❤️ توصیه امام زمان (عج) به خواندن "صحیفه سجادیه"
محدث عظیم و سالک وارسته مرحوم مجلسی اول میفرماید:
« در اوایل جوانی مایل بودم نماز شب بخوانم، اما نماز قضا بر عهدهام بود و به همین دلیل احتیاط میکردم و نمیخواندم.
خدمت شیخ بهائی رحمه الله عرض نمودم، فرمود: « نماز قضا بخوان.»
اما من با خود می گفتم نماز شب خصوصیات خاصِ خود را دارد، و با نمازهای واجب فرق میکند.
یک شب بالای پشت بام خانه ام در خواب و بیداری بودم، که امام زمان (علیه السلام) را در بازار خربزه فروشان اصفهان در کنار مسجد جامع دیدم.
با شوق و شعف نزد او رفتم و سوالاتی کردم از جمله خواندن نماز شب. فرمود:« بخوان!»
عرض کردم:
« یابن رسول الله، همیشه دستم به شما نمیرسد! کتابی به من بدهید که به آن عمل کنم.»
فرمود:
« برو از آقا محمد تاج کتاب بگیر!»
در خواب گویا او را میشناختم؛ رفتم کتاب را از او گرفتم و مشغول خواندن بودم و میگریستم که از خواب بیدار شدم.
از ذهنم گذشت که شاید محمد تاج همان شیخ بهائی است و منظور امام از تاج، این است که شیخ بهایی ریاست شریعت را در آن دوره به عهده دارد.
نماز صبح را خواندم و خدمت ایشان رفتم. دیدم شیخ با سید گلپایگانی مشغول مقابله ی صحیفه سجادیه است.
بعد ناگهان یاد جایی که امام را در آن ملاقات کرده بودم،افتادم و به کنار مسجد جامع رفتم.
در آنجا آقا حسن تاج را دیدم که از آشنایان قدیم بود.مرا که دید گفت:
« ملا محمد تقی! من از دست طلبه ها به تنگ آمدهام. کتاب را از من میگیرند و پس نمیدهند. بیا برویم خانه یک سری کتب به تو بدهم.»
مرا به خانهاش برد، در اتاقی را باز کرد و گفت:« هر کتابی را که میخواهی بردار!»
کتابی را برداشتم؛
ناگهان دیدم همان کتابی است که دیشب در خواب دیده بودم.
«صحیفه سجادیه بود.
به گریه افتادم. برخاستم و بیرون آمدم.
گفت:« باز هم بردار!»
گفتم:« همین بس است.»
مرحوم مجلسی دوم میفرماید:
«مجلسی اول چهل سال از عمر خود را، صرف ترویج صحیفه کرد و انتشار این کتاب توسط او باعث شد که
اکنون خانهای نیست که صحیفه در آن نباشد.
این حکایت بزرگ باعث شد بر صحیفه شرح فارسی بنویسم که عوام و خواص از آن بهرهمند شوند.»
📚منابع:
امام شناسی، ج 15، ص 49و 50
بحارالانوار، ج 110، ص 51 به بعد
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 موضوع زلزله
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚اعتقاد به جبر
از خصوصیات مردم آخرالزمان، اعتقاد به جبر است؛ اهل جبر معتقدند: «ما هرچه میکنیم، خدا از پیش برای ما تقدیر نموده و ما جز آنچه هستیم و میکنیم، نمیتوانیم باشیم.»
این در حالی است که خداوند، تنها در مسائل تکوینی و خلقت، ما را مجبور نموده است و در مسائل تشریع و انجام واجبات و ترک محرمات، تنها امر و نهی نموده و کسی را الزام به انجام و یا ترک کاری نکرده است. او راه خیر و شر را به مردم یاد داده و از آنان خواسته که در حد توان خود به کارهای خوب روی بیاورند و از کارهای زشت و ناپسند دوری نمایند و اگر جز این باشد، فرقی بین عبادت و معصیت و زشت و زیبا و صالح و ناصالح نخواهد بود.
🔺 رسول خدا میفرمایند: «در آخرالزمان، گروهی معصیت خدا را انجام میدهند و میگویند: "خدا این چنین برای ما تقدیر نموده است." پاداش کسی که سخنان آنان را ابطال نماید، همانند پاداش کسی خواهد بود که شمشیر خود را برای جهاد در راه خدا آماده کرده باشد.»
📚 رسائل المرتضی، جلد ٢، ص ٢۴٢
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 تلاش برای جلب همکاری
از دیگر اقدامات مذبوحانه عوامل رژیم ، تلاش برای جلب همکاری و به اصطلاح تحبیب مبارزان بود . بدین صورت که آنان خود ممانعتهایی را در مسیر حرکت روحانیت ایجاد کرده و بعد برای بر طرف کردن آن خواهان همکاری می شدند .
در اواخر سال 1346 ش ساواک با صدور کارت راهنمای حجاج برای مرحوم کافی مخالفت نمود و بعداً که با وساطت حجه الاسلام فلسفی قرار بر صدور کارت شد ، در مصاحبه ای حضوری این موافقت را مشروط بر همکاری وی نمودند .
از آنجا که این سفر برای مرحوم کافی از اهمیت بالایی برخوردار بود ، وی ناچار به قبول این تعهد گردید ، ولی هیچگاه به آن عمل ننمود . گزارش ذیل ، گویای این مسئله است :
« نامبرده بالا تاکنون هیچ گونه همکاری با ساواک ننموده است مضافاً اینکه در مسافرت حج از طرف نماینده اعزامی ساواک از وی دعوت شد در مراسم نیایشی که برای سلامتی شاهنشاه آریامهر از طرف سرپرستی حجاج ترتیب داده شده بود شرکت نماید ، لیکن مشارالیه علیرغم تعهدات خود از قبول این امر نیز خودداری نمود . »
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📘#داستانهایبحارالانوار
💠بهترین و بدترین کارها در اسلام؛
🔹مردی محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله شرف یاب شده و عرض کرد:
یارسول الله لطفا بفرمایید بهترین کارها در اسلام چیست؟ ما افضل الاسلام؟
🔹پیامبر فرمودند: «ایمان به خدا»
مرد گفت: بعد از آن چیست؟
حضرت فرمودند: «صله رحم (پیوند خویشاوندی)»
مرد گفت: پس از آن چیست؟
حضرت فرمودند: «امر به معروف و نهی از منکر»
🔹سپس پرسید: کدام عمل از همه ی کارها بیشتر مورد غضب الهی است؟
پیامبر فرمودند: «شرک به خدا»
مرد پرسید: پس از آن چیست؟
حضرت فرمودند: «قطع رحم»
مرد گفت : بعد از آن چیست؟
حضرت فرمودند: «امرکردن به کار زشت و باز داشتن از کار نیک»
📚بحار: ج ۷۶، ص ۹۷.
#امام_زمان
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 چرا زن ها زودتر از مردان پیر میشوند؟
مرحوم آیت الله مجتهدی ره : در رحم مادر، خداوند بچه را در آبی بسیار شور قرار داده تا جسمش تمیز بماند و مادر سنگینی بچه را کمتر احساس کند.
و خداوند روزی جنین را از طریق بند ناف که به مادر وصل است به او میرساند...
پس اگر مادر در غذا خوردن کوتاهی کند، از غذای جنین چیزی کم نمیشود، چون او مواد لازمش را از دندانها و استخوان مادر تأمین میکند
و به همین دلیل است که مادران با پیشروی در سن، دندان و پا و زانو درد میگیرند، و در آخر میگویند: زن زودتر از مرد پیر میشود..
اگر آدم ها بدانند که مادرشان بخاطر آنها استخوانش آب میشده در این میمانند که چگونه قدردانی بکنند..
📘در محضر آیت الله مجتهدی (ره)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 عوامل گرفتاری و بدبختی مردم چیست؟
سخنران شهید کافی (ره)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴خراشهای لذت بخش
چند سال پیش در یک روز گرم تابستان، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را درآورد و خندهکنان داخل دریاچه شیرجه رفت. مادرش از پنجره نگاهش میکرد و از شادی کودکش لذت میبرد.
مادر ناگهان تمساحی را دید که بهسوی پسرش شنا میکرد. وحشتزده بهسمت دریاچه دوید و با فریادش پسرش را صدا زد. پسرش سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود، تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد. مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت میکشید ولی عشق مادر آنقدر زیاد بود که نمیگذاشت پسر در کام تمساح رها شود.
کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود، صدای فریاد مادر را شنید. به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد.پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی پیدا کند.پاهایش با آروارههای تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود.خبرنگاری که با کودک مصاحبه میکرد از او خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد.
پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخمها را نشان داد، سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت:این زخمها را دوست دارم، اینها خراشهای عشق مادرم هستند.گاهی مثل یک کودک قدرشناس، خراشهای عشق خداوند را به خودت نشان بده، خواهی دید چقدر دوستداشتنی هستند.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🖤 شخصیت حضرت زهرا (س) قسمت سوم سخنران شهید کافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 شخصیت حضرت زهرا (س) آخرین قسمت
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ داستانهایبحارالانوار
شمه ای از فواید تسبیح حضرت زهرا
شخصی محضر امام صادق علیه السلام وارد شد.
امام با او سخن گفت ولی آن مرد کلام امام را نشنید و از سنگینی گوش خود به آن حضرت شکایت کرد حضرت فرمود: «چه چیز مانع تو است و چرا از تسبیح فاطمه سلام الله علیها غافلی؟»
مرد گفت: فدایت شوم تسبیح فاطمه چیست؟
حضرت فرمود: « سی و چهار مرتبه الله اکبر.
سی و سه مرتبه الحمد الله.
و سی و سه مرتبه سبحان الله میگویی»
امام بدین گونه تسبیح را به او یاد داد.
آن مرد میگوید: من این کار را اندک زمانی انجام دادم و سنگینی گوشهایم برطرف شد.
📚بحارالانوار، ج ۸۵، ص ۳۳۴
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
یک دنیا آرامش
یک دنیا تندرستی
و یک عالم
خوشبختی و برکت
خواستارم
لحظه هاتون پر از عطر گل با طراوت
شب تون بخیر🌸
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
سلام صبحتون بخیر
برخیز مثل خورشید باش
طلوع کن نور بتاب
باعث شادی شو
امروزتان سرشار از
زیبایی و نشاط
و اتفاقات شادی بخش
نگاه پرمهر خدا
همراه لحظه هایتان
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 داستان جریح عابد
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
در بنی اسرائیل عابدی بود که او را جریح می گفتند در صومعه خود عبادت خدا می کرد. روزی مادرش به نزد او آمد در وقتی که نماز می خواند، او جواب مادر را نگفت. بار دوم مادر آمد و او جواب نگفت. بار سوم مادر آمد و او را خواند جواب نشنید.
مادر گفت از خدای می خواهم ترا یاری نکند! روز دیگر زن زناکاری نزد صومعه او آمد و در آنجا وضع حمل نمود و گفت: این بچه را از جریح بهم رسانیده ام.
مردم گفتند: آن کسی که مردم را به زنا ملامت می کرد خود زنا کرد. پادشاه امر کرد وی را به دار آویزند.
مادر جریح آمد و سیلی بر روی خود می زد. جریح گفت: ساکت باش از نفرین تو به این بلا مبتلا شده ام.
مردم گفتند: ای جریح از کجا بدانیم که راست می گوئی؟ گفت: طفل را بیاورید، چون آوردند دعا کرد و از طفل پرسید پدر تو کیست؟ آن طفل به قدرت الهی به سخن آمد و گفت: از فلان قبیله، فلان چوپان پدرم است.
جریح بعد از این قضیه از مرگ نجات پیدا کرد و سوگند خورد که هیچگاه از مادر خود جدا نشود و او را خدمت کند
نمونه معارف 2/548 - حیوة القلوب
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
صـــحّت معــــرفت به امـــام زمـــــــان (عج)
امام زین العابدین علیه السّلام می فرمایند:
همانا قیام کننده از ما (اهل بیت) دو غیبت دارد که یکی از آنها طولانیتر از دیگری است ... .
و امّا غیبت دیگر، پس مدّت آن به درازا می کشد تا آن حد که بیشتر کسانی که اعتقاد به امامت او (حضرت مهدی علیه السّلام) دارند، از این اعتقاد بر می گردند.
پس ثابت قدم نمی ماند مگر کسی که یقینش محکم و معرفتش صحیح باشد و قلباً پذیرفتن احکام ما برایش سخت نباشد (ظرفیت پذیرش آنچه را ما حکم می کنیم داشته باشد) و تسلیم ما اهل بیت باشد.
این شرط برای هر معرفتی لازم است؛ چه معرفت خدا، چه معرفت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و چه معرفت امام علیه السّلام. و به طور کلّی همه معرفتهای دینی باید صحیح و مطابق آنچه خداوند خواسته است باشد.
📚 کمال الدین، باب 31، ح 8.323
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
34.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ماجرای انار وزیر و محمد ابن عیسی بحرینی (1)
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 سجده درخت
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
عبداللّه بن عباس به نقل از پدرش گفت که ابوطالب در حضور گروهی از قریش برای این که شایستگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به آنان نشان دهد، به ایشان گفت:
ای پسر برادرم! آیا خداوند تو را فرستاده است؟
فرمود: آری. ابوطالب گفت: همانا انبیا، معجزه و کارهای خارق العاده ای دارند. پس یک معجزه به ما نشان بده. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
آن درخت را صدا بزن و بگو که محمدبن عبداللّه می گوید، به اذن خدا جلو بیا. ابوطالبآن درخت را صدا زد. درخت جلو آمد و سجده کرد. سپس به درخت دستور داد تا برگردد.
درخت برگشت. ابوطالب گفت: شهادت می دهم که به درستی تو راستگو هستی. سپس به پسرش علی علیه السلامگفت: پسرم، همراه پسر عمویت باش و از او جدا نشو.
بحار، ج 35، ص 115، روایت 53، باب 3
آوردهاند که امیر مؤمنان (ع) را پرسیدند پیش از پیامبر ما (ص) آخرین کس از جانشینان پیامبران که بود گفت پدرم
برگردید به ضیاء العالمین از شیخ ابو الحسن شریف فتونى
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
40.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ماجرای انار وزیر و محمد ابن عیسی بحرینی (2)
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 جاهلیّت و بیسوادی مردم در آخرالزمان...
وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى...
همچون دوران جاهليّت نخستين در ميان مردم ظاهر نشويد. (احزاب/۳۳)
🌕 امام باقر علیهالسلام فرمودند:
«أَیْ سَتَکُونُ جَاهِلِیَّهًٌْ أُخْرَی.»
جاهلیّت دیگری در آخرالزمان خواهد بود.
🌕 رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
«إنّی بعثت بین جاهلیّتین لاخراهما شر من اولهما» من بین دو جاهلیت مبعوث شدم که جاهلیت دوم بسیار سختتر و مصیبت بارتر از جاهلیت اول است.»
🌕 و در روایتی دیگر فرمودند:
«در آخرالزمان اغلب مردم باسواد میشوند ولی عدهٔ مردم دانا و آگاه کمتر میشود!»
📗تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۱۲،ص۱۵۲
📗تفسير نورالثقلين، ج۴، ص ۲۶۹
📗بحار الأنوار، ج۲۲، ص۱۸۹
✍بسیاری از امور و اعمالی که در گذشته جاهلیت محسوب میشد، امروز جزء تمدن به حساب میآیند!
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴علت اینکه خداوند مؤمنان را از دشنام دادن به کافران نهی کرده،چیست؟
✍خداوند به صراحت در آیه 108 سوره انعام دشنام به دشمنان را جایز ندانسته و فرموده است: و کسانی که غیرخدا را میخوانند، دشنام ندهید.
امام صادق(علیه السلام) در توضیح این فرمایش فرموده است که: از دشنام به دشمنان خدا بپرهیزید، زیرا آنان هم به خداوند دشنام خواهند داد. خداوند همچنین در همین آیه، دشنام نسبت به مقدسات دشمنان و حتی بتان را نهی کرده است.
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:از آنجا که مومنان به معبودان مشرکان دشنام میدادند و به دنبال آن مشرکان به معبود مومنان دشنام میدادند، خداوند مومنان را از این کار نهی کرد.
پس مومنان برای اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) و دیگر اولیای معصوم الهی(علیه السلام) مورد سب و دشنام قرار نگیرند، باید از دشنام به دشمنان و مقدسات آنان اجتناب کنند.
در حقیقت، با آنکه کافران و مشرکان، شایسته احترام نیستند، ولی نباید کاری کرد که موجبات مقابله به مثل آنان را فراهم کرد و دشمنان به مقدسات حقانی مومنان و مسلمانان اهانت کنند.
📘تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 757، ح 238
📘همان، ح 239
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 حاج خانم «طیبه ضیافتی کافی» (خواهر شیخ احمد کافی)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚امنیت، پس از ظهور
در حالی که پیش از ظهور حضرت مهدی، شرایط ناامنی بر جهان چیره است، یکی از بنیادی ترین کارهای حضرت، باز گرداندن امنیت به جامعه است. با برنامه ریزی دقیقی که آن زمان انجام میشود، در مدت کوتاهی امنیت در همه زمینه ها به جامعه باز می گردد. امنیتی که بشر هرگز قبل از آن تجربه نکرده است. امنیت، ابعاد مختلفی دارد که به ذکر سه نمونه بسنده میکنیم:
1️⃣ امنیت جاده ها: به گونه ای که زنان جوان از جایی به جای دیگر، بدون همراهیِ مَحرمی، سفر میکنند و در امان هستند.
2️⃣ امنیت قضایی: به گونه ای که مردم از اینکه ممکن است حقشان پایمال شود، کوچکترین بیمی ندارند.
3️⃣ امنیت مالی: تا جایی فراگیر میشود که اگر کسی دست در جیب دیگری ببرد، هرگز احتمال دزدی داده نمیشود
🔺 برای تمام موارد فوق، احادیثی داریم که جهت اختصار، به همین اندازه بسنده میکنیم
📚منابع در کتاب موعودنامه، تونه ای، ص۱۲
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ سفرهای تبلیغی
مرحوم حاج شیخ احمد کافی در راستای اهداف بلند خویش که در رأس آنها تبلیغ دین مبین اسلام و مذهب تشیّع بود، به شهرهای مختلف کشور سفر می کرد و در آن شهرها به تشکیل و بنای مهدیه همّت می گمارد، تا مردم به ویژه جوانان را در آن شرایط و فضای فساد آلودی که رژیم ستم شاهی پهلوی در به وجود آورده بود، به مجالس و هیأت های مذهبی جذب نماید. که از آن جمله می توان به مهدیه های رشت، سیرجان، کرمان و در رأس آنها مهدیه ی تهران اشاره نمود که تا این زمان هم مورد توجه جوانان هیأتی می باشد.
مرحوم کافی می گفت: «من به 108 شهر ایران سفر کرده ام و در آن شهرها به سخنرانی پرداخته ام» که با در نظر گرفتن وسایل ارتباطی آن روزها، این کار بسیار سخت و طاقت فرسا بوده است.
یکی از ویژگی های مهم مرحوم آقای کافی در سفرهای تبلیغی شان این بود که در هر شهری که می رفتند، سعی می نمودند اختلافات بین هیأت ها را برطرف کنند و باعث اتّحاد و یگانگی هیأت ها شوند تا ضمن تشکیل یک هیأت بزرگ، مراسم مذهبی منسجم تر و باشکوه تر برگزار شود و همچنین ایشان این هیأت ها را زیر نظر علما و بزرگان آن شهر قرار می داد تا از انحرافات فکری و عملی آنها جلوگیری شود.
#شهید_کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 از منبر شهید کافی خاطره و مطلبی دارید؟
دو سال پیش آیت الله ناصری اصفهانی خاطرهای برای من نقل کردند و گفتند: در نجف با مرحوم کافی دوست بودم و دیرتر از ایشان به ایران برگشتم. وقتی برگشتم دیدم آقای کافی در اوج شهرت و منبر است و زمانی که وارد اصفهان شدم، آقای کافی هم در اصفهان بودند.
مردم دولتآباد به من گفتند: شما از دوستی خودتان استفاده و از ایشان درخواست کنید که منبری هم در اینجا داشته باشند. من به اصفهان رفتم و از ایشان دعوت کردم و ایشان به من گفتند: آخرین منبر من ساعت دو و نیم شب تمام میشود تا دولتآباد چقدر راه است؟ گفتم: حدود چهل دقیقه. گفتند: من ساعت سه و نیم نیمه شب میآیم و منبر میروم!
آیت الله ناصری میفرمود: من با تعجب و بهتزده گفتم: کسی آن موقع شب نمیآید! بالاخره بنا شد ایشان ساعت موعود به دولتآباد تشریف بیاورند و منبر بروند، من شب جمعه دلشوره داشتم که نکند کسی نیاید و آبروریزی شود! ساعت 11 شب به مسجد جامع رفتم و دیدم مسجد و خیابان جلوی مسجد جامع پر است و در نهایت مرحوم کافی آمدند و ساعت سهونیم شب منبر رفتند و تا اذان صبح ادامه دادند و سه شب این منبر برگزار شد و بعد از منبر بین دو تا سه ربع، استراحت میکردند و بعد میرفتند و خوابهای ایشان بیش از دو الی سه ربع نبود؛ کافی تب و عشق منبر داشت و گویا میدانست فرصت او کوتاه است و وظیفهاش هم منبر است.
❌ از زبان شیخ محسن فرزند شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚شفاعت امام حسين (ع) به خاطر مادر
مرحوم آقا شيخ محمدحسين قمشهاي که از شاگردان سيد مرتضي کشميري بود در سن 18 سالگي در قمشه مبتلا به مرض حصبه شد، اطبا در مداواي او توفيقي نيافتند و ايشان فوت کرد.
مادرش گفت:«دست به جنازه فرزندم نزنيد تا من برگردم»، قرآن را برداشت و گريهکنان به پشت بام رفت و اباعبدالله (ع) را شفيع قرار داد و گفت:«دست از شما برنميدارم تا بچهام زنده شود».
چند دقيقه نگذشت که شيخ محمدحسين زنده شد و گفت : «برويد به مادرم بگوييد که شفاعت امام حسين (ع) پذيرفته شد.» او ميگويد:« وقتي مرگم نزديک شد دو نفر نوراني سفيدپوش را ديدم که گفتند:«چه باکي داري؟»
گفتم :«اعضايم درد ميکند». يکي از آن دو دست به پايم کشيد راحت شدم، ديدم اهل خانه گريانند ولي هرچه خواستم بگويم که راحت شدم نتوانستم تا آن که آن دو من را به حرکت درآوردند در بين راه شخصي نوراني را ديدم که به آن دو فرمود:«ما سي سال عمر به او عطا کرديم» و فرمود:«او را به مادرش برگردانيد که يکباره ديدم همه گريان هستند»
اکثر علماي نجف نقل کردهاند ايشان که مدتي بعد از ساکنان نجف شدند پس از سي سال به ديار باقي شتافتند.
📚منابع: داستانهاي شگفتانگيز شهيد آیت الله دستغيب. کرامات و مقامات عرفاني امام حسين (علیه السلام)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی