🔴 رویای عجیب
مرحوم سید ضیاء الدین دُرّی، از وعاظ بیست سال قبل تهران بود. در سال آخر عمرشان، در شب هشتم یا نهم محرم، جوانی از ایشان می پرسد که مقصود از این شعر حافظ چیست؟
مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد
ایشان در پاسخ می فرماید: مراد از «شیخ»، حضرت آدم علیه السلام است که وعده نخوردن گندم را داد، ولی عمل نکرد و مراد از «پیر مغان» امیر المؤمنین علیه السلام است که به وعده عمل کرد و در تمام عمر، نان گندم نخورد.
درّی سال بعد برای همان مجلس دعوت می شود، ولی قبل از محرّم از دنیا می رود.
دقیقا در همان شب به خواب آن جوان می آید و می گوید: سال قبل برای شعر حافظ معنایی گفتم، ولی وقتی به عالم برزخ منتقل شدم، معنای شعر این طور کشف شد که مراد از «شیخ»، حضرت ابراهیم علیه السلام و منظور از «پیر مغان»، سید الشهدا علیه السلام و مراد از «وعده»، ذبح فرزند است که حضرت ابراهیم وفای به امر کرد ولی سید الشهدا علیه السلام حقیقت وفا را در کربلا در مورد حضرت علی اکبر علیه السلام انجام داد.
❌ منبع : مبلغان، شماره 104
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سخنرانی بسیار زیبای محرمی از استاد مطهری
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
وی به همراه خانواده و رانندهاش عازم مشهد بود که در سی کیلومتری قوچان اتومبیل آنها دچار سانحه شد و ر
بلافاصله پس از مراسم نیز، پیکر مرحوم کافی به فرودگاه منتقل شده و به مشهد فرستاده و شبانه در خواجه ربیع دفن شد.
از آن جا که ساواک از دزدیده شدن پیکر حجتالاسلام کافی بیم داشت، لذا تمام مراحل را با نظارت دقیق انجام داده و به خانواده وی تذکراتی مبنی بر عدم برگزاری هرگونه مراسمی در خواجه ربیع داد.
با این وجود آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی و سیداحمد خوانساری با انتشار اعلامیههایی ضمن عرض تسلیت به خانواده وی و مردم با آنان اظهار همدردی کردند.
اولین مجلس ختم نیز در حالی به دعوت آیتالله خوانساری در مسجد حاج سید عزیزالله تهران برگزار شد که شهر مشهد در غم فرو رفته بود. به دنبال این مجلس، مجالس دیگری نیز در قم، کرمانشاه، رشت، کاشان و اصفهان و دیگر شهرها برپا شد.
🔴 نماینده امام خمینی (ره) در وجوهات شرعیه
در سالهای مبارزه حجتالاسلام کافی علیه رژیم پهلوی، امام خمینی در نامههایی ایشان را نسبت به ترویج اسلام و تربیت نسل جوان تشویق میکردند و در مورد امور حسبیه و شرعیه نیز به وی اجازه و وکالت داده بودند.
❌ ادامه در پست های بعدی...
شماره_بیست_و_هشتم
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
خدایا…
ای یگانه محبوب بی ریا در کنارمان گیر و دامنت را پناه جاودانه مان ساز
الهی….
تو را سوگند به رحمت بی انتهایت،
اجابت کن دعا های بندگانت خصوصا دوستان و عزیزانم را… الهی آمین!
شبتون حسینی🖤
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🍃🌸ســـــلام
🍃🌸صبحتون پُر از لبخند
🍃🌸امیدوارم دنیاتون
🍃🌸سرشار از مهر و لبخند باشه
🍃🌸و به هرچیزی که تو
🍃🌸زندگیتون میخواهید برسید
🍃🌸و همون جایی باشید
🍃🌸که دلتون می خواد
🍃🌸صبحتون حسینی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴نتیجه قطع رابطه با خویشاوندان
✍امام صادق علیه السلام ، پسرعمویی داشتند به نام "حسن افطس" که به امام صادق توهین می کرد و حتی یکبار با خنجری بزرگ به امام صادق حمله کرده بود. هنگامی که امام صادق علیه السلام در بستر شهادت قرار گرفت ، وصیت نمود هفتاد دینار به حسن افطس بدهند .
یکی از اطرافیان به امام اعتراض کرد :
"چگونه چنین وصیتی می کنید در حالی که او به شما حمله کرد و قصد جان شما را داشت ؟"
امام صادق علیه السلام در جواب فرمود:
"عطر مطبوع بهشت ازفاصله ای به مسافت دو هزار سال هم به مشام می رسد ، اما دو نفر نمی توانند بوی بهشت را استشمام کنند :کسی که عاق والدین شده ، و کسی که با خویشاوندانش قطع رابطه کرده است.
آیا نمی خواهید مشمول آیه ۲۱ سوره رعد باشیم :
«الَّذينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ »"صاحبان اندیشه کسانی اند که پیوندهایی را که خداوند به برقراری آن امر کرده برقرار می کنند و از پروردگارشان و از سختی حساب بیم دارند"
📚بحارالانوارج ۴۷ص۲۷۶
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
بلافاصله پس از مراسم نیز، پیکر مرحوم کافی به فرودگاه منتقل شده و به مشهد فرستاده و شبانه در خواجه رب
امام در یکی از نامههای خود به ایشان درخصوص وکالت امور حسبیه و شرعیه چنین مرقوم فرمودند:
«بسمه تعالی
23 شهر رجب 91 [23 شهریور 1350]
خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقهالاسلام آقای حاج شیخ احمد کافی ـ دامت افاضاته
مرقوم محترم واصل و از مطالبش مطلع شدم. راجع به ترویجات جنابعالی و اشتغال به تربیت طبقه جوان جناب حجتالاسلام آقای مدنی شرفی تذکر دادند از غیر ایشان هم شنیده بودم. در این زمان که اوضاع اسلام و مسلمین چنین است که ملاحظه میکنید ارزش خدمتهای صادقانه در پیشگاه مقدس پروردگار عظیم بیش از عصور سابقه است. امید است خداوند تعالی بیش از پیش به جنابعالی توفیق خدمت به شرع مطاع دهد و خدمات شما منظور نظر ولی امر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ بوده باشد. جنابعالی مجازید سهم سادات را تا حدود قلمهای هزار تومانی یا به خود اشخاص اجازه دهید، بدهند یا خودتان به محال مقرره شرعیه برسانید؛ زائد بر آن را نصف به همان نحو و نصف دیگر را ایصال فرمایید برای اقامه حوزههای مهمه. از جنابعالی امید دعای خیر دارم.
والسلام علیکم
روحالله الموسوی الخمینی»[69]
❌ قسمت پایانی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ امام صادق (ع) به همراه بعضی از اصحاب و دوستان خود، برای انجام مناسک حجّ خانه خدا، به سوی مکه معظّمه حرکت کردند.
در مسیر راه، جهت استراحت در محلّی فرود آمدند، آن گاه حضرت به بعضی از افراد حاضر فرمود: چرا شما ما را سبک و بی ارزش می کنید؟
یکی از افراد از جا برخاست و گفت: یاابن رسول اللّه! به خداوند پناه می بریم از این که خواسته باشیم به شما بی اعتنائی و توهینی کرده و یا دستورات شما را عمل نکرده باشیم.
حضرت صادق (ع) فرمود: چرا، تو خودت یکی از آن اشخاص هستی
آن شخص گفت: پناه به خدا، من هیچ جسارت و توهینی نکرده ام.
👈حضرت فرمود: وای بر حالت، در بین راه که می آمدی در نزدیکی جُحفه، تو با آن شخصی که می گفت: مرا سوار کنید و با خود ببرید، چه کردی؟
و سپس حضرت افزود: سوگند به خدا، تو برای خود کسر شأن دانستی، و حتّی سر خود را بالا نکردی؛ و او را سبک_شمردی و با حالت بی اعتنائی از کنار او رد شدی! و سپس حضرت در ادامه فرمایش خود افزود: هرکس به یک فرد مؤ من بی_اعتنائی و بی حرمتی کند، در حقیقت نسبت به ما بی اعتنائی کرده است؛ و حرمت و حقّ خدا را ضایع کرده است.
🔹منبع: کافی، ج 8، ص 88 - وسائل الشّیعة: ج 12، ص 27
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ غبار کربلا مانع آتش
فاضل کامل سید الواعظین مرحوم سید محمود امامی اصفهانی (رحمة اللّه علیه ) نقل نموده اند:
یکی از خلفای بنی مروان اولاد دار نمی شد به مقتضای عقیده فاسد خود نذر کرد که اگر خدا پسری به او بدهد، او را بر سر راه زوّارهای حضرت سیدالشهدأ علیه السلام بفرستد، و آنها را به قتل برساند.
اتفاقا بعد از مدّتی خداوند پسری به او عطاء می نماید، تا اینکه بزرگ میشود و به او وصیت می کند که باید بروی سر راه زوّارهای حسین علیه السلام و آنها را به قتل برسانی.
پسر شبی در خواب دید قیامت است و ملائکه غلاض و شداد جمعی را می برند بسوی جهنّم، تا یک شخص را آوردند بکشند بسوی آتش، رسول خدا (ص ) به ملائک فرمود: اگر چه این مرد گناه کار است لیکن شما نمی توانید او را به جهنّم ببرید زیرا روزی به زمین کربلا می گذشت غباری از آن زمین بر بدن او نشسته است.
عرض کردند: غبار را از او می شوئیم، حضرت فرمود: غبار را میشوئید امّا چشم او که به بقعه و بارگاه فرزندم حسین علیه السلام افتاده نمی شود که بشوئید.
پس ملائکه عذاب او را رها کردند و ملائکه رحمت آمدند و او را به بهشت بردند. آن پسر از خواب بیدار شد و از قصد فاسد خود بر گشت و توبه نمود و فورا به زیارت آن حضرت رفت و زوار را حرمت و نوازش می کرد.
ثمرات الحیوة . کرامات الحسینیه ج 1 ص 202.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 متن روضه ورود کاروان امام حسین به سرزمین کربلا (شهید کافی )
قافله دارد به کربلا می آید. یک وقت رسیدند به جایی که دیدند اسب امام حسین (ع) قدم از قدم بر نمی دارد. اسبش را عوض کردند دیدند راه نی رود. چند اسب عوض کردند. یک وقت جوان ها گفتند: آقا! چرا این اسب ها راه نمی روند؟ فرمود: ببینید از این عرب های باده نشین کسی هست در این سرزمین که اسم این سرزمین را بلد باشد.یک پیرمردی را آوردند. پرسیدند: آیا اسم این زمین را می دانی؟ گفت؟ آری آقا؛ این زمین چند اسم دارد. قادسیه، غاضریه، شاطی ء الفرات، فرمود: این زمین اسم دیگری هم دارد؟ گفت: این جا را نینوا هم می گویند. هنوز آن اسمی که امام حسین(ع) دنبالش می گردد آن عرب نگفته است. فرمود:آی مرد! این زمین اسم دیگری ندارد؟ گفت: چرا این جا را کربلا هم می گویند،فرمود:آی جوانها بارها را پایین بیاورید،بار منزل رسید.
آی زمین کربلا من ارمغان آورده ام
درّ کوچک اصغر شیرین زبان آورده ام
آمدند دور محمل خانم زینب(س) را گرفتند و محترمانه زینب را پیاده کردند.
اُف بر تو ای روزگار! چند روزی بیشتر نگذشت همین زینب(س) خواست سوار محمل شود،هر چه نگاه کرد یک نفرنبود تا کمکش کند. یک وقت رویش را برگردان طرف گودال قتلگاه صدا زد: واحسیناه! همه بگویید: حسین! حسین!
« یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن یا ذالاحسان بحق الحسین و بحق تسعة المعصومین من ذریة الحسین، یا الله! »
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 عوامل ايجاد فساد در «آخرالزّمان» چیست؟
در بسيارى از روايات، نكوهش هايى از وضع «آخر الزّمان» مى بينيم كه معمولاً آخر الزّمان را به زمان هاى نزديك قيام حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه) تفسير كرده اند؛ و در واقع، مفاسدى است كه به مضمون «كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» صحنه جهان را فرا مى گيرد و دل هاى مشتاقان را براى پذيرش وجود مهدى(عج) كه مظهر عدل و صلاح است، آماده مى سازد.
عواملى كه سبب بروز و گسترش فساد در آخر الزّمان می باشد، بسيار است که از جمله آن امور عبارتند از:
1. دور ماندن از تعليمات انبياء و اوصياء(عليهم السلام).
2. فزونى وسايلِ فساد و هوسرانى و هوی پرستى.
3. گسترش وسايل تبليغاتى، كه اجازه مى دهد هر فسادى در گوشه اى از دنيا باشد، به وسيله آنها به همه جاى دنيا كشيده شود.
4. فزونى شبهات در مبانى دين و اخلاق، از طريق تفسير به رأى و قرائات مختلف از معارف دينى و برنامه هاى عملى و اخلاقى.
5. سلطه حاكمان جبّار و فاسد و مفسد، كه هيچ چيز جز منافع مادّى خويش را به رسميّت نمى شناسند و با سرگرم ساختن مردم - مخصوصاً جوانان - به انواع فساد، راه را براى نيل به مقاصد خود هموار مى سازند.
به راستى، ديندارى و دين باورى در چنين عصر و زمان هايى بسيار مشكل و طاقت فرساست و در واقع، اين دوران، سخت ترين دوران آزمون هاى الهى براى بندگان است و هيچ كس جز پاكان و نيكانى كه دست توسّل به دامان لطف الهى مى زنند، از عهده چنين امتحانِ طاقت فرسايى بر نمى آيند!.(1)
(1). گردآوری از کتاب: پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر،
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی