خدا وقتی نخواهد
عمر دنیا سر نخواهد شد
گلوی خشک صحرایی به باران تر نخواهد شد!
و تا وقتی نخواهد
برگی از کاجی نمی افتد
و باغی از هجوم داس ها پرپر نخواهد شد!
خدا وقتی نخواهد
دانه ای کوچک تر از باران
گلی بالا رونده مثل نیلوفر نخواهد شد!
و کرم کوچکی
پروانه ای زیبا...و کوهی سخت
عقیق و شیشه و آیینه و مرمر نخواهد شد!
خدا وقتی بخواهد،می شود
وقتی نخواهد،نه
گلی بازیچه ی طوفان غارتگر نخواهد شد!
خدا وقتی بخواهد
غیر ممکن می شود ممکن؛
ولی وقتی نخواهد واقعا دیگر نخواهد شد!!!
#به_خدا_اعتماد_کنیم❤️
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚#حکایت_شکایت_شراب_فروش
در روزگارانی نه چندان دور، سرمایه داری در نزدیکی مسجد ، رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص نیز برقرار بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد. ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خداوند صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل گردد.
یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدیدی پیش آمد و رستوران به خاکستر تبدیل گردید. ملای مسجد روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را به جا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمی شود.
اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیری نپایید. صاحب رستوران به محکمه شکایت برد و از ملای مسجد خسارت خواست! بدیهی است که ملا و مومنان چنین ادعایی را نپذیرفتند.
قاضی دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دوجانب دعوا را شنید، گلویی صاف کرد و گفت :
راستش نمی دانم چه بگویم؟ سخن هر دو را شنیدم .
یک سو ملا و مومنانی هستند که به تاثیر دعا و ثنا ایمان ندارند! و سوی دیگر مرد شراب فروشی است که به تاثیر دعا ایمان دارد!
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚#حکایت_پند
رضایت مادر موجب دیدار امام زمان علیه السلام شد
جناب شیخ محمد علی ترمذی در ابتدای جوانی با دو نفر از دوستان اهل علمشان قرار میگذارند که برای تحصیل علم به شهر دیگری روند،
شیخ برای گرفتن اجازه نزد مادر میرود اما ایشان رضایت نمیدهند.
شیخ از رفتن منصرف میشود ولی حسرت آموختن علم در قلبش باقی است تا اینکه روزی در قبرستان نشسته بود و به دوستانش فکر میکرد ...
ناگاه پیرمردی نورانی نزدش می آید و میپرسد چرا ناراحتی؟ شیخ شرح حال خود را میگوید. پیرمرد میگوید:
میخواهی من هر روز به تو درس دهم؟
شیخ استقبال میکند و دو سال از محضر ایشان استفاده میکند و متوجه میشود که این پیرمرد جناب خضر میباشد.
روزی جناب خضر به شیخ میگوید: حالا که رضایت مادر را بر میل خود ترجیح دادی تو را به جایی میبرم که برایت موجب سعادت است ...
با هم حرکت میکنند و بعد از چند لحظه به مکانی سرسبز میرسند که تختی در کنار چشمه ای واقع بود و حضرت صاحب الامر بر آن نشسته بودند ...
از شیخ محمد علی پرسیدند:
چطور این مقام را بدست آوردی که حضرت خضر تو را درس داده و به زیارت آقا ولیعصر ارواحنافداه مشرف شدی؟
شیخ گفت: آنچه پیدا کردم در اثر دعای مادر و رضایت او بود.
📚 شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام
✍یکی از راههای نزدیک شدن به وجود مقدس امام زمان علیه السلام عمل کردن به این دستور الهی است یعنی: احسان به والدین
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
4_6003400403247435471.mp3
1.54M
🏷فایل صوتی
📚#ولایت_امیرالمومنین_ع
🎙با صدای شهید حاج شيخ احمد كافے
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 بررسی روایات مربوط شعیب بن صالح...
🔸روایت: ۱
«يخرج بالري رجل ربعة أسمر، مولى لبني تميم، كوسج يقال له شعيب بن صالح، في أربعة آلاف ثيابهم بيض وراياتهم سود يكون على مقدمة المهدي، لا يلقاه أحد إلا فله»
مردی گندمگون ، متوسط القامه، کم ریش و کوسه به نام شعیب بن صالح با چهارهزار نفر از ری خروج میکند که در پیشاپیش ظهور حضرت مهدی علیهالسلام است. کسی در برابرش ایستادگی نمیکند جز اینکه کشته میشود
مصادر: کتب مخالفین
📗فتن ابن حماد، ج۱، ص ۳۱۱
📗عقد الدرر، ص۱۷۴ از ابن حماد
📗الفتاوى الحديثية، ص ۳۰
📗برهان المتقي، ص ۱۵۱، ب۷، ح ۱۸
📗العرف الوردی، السيوطي، ج ۲ ص ۶۸ از ابن حماد
📗فرائد فوائد الفکر، ص۱۲۳ از ابن حماد
📗ملاحم ابن طاووس، ص۱۱۹ ح ۱۱۳ از ابن حماد
📗ملحقات احقاق الحق، ج ۲۹، از ابن حماد و از عقد الدرر
-------------------------------------------
همانطور که ملاحضه میفرمائید مصدر اصلی این روایت «الفتن ابن حماد» است و حدیث به معصوم منتهی نمیشود!
پس چون راوی آن ابن حماد است مورد قبول نمیباشد.
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚گذر عمر را دریابیم
از فرد حکیمی پرسيدند:
شگفتانگيزترين رفتار انسان چيست؟
پاسخ داد: از كودكى خسته میشود، براى بزرگ شدن عجله میکند و سپس دلتنگ دوران كودكى خود میشود. ابتدا براى كسب مال و ثروت از سلامتى خود مايه میگذارد. سپس، براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج میکند. طورى زندگى میکند كه انگار هرگز نخواهد مرد و بعد طورى میمیرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است!
آنقدر به آرزوهای دور و محال فكر مىكند كه متوجه گذر عمر خود نيست.
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲#استورۍ✨
از پروردگارت کمک بخواه🍃
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاکی های قدیم کجا رفت؟
استاد مهدی دانشمند
→ @sheikh_kafi
🔴داستانهایی از انبیا و اولیاءالله
🌹امام صادق(علیه السلام ) فرمودند :
مردی در میان بنی اسراییل ذکر"الحمدلله رب العالمین و العاقبه للمتقین" را زیاد بر لب جاری می ساخت . ابلیس از این کار او خشمگین شده بود یکی از شیاطین را مامور نمود تا به او القاکند که پایان خوش و عاقبت از آن ثروتمندان است .اما مامور ابلیس در ماموریت خود موفق نشد و کار به دعوا و مرافعه کشید تا اینکه تصمیم گرفتند برای پایان دادن به دعوا از کسی بخواهند که میانشان داوری نماید و هر کس مغلوب شد دستش بریده شود . آن دو، شخصی را به عنوان داور برگزیدند اما حق را به مامور ابلیس داد و پایان خوش را از آن ثروتمندان دانست بدین ترتیب یکی از دستان عابد بریده شد . ولی مرد عابد باز ذکر شریف را زمزمه نمود . مامور ابلیس که از سخت ورزی عابد خشمگین شده بود برای رهایی از دست او پیشنهاد کرد فردی دیگر را در میان خود حاکم سازند تا هرکس مغلوب شد گردنش زده شود . عابد نیز قبول کردو این بار مجسمه ای را میان خود به عنوان داور قرار دادند . در این هنگام مجسمه به اذن خدا بر محل بریده شدن دستان عابد دست کشید و دستانش را به او بازگرداند آن گاه ضربه ای سنگین بر گردن مامور ابلیس وارد کرد و او را به قتل رساند . مرد عابد با تماشای این حادثه گفت : این چنین است پایان خوش و عاقبت از آن متقین است
(📚برگرفته از کتاب قصص الانبیا، آیت الله سید نعمت الله جزائری)
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
گر خدا داری ز غم آزاد شو
صبح بخیر ... 😊♥️
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
مرد سرمايه داري در تهران از راه کازينوداري و قمارخانه داري ثروت باد آورده فراواني جمع کرده بود با اين که گرداننده آن مرکز فساد و حرام خواري بود و سرمايه اش نيز از حرام جمع شده بود سالي چند بار از تهران براي زيارت امام رضا(ع) به مشهد مي آمد!!
او شبي در يکي از هتل هاي مشهد اقامت گزيده بود تا پس از استراحت به زيارت امام رضا(ع) مشرف شود در خواب مي بيند که قصد ورود به حرم دارد اما عده اي از خدام جلوي او را مي گيرند، ناگاه گويا مرد در آن جمع چشمش به امام(ع) مي افتد که حضرت خطاب به خدام مي فرمايند او اهل «حرام» است نه اهل «حرم» !
در اين حالت مرد قمارخانه دار از «خواب» برمي خيزد و نالان به سمت حرم مي رود گوشه اي بيرون از حرم مي ايستد و به زاري چنين نجوا مي کند: من «اهل حرامم» نه «اهل حرم» و بارها اين جمله را تکرار مي کند و اشک مي ريزد، بيدار دل مؤمني، از کنار او مي گذرد و نجواي او مي شنود قصه را جويا مي شود، مرد، قصه دل با او باز مي گويد، مؤمن بيداردل و آگاه او را به توبه و اصلاح رهنمون مي سازد، آن مرد به تهران باز مي گردد تمام اموال خرد و کلان خود را مي فروشد و با مجموع آن نزد آيت ا... خوانساري مي رود و مي گويد هر چه صلاح مي دانيد انجام دهيد و قصه خود را هم باز مي گويد.
از آن پس مرد قمار خانه دار، هم توبه کرد و هم با دورکردن مال حرام از زندگي اش، به اصلاح خود همت گماشت و «عاقبت به خيري» را از خداوند مسئلت کرد.
غرض بيان کننده اين ماجرا، ارزش توبه بود و از آن بالاتر ارزش حرکت به سمت اصلاح و البته ديگر نکته تامل برانگيز و راهنمايي و اميدوارکننده اين که هر انساني با هر درجه از خطا و گناه «مي تواند»، آري «مي تواند» اگر به خدا توکل کند و «بخواهد» مي تواند هم توبه کند و هم خود را اصلاح کند و از دامن پلشت و پليد حرام و گناه به دامن پاک و امن حلال و ثواب الهي بشتابد. امام رئوف چه اشارت ها، دستگيري ها و چه کرامت ها که ندارد. کورش شجاعي/خراسان
📚منبع:
yjc.ir
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚پندنامه انبیا
حضرت آدم پنج وصیت به فرزندش شیث کرد ودستور داد او هم این وصیت ها را به فرزندانش بکند.
1- به دنیا مطمئن نشوید که من به بهشت جاوید اطمینان یافتم خدا این اطمینان را نپسندید وبیرونم کرد.
2- به رای زنان رفتار نکنید که من به میل زن عمل کردم از درخت خوردم وپشیمان شدم.
3- هر کاری می خواهید بکنید اول عاقبتش را بنگرید که من اگر عاقبت اندیشی کرده بودم به این مصیبت دچار نمی شدم.
4- کاری را که دل در انجامش ارام ندارد ،نکنید؛که من هنگام خوردن از آن درخت دلم می لرزید اما اعتنا نکردم ،خوردم و پشیمان شدم.
5- در کارها مشورت کنید که اگر من با ملا ئکه شور کرده بودم،گرفتار نمی شدم.
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚حکایت
يكی از مسلمانان ثروتمند با لباس تميز و فاخر محضر رسول خدا صلی الله عليه و آله آمد و در كنار حضرت نشست، سپس فقيری ژنده پوش با لباس كهنه وارد شد و در كنار آن مرد ثروتمند قرار گرفت.
مرد ثروتمند يكباره لباس خود را جمع كرد و خويش را به كناری كشيد تا از فقير فاصله بگيرد.
پيامبر خدا صلی الله عليه و آله از اين رفتار متكبرانه سخت ناراحت شد و به او رو كرد و فرمود: آيا ترسيدی چيزی از فقر او به تو سرايت كند؟
مرد ثروتمند گفت: خير! يا رسول الله.
پيامبر صلی الله عليه و آله: آيا ترسيدی از ثروت تو چيزی به او برسد؟
ثروتمند: خير! يا رسول الله.
پيامبر صلی الله عليه و آله: پس چرا از او فاصله گرفتی و خودت را كنار كشيدی؟
ثروتمند: من همدمی (شيطان يا نفس اماره) دارم كه فريبم می دهد و نمی گذارد واقعيتها را ببينم، هر كار زشتی را زيبا جلوه می دهد و هر زيبايی را زشت نشان می دهد. اين عمل زشت كه از من سر زد، يكی از فريبهای اوست.
من اعتراف می كنم كه اشتباه كردم. اكنون حاضرم برای جبران اين رفتار ناپسندم نصف سرمايه خود را رايگان به اين فقير مسلمان بدهم.
پيامبر صلی الله عليه و آله به مرد فقير فرمود: آيا اين بخشش را می پذيری؟ فقير: نه! يا رسول الله. ثروتمند: چرا؟! فقير: زيرا می ترسم من نيز مانند تو متكبر و خودپسند باشم و رفتارم مانند تو نادرست و دور از عقل و منطق گردد.
📚بحار ج 22، ص 130 و ج 72، ص 13
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 صفاتِ شیعه...
🌕 امام باقر عليهالسلام فرمودند: شيعيان على عليهالسلام چهرههايشان زرد رنگ، بدنهايشان لاغر و نحيف و لبهايشان خشكيده است. خشكى لبهايشان در اثر روزه دارى است.شكمهايشان به پشتشان چسبيده و رنگ رخسارشان زرد گشته و صورتهايشان دگرگون شده است. وقتى شب آنها را فرا مىگيرد، زمين را بستر خويش مىگيرند و پيشانىهايشان را بر آن مىنهند،در حالى كه چشمهايشان گريان است و اشكهايشان فراوان. بسيار نماز مىخوانند و دعا مىكنند و كتاب خدا را زياد تلاوت مىكنند، مردم شادمانند و آنها اندوهگينند.
عَنْ أَبِي جَعفرٍ أَنّهُ قَالَ إِنَّمَا شِيعَةُ عَلِيٍّ اَلشَّاحِبُونَ اَلنَّاحِلُون اَلذَّابِلُون ذَابلَةٌ شِفَاهُهُم مِنَ اَلقِيامِ خَمِيصةٌ بُطونُهُم مُصفَرّةٌ أَلوَانُهُم مُتغَيِّرةٌ وُجُوهُهُم إِذَا جَنَّهُم اَللَّيْلُ اِتَّخَذُوا اَلْأَرْضَ فِرَاشاً وَ اِسْتَقْبَلُوهَا بِجِباهِهِم بَاكِيةٌ عُيُونُهُم كَثِيرَة دُمُوعُهم صَلاَتُهُم كَثِيرَة وَ دُعَاؤُهُم كَثِير تِلاَوَتُهُم كِتَابَ اَللَّهِ يَفرَحُونَ يَفرَحُ اَلنَّاس وَ هُمْ يَحْزَنُونَ.
📗صفات الشیعة، ج ۱، ص ۱۰
📗بحارالأنوار، ج ۶۵، ص ۱۴۹
→ @sheikh_kafi
🔴 فقط حیـــــــــدر امیرالمؤمنین است!!!
🌕 ابو حمزه ثمالی گوید: از امام ابوجعفر محمّد بن علی باقر علیهالسلام پرسیدم: ای فرزند رسول خدا، چرا علی علیهالسلام را «امیرالمؤمنین» مینامند و این نام نامی است که پیش از او احدی بدان نامیده نشده و بعد از او نیز برای احدی جایز نیست به آن موسوم گردد؟ فرمودند: «زیرا او اطعام کننده علم بود كه از او، ديگران تغذيه مىكردند و احدى غير از آن حضرت، اين طور نبود.»
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَاقِرَ علیه السلام یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَ عَلِیٌّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ اسْمٌ مَا سُمِّیَ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا یَحِلُّ لِأَحَدٍ بَعْدَهُ قَالَ لِأَنَّهُ مِیرَةُ الْعِلْمِ یُمْتَارُ مِنْهُ وَ لَا یُمْتَارُ مِنْ أَحَدٍ غَیْرِهِ
📗بحارالأنوار، ج ۳۷، ص ۲۹۴
📗علل الشرایع ج ۱، ص ۱۶۰
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚#تلنگر
ﺩﺭ ﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ ﮔﺮﮒ ﻫﺎ ﺭﺍ اینگونه ﺷﮑﺎﺭ می کنند:
ﺭﻭﯼ ﺗﯿﻐﻪ ﺍﯼ برنده مقداری ﺧﻮﻥ می ریزند ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﯾﺨﯽ ﻗﺮﺍﺭ داده ﻭﺩﺭ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺭﻫﺎ می کنند؛
ﮔﺮﮒ ﺁﻥ ﺭﺍ می بیند، یخ را به طمع ﺧﻮﻥ ﻟﯿﺲ ﻣﯿﺰﻧﺪ؛ ﯾﺦ روی تیغه کم کم ﺁﺏ می شود ﻭ ﺗﯿﻐﻪ ی تیز، ﺯﺑﺎﻥ سرد و بی حس شده ی ﮔﺮﮒ ﺭﺍ می بُرد؛
ﮔﺮﮒ ﺧﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ می بیند ﻭ به ﺗﺼﻮﺭ و خیال این که ﺷﮑﺎﺭ و طعمه ﺧﻮﺑﯽ پیدا کرده ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﯿﺲ می زند؛
اما نمی داند یا نمی خواهد بداند که با آن حرص وصف ناشدنی و شهوت سیری ناپذیر، دارد ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩش ﺭﺍ می خورد!
ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺯ آن ﮔﺮﮒ زبان بسته ﺧﻮﻥ می رود تا به دست خودش کشته می شود ...
نه گلوله ای شلیک می شود،
و نه حتی نیزه ای پرتاب!
اما گرگ با همه غرورش سرنگون میشود!!
شکست ها و نگرانی هایت را رها کن، خاطراتت را ...
نمیگویم دور بریز، اما قاب نکن به دیوار دلت ...
در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقب باشد،
زمین میخوری
زخم بر میداری
و درد میکشی
نه از بی مهری کسی دلگیر شو …
نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم…
به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش، تو چه میدانی؟
شاید … روزی … ساعتی … آرزوی نداشتنش را میکردی…
هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعت ها بر عکس نفس بکشد …
در آینده لبخند بزن !!
این همان جایی است که باید باشی،
هیج کس تو نخواهد شد!!
«آرامش سهم توست»
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚داستان
روزي امام حسين علیه السلام از جائي عبور ميكردند که ديدند جواني به سگي غذا مي دهد. امام خوشحال شدند و فرمودند: چرا اين گونه به سگ مهرباني مي كني ؟ جوان عرض كرد: غمگين هستم، مي خواهم با خشنود كردن اين حيوان، غم و اندوه من مبدل به خشنودي گردد. اندوه من از اين است كه غلام يك نفر يهودي هستم و مي خواهم از او جدا شوم.
امام حسين علیه السلام با آن غلام نزد صاحب او كه يهودي بود آمدند. امام حسين علیه السلام دويست دينار به يهودي داد ، تا غلام را خريداري كرده و آزاد سازد.
يهودي گفت: اين غلام را به خاطر قدم مبارك شما كه به خانه ما آمدي به شما بخشيدم و اين بوستان را نيز به شما بخشيدم. امام حسين علیه السلام هماندم غلام را آزاد كرد و همه آن بوستان و دویست دینار را به او بخشيد. سرانجام آن مرد یهودی و همسرش که تحت تاثیر محبت امام حسین علیه السلام قرار گرفته بودند ، مسلمان شدند.
📘مناقب آل ابی طالب ج۴ - ص۱۵
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚#حڪـایــت
🌹حضرت سلیمان و مورچه عاشق
روزی حضرت سلیمان مورچهای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاکهای پایین کوه بود.از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل میشوی؟!
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او میخواهم این کوه را جابجا کنم.
حضرت سلیمان فرمود:
تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمیتوانی این کار را انجام بدهی!
مورچه گفت:
تمام سعیام را میکنم...
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشتکار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد.
مورچه رو به آسمان کرد و گفت:
خدایی را شکر میگویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در میآورد!
تمام سعیمان را بکنیم،
پیامبری همیشه
در همین نزدیکی است...
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 #لطفا_با_دقت_خوانده_شود ...
ﺁﻗﺎ ﻣﺠــﯿﺪ ﻫــﺮ ﻭﻗــﺖ ﻣﯿـ ﺮﻓﺖ ﺑﺮﺍے ﺗﻔﺤـﺺ ﻗﻤــﻘﻤﻪ ﺁﺑــﺶ ﺭﻭ ﻣـﺼﺮﻑ ﻧﻤﯿﮑــﺮﺩ!
ﺑﺮﺍے ﺑﭽــﻪ ﻫﺎ ﺳــﻮﺍﻝ ﺷــﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﭼــﺮﺍ ﺁﻗــﺎ ﻣﺠﯿــﺪ ﺗــﻮ ﮐـــﻞ ﺭﻭﺯ ﮐـﻪ ﺩﺍﺧــﻞ ﺑﯿﺎﺑــﻮﻥ ﻫــﺎے ﮔــﺮﻡ #ﻓــﮑﻪ ﺭﻭے ﺧـــﺎﮎ ﻫــﺎﯼ ﺭﻣـلے ﻓــﮑﻪ ﭘـﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭے ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺩﻧﺒــﺎﻝ #ﺷــﻬﯿﺪ ﻣﯿﮕﺮﺩﻩ ﺣﺘـے ﯾﻪ ﻗــﻄﺮ #ﺁﺏــ ﻫــﻢ ﻧﻤﯿـﺨﻮﺭﻩ!؟ ﮔﺬﺷـﺖ ﺭﻭﺯے ﺭﻭے ﯾﮑـے ﺍﺯ ﺗـﭙﻪ ﻣﺎﻫﻮﺭ ﺍے ﻫﺎے #ﻓﮑــﻪ ﻧﺸــﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﻣـ ﺘﻮﺟﻪ ﺷــﺪﺍﯾﻢ ﺁﻗــﺎ ﻣـﺠﯿﺪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷـﺪﻩ ﺑﻪ ﯾــﮏ #ﺑﻠــﺪﻭﺯﺭ ﻧﯿﻢ ﺳﻮﺧــﺘﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺧــﻮﺩﺵ ﺣــﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ !
ﯾﺪﻓﻌــﻪ ﺁﻗــﺎ ﻣـﺠﯿﺪ ﺍﺯﺟــﺎﺵ ﺑــﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﺧـﻮﺩﺷﻪ ﺑﺨﺪﺍ ﻗــﺴﻢ ﺍﯾــﻦ ﻫﻤﻮﻥ #ﺑﻠﺪﻭﺯﺭ
ﻧﯿﻢ ﺳــﻮﺧﺘﻪ #ﺷــﺐ_ﻋﻤـﻠﯿﺎﺗﻪ ﻭ ﺩﻭﯾﺪ ﻃﺮﻓــﺶ ﻣــﺎﻫــﻢ ﺑﺎ ﺗﻌـﺠﺐ ﺭﻓــﺘﯿﻢ ﺩﻧﺒﺎﻟــﺶ!! ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺁﻗــﺎ ﻣﺠﯿــﺪ ﺷــﺮﻭﻉ ﮐــﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺯﻣﯿـﻦ ﺭﻭ ﮐﻨـﺪﻥ!! ﮐﻨــﺎﺭ #ﺑﻠﺪﻭﺯﺭ ﺍﺳﺘــﺨﻮﻥ ﻫﺎے ﺩﻭﺗﺎ #ﺷــﻬﯿﺪ
ﺭﻭ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﺍﯾﻦ #ﺟﻤﺠﻤـــﻪ_ﻫــﺎﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷــﺖ ﮔﺬﺍﺷــﺖ ﺭﻭ ﭘﺎﺵ ﺩﺭ #ﻗﻤـﻘﻤﻪ_ﺍﺵ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ #ﺁﺏ ﻗﻤﻘﻤـﻪ ﺭﻭ ﻣﯿـﺮﯾﺰﻩ ﺭﻭﺻــﻮﺭﺕ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺗﺎ #ﺟﻤـﺠﻤﻪ ﻣــﯿﮕﻪ ﺑﺨــﻮﺭﯾﺪ ﺑــﭽﻪ ﻫﺎ ﺍﯾــﻨﻢ #ﺁبــ !! ﺷــﺮﻣﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺷــﺐ #ﻋــﻤﻠﯿﺎﺕ ﺧﯿﻠے ﺩﻭﺳــﺖ ﺩﺍﺷﺘــﻢ ﺑﻬـﺘﻮﻥ #ﺁﺏ ﺑــﺪﻡ ﻭﻟــے ﺷـﺮﻣﻨﺪﻡ ﺁﺏ ﻧﺪﺍﺷﺘــﻢ
ﺑﻬﺘﻮﻥ ﻗـﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﺑــﺮﺍﺗﻮﻥ #ﺁﺏ ﺑــﯿﺎﺭﻡ ﺍﻻﻥ ﺑــﺮﺍﺗﻮﻥ #ﺁﺏ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑــﺨﻮﺭﯾﺪ.
🌹 #شـهید_مجیـد_پازوکــے ...
تخریب چی... جامانده
شادی روحشان صلوات...
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📌چه قدر این نامه آشناست!
📜طلبکارها روزگارش را سیاه کرده بودند.
با این که خجالت می کشید اما چاره ای نبود جز این که از امام رضا علیه السلام کمک بگیرد.
نمی خواست طلب پول کند اما اگر امام نزد طلبکارانش وساطت می کردند، آنها حتما مهلت بیشتری به او می دادند.
شرم و حیا دو دلش کرده بود اما به خوبی می دانست یک لحظه دیدار امام، تمام بار غم را از دوشش بر می دارد.
پس به شوق دیدار به راه افتاد. در محضر امام هشتم، هم محو نگاه گرم و کلام دلنشین ایشان بود و هم شرم داشت از سوال!
حاجتش را بازگو نکرد و تصمیم گرفت برخیزد.
ناگاه امام علیه السلام اشاره کردند که زیر سجّاده ای که در اتاق بود را نگاه کند.
کیسه ای پول بود و یک نامه:
ما تو را از یاد نبرده ایم، با این پول قرضت را بپرداز! باقی نیز خرج خانواده ات ...
📚 بحار الانوار، ج 49
✨چه قدر آن نامه برایم آشناست!
خوب که میگردم انگار در میان صفحه های دلم، دستخط ظریف و خوش نقش مولایم امام زمان علیه السلام را می یابم که فرمودند:
"انّا غَیرُ مُهمِلینَ لِمُراعاتِکُم وَ لا ناسینَ لِذِکرِکُم ..."
ما در رسیدگی به امور شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را فراموش نمی کنیم.
📚 بخشی از توقیع امام زمان علیه السلام به شیخ مفید
فدای دستتان که قلم را چنین به جوشش مهر آورده:
"من" همیشه در یاد "شما" هستم.
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🕌 سفارشات امام رضا (علیه السلام) در روزهای پایانی شعبان و استقبال از ماه مبارک رمضان :
۱. زیاد دعا کردن َ (أَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ).
۲. زیاد استغفار کردن (وَ الِاسْتِغْفَارِ).
۳.زیاد تلاوت قرآن کردن (فَاسْتَقْبِلِ الشَّهْرَ بِالْقُرْآن).
۴. توبه از گناهان (وَ تُبْ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکَ).
۵. ادای تمام امانت هایی که به گردن انسان است (َ لَا تَدَعَنَّ أَمَانَةً فِی عُنُقِکَ إِلَّا أَدَّیْتَهَا)
۶. بیرون ریختن تمام کینههایی که از مومنین در قلب انسان وجود دارد (وَ لَا فِی قَلْبِکَ حِقْداً عَلَى مُؤْمِنٍ إِلَّا نَزَعْتَه )
۷. ریشه کن کردن گناهان از دل (وَ لَا ذَنْباً أَنْتَ مُرْتَکِبُهُ إِلَّا قَلَعْتَ عَنْهُ)
۸. تقوای الهی پیشه کردن (وَ اتَّقِ اللَّهَ)
۹. توکل بر خدا در امور پنهان و آشکار (وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ فِی سِرِّ أَمْرِکَ وَ عَلَانِیَتِهِ)
۱۰. زیاد خواندن این دعا :
«اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ.»
📚 بحارالانوار ج۹۴
#شعبان
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴خواب صادقانه فرزند مرحوم کافی در مورد پدرش.
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢ماجرای وفات زعفر جنی رضوان الله
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی