فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اگر تو حادثه کربلا بودید چه کار میکردید؟
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴چرا زن ها زودتر از مردان پیر میشوند؟
🌸مرحوم آیت الله مجتهدی ره:
در رحم مادر، خداوند بچه را در آبی بسیار شور قرار داده تا جسمش تمیز بماند و مادر سنگینی بچه را کمتر احساس کند.
و خداوند روزی جنین را از طریق بند ناف که به مادر وصل است به او میرساند...
پس اگر مادر در غذا خوردن کوتاهی کند، از غذای جنین چیزی کم نمیشود، چون او مواد لازمش را از دندانها و استخوان مادر تأمین میکند
و به همین دلیل است که مادران با پیشروی در سن، دندان و پا و زانو درد میگیرند، و در آخر میگویند: زن زودتر از مرد پیر میشود..
اگر آدم ها بدانند که مادرشان بخاطر آنها استخوانش آب میشده در این میمانند که چگونه قدردانی بکنند..
📘در محضر آیت الله مجتهدی (ره)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 تهمت دزدی به امام صادق(ع)
✍یک نفر در مسجد خوابیده بود. وقتی بیدار شد، کیسه ی پولش را نیافت. سراسیمه، لباس نزدیک ترین شخصی که کنارش بود را گرفت و گفت: تو کیسه ی سکه های من را دزدیده ای!
امام صادق علیه السلام فرمودند:
من اینکار را نکرده ام! ولی آن مرد مجدداً به امام صادق، تهمت دزدی زد. امام صادق علیه السلام پرسیدند:چند سکه در کیسه داشتی؟آن مرد پاسخ داد: صد دینار
امام صادق علیه السلام، آن مرد را به خانه ی خود بردند و صد دینار به او دادند. وقتی آن مرد به منزل خود برگشت، کیسه پول خود را پیدا کرد. با شرمندگی به خانه امام صادق برگشت و عذرخواهی کرد و صد دینار را برگرداند. امام صادق علیه السلام عذرخواهی او را پذیرفتند ولی صد دینار را قبول نکردند و فرمودند:
چیزی که دادیم را پس نمی گیریم!
📚مناقب آل ابی طالب، ج ۴ ، ص ۲۷۴
#امام_زمان
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 عیسی کربلایی از نخل مریم چه میدانید؟!
نخل مریم جایگاهی در حرم امام حسین علیه السلام در دیوار جنوبی بالاسر بود، که در سال ۱۳۶۶ قمری توسط استاندار سنی کربلا، القیسی تخریب شد.
این جایگاه با محرابی از مرمر خالص شبیه به آینه و سنگی سیاه در وسط آن مشخص شده بود.
اما چرا به اسم نخل مریم معروف بود؟
در قرآن آیه ۲۲ سوره مریم آمده است: "پس مریم باردار شد و با وی (عیسی) در مکانی دور خلوت گزید"
در منابع معتبر اسلامی به این محل اشاره شده است امام سجاد علیه السلام در تفسیر این آیه میفرماید:
"مریم از دمشق خارج شد تا به کربلا رسید...
و با کمک فرشتهای الهی در زیر نخل خرمایی سکونت گزید تا اینکه عیسی را به دنیا آورد"
و این مکان همان محل شهادت امام حسین علیهالسلام در کربلا است که به مقام نخل مریم معروف شد.
📙تهذیب الاحکام،شیخ طوسی،ج۶،ص۷۳
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ویژگی های حضرت مهدی عج ( ولادت پنهانی)
در روایات فراوانی از پیامبر (ص) نقل شده که مردی از خاندان او به نام “مهدی” قیام خواهد کرد و بنیان ستم را واژگون می کند. فرمانروایان ستمگر عباسی با اطلاع از این موضوع در پی آن بودند که در همان ابتدای تولد حضرت مهدی عج، وی را به قتل رسانند.
بنابراین از زمان امام جواد علیه السلام، زندگی معصومین با محدودیت های بیشتری همراه شد و در زمان امام حسن عسکری (ع) به اوج خود رسید؛ به طوری کمترین رفت و آمد به خانه حضرت از نظر دستگاه حکومتی مخفی نبود.
واضح است که در چنین شرایطی ولادت موعود الهی باید پنهانی و به دور از چشم دیگران رخ می داد. به همین دلیل حتی نزدیکان امام یازدهم نیز از جریان ولادت حضرت مهدی عج خبر نداشتند و تا چند ساعت پیش از تولد نیز نشانه های بارداری در نرجس خاتون، مادر بزرگوار حضرت حجت، نمایان نبود.
حکیمه خاتون، دختر گرامی امام جواد (ع) ماجرا را اینطور حکایت کرده اند:
امام حسن عسکری (ع) به دنبال من فرستاد و فرمود: ای عمه امشب افطار نزد ما باش؛ چرا که شب نیمه شعبان است و خداوند در این شب (آخرین) حجت خود بر روی زمین را آشکار خواهد کرد.
پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمودند: نرجس. گفتم: فدای شما شوم! نشانه بارداری در او پیدا نیست. فرمودند: سخن همان است که گفتم.
پس وارد شدم، سلام کردم و نشستم. او پیش آمد تا کفش هایم را بیرون آورد و به من گفت: بانوی من! حال شما چطور است؟ بلکه تو بانوی من و بانوی خاندان منی
❌ ادامه در پست های بعدی....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب قبل از ظهور بر امام زمان(عج) چه میگذرد؟
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
❤️ویژگی های حضرت مهدی عج ( ولادت پنهانی) در روایات فراوانی از پیامبر (ص) نقل شده که مردی از خاندان
.
سخن مرا نپذیرفت و گفت: عمه جان چه می فرمایید؟ گفتم دخترم! امشب خداوند متعال پسری به تو عطا می فرماید که سرور دنیا و آخرت خواهد بود.
حکیمه ادامه میدهد بیرون آمدم و در جستجوی فجر (سپیده) به آسمان نگریستم. پس فجر اول را مشاهده کردم و نرجس همچنان در خواب بود به شک افتادم، ناگهان امام حسن عسکری ؏ از جای خود ندا بر آورد: ای عمه ام شتاب مکن. امر ولادت نزدیک است.
نشستم و به قرائت سوره های سجده و یس مشغول شدم که نرجس با اضطراب بیدار شد. به سرعت نزد او رفتم و گفتم آیا چیزی احساس می کنی؟ گفت: آری ای عمه! گفتم بر خود مسلط باش و دلت را استوار دار که این همان است که با تو گفتم.
در این هنگام ضعفی من و نرجس را فراگرفت؛ پس به صدای سرورم به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و او را در حال سجده دیدم. در آغوشش گرفتم و او را کاملا پاکیزه یافتم.
در این هنگام امام حسن عسکری (ع) مرا نداد داد: ای عمه! پسرم را نزد من بیاور.
او را نزد وی بردم. در آغوشش گرفت و فرمود: پسرم! سخن بگو.
پس لب به سخن گشود و فرمود: اشهد ان لا اله الی الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمد رسول الله.
سپس بر امیرالمومنین و امامان علیهم السلام درود فرستاد تا به نام پدرش رسید و از سخن گفتن باز ایستاد. امام عسکری (ع) فرمود: ای عمه! او را به نزد مادرش ببر تا بر او سلام کند.
منبع: کتاب نگین آفرینش
صفحات 45 و 46
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴فرستاده امام زمان (علیه السلام)
ابو عبید الله محمد بن زید بن مروان می گوید:
روزی مردی جوان نزد من آمد، من در چهره او دقت کردم آثار بزرگی در صورتش پیدا بود، وقتی همه مردم رفتند، به او گفتم: کیستی؟
گفت: من فرستاده خلف امام زمان (علیه السلام) به نزد بعضی از برادرانش به بغداد هستم.
گفتم: آیا مرکبی داری؟
گفت: آری در خانه طلحیان است.
گفتم: برخیز وآن را بیاور، غلامم را نیز همراه او فرستادم. او مرکبش را آورد وآن روز نزد من ماند واز طعامی که برایش حاضر کردم خورد، وبسیاری از اسرار وافکار مرا بازگو کرد.
گفتم: از کدام راه می روی؟
گفت: از نجف به سوی رمله واز آنجا به فسطاط آنگاه مرکبم را هی زده وهنگام مغرب خدمت امام زمان (علیه السلام) مشرف می شوم.
صبح هنگام من نیز برای بدرقه با او حرکت کردم وقتی به پل دار صالح رسیدیم، او به تنهایی از خندق عبور کرد ومن می دیدم که در نجف فرود آمد ناگاه مقابل دیدگانم غایب شد!.
📚بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۴ و۱۷۵
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سخنرانی و روضه شهید کافی درباره واقعه کربلا و روز عاشورا
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
دراین شب تو رامهربانیت قسم
دلهاى گرفته را شاد
ودست هاى نیازمند رابى نیازگردان
وقلبى نورانى،تنى سالم
زندگى ارام
نصیب دوستانم بگردان
شبتون حسینی❤️
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هرچی واسه ماه محرم میخوای از اینجا بـردار✨🥀🖤↓↓
مداحی
استوری
پروفایل
اعمال
می نشینم چو گدا بر سر راهت ای دوست
شاید افتد به من خسته نگاهت ای دوست
به امیدی که ببینم رخ زیبای تو را
می نشینم همه شب بر سر راهت ای دوست
سلام دوستان صبحتون مهدوی💛💛💛
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌹 مرا ببخش
امام حسینِ عزیزم! مرا ببخش که در کربلا
نبودم تا یاریات کنم. وقتی به تشنگیات فکر میکنم، به آن لحظاتی که از شدتِ عطش، چشمانت، آسمان را مثل دود میدید، میخواهم از این درد، قالب تهی کنم.
وقتی به زخمِ دشنامها فکر میکنم و زهرِ شمشیرها و نیزههایی که با خشم بر پیکرت فرود میآمد، میخواهم از این غصّه جان دهم.
ای مظلومترین امام! مرا ببخش که در کربلا نبودم که مرهمی بر دل داغدیدهٔ زینب باشم تا آتشِ دامان رقیهات را خاموش کنم.
نبودم، اما قول میدهم که به این تمنّا و دعایم در زیارت عاشورا وفادار بمانم: «فَأَسْأَلُ اللَّهَ...أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ... »
قول میدهم در رکاب فرزندت مهدی، تقاص خون به ناحق ریختهات را بستانم. تقاص انگشتی که بریدند و انگشتری که به غارت بردند.
تقاص دندان شکستهات، تقاص تیری که به قلبت زدند. من برای انتقام گرفتن از تمام غصهها و رنجهایی که در اوج تنهایی و بیپناهیات در روز عاشورا کشیدی، تا روزِ ظهور، در انتظار مهدیات میمانم.
دقیقهها، ثانیهها و نفسهایم را یکبهیک میشمارم تا برسم به لحظهٔ انتقام گرفتن از تیر سهشعبهای که گلویِ نازدانهٔ ششماههات را پَرپَر کرد.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
چهل و پنجمین سالگرد شهید حاج شیخ احمد
کافی تسلیت باد🖤
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 غبار کربلا مانع آتش
فاضل کامل سید الواعظین مرحوم سید محمود امامی اصفهانی (رحمة اللّه علیه ) نقل نموده اند:
یکی از خلفای بنی مروان اولاد دار نمی شد به مقتضای عقیده فاسد خود نذر کرد که اگر خدا پسری به او بدهد، او را بر سر راه زوّار حضرت سیدالشهدأ علیه السلام بفرستد، و آنها را به قتل برساند.
اتفاقا بعد از مدّتی خداوند پسری به او عطاء می نماید، تا اینکه بزرگ میشود و به او وصیت می کند که باید بروی سر راه زوّارهای حسین علیه السلام و آنها را به قتل برسانی.
پسر شبی در خواب دید قیامت است و ملائکه غلاض و شداد جمعی را می برند بسوی جهنّم، تا یک شخص را آوردند بکشند بسوی آتش، رسول خدا (ص ) به ملائک فرمود: اگر چه این مرد گناه کار است لیکن شما نمی توانید او را به جهنّم ببرید زیرا روزی به زمین کربلا می گذشت غباری از آن زمین بر بدن او نشسته است.
عرض کردند: غبار را از او می شوئیم، حضرت فرمود: غبار را میشوئید امّا چشم او که به بقعه و بارگاه فرزندم حسین علیه السلام افتاده نمی شود که بشوئید.
پس ملائکه عذاب او را رها کردند و ملائکه رحمت آمدند و او را به بهشت بردند. آن پسر از خواب بیدار شد و از قصد فاسد خود بر گشت و توبه نمود و فورا به زیارت آن حضرت رفت و زوار را حرمت و نوازش می کرد.
ثمرات الحیوة . کرامات الحسینیه ج 1 ص 202.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 وصیت عجیب شهید کافی در مورد از دنیا رفتن خود و نحوه تشییع جنازه اش
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 روایتی خواهرانه درباره شیخ «احمد کافی»
همیشه به خانوادههای دختردار سفارش میکرد اگر پسر خوبی سراغ دارند، خودشان پیشقدم شوند. خودش هم همین کار را کرد.
به آقا محمدرحیم پیشنهاد کرد با من ازدواج کند و به من هم گفت: «از یک سال قبل زیر نظر دارمش.
جوان باایمانی است البته الان از مال دنیا چیزی ندارد. دیگر انتخاب با خودت.»
مجله فارس پلاس؛ مریم شریفی: جای خالی بعضیها هیچوقت پر نمیشود. سالها بیاید و برود، روزگار بالا و پایین شود، خوبها بروند و از آنها بهتر بیایند، باز هم شبیهشان پیدا نمیشود.
به قول قیصر امینپور: «آدمهایی هستند در زندگیتان، چگالی وجودشان بالاست... افکار، حرف زدن، رفتار، محبت داشتنشان و هر جزئی از وجودشان، امضادار است...
ردپا حک میکنند اینها روی دل و جانت...» و حالا ۴۲ سال است ردپای آن برادر مهربان از دل و جان حاج خانم «طیبه ضیافتی کافی» پاک نشده. قافیه مشترک تمام جملات خواهر مرحوم شیخ «احمد کافی»، خطیب و واعظ برجسته سالهای نهچنداندور، ذکر دلتنگی است و حسرت از جای خالی برادر مهربانی که هیچکس شبیهش نشد.
برادری که انتخاب کردهبود برای خودش زندگی نکند و دلش را با گرهگشایی از کار دیگران شاد کند. او که بیرون از خانه، مرهم دردهای مظلومان بود و در خانه، مرد محبوب و همراه خانواده. مردی که در عمر کوتاهش، منشاء تاثیرات بلند شد؛ حتی برای مردمانی که سالها بعد از وفات شهادتگونهاش به دنیا آمدند
❌ ادامه در پست های بعدی....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤به مناسبت سالروز شهادت شیخ احمد کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 لباس پربرکتی که از «کافیِ» پدر به «کافیِ» پسر میرسید
«اصل و ریشه "کافی"ها، متعلق به یزد است. اجداد پدری ما ابتدا ساکن یزد بودند اما سالها قبل، پدربزرگم، آیتالله حاج میرزا "احمد کافی" که از علمای بزرگ یزد بود، در یکی از سفرهای زیارتیاش به مشهد، همانجا ماند و مجاور حرم امام رضا (ع) شد.
از همان موقع، مشهد شد وطن خاندان کافی.» حاج خانم بیآنکه بپرسم، به یکی از اولین سئوالهایم پاسخ میدهد؛ اینکه چرا در بعضی منابع، پسوند «یزدی» در ادامه نام خانوادگی شیخ احمد کافی ذکر شده.
خواهر شیخ کافی ضمن اینکه تاکید میکند «ضیافتی کافی»، عنوان کامل و صحیحِ نام خانوادگی آنهاست، در ادامه میگوید: «لباس روحانیت در خانواده ما از پدرها به پسرها میرسید. علاوهبر پدربزرگم (میرزا احمد کافی)، حاج عمویم هم روحانی بود. پدرم، مرحوم حاج میرزا "محمد کافی" هم معمم بود اما برخلاف پدر و برادرش در زمینه منبر و وعظ فعالیت نمیکرد. او سالها بهعنوان مدیر مدرسه، فعالیت آموزشی و فرهنگی داشت.
برادرم، شیخ احمد کافی که اولین فرزند خانواده ۱۰ نفری ما بود هم پا جای پای پدرانمان گذاشت و درس طلبگی خواند. این اتفاق برای یکی دیگر از برادرهایم، آقا «مرتضی» هم تکرار شد. جالب است بدانید از میان پسرهای شیخ احمد هم، ۲ تایشان روحانی هستند.»
❌ ادامه در پست های بعدی...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 لباس پربرکتی که از «کافیِ» پدر به «کافیِ» پسر میرسید «اصل و ریشه "کافی"ها، متعلق به یزد است. اج
🔴 نجف، پیادهروی، کربلا و دیگر هیچ...
«شیخ احمد از نوجوانی وارد مدرسه علمیه شد و وقتی به سن ۱۸ سالگی رسید، همراه با پدربزرگمان برای ادامه تحصیلات حوزوی عازم نجف اشرف شد و ۵ سال در حوزه علمیه نجف تحصیل کرد.»
حاج خانم از سالهای اقامت برادر در جوار حرم امیرالمؤمنین(ع) یاد میکند و ذهن من میرود پیش خاطرات پیادهرویهای نجف تا کربلای شیخ احمد در روزهای پنجشنبه و ایام اربعین.
حجتالاسلام «محمدرضا یاسینی» جایی در این باره میگوید: «مدتی که ما در نجف اشرف تحصیل میکردیم، حاج احمد کافی هم در مدرسه سید نجف مشغول به تحصیل بود.
وقتی که پیاده از نجف به کربلا میآمدیم، در هر جا که برای استراحت مینشستیم، مرحوم کافی با صدای گرم و صوت بسیار جذابش، کاروان را متوجه حرم امام حسین علیه السلام میکرد و غلغلهای به راه میانداخت.»
❌ ادامه در پست های بعدی....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 وعدهٔ دیدار امیرالمؤمنین علیهالسلام با حضرت مهدی عجلالله فرجه در رجعت...
«حَتّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً»
تا هنگامىكه آنچه را به آنها وعده داده شده ببينند؛ آنگاه مىدانند چه كسى ياورش ضعيفتر و جمعيّتش كمتر است!(جن/ ۲۴)
🌕 «علیّبنابراهیم میگوید: «حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ»؛ این آیه وعدهی دیدن قائم عجلالله فرجه و امیرالمؤمنین علیهالسلام در رجعت میباشد. آیه «فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً»؛ این سخن امیرالمؤمنین علیهالسلام به عمر است که فرمود: «ای پسر صهّاک! به خدا قسم! اگر پیمانم با رسول خدا صلیالله علیه و آله و عهدم با دستوری از خدا که رسیده است نبود، میدیدی کدام یک از ما از حیث ناصر ضعیفتر و از نظر عدد کمتر است»!
علیبنإبراهیم حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ قَالَ الْقَائِمُ وَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ فِی الرَّجْعَهًِْ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً قَالَ هُوَ قَوْلُ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ لِزُفَرَ وَ اللَّهِ یَا ابْنَ صُهَاکَ لَوْ لَا عَهْدٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ کِتَابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَعَلِمْتَ أَیُّنَا أَضْعَفُ نَاصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً
📗تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۱۷،ص۱۱۴
📗تفسير البرهان، ج ۵، ص ۵۱۳
📗تفسیرالقمی، ج۲، ص۳۹۱
📗بحارالأنوار، ج ۵۱، ص۴۹
📗بحارالأنوار، ج ۵۳، ص۵۸
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
13.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
• بچهام اصلاً اعتماد به نفس نداره!
• همسرم اصلاً خودش رو باور نداره!
• هر کاری رو شروع میکنند، خراب کاری میشه!
✘ترجیح میدم خودم کارا رو انجام بدم تا بسپرم بهشون!
✘ خسته شدم از این وضع !
@ostad_shojae
🔴 بیهوش شدن امام رضا علیه السلام در عزای امام حسین علیه السلام
در قصیده ای که دعبل خزاعی در محضر امام علیّ بن موسی الرّضا علیه السّلام میسراید چنین میگوید:
ای فاطمه اگر در نظر میآوری حسین علیهالسّلام راکه به تیغ دشمن برخاک افتاده و برکنار فرات، تشنه لب جان داده است، هر آینه نزد او بر چهره می زدی و آب دیده را بر گونه های گلگونت روان می ساختی.
پس از سرودن این شعر:
فلطمت النساء وجوههنّ و علا الصراخ من وراء الستر و بکی الرضا علیه السّلام حتّی أغمی علیه مرّتین
زنان بر صورت های خویش لطمه زدند و صدای شیون آنان از پشت پرده بلند شد و امام رضا علیه السّلام آنقدر گریستند که دو مرتبه بی هوش شدند.
شرح تائیه دعبل خزاعی،
علاّمه مجلسی:۴۷ -۴۸ و۷۰-۷۱٫
عیون أخبارالرضا علیه السلام: ۲/۲۶۳؛
بحارالانوار: ۴۹/۲۳۸؛
الغدیر: ۲/۳۵
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 نجف، پیادهروی، کربلا و دیگر هیچ... «شیخ احمد از نوجوانی وارد مدرسه علمیه شد و وقتی به سن ۱۸ سالگ
🔴همه چشمبهراه بودند احمد آقا بیاید
«۲، ۳ سالی که از ازدواجش با دختر آیتالله موسوی شاهرودی گذشت، برای فعالیتهای مذهبی و فرهنگی راهی تهران شدند.
اما با وجود دوری مشهد از تهران، هیچ فاصلهای بین او و خانواده و اقوام نیفتاد بس که به همه محبت داشت.
غیر از اینکه مرتب به ما سر میزد، خانواده عمو و خاله و پسر خاله و بقیه را هم از قلم نمیانداخت. هر بار به مشهد میآمد از همه سراغ میگرفت، حتی آنهایی که در روستاهای اطراف زندگی میکردند.
هیچوقت هم دستخالی به خانه کسی نمیرفت. اگر خبردار میشد به چیزی نیاز دارند، از طرف خودش همان را برایشان میخرید و میبرد.
خیلی بیتکبر و بیآلایش بود. شده بود دوای درد خانواده و اقوام و همسایهها. از وقتی به تهران رفتند، برای مردم تهران هم با همین دلسوزی فعالیت میکرد.»
❌ ادامه در پست های بعدی....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
36.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ملاقات با امام زمان (عج)
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 در صـــــــدر اخبار جهـــــــــان...
🌕 آقا امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«يَظْهَرُ فِي شُبْهَةٍ لِيَسْتَبِينَ فَيَعْلُو ذِكْرُهُ وَ يَظْهَرُ أَمْرُهُ وَ يُنَادَى بِاسْمِهِ وَ كُنْيَتِهِ وَ نَسَبِهِ وَ يَكْثُرُ ذَلِكَ عَلَى أَفْوَاهِ اَلْمُحِقِّينَ وَ اَلْمُبْطِلِينَ وَ اَلْمُوَافِقِينَ وَ اَلْمُخَالِفِينَ لِتَلْزَمَهُمُ اَلْحُجَّةُ بِمَعْرِفَتِهِم»
«او (مهدی علیهالسلام)، در وضعی شبههناک آشکار میشود تا اینکه امرش روشن شود، و نامش بالا رود، و کارش آشکار گردد، و نام و کنیه و نسبش ندا داده شود، و آوازهٔ او در دهان پیروان حقّ و باطل و موافقان و مخالفان بسیار گردد؛ تا اینکه به واسطهٔ شناخت او حجّت بر همه تمام شود.»
📗بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱
📗الهداية الکبرى ج ۱، ص ۳۹۲
📗مختصر البصائر ج ۱، ص ۴۳۳
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 شمر که بود؟ با زندگی عجیب شمر آشنا شوید...
شمر بن ذی الجوشن از فرماندهان سپاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت
شمر شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است.اهل نماز و نافله بود , یک نماز قضا شده نداشت.
🔴 چه خصوصیاتی باعث شکل گیری شخصیت های منفی می شود؟
1.اولین خصوصیت شمر این بود که میگفت: شکم از همه چیز برای من مهم تر است. مهم بود که غذای خوب بخورد و برای دست یافتن به این غذا دست به هر کاری می زد. شمر عبدالبطن یعنی اسیر و بنده ی شکم بود و این اسارت او را بیچاره کرد.
۲.حسادت بیش ازحد داشت مخصوصا به عمر سعد و در واقعه ی کربلا هم برای همین حضور یافت.
۳.حب دنیا داشت.
۴.بسیار بد دهن و بی ادب بود
۵. زبان تند و گزنده ای داشت و نیش زبان می زدو مسخره می کرد.
در کربلا وقتی امام حسین علیه السلام پشت خیمه را آتش روشن کردند تا دشمن نیاید؛ شمر با زبان کنایه به امام فرمود به پیشواز جهنم می روی حسین؟
عزیزان مراقب اخلاق خود باشیم واقع بینانه به خود و اخلاق مان فکر کنیم.... در کنار عبادت باید تفکر کرد و بصیرت داشت.
در تزکیه نفس و مهار نفس اماره و خوش خلقی،
و خودسازی خود تلاش کنیم.
❌مبادا ما هم تیغ بر امام زمان خود بکشیم ؟؟
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌼بعد از هر گناه توبه کنید تا خداوند متعال به شما رحم کند!
✍️یک قاضی بسیار مؤمنی در زمان حکومت دنبلیها در شهر خوی به نام شیخ صادق بود. روزی پیرزنی فقیر و بینوا از جوانی نزد او شکایت برد که مرغ مرا این جوان دزدیده است. قاضی آن جوان را احضار کرد و جوان بعد از شنیدن شکایت آن پیرزن، بلافاصله به گناه خود بدون هیچ سخنی اعتراف کرد و سرش را پایین انداخت.
قاضی که خیلی ناراحت بود و تصمیم گرفته بود تا او را به اشدّ مجازات برساند از این اعترافِ جوان خشمش فروکش کرد و دلش به حال او رحم آمد. قیمت مرغِ پیرزن را خودش داد و او را بخشید. بعد از رفتن شاکی و متهم، شاگرد قاضی که یک جوان بود و در محکمه حاضر بود، دید حالِ قاضی دگرگون شد؛ و میگفت: خدایا! این جوان به خطای خود اعتراف کرد و من در صددِ اثبات گناه او برنیامدم.
اگر اعتراف نمیکرد با تحقیقی که در محل میکردم، آبروی او را میبردم و به شدیدترین وجه مجازاتش میکردم. خدایا! من نیز بر جهل و نادانیام در برابر تو اعتراف میکنم که مرا با قضاوتی اشتباه به دستِ خودم، جهل مرا بر خودم و دیگران اثبات نکنی.
خدایا! من در برابر تو به ناتوانی خودم اعتراف میکنم که مرا با قرار دادن در فلاکت و بدبختی، ناتوانی مرا به دیگران اثبات نکنی. خدایا! ناتوانی بیش نیستم که به همه چیز ابتدای کار اعتراف میکنم، دستم را بگیر و مرا ببخش و مرا نَیازمای که من، خود را میشناسم و تو مرا بهتر از من میشناسی.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
16.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾روایت خدمت
روایتی از توفیقات اقتصادی، رشد ابعاد ماموریتی و مجموعه اقدامات سازمان اقتصادی کوثر وابسته به بنیاد شهید و امور ایثارگران در خدمت رسانی به جامعه معزز ایثارگری
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴همه چشمبهراه بودند احمد آقا بیاید «۲، ۳ سالی که از ازدواجش با دختر آیتالله موسوی شاهرودی گذشت،
سر نخ محبوبیت شیخ خوشسخن دهه ۴۰ و ۵۰ تهران را که بگیری، به همین دردآشناییاش میرسی، به همان سرکشیهای گاه و بیگاهش به خانههای بیرونق فقرای حاشیه پایتخت:
«همیشه به اهالی منطقه حلبیآباد در حاشیه تهران سر میزد و به اهالی فقیر آنجا کمک میکرد. خانهاش همیشه پر از آذوقه بود.
با چند نفر از دوستانش، ارزاق را بستهبندی میکردند و میبردند در مناطق فقیرنشین مثل حلبیآباد پخش میکردند.
حاج احمد با توجه به اینکه مجالس متعددی برای سخنرانی میرفت، با خیرین زیادی ارتباط داشت و مورد اعتماد آنها بود، به لحاظ مالی دستش باز بود اما هیچوقت از آن موقعیت برای خود و خانوادهاش سوءاستفاده نکرد.
تا آخر عمرش، یک زندگی ساده و معمولی داشت و ترجیح میداد از ارتباطاتی که دارد، برای کمک به مردم استفاده کند.»
❌ادامه در پست های بعدی...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی