eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
88.8هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
7.4هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 دیدار امام زمان(عج) با آهنگر شخصی که مسلط به علوم غریبه بود، توانست در زمان خاصی، مکان حضور امام زمان(عج) را در بازار آهنگران شناسایی کند، و پس از آن به سرعت برای دیدار ایشان راهی محل شد و مشاهده کرد که حضرت در کنار دکانی نشسته است که صاحب آن بی‌توجه به ایشان مشغول نرم کردن آهن است، اما پس از مدتی مشاهده کرد که پیرمرد صاحب دکان به امام زمان(عج) گفت: «یابن رسول الله، اینجا مکان گرمی است اجازه دهید برای شما آب خنک بیاورم». اینگونه بود که استنباط شخص سوم، مبنی بر اینکه فقط خودش متوجه حضور حضرت است، غلط از آب درآمد. پس از مدتی پیرزنی به دکان مرد آهنگر مراجعه کرد و گفت: «فرزندم بیمار است و خرج مداوای او هفت درهم است، تنها دارایی من هم همین قفل است که هیچ کس در این بازار بیش از شش درهم برای آن نمی‌پردازد، به خاطر خدا آن را به قیمت هفت درهم از من بخر»، مرد آهنگر با دیدن قفل بدون کلید، به پیرزن گفت: «که متاع او با این شرایط ۱۰ درهم ارزش دارد و در صورت ساخته شدن کلید برای آن دوازده درهم در بازار به فروش می‌رسد، حال هر یک از این دو کار را که بخواهی، برای تو انجام می‌دهم»، سپس در برابر دیدگان متعجب پیرزن، ۱۰درهم در ازای خرید قفل به او پرداخت کرد، آن‌گاه بقیة‌الله(عج) رو به شاهد کرد و فرمود: «برای پیدا کردن ما رمل نیندازید، اگر همه مثل این مرد، مسلمان باشید، ما به سراغ شما می‌آییم». ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ الهی العفو با صدای شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای آرامش یک تبسم برای قدرت بخشیدن به قلب یک حرف شیرین برای روحیه یک‌ قدردانی و برای جذب برکات الهی یک دعا کافیست شب تون بخیر ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
روز آغاز شکفتـــــن است… شکفتــنی درسایه پــــروردگار.. روزتون سرشار از الطـــــاف الهی… و برکات خداوندی.. درود روزتون بخیر ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
غافلانِ از گذر عمــر زيــانكارانند " اَلْمَغْبُونُ مَنْ غَبَنَ عُمْرَهُ سٰاعَةً بَعْدَ سٰاعَةٍ " ✍ مغبون كسى است كه ساعت به ساعت از عمرش مى گذرد و او هيچ استفاده اى نمى كند و زيان مى كند . عمر خود را به دور هم نشستن و گفتن حرف هاى متفرقه مى گذارند . اگر طلبه است ، مباحثه نمى كند ، اگر غير طلبه است ، عمرش را ضايع مى كند . چه قدر در شبانه روز ساعت هاى عمر ما از بين مى رود. يكـ روز ( حاج ميرزا على محدث زاده ) در شبستان راجع به زيان عمر صحبت مى كردند و مى گفتند كه خيلى از عمرهاى ما تلف مى شود ،ايشان فرمودند: يكى از اروپاييان كتابى نوشته كه ترجمه نام آن كتاب به زبان فارسى مى شود : ( يكـ دقيـقه قبل از غذا ) بعد در توضيح اينكه چرا نام اين كتاب را گذاشته "يكـ دقيـقه قبل از غـذا " گفته : من مى خواستم كتابى بنويسم ، ولى با اين حال وقت نداشتم و تمامى شب و روزم مستغرق بودم. روزى به طور ناگهانى به ذهنم رسيد كه من زمانى كه سر سفره مى نشينم تا وقتى كه همسرم غذا را بياورد ، يكـ دقيقه بيكار هستم ، خوب است كه در همين يكـ دقيقه دو سه خط كتاب را بنويسم . بعد از آن روزى دو سه خط از كتابم را نوشتم و تمام شد. ببينيد اين اروپايى حتى از يكـ دقيقه عمرش هم استفاده كرده و كتابى نوشته است .حالا ما چه طور عمرمان را تلف مى كنيم . ما نمى توانيم اين كارها را بكنيم؟ نمى توانيم يكـ حديث پاكنويس كنيم ؟ تا سفره انداخته مى شود يكـ حديث براى خواهر يا برادرمان بگوييم ؟ يكـ مسئله شرعى يادشان بدهيم ؟ حمد و سوره ى خواهرمان را بپرسيم ؟ كارى كنيم كه عمرمان تلف نشود؟ 📚"از بیانات آیت الله مجتهدی (ره) ➥ @sheikh_kafi
📚گذشت کنید صاحب کتاب نور العین از تفسیر کاشفی نقل می‌کند: مرد صالحی بیست هزار درهم مقروض بود و هیچ وسیله ای برای پرداخت آن نداشت. روزی طلبکاری با شدت هر چه تمام تر قرض خود را مطالبه کرد و آنقدر سخت گرفت که مرد مقروض، گریان و افسرده به خانه رفت. این مرد همسایه ای یهودی داشت، همین که او را با وضعی پریشان مشاهده کرد گفت: تو را به حق دین اسلام سوگند میدهم بگو چه شده که این قدر ناراحتی؟! جریان را برایش شرح داد. یهودی داخل منزل خود شد و بیست هزار درهم برایش آورد و گفت: اگر ما با هم از نظر دین اختلاف داریم ولی همسایه ی یکدیگریم، شایسته نیست همسایه ی من به رنج قرض گرفتار باشد. او نیز آن پول را برداشت و نزد طلبکار آورد. طلبکار از این سرعت در پرداخت تعجب کرد و پرسید: از کجا تهیه کردی؟ او نیز جریان را برایش نقل کرد، در این موقع طلبکار داخل منزل شد و سند بدهکاری او را آورد و گفت: من از یک یهودی کمتر نیستم، سندت را بگیر، من طلبم را به تو بخشیدم و هرگز مطالبه نخواهم کرد. طلبکار همان شب در خواب دید قیامت برپا شده و نامه‌های اعمال در حرکت است، بعضی نامه ی عملشان به دست راست و برخی به دست چپ قرار می‌گیرد، در این حال نامه عمل او هم به دست راستش قرار گرفت و به او اجازه دادند بدون حساب وارد بهشت شود. پرسید: چه شد که بدون حساب باید وارد بهشت شوم؟ گفتند: وقتی تو جوانمردی کردی و سند آن مرد صالح را پس دادی، ما چگونه نامه ی عملت را ندهیم با این که رحمان و رحیم هستیم، همان طور که از حساب او گذشتی ما هم از حساب تو می‌گذریم. 📙پند تاریخ۲. پند تاریخ۱۱۱/۲ -۱۱۲؛ به نقل از: دار السلام ۲/ ۱۹۵ ➥ @sheikh_kafi
🔴حجاب زن یهودی دراصول اخلاقی «تلمود» که یکی از کتاب‌های مهم دینی و درحقیقت فقه مدوّن و آیین نامه زندگی یهودیان است، آمده: اگرزنی به نقض قانون یهود می‌پرداخت، چنانچه مثلا بی آنکه چیزی برسر داشت به میان مردم می‌رفت ویا در شارع عام نخ می‌رشت یا با هرسنخی از مردان درد دل می‌کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که، چون درخانه اش تکلم می‌نمود، همسایگانش می‌توانستند سخنان او را بشنوند، درآن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد. ویل دورانت، که معمولاً سعی می کند موارد برهنگی یا احیاناً تزیینات و آرایش های زنان هر قوم را با آب و تاب نقل کند تا آن را طبیعی جلوه دهد، در این مورد می گوید: «در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر می آراستند، لکن به آنها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد».(تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج 12، ص 62) در مورد عروس یهودا می خوانیم: «پس رخت بیوگی را از خویشتن بیرون کرد. بُرقعی به رو کشید و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست». ( تورات، سفر پیدایش، باب 38، فقره 14 و 15) ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تربیت خانوادگی و فساد سخنران شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴مضطَر مدل دعاهای امام زمان اینه که باید از خواب بیدار شی: دعای ندبه، دعای عهد... یعنی تو خوابی. یعنی بفهمیم بی پدریم. مضطر بشیم، کما اینکه مضطر نیستیم. به خدا نیستیم... مضطر میدونی یعنی چی؟ مُضطر اونیه که عزیزش تو سی سی یو باشه. خبر بیارن دکتر ازش قطع امید کرده. نمی بینیش دیگه. چطور میشی؟ غذا بیارن جلوت می تونی بخوری؟! اون موقع صبح جمعه نیاد دیوانه ای این اضطراره که امام زمان رو می کشه پایین. به والله قسم سه شنبه شب مضطر بشیم، چهارشنبه ما امام زمان رو کشیدیم آوردیم. ول کن جمعه رو... ول کن سفیانی و... تو مضطر نیستی، تو در عطش مهدی نمی سوزی... تا نخوایش هزار جمعه بگذره، هزار سفیانی ظهور کنه، او نخواهد آمد... چون امام رو باید خواست... 👤 استاد علی اکبر رائفی پور @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‍ ‍ ‍🔴 منظور از طلوع خورشید از مغرب به عنوان یکی ازنشانه های ظهور چیست؟! طلوع خورشید از مغرب که یکی از نشانه های ظهوراست چگونه تفسیرشده است؟ این یکى از پیچیده ترین مسایل مربوط به نشانه های ظهوراست که ظاهراً با علم روز سازگار نیست؛ زیرا طلوع آفتاب از مغرب مفهومش تغییر مسیر گردش کره زمین است؛ اگر این موضوع ناگهان صورت گیرد همه آب دریاها و تمامى ساختمان ها و موجودات سطح کره زمین به خارج پرتاب مى گردد و همه چیز به هم مى ریزد، و اثرى از زندگى باقى نخواهد ماند، و اگر تدریجاً صورت گیرد طول شب و روز بقدرى زیاد مى شود که از یک ماه و دو ماه هم خواهد گذشت و باز نظام کاینات در زمین به هم خواهد ریخت! ولى تفسیرجالبى در یک حدیث از امیر المومنین علی(علیه السلام) براى این موضوع دیده مى شود که نشان مى دهد این تعبیر جنبه کنایه دارد. چرا که راوى حدیث«نزال بن سبره» از «صعصعه بن صوحان» مى پرسد این که امیرمومنان على(علیه السلام) در پایان سخنش پیرامون دجّال و مانند آن فرمود: «از حوادثى که بعد از آن رخ مى دهد از من نپرسید...» منظورش چه بود؟ صعصعه در پاسخ مى گوید: «انّ الّذى یصلّى خلفه عیسى بن مریم هو الثّانى عشر من العتره التّاسع من ولد الحسین بن على، و هوالشّمس الطّالعه من مغربها»(1)؛ (آن کس که حضرت مسیح پشت سر او نمازگزارد دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر(ص) و نهمین نفر از فرزندان حسین بن على(ع) است، و او است خورشیدى که از غروبگاه خود طلوع خواهد کرد!).(2) پی نوشت: (1)ـ بحارالانوار، ج 52، ص 195. (2) . گردآوری از کتاب: حکومت جهانی مهدی، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، انتشارات نسل جوان‏، قم، 🌱 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 از منبر شهید کافی خاطره و مطلبی دارید؟ دو سال پیش آیت ‌الله ناصری اصفهانی خاطره‌ای برای من نقل کردند و گفتند: در نجف با مرحوم کافی دوست بودم و دیرتر از ایشان به ایران برگشتم. وقتی برگشتم دیدم آقای کافی در اوج شهرت و منبر است و زمانی که وارد اصفهان شدم، آقای کافی هم در اصفهان بودند. مردم دولت‌آباد به من گفتند: شما از دوستی خودتان استفاده و از ایشان درخواست کنید که منبری هم در این‌جا داشته باشند. من به اصفهان رفتم و از ایشان دعوت کردم و ایشان به من گفتند: آخرین منبر من ساعت دو و نیم شب تمام می‌شود تا دولت‌آباد چقدر راه است؟ گفتم: حدود چهل دقیقه. گفتند: من ساعت سه و نیم نیمه شب می‌آیم و منبر می‌روم! آیت ‌الله ناصری می‌فرمود: من با تعجب و بهت‌زده گفتم: کسی آن موقع شب نمی‌آید! بالاخره بنا شد ایشان ساعت موعود به دولت‌آباد تشریف بیاورند و منبر بروند، من شب جمعه دل‌شوره داشتم که نکند کسی نیاید و آبرو‌ریزی شود! ساعت 11 شب به مسجد جامع رفتم و دیدم مسجد و خیابان جلوی مسجد جامع پر است و در نهایت مرحوم کافی آمدند و ساعت سه‌ونیم شب منبر رفتند و تا اذان صبح ادامه دادند و سه شب این منبر برگزار شد و بعد از منبر بین دو تا سه ربع، استراحت می‌کردند و بعد می‌رفتند و خواب‌های ایشان بیش از دو الی سه ربع نبود؛ کافی تب و عشق منبر داشت و گویا می‌دانست فرصت او کوتاه است و وظیفه‌اش هم منبر است. ❌ از زبان شیخ محسن فرزند شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
30.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 موضوع میوه پاکدامنی سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی