینِ بْنِ مَالِک الضُّبَعِی 🌹شهید شیخ احمدڪافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
💚کربلا کعبه کمال‏ قال ابوعبدالله علیه السلام: من لم یأت قبرالحسین علیه السلام حتى یموت کان منتقص الایمان منتقص الدین، ان ادخل الجنة کان دون المؤمنین فیها. (۲۳) 🕊امام صادق (ع) فرمود: هر کس به زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) نرود تا بمیرد، ایمانش ناتمام و دینش ناقص خواهد بود به بهشت هم که برود پایین‌تر از مؤمنان در آنجا خواهد بود. 📗وسائل الشیعة، ج‏14، ص 430 🏴 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🎪 ⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت...(قسمت پانزدهم) یکی از سپاهیان عمر سعد میگوید : حسین را دیدم که به هر طرف حمله میکرد همه مانند روباه از جلویش میگریختند. سعد ابن عبیده میگوید : عده ای از شیوخ و بزرگان کوفه را دیدیم که بالای تپه ای ایستاده بودند و بر مظلومیت حسین گریه میکردند و دعا میکردند که: خدایا حسین را پیروز گردان! سعد که خود در سپاه عمرسعد بود برآشفت و به آن نالایقان گفت: ای دشمنان خدا پس چرا فرود نمیایید و اورا یاری نمیکنید؟! 🔴حسین علیه السلام وارد شریعه فرات میشود چون تشنگی بی نهایت بر اباعبدالله فشار آورد به طرف فرات روان شد . چهار هزار نگهبان در برابرش ایستادند. اما حسین علیه السلام با حمله ی حیدری همه را پراکنده ساخت تا وارد شریعه شد. امام حسین که میدانست تا دقایقی دیگر به شهادت میرسد مشت را پر از آب کرد و خواست بنوشد که دشمن احساس خطر کرد. میدانست اگر حسین علیه السلام آب بنوشد دمار از روزگار آنان برمیآورد بهمین خاطر مردی صدا زد: آب می آشامی در حالیکه به حرم و اهل بیتت اهانت میشود؟ حسین علیه السلام که غیرت علی علیه السلام در وجودش موج میزد آب را بر روی آب ریخت و شتابان از شریعه خارج شد،چون به خیمه گاه رسید دید خبری نیست و این هم مکر دشمن بوده تا از آب نوشیدن او جلوگیری کند.. هجوم اراذل به خیمه گاه اباعبدالله هنگامی که امام حسین علیه السلام در قلب سپاه دشمن از هرسو دشمنان را به درک میفرستاد اراذل کوفه به منظور سست کردن اراده اباعبدالله و انصراف از حمله به دشمن ، عده ای را فرستادند تا خیمه گاه و البسه زنان و کودکان را غارت کنند! حسین علیه السلام غیرت علوی اش به جوش آمد و فریاد زد: ای شیعیان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید و از عذاب آخرت نمیترسید اقلا در دنیا آزادمرد باشید و به کیان خود بازگردید اگر عرب و باغیرت هستید! شمر ملعون فریاد زد: حسین چه میگویی؟ امام فرمود: من و شما با هم میجنگیم و زنان گناهی ندارند سرکشان خود را از تعرض به حرمم بازدارید! شمر فریاد زد: برگردید و کار حسین را بسازید که او مردی کریم و غیرتمند است و اهانت به حرمش را تحمل نمیکند . جمعیت برگشتند و حسین علیه السلام را از همه طرف احاطه کردند گروهی با شمشیر و گروهی با نیزه جراحات بسیاری بر او وارد کردند که از آن جراحات خون فواره میکرد... ✍ادامه دارد... 📒نفس المهموم ص347 📘بحار ج 45/ص47 📙حیات الحسین 283/3 📔نفس المهموم ص 346 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 خاطرات مرحوم شیخ احمد کافی، منبری مشهور مشهدی از پیاده‌روی اربعین: خداوند لطف کرده و شاید قریب 30سفر از نجف پیاده به کربلا آمده باشم. سالی پنج مرتبه می‌آمدیم، الان هم آقایان می‌آیند؛ علما، مراجع، طلبه‌ها، فضلا و مدرسین. آقا سیدالشهدا(ع) سالی پنج زیارت مخصوص دارند؛ اول رجب، نیمه رجب، نیمه شعبان، عرفه و اربعین. 10تا 10تا، 20تا 20تا با هم جمع می‌شوند و مقداری نان خشک کرده و کمی هم ماست و نعناع با هم مخلوط کرده به همراه یک کاسه و نمک با خودشان برمی‌دارند. قبا و عبایشان را هم تا کرده و داخل کوله‌پشتی قرار می‌دهند، نعلین‌هایشان را هم می گذارند درون کوله‌پشتی. اندکی که از شب می‌گذرد، از مدرسه‌ها و خانه‌ها بیرون می‌آیند به حرم آقا امیرالمؤمنین(ع) می‌روند، سلامی به حضرت می‌دهند و می‌گویند: «علی(ع)! ما داریم می‌رویم کربلا، امری ندارید؟ داریم می‌رویم کنار قبر ابی عبدالله‌الحسین(ع)» این گروه به کوفه می‌رسند و گاهی اوقات برخی از افراد از مسیر خشکی می‌آیند که حدوداً 13 فرسخ است، اما اگر از راه کوفه بیایند 17 فرسخ است و سه روز در راه هستند. البته بسیاری هم از کنار رو فرات می آمدیم. سه روز در راه بودیم و تقریباً روزی شش‌فرسخ پیاده می‌رفتیم. چه حال خوشی؛ افراد در مسیری که طی می‌کنند با هم بحث می‌کنند، حدیث می‌خوانند، مطالب دینی به هم می‌گویند، دور هم می‌نشینند، واقعاً انسی است، انس دینی و معنوی. در راه وقتی در حال حرکت هستیم، عرب‌ها «مُضیف» (مهمان‌خانه) درست کرده‌اند، تشریفاتی نیست، چهار تکه حصیر را روی هم انداخته‌اند و یک تکه هم حصیر پهن کرده‌اند به عنوان مهمانخانه‌شان. بیچاره‌ها در طول سال برنج می‌کارند، برنج‌هایشان را کنار می‌گذارند و به بچه‌های خود در آن هوای گرم نان و خرما می‌دهند. به جای هندوانه، آب فرات و به جای خورشت، خرما می‌دهند و اندکی که برنج دارند می‌گویند صبر کنید این زوار سیدالشهداء بیایند. زائران اهل‌بیت(ع) که آمدند، ده ـ بیست نفر به پیشواز زائران آمده و ازآنها دعوت می‌کنند تا در این مضیف‌ها بیایند. برنج را ریخته و به آنها می‌دهند. برق نبود، چراغ فانوس روشن کرده، ظرف دوغ و آب در دست می‌گیرند و از زائران پذیرایی می‌کنند. وقتی زائران غذا خوردند، هر چه که باقی ماند آنها را برمی‌دارند و به جمعیت اطرافشان می‌دهند و می‌گویند اینها را بخورید که از باقی‌مانده‌های زوار سیدالشهداء(ع) است. این چه حُسن نیتی است! این چه اخلاصی است! این چه عقیده‌ای است! چه ایمانی است! صفای درونی است، این چه دلی است خوشان به حال آنها. یک زمانی، تابستان‌ها شب راه می‌روند و روز، زیر نخل‌ها می‌خوابند، چرا که هوا گرم است و نمی‌توان راه رفت. اول مغرب شد، نماز مغرب و عشاء را خواندیم، کمی نان و دوغ درست کردیم و خوردیم و به راه افتادیم، برای چه زمانی؟ برای زیارت اربعین، شلوغ‌ترین زیارتی‌ها. 2 هزار موکب و دسته‌های عزاداری از اطراف عراق می‌آیند. خدایا وسیله‌ای درست کن که این مرقد مطهر و راه امام حسین(ع) برای مردم باز شود و مردم به زیارت ایشان نائل شوند. @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا انیس المومنین 🙏 ما را آنچنان کن که یادت دردل💖 نامت برلب مهرت درجان💞 وعشقت برحیاتمان روشنایی وگرما ببخشد ✨🙏 آمیـن یا رَبَّ شبتون پيچيده در حرير گرم آرامش🌸🍃 🍃🌸شبتون رویایی🌸🍃 سهم دلـ💕ـتون آرامش الهی شب بخیر✨🙏 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گـفـتـم از ایـنـجـا تـا کـربـلا ، چـقـدر راه اسـت؟🕌 گـفـت ، آنـقـدر کـه بـگـویـی ”الـسـلام عـلـیـک یـا ابـا عـبـدالـلـه الحسین ع "💚 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🎪 ⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت شانزدهم) 🔴 امام حسین لباس کهنه می طلبد امام که میبیند لحظه به لحظه به شهادت نزدیکتر میشود به خیمه گاه برگشت و فرمود: جامه ای کهنه برایم بیاورید که کسی به آن رغبت نکند تا پس از شهادتم از بدنم خارج نکنند. جامه ای آوردند تنگ بود حضرت نپذیرفت و فرمود: این لباس یهودیان است که قلم ذلت برآن جاری شده است. جامه ی دیگری آوردند ،امام چندجای آن را پاره کرد و در زیر لباسهایش پوشید. اما هنگام شهادت،دشمن از آن هم نگذشت و ابجر بن کعب آنرا از بدن حضرت خارج کرد و حسین را برهنه گذاشت. و خدای قهار اورا مورد خشم خود قرار داد. تابستانها دستهایش خشک میشد و زمستانها تازه میشد و همش چرک و خون از آنها جاری بود. 🌑وداع اباعبدالله با امام سجاد علیه السلام امام حسین علیه السلام در آخرین ساعات با تک تک اهل بیت وداع نمود. طبیعتا اولین وداع با امام سجاد علیه السلام است. امام به خیمه امام سجاد رفت در حالیکه امام سجاد بیحال و مریض در بستر قرار داشت،اسم اعظم و مواریث انبیا را به او سپرد و سفارش های لازم را نمود... 🌑وداع حسین علیه السلام با اهل بیت اگر بگویند بر اهل بیت امام در عاشورا لحظه ای سخت تر از وداع اباعبدالله وجود نداشت،سخن گزافی نیست. چرا که همه به شهادت رسیده اند و تنها حسین که مظهر قدرت و شوکت و پناهگاه آنهاست به راهی میرود که بازگشتی ندارد و به جز او دیگر کسی را ندارند... همه دور اباعبدالله را میگیرند ،کودکی ضجه میزند،گریه و فغان زنان به آسمان بلند است،کودکی طلب امنیت میکند، کودکی آب طلب میکند و ... براستی بر شخصیتی مانند اباعبدالله که غیرت الله است و غیرت الهی در وجود او موج میزند چه میگذرد.... سکینه جلو آمد و عرض کرد: پدر آماده ی شهادت شده ای؟ امام فرمود: چگونه تسلیم مرگ نشود کسی که یاری برایش باقی نمانده است. سکینه که انس و الفت خاصی به اباعبدالله داشت آرام نمیشد و از همه بیشتر ناراحت بود. امام حسین علیه السلام اورا به سینه چسباند و اشکهایش را پاک نمود. سپس فرمود: دخترم بعد از مرگ من گریه زیادی خواهی داشت ولی تا زنده ام با اشک خود قلب مرا آتش نزن... ✍ادامه دارد... 📕 نفس المهموم ص 347 📒بحار ج45/ص47 📗حیات الحسین 283/3 📘نفس المهموم ص 346 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
⚫️جواب زیبای امام حسن مجتبی علیه السلام به مرد یهودی روزي امام حسن مجتبي عليه السلام پس از شستشو، لباسهاي نو و پاكيزه اي پوشيد و عطر زد. از كوچه هاي مدينه مي گذشت، ناگاه با پيرمرد يهودي كه فقر او را از پاي در آورده وپوست به استخوانش چسبيده، تابش خورشيد چهره اش را سوزانده بود،روبه رو شد. حضرت را در آن جلال و جمال كه ديد گفت: خواهش مي كنم لحظه اي بايست و سخنم را بشنو! امام عليه السلام ايستاد. يهودي: يابن رسول الله! انصاف بده! امام: در چه چيز؟ يهود: جدت رسول خدا مي فرمايد: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است! اكنون مي بينم كه دنيا براي شما كه در ناز و نعمت به سر مي بري، بهشت است و براي من كه در عذاب و شكنجه زندگي مي كنم، جهنم است. و حال آن كه تو مؤمن و من كافر هستم. امام فرمود: اي پيرمرد! اگر پرده از مقابل چشمانت برداشته شود و ببيني خداوند در بهشت چه نعمتهايي براي من و براي همه مؤمنان آفريده، مي فهمي كه دنيا با اين همه خوشي و آسايش براي من زندان است. و نيز اگر ببيني خداوند چه عذاب و شكنجه هايي براي تو و براي تمام كافران مهيّا كرده، تصديق مي كني كه دنيا با اين همه فقر و پريشاني برايت بهشت وسيع است. پس اين است معناي سخن پيامبر صلي الله عليه و آله كه فرمود: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است... 📘 اصول کافی،باب في ابطال الرويه، حديث 1، ص 95، 96- ج 1. @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
💚نشان شیعه بودن‏ قال الصادق علیه السلام: من لم یأت قبرالحسین علیه السلام و هو یزعم انه لنا شیعة حتى یموت فلیس هو لنا شیعة و ان کان من اهل الجنة فهو من ضیفان اهل الجنة. 🕊امام صادق علیه السلام فرمود: کسى که به زیارت قبر امام حسین نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد او شیعه ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد از میهمانان اهل بهشت خواهد بود. 📗 کامل الزیارات، ص 193 🏴 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی