eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
88.3هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
7.2هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
📚هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام... 🌹از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: ‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▪️در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️١_ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️٢_سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️٣_زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️۴_از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️۵_ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️۶_ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️٧_ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... صلی الله علیک یاسیدالساجدین، الامام العارفین،زین العابدین.. 📕برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚از کربلا دور شو! ندای هل من ناصر امام حسین در روز عاشورا، خطاب به همه کسانی بود که توانِ دفاع از حرمِ اهل بیت را داشتند. امام حسین فرمودند هر که مرا یاری نمی‌کند، از این منطقه دور شود و اِلّا اگر نِدایَم به او برسد و حرم و حریمم را یاری نکند، گرفتار دوزخ است. شاید ما گمان می‌کنیم فریاد یاری‌خواهی، فقط مخصوص آن زمان بوده و فقط امام حسین نیاز به کمک و یاری داشت، اما یک سوال: چرا کسی که امامتِ امام زمانش برایش روشن بود و می‌دانست جانِ امامش در خطر است، باز صحنه را خالی کرد؟ چه دلیلی و توجیهی می‌تواند باعث این رفتار شود؟ ▪️ بیایید این سوال را از خودمان بپرسیم. چرا ما با اینکه می‌دانیم امام زمان در شرایط سختی‌ست و نیاز به کمک دارد، صحنه را خالی کردیم؟ توجیهِ ما برای این همه بی‌خیالی و نشنیدنِ صدای هل من ناصر امام چیست؟ آیا باید کار از کار بگذرد تا به خودمان بیاییم؟! 📚 توجیه المسائل کربلا ۱۱ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 بارش باران گرم در آخرالزمان 🌕 امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند: در آخرالزمان، سال مانند ماه و ماه مانند هفته و هفته مانند روز و روز مانند ساعت سپری می‌شود... و باران گرم می‌بارد. فحینئذ تکون السنة کالشهر و الشهر کالاسبوع و الاسبوع کالیوم و الیوم کالساعة و یکون المطر قیظا.  📗الزام الناصب، ج۲، ص۱۵۳ ✅ منظور از باران گرم، بارش های تابستانه و غیروقت می‌باشد؛ همین چیزی که الان شاهدش هستیم؛ بارانى که طبق تدبیر خداوند و قوانین طبیعت بايد در زمستان ببارد و مايه برودت و لطافت هوا شود، در تابستان مى‌بارد؛ و سبب گرمى و سوزش و ناراحتى و حتی ضايع شدن محصولات کشاورزى مى‌گردد.(گذر سریع زمان و شتاب در عمر هم کاملا قابل احساس است!) ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
😍شبی رویایی همراه با آرامش و یاد خدا✨ 🙏براتون آرزومندم شبتون آروم✨ 🙏فرداتون پرامید در پناه خدا باشیـد✨ ✨ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌺🍃 بسم الله النور مهربانان سلام😊✋ صبح آخر هفته تون سرشاراز آرامش ☕️💙 روزتون با نورخدا روشن✨ و نور خدا بر قلبتون جاری 💙 روزتون سرشار از انرژی های مثبت 🌸 و اتفاق های بی نظیر و پر از خیر و برکت... 🌺🍃 امروزتون خالی از غم و پر از حس آرامش🌺🍃 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🎪 ⚫️بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت2) در این روز دفن شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد و با راهنمایی و نظارت امام سجاد علیه السلام که به صورت معجزه(طی الارض) به کربلا برگشته بود تا اجساد را شناسایی و دفن کنند، در کربلا صورت گرفت. چون اسرا را وارد کوفه کردند ابن زیاد دستور داد تمام مردم شهر در قصر اجتماع کنند سر حسین ابن علی علیه السلام در داخل سپر کنار ابن زیاد قرار داشت،با چوب بر لب و دندان ابی عبدالله می زد و میخندید... زید ابن ارقم که از صحابه رسول خدا بود وقتی مشاهده کرد ابن زیاد ضربات خود را مانند باران بر لب و دندان ابی عبدالله وارد میکند... صدا زد: ابن زیاد! چوب را از لبان حسین بردار که بخدا قسم مکرر در مکرر دیدم که رسول این لبها را میبوسید... سپس شروع به گریستن کرد. ابن زیاد گفت: خدا همواره چشمانت را بگریاند که برای پیروزی خدا گریه میکنی! اگر نبود که پیر و خرفت شده و عقلت را از دست داده ای، میدادم همین الان سرت را از بدنت جدا کنند! زید گفت: پسر زیاد با امانت رسول خدا چه کردی...؟! سپس از مجلس خارج شد و گفت: شما مردم عرب از امروز همگی برده خواهید بود که پسر پیغمبر خدا را کشتید و پسر مرجانه را امیر خود قرار دادید تا نزدیکان شما را بکشد ! حضرت زینب سلام الله علیها در حالیکه پست ترین لباسها را بر تن داشت در گوشه ای از مجلس ابن زیاد نشست . زنان و کنیزان اطرافش را گرفتند. ابن زیاد سه بار پرسید: این زن که اینچنین گوشه نشینی اختیار کرده کیست؟ کسی جواب او را نداد تا اینکه یکی از زنان گفت: این زینب دختر فاطمه دختر رسول خداست. این بار ابن زیاد با شماتت گفت: خدا را سپاس که شما را کشت و حرکتتان را باطل گردانید. زینب کبری فرمود: خدا را حمد میکنم که به وسیله پیامبرش مارا گرامی داشت و از پلیدیها پاک ساخت،همانا فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ میگوید و او غیر از ماست پسر مرجانه! ابن زیاد: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟ حضرت زینب: من جز زیبایی و خوبی چیزی ندیدم،اینها جماعتی بودند که خدا شهادت را بر ایشان مقدر کرده بود و به قتلگاه آمدند.و روزی خدا میان تو و ایشان را جمع میکند و با تو مخامصه میکنند آنگاه خواهی دید که پیروز کیست، مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه. ابن زیاد از نحوه ی پاسخگویی حضرت زینب به خشم آمد و خواست او را بکشد. عمروبن حریث گفت: این زن از مصیبت نزدیکانش ناراحت است و نباید اورا مواخذه کرد. ابن زیاد: خدا قلب مرا شفا داد و راحت نمود از طرف برادر سرکش تو و پیروانش! حضرت زینب: بجانم قسم بزرگان مرا کشتی و خاندان مرا نابود ساختی و ریشه های مرا بریدی ،اگر اینها شفای توست..،پس شفا یافتی! ابن زیاد با مغالطه گری گفت: این زن شاعر و سخنور است مانند پدرش! سپس ابن زیاد نگاهی به اسرا انداخت و امام زین العابدین را دید و پرسید: کیست این؟ گفتند: علی ابن الحسین. ابن زیاد: مگر خدا علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟ امام سجاد: برادر دیگری داشتم به اسم علی که شما او را کشتید. ابن زیاد با وقاحت فریاد کشید: نه خدا او را کشت! امام سجاد فرمود: آری خدا جان هرکس را هنگام مرگ میگیرد و هیچکس نمیمیرد مگر به اذن او. جسارت و حاضرجوابی امام خشم ابن زیاد را برانگیخت و فریاد زد: تورا چنین جراتی است که جواب مرا میدهی!!جلاد نفسش را بگیر! حضرت زینب با شنیدن این سخن از جا پرید و امام سجاد را در بغل گرفت و گفت: پسر مرجانه! خونهایی که از ما ریختی کافی نیست برایت ؟ غیر از این جوان چه کسی را برای ما باقی گذاشتی؟ اگر میخواهی اورا بکشی اول مرا بکش! ابن زیاد نانجیب شرمنده شد و با تعجب گفت: چه خویشاوندی عمیقی! براستی حاضر است با او کشته شود... ✍ ادامه دارد... 📘ارشاد ص228، 📘طبری 371/7 📘 نفس المهموم ص 404 📘 کامل 81/4 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚امام حسین علیه‌السلام در کتب آسمانی ؛ ارمیای نبی علیه‌السلام حضرت ارمیا علیه‌السلام از پیامبران در قرن ششم و هفتم قبل از میلاد در دوره سقوط اورشلیم بدست بخت نصر بود. در قرآن صراحتا نامی از ارمیا نیامده اما بنظر مفسران برخی آیات قرآن اشاره به این پیامبر دارد. قسمتی از مربوط به حضرت ارمیا میباشد و بنام ارمیا میباشد. در ۴۶ ارمیا ماجرای جنگی بزرگ شرح شده است. این جنگ در ظاهر در مصر و یا از سوی مصریان ایجاد شد اما متن ارمیا جنگ را در کنار بیان کرده که فرات در کشور عراق است نه مصر! از طرفی در لغت به معنای شهر است! یعنی الزاما کشور مصر مدنظر نیست. بلکه شهری که فرات در آن است. از این رو منظور ارمیا از مصر، شهری نزدیک فرات است که آن جنگ در آن روی میدهد! 📚 متن ارمیا: لشکریان مصر [لشکریان شهر] از ترس در حال فرار هستند، پا به فرار گذاشتند، میلغزند و میافتند [بیاد آورید نبرد حضرت عباس علیه‌السلام با دشمنان در فرات]! [درمقابل] این کدام سپاه نیرومندی‌ست که به پیش میرود [سپاه امام علیه‌السلام]! فرات_قربانی_میگیرد! 👈و تنها تاریخ در کنار فرات، مولای ما امام حسین علیه‌السلام بود.@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚چه کسی بدن مطهر امام حسین(ع) را دفن کرد؟ یکی از سوالات دینی که ممکن است برایمان پیش بیاید این است که چه کسی امام حسین را بعد از شهادتش دفن فرمود؟ چون کسی که امام معصوم را باید دفن کند خودش باید معصوم (امام دیگر) باشد؟ در این باره دیدگاه علما متفاوت است. یکی از نظریات ارائه شده در این باره مطابق آنچه در بعضی از روایات و کتب تاریخی آمده، چنین است: بدن مطهر امام حسین(ع) توسط فرزند گرامی شان امام زین العابدین(ع) در سرزمین کربلا به خاک سپرده شد؛ یعنی امام سجاد(ع) جهت تدفین و تشخیص شهدای کربلا مخصوصاً دفن پدر معصومش، حضرت امام حسین(ع) به حکم این ‌که «امام را جز امام کسی تغسیل و تکفین و تدفین نمی‌کند» از راه اعجاز از کوفه و زندان ابن زیاد به کربلا آمد و پیکرهای مطهر شهدا را دفن نمود. امام‌‌رضا(ع) در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آیا حسین بن علی(ع) امام بود؟ گفت: آری، امام فرمود: پس چه کسی امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علی بن الحسین(ع) پس امام فرمود: علی بن الحسین کجا بود؟ گفت در کوفه نزد پسر زیاد زندانی بود اما بدون این که آنها با خبر شوند به کربلا آمد و امر دفن پدر را سپری کرد و سپس به زندان برگشت. امام رضا(ع) فرمود: کسی که علی بن الحسین را قدرت داد که به کربلا بیاید، پدرش را دفن کند و برگردد، مرا نیز می‌تواند به بغداد ببرد تا پدرم را کفن و دفن کنم در حالی که نه در زندان هستم و نه در اسارت.۱ با توجه به این حدیث می توان گفت امام سجاد (ع) بدن مطهر پدر بزرگوارشان را به خاک سپردند. 📚منابع:۱- موسوی مقرّم ،عبدالرزّاق ، زندگانی امام زین‌العابدین(ع)، ، ترجمه حبیب روحانی، ص ۵۷۸؛ شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام سجاد(ع)، ، ترجمه محمدرضا عطایی، ج ۱، ص۲۴۳ . ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
امام حسین علیه‌السلام در کتب آسمانی ؛ 📚 زبور؛ کتاب آسمانی حضرت داود علیه‌السلام میباشد و موجودیت آن صراحتا در قرآن کریم تایید شده است. در بخش ۷۴ زبور، اشاراتی از یک حادثه غمگین مطرح شده که با حوادث روز عاشورا بسیار مطابقت دارد. 💠 فصل ۷۴ زبور، بند ۳ تا ۷: قدم‌های خود را بسوی خراب‌های ابدی بردار، زیرا دشمن هر چه را که در قدس تو بود خراب کرده است. دشمنانت در میان جماعت تو غرش میکنند [هلهله‌های یزیدیان] و عَلَم‌های خود را برای علامات بر پا مینمایند. [شاید اشاره به نیزه کردن سرها و نمایان کردن آن‌ها] و ظاهر میشوند چون کسانیکه تبرها را بر درختان جنگل بلند میکنند. قدس‌های تو را آتش زده‌اند [آتش زدن خیام ناموس خدا] و مسکن نام تو را به زمین بی‌حرمت کرده‌اند. [شکستن حرمت اهل بیت رسول خدا] و درد دل خود میگویند آنها را تماما خراب میکنیم. [دقیقا حرف یزید ملعون نیز همین بود، یزید گمان کرد اهل بیت را بی‌حرمت کرد اما حضرت زینب سلام‌الله‌علیها فرمودند ای یزید ما در نزد خدا گرامی هستیم، حال آنکه تو خار شده‌ایی] ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨بعد از مداحان شیعه انگلیسی، با پدیده جدید مداحان تربیت شده موساد مواجه شده ایم. ⚠️@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴روش حضرت زهرا(س) برای تربیت فرزندان پرورش روحیه‌ عبادی 💠 حضرت زهرا به ارتباط عبادی فرزندان اهمیت ویژه‌ای می‌داد. مثلاً در شب قدر،نمی‌گذاشت فرزندانش بخوابند و سفارش می‌کرد در طول روز بخوابند تا شب بتوانند بیدار باشند.به آنها شامِ کمتری می‌داد تا بتوانند عبادت کنند. 📚بحارالانوار،ج97،ص10 عشق‌ورزی و محبت به فرزندان 💠زهرا(س) فرزندانش رو «قرّة عینی» نور چشمم و «ثمرة فؤادی»میوه‌ دلم صدا می‌کرد و به سفارش پیامبر(ص) بچه‌ها را دسته گل می‌دانست. 📚حارالانوار، ج43،ص281 پرورش روحیه نوع‌دوستی و انفاق 💠حضرت زهرا پرورش‌دهنده روحیه انفاق و نوع‌دوستی در کودکانش بود.آنها شاهد کمک مادر به مردم بودند که به قیمت گرسنگی خود،دیگران را سیر می‌کرد. 📚بحارالانوار، ج41،ص34 تشویق فرزندان به فراگیری علم 💠 حضرت زهرا(س) از کودکی فرزندانش، به آن‌ها علم آموخت و آنان را برای فراگیری معارف و علم تشویق و آماده می‌کرد. به ‌عنوان مثال، به فرزندش امام حسن(ع) که هفت‌ساله بود می‌فرمود: «به مسجد برو و آنچه را از پیامبر شنیدی فراگیر و برای من بازگو کن.» 📚سفینة‌البحار، ج1،ص245 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
💫‌هیچ وقت نگران آینده‌ی ⚡️ناشناخته ات نباش 💫وقتی خدای ⚡️شناخته شده ای داری 💫با تمام وجود بهترینها ⚡️را از خداوند 💫براتون طلب میکنم ⚡️لحظاتتون مملو از آرامش 💫شبتون پر از نگاه خــدا🙏 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‍ زیباترین صبح آدینه 🌸 بهاری دنیاراهمراه با لحظه هایی پرازشادی براتون آرزومیکنم🙏 ان شاءالله مهـرشادی💕 ولبخندشـــــیرین😊 همنشین دائمی تون باشد🌸🍃 آدینه خوبی داشته باشید🌸🍃 🌸🍃🌸 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🎪 ⚫️بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 3) بعد از سخنان شجاعانه حضرت زینب که باعث بیداری مردم در آن مجلس شد، ابن زیاد به منظور پیاده کردن قدرت خود و پیشگیری از حرکت احتمالی مردمی که از جنگ با ابی عبدالله پشیمان شده بودند و صدای گریه و شیونشان بلند بود، دستور داد سر حسین علیه السلام و سایر شهدا را در کوچه های کوفه بگردانند تا مردم بدانند قدرت از آن کیست! منادی هم صدا میزد: قَتَّلَ کَذاب اِبنِ کذّاب.. زید ابن ارقم میگوید: در غرفه خود نشسته بودم دیدم سر حسین را بالای نیزه در کوچه ها میگردانند، شنیدم که آیه ای از سوره کهف میخواند: " آیا گمان میکنی که داستان اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ماست" از شنیدن این آیه از سربریده اباعبدالله مو بر تنم راست شد و بی اختیار صدا زدم: یابن رسول الله! 🌸حرف زدن سرِ تو از داستان زنده شدن اصحاب کهف هم عجیبتر است! پس از آنکه اسرای کربلا وارد کوفه شدند از سوی مردم کوفه که فضائل اهل بیت را زیاد شنیده بودند و از عدالت علی علیه السلام پنج سال برخوردار بودند، از هر طرف صدای لعن بر کشندگان فرزند پیغمبر بلند شد و به گوش دشمنانشان میرسید. دشمنان ابی عبدالله بدتر از سگان از کرده خود پشیمان شدند ، چنانکه عمر سعد بعد از برگشتن از کربلا آنچنان پشیمان بود که به یکی از بستگانش که از او احوالپرسی میکرد گفت: هیچ کس نزد خانواده اش برنگشته که بدتر باشد از وضعی که من برگشته ام،از مرد فاسقی چون ابن زیاد اطاعت کردم و خدای حکیم را معصیت بزرگی مرتکب شدم و رحم و خویشاوندی را قطع نمودم... بعد از شهادت امام حسین علیه السلام سیل انتقادات بر کشندگان پسر پیغمبر وارد شد حتی از سوی نزدیکترین بستگان : عثمان ابن زیاد به برادرش عبیدالله گفت: بخدا قسم دوست داشتم بر بینی تمام فرزندان زیاد تا قیامت علامت بردگی میزدند ولی حسین کشته نمیشد و این لکه ننگ بر خاندان زیاد نمینشست. مرجانه مادر عبیدالله ابن زیاد بر فرزند خبیثش خشم گرفت و گفت: ای پست فطرت پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله را کشتی ،بخدا قسم هرگز خدا را با روی خوش ملاقات نخواهی کرد. معقل ابن یسار به شدت از عبیدالله انتقاد میکرد و از او کناره گرفت. مردم هرگاه عمربن سعد را میدیدند اورا لعنت میکردند و هرگاه وارد مسجد میشد از مسجد خارج میشدند. حصین ابن عبدالرحمن میگوید: چون خبر قتل حسین به ما رسید سه روز به حالت بهت باقی ماندیم گویی بر سر ما خاکستر پاشیده شده است. خواجه ربیع بیست سال سکوت اختیار کرده بود وقتی خبر قتل حسین به او رسید رنگش متغیر شد و گفت: براستی حسین را به شهادت رساندند؟ سپس فرمود : بخدا جوانمردانی را کشتند که رسول خدا انها رابسیار دوست میداشت و با دست خود لقمه بر دهانشان مینهاد..سپس به سکوت برگشت تا از دنیا رفت. حسن بصری وقتی خبر شهادت امام حسین را شنید آنقدر گریه کرد تا پهلوهایش ورم کرد و گفت: آه چه ذلت و خواری است برای ملتی که فرزند زنا زاده فرزند پیغمبرش را بکشد،بخدا قسم جد و پدر حسین از پسر مرجانه انتقام میگیرند. حتی عده ای شهر را ترک کردند و گفتند: در شهری که پسر پیغمبر در ان شهید میشود سکنی نمیگزینیم.... ✍ادامه دارد... 📘 حیات الحسین ج3 ص119 📗ارشاد مفید ص 229 📕 بحار ج 45 ص18 📔 طبری ج 7 ص385 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴چرا روز شهادت امام حسین (علیه السلام ) و یاران اش را عاشورا گفته اند؟ اکثر قریب به اتفاق اهل لغت این تصور را داشته اند که چون “عشر” و"عاشر” از یک ریشه اند و واقعه کربلا هم در دهم ماه محرم اتفاق افتاده است پس عاشورا یعنی دهم محرم… و بر همین قیاس “تاسوعا” را نیز که با “تسع” و “تاسع” شباهت ظاهری دارند را روز نهم ماه محرم گفته اند. اما این معنای به دلایل زیر اشتباه است: 1- آیا واژه عاشورا را برای دهم ماه های دیگر نیز بکار می رود مثلا آیا شنیده شده است که کسی به دهم ماه رجب هم عاشورا گفته باشد؟ یا این مفهوم مختص دهم ماه محرم است؟ 2- آیا اگر امام حسین مثلا در یازدهم محرم شهید می شد آنگاه تاسوعا با عاشورا عوض می شد و عاشورا وا‍‍ژه دیگری داشت. 3- آیا اعراب قبل از این واقعه به دهم محرم، عاشورا و نهم محرم، تاسوعا می گفته اند. در هیچ منبعی حداقل در مورد تاسوعا چنین چیزی وجود ندارد. 4- در ریاضی اعداد قاعده خود را دارند و هر قاعده ای که بر شمارش اعداد حکم کند بر سلسله اعداد هم حاکم خواهد بود. اعداد بر خلاف کلمات استثنا پذیر نیستند بطور مثال در کلام عرب اعداد این گونه شمارش می شوند: اول –ثانی- ثالث- رابع …… و یا اولا –ثانیا- ثالثا- رابعا و… چنان چه تاسوعا و عاشورا در زمره اعداد باشند باید قاعده پذیر باشند. یعنی باید بتوان بقیه اعداد را هم به همان سیاق تلفظ نمود مثل تاسوعا –عاشورا – ثامونا – سابوعا- . اما می بینیم که بقیه اعداد از این قاعده پیروی نمی کنند. لذا نمی توانیم دلیلی داشته باشیم که تاسوعا و عاشورا عدد هستند تا از قاعده شمارش پیروی کنند. و این دو روز هیچ ربطی به اعداد ندارد بلکه معنای دیگری دارند. ⚠️ اما تفسیر و معنای ما از عاشورا و تاسوعا؟؟ “عشر” به کسر عین و عشرت, به معنای “معاشرت” و “مصاحبت” است. “معاشر” به ضم میم یعنی “مصاحب” و “عاشر” اسم فاعل “عشر” است که خودش ثلاثی مجرد اسم مصدر “عشرت” می باشد . خداوند می فرماید وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ)"نسا19 ) - با زنان آن گونه که شایسته آنان است معاشرت کنید. عشیر یعنی همدم و رفیق – وَ لَبِئْسَ الْعَشِیرُ( حج13 - چه بد دوستی انتخاب کرده اند و چه بد معاشر و رفیقی است. “العاشور” از ریشه “عشر"به کسی گفته می شود که معاشرت خصلت او باشد. “العاشوراء” جایی که میل به معاشرت و رفاقت و مصاحبت نمایان می شود و افراد میل معاشرت خود را با کسی که مورد نظر است عرضه می کنند. و “عاشوراء” مبالغه است از میل به معاشرت. یعنی روزی که میل معاشرت ورفاقت با امام به شدت بالا می رود. با خارج شدن عاشورا از سلسله اعداد عدد بودن تاسوعا نیز مورد ترید قرار می گیرد و معنی نهم را از دست می دهد. “اتسع” به فتح الف یعنی گروههای 9 نفره شدند . اما اتسع به کسر الف یعنی وسعت پیدا کرد- گشاد شد- فراخ گردید. اتساع یعنی گسترده شدن – گشاد شدن – بالا رفتن ظرفیت. اتساع شرائین ؛ یعنی رگ ها گشاد شدند و ظزقیت شان برای عبور خون زیاد باشد. “التاسوع” چیزی که فراخی و گستردگی و ظرفیت اش زیاد باشد. و بالاخره “التاسوعا” یعنی جایی که بتوان ظرفیت را بالا برد و فراخی ایحاد کرد. و تاسوعا این معنی را پیدا می کند: روزی که ظرفیت بالا می رود و در سینه ها فراخی ایجاد می شود و به جای تنگی , وسعت می باد. ???? این دو نام از ابداعات امام سجاد(ع) است و اگر در بعضی از روایات از پیامبراکرم(ص) از عاشورا گفته شده است اکثرا جعلیات بنی امیه برای کم کردن اثرات عاشورای امام حسین(ع) است. اما در مورد تاسوعا تقریبا نداریم که قبلا از امام سجاد(ع) لغت تاسوعا بکار برده شده باشد. و این معنا از عاشورا و تاسوعا خیلي مشفقانه است. @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هذا یوم الجمعه💛 محبوبم، دستی بر دل‌هایمان بکش که این دل‌ها، در نبودت تکه سنگ‌هایی تپنده‌اند.. بیا و دل‌هایمان را دل کن«🍃🌼» @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣روایت شنیدنی و عجیب شفاعت امام حسین در عالم برزخ 🔸یکی از بزرگان در رویا عالم بزرگی رادیدندکه به ایشان گفتند هرقدمی که برای ابی عبدالله برداشتم هرکاری که برای امام حسین ع کردم به محض ورود به برزخ هنوز قیامت نیامده دارند برای من تلافی میکنند...... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️جاری شدن خون از سنگی که سر امام حسین (ع )برروی آن قرار داشت. 🖤 (ع) یاثارالله ادرکنی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🎪 ⚫️بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 4) عبیدالله ابن زیاد سرهای مقدس را به سمت شام و برای یزید فرستاد،یزید دستور داد که اسرا را هم به شام بفرستید. کسانی که همراه سرهای مقدس سفر میکردند در اولین منزل فرود امدند تا غذا بخورند. در حالیکه مامورین مشغول خوشحالی و خوردن غذا و شرب خمر بودند، ناگهان دستی روی دیوار پدیدار شد و نوشت: "آیا امتی که حسین را میکشند امید شفاعت جدش را روز حساب و قیامت دارند؟" مامورین مضطرب و هراسان شدند و خواستند دست را بگیرند که دست ناپدید شد. دوباره مامورین مشغول خوردن غذا شدند که دوباره دست ظاهر شد و نوشت: " نه این چنین نیست،بخدا قسم که اینها شفیعی ندارند و روز قیامت در عذاب خواهند بود." مامورین دوباره سعی کردند دست را بگیرند و نتوانستند. دوباره مشغول غذا خوردن شدند که دوباره دست ظاهر شد و نوشت: "حسین را به حکم حاکم جور کشتند و این خلاف حکم خدا است." غذا خوردن برای همه ناگوار شد و از آنجا کوچ کردند. مامورین ابن زیاد در راه سر حسین علیه السلام را از صندوق در آوردند و روی نی قرار دادند تا به منزلی رسیدند که راهبی در انجا زندگی میکرد. نیمه شب راهب متوجه شد از بیرون نوری از زمین تا آسمان✨ میدرخشد. بیرون امد و دید نور از سر حسین علیه السلام هست،نزد مامورین آمد و گفت: شماها کی هستید؟ 🔹مامورین ابن زیاد. 🔸این سر کیست؟ 🔹 سر حسین ابن علی 🔸کدام علی؟ 🔹 علی ابن ابیطالب. 🔸 مادرش کیست؟ 🔹فاطمه دختر رسول خدا. 🔸دختر پیامبرتان؟ 🔹بلی! 🔸وای بر شما که چه بد مردمی هستید! اگر مسیح فرزندی داشت او را روی مژه ی چشمانمان نگه میداشتیم... ممکن است ده هزار دینار به شما بدهم و این سر را تا صبح به من بسپارید؟ مانعی ندارد. ده هزار دینار را گرفتند و سر را به راهب دادند. راهب سر را شستشو داد و معطر گردانید و روی زانو گذاشت و تمام شب گریه میکرد تا صبح سر حسین را مخاطب قرار داد و گفت: ای سر مقدس من گواهی میدهم که جز خدای یکتا خدایی نیست و گواهی میدهم که محمد جد تو رسول خداست و من بر دین جد تو هستم.. فردا صبح نزدیک شام که رسیدند،ماموران سر ابی عبدالله گفتند: بیایید دینارها را تقسیم کنیم مبادا یزید از ما بستاند، وقتی کیسه های زر را گشودند دیدند که دینارهای طلا به خزف تبدیل شده بود که یک طرف آن مکتوب بود: "و لا تحسبن الله غافلا عمّا یعمل الظالمون. و در طرف دیگر: "و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون" اسرای اهل بیت چون نزدیک شام رسیدند ،تمام مردمان شام از کوچک و بزرگ برای تماشای اهل بیت و اظهار شادمانی از پیروزی یزید به استقبال شتافتند، به منظور تکمیل تزیین شهر سه روز اهل بیت را در خارج شهر متوقف ساختند و شهر را با انواع تزیینات اراستند. مردم مشغول لهو و لعب و رقص و پایکوبی شدند . اهل بیت وارد دمشق شدند... 📙 نفس المهموم ص423، 📔 صواعق المحرقه ص197. 📘مناقب ابن شهراشوب ج4 ص 82 📕نفس الهموم ص 429 📓 کامل بهایی ج2،ص186 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 واقعه کربلا در کتاب مخفی یهود کتاب «وحی کودک» با نام عبری «نبوئت هيلد» از جمله كتاب‌هایی ست که قرنها در کتابخانه های علمای یهود بنام کتاب مرموز و متروک مخفی بوده است. در این كتاب اشاراتی به نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله و در ادامه آن نیز اشاراتی به واقعه كربلا و نحوه شهادت سيدالشهدا علیه‌السلام و یارانش و مصائبی كه بر آن حضرت وارد شده، كلماتی آورده به زبان عبری كه عين كلمات او به خط و لغت عبری و ترجمه آن در اينجا ذكر می‌شود؛ 🌕 در بخش دوم بند ۱۸ آمده: سر از قفا با خنجر بریده شود؛ دو دست قطع گردد؛ در کنار شط فرات واقع شود؛ تغییراتی در آسمان و زمین پدید آید منظور از سر از قفا با خنجر بریده شود جدا شدن سر مبارک امام حسین علیه‌السلام از پشت از پیکر مطهرشان توسط شمر ملعون است منظور از دو دست قطع گردند، بریده شدن دو دست حضرت عباس سلام الله علیها هنگام آوردن آب برای خیمه هاست شط فرات؛ محل واقعه کربلا برخورد ستارگان آسمان با يكديگر زلزله باران خون تاریک شدن دنیا سرخ شدن آسمان گرفتن خورشید جاری شدن خون تازه از زیر سنگ‌ها خاكستر شدن برخی گیاهان؛ از جمله تغییرات در آسمان و زمین در روز عاشوراست ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 آتش زده شدن خیمه ها در کربلا در کتاب مخفی یهود 🌕 در بخش دوم بند ۱۹ آمده: خیمه‌های رنگینی كه جای نشستن فرزند زادگانست سوخته شود؛ و آشكار شوند خویشان معروف كه به ناز پرورده شده بودند و شایع گردد و با لب تشنه كشته شود. צ. צבועה נצפעא, נשרפא ונפרעא, ומיודעא ידיעה, בשועה נשתשע. این بند به آتش زده شدن خیمه ها توسط سپاه عمر سعد لعنت الله علیه اشاره دارد؛ مقصود از فرزندزادگان، نواده‌های پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله است که لشکر دشمن بعد از کشتن سیدالشهدا علیه السلام به جایگاه و خیام امام حمله برده و خیمه های آنان را آتش زدند و فرزندان رسول خدا که به عظمت پرورده شده بودند، از خیمه‌های سوخته بیرون شتافته و پراکنده‌ی بیابان ها گشتند؛ سپاه عمر سعد به سرکردگی شمر لعین، خیمه گاه را محاصره کردند و شمر دستور داد وارد خیمه شوید و زینت و زیور زنان را غارت کنید و هرچه بود به غارت بردند؛ قسمت دوم آیه هم اشاره به زمان اسارت اهل بیت امام حسین دارد که دشمنان خدا و پیامبرش آن عزیزان را در بازار کوفه و شام به گردش درآورده و اهل بیت پیامبر را به مردم نشان دادند. 📘کتاب وحی کودک با نام عبری «نبوئت هيلد» @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️بد حجابی در جامعه یکی از دلایل دور شدن ما از حضرت ولیعصر (ارواحنا فداه) است ‌ 🎙سخنران استاددانشمند ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحتـون زیـبـا 🍃🌸 ان شاءالله امروز بهترین روز🍃🌸 زندگیتون باشه حــال خـوب دلخوشی فـراوان 🍃🌸 رزق و برکت بسیار موفقیت پی در پی و 🍃🌸 نگاه مهربان خـدا نصیبتون شنبه تـون عـالی و بینظیر 🍃🌸 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‌ ⚫️شفاعت امام حسين (ع) به خاطر مادر  مرحوم آقا شيخ محمدحسين قمشه‌اي که از شاگردان سيد مرتضي کشميري بود در سن 18 سالگي در قمشه مبتلا به مرض حصبه شد، اطبا در مداواي او توفيقي نيافتند و ايشان فوت کرد.مادرش گفت:«دست به جنازه فرزندم نزنيد تا من برگردم»، قرآن را برداشت و گريه‌کنان به پشت بام رفت و اباعبدالله (ع) را شفيع قرار داد و گفت:«دست از شما برنمي‌دارم تا بچه‌ام زنده شود». چند دقيقه نگذشت که شيخ محمدحسين زنده شد و گفت : «برويد به مادرم بگوييد که شفاعت امام حسين (ع) پذيرفته شد.» او مي‌گويد:« وقتي مرگم نزديک شد دو نفر نوراني سفيدپوش را ديدم که گفتند:«چه باکي داري؟» گفتم :«اعضايم درد مي‌کند». يکي از آن دو دست به پايم کشيد راحت شدم، ديدم اهل خانه گريانند ولي هرچه خواستم بگويم که راحت شدم نتوانستم تا آن که آن دو من را به حرکت درآوردند در بين راه شخصي نوراني را ديدم که به آن دو فرمود:«ما سي سال عمر به او عطا کرديم» و فرمود:«او را به مادرش برگردانيد که يکباره ديدم همه گريان هستند» اکثر علماي نجف نقل کرده‌اند ايشان که مدتي بعد از ساکنان نجف شدند پس از سي سال به ديار باقي شتافتند. 📚منابع: داستانهاي شگفت‌انگيز شهيد آیت الله دستغيب کرامات و مقامات عرفاني امام حسين (علیه السلام) → @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 هلاکت انسان به دست نزدیکانش در آخرالزمان 🌕 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در باب علائم آخرالزمان فرمودند: هلاکت انسان به دست پدر و مادرش تحقق می‌یابد؛ اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست همسر و فرزندانش؛ و اگر همسر و فرزندی نداشته باشد به دست خویشان و همسایگانش. ✅ منظور از هلاکت، در امر دین است؛ و غفلت و سردرگمی و حیرت و... یَکُونُ هَلاَکُ الرَّجُلِ عَلَی یَدَیْ اَبَوَیْهِ فَاِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ اَبَوَانِ فَعَلَی یَدَیْ زَوْجَتِهِ وَ وُلْدِهِ فَاِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ زَوْجَۀٌ وَوَلَدٌ فَعَلَی یَدَیْ قَرَابَتِهِ وَ جِیرَانِهِ. 📗منتخب الاثر، ج۳، ص۴۴ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 داستان کوتاه صحابی که علی(ع) را نفروخت!!! روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور ؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود: شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید' و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. مولا گریه می کردند و می فرمودند: به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمانی محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند. مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان علی فروشی نکنیم......@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
۱۱ 💠مژده‌ی ظهور به منتظران داخل قبر 🔹سيف بن عميره می گويد که حضرت امام باقر عليه السلام به من فرمودند: هنگامی که قائم قيام ميکند، مومن در قبر خود مُخَيَّر مي شود و به او گفته ميشود: «سَروَر شما ظهور کرده است. اگر دوست داری در رکاب او باشی پس برو و اگر ميخواهی در سايه ی کرامت الهی بمانی، پس بمان.» 📚 دلائل امامه طبری - ص ۴۷۹ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 اشتیاق ظهور امام زمان عجل‌الله فرجه... «مَتَی تَرَانَا وَ نَرَاكَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَی» كی می‌شود كه تو ما را، و ما تو را ببینیم، هنگامی كه پرچم نصر و پیروزی در عالم برافراشته‏‌ای؟ 📗فرازی از دعای شریف ندبه ------------------------------------------- منظور از این جمله: «کِی شود که تو ما را و ما تو را ببینیم...» این است که این دیدار دو طرفه، و مربوط به عصر ظهور و هنگام قیام جهانی حضرت است که آن زمان همه مردم از فیض حضور مستقیم ایشان بهره مند میشوند. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🎪 ⚫️ بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 5) چون اهل بیت علیه السلام وارد شهر شدند، ام کلثوم علیها السلام به شمر گفت: حاجتی دارم ممکن است آنرا انجام دهی؟ ما را از دروازه ای وارد کنید که تماشاچی کمتر باشد و به کسانی که سرها را حمل میکنند بگو سرها را از محفل زنها دور کنند که در معرض دید اینهمه تماشاچی نباشیم! شمر پست فطرت دقیقا برعکس دستور داد سرها را بالای نیزه ها نصب کنند و در کنار محمل زنها حرکت دهند و آنها را از دروازه بزرگ شهر وارد کردند... سهل ابن سعد میگوید: برای زیارت بیت المقدس رفته بودم عبورم به شام افتاد . دیدم تمام شهر آذین بسته شده و مردم به رقص و پایکوبی مشغولند! با خودم گفتم ایا برای مردم شام عیدی هست که من بیخبرم؟! ناگهان دیدم در گوشه ای چند نفر به آرامی مشغول صحبت هستند. گفتم: آیا برای شما شامی ها عیدی است که ما بی خبریم؟ گفتند : پیرمرد غریبی؟ گفتم من سهل از صحابه رسول خدایم. گفتند: سهل تعجب نمیکنی چرا از آسمان خون نمیبارد و زمین اهلش را فرو نمیبرد؟ گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: سر حسین فرزند رسول خدا را برای یزید هدیه آورده اند! گفتم: الله اکبر! سرحسین را می اورند و مردم این چنین خوشحالی میکنند؟!! جلوی دروازه آمدم، سواری را دیدم که نیزه ای در دست دارد که سری روی آن است که شبیه ترین انسانها به رسول خدا است. نزدیک یکی از زنان اهل بیت رفتم و گفتم: ایا حاجتی داری که من بتوانم انجام دهم؟ حضرت سکینه فرمود: ای سهل به کسی که این سر را حمل میکند بگو اندکی جلوتر برود تا مردان کمتر مارا نگاه کنند.. جلوتر رفتم و به آن مرد گفتم: اگر سر را جلوتر ببری چهارصد دینار به تو میدهم. مرد پذیرفت و سر را جلوتر برد. از علی ابن الحسین روایت شده: هنگامیکه مارا بر یزید وارد کردند دوازده جوان و اطفال ذکور که همه را به ریسمان بسته بودند جلو یزید قرار گرفتیم و گفتیم: یزید تو رو به خدا چه فکر میکنی اگر رسول خدا ما را به این حالت ببیند؟ یزید دستور داد بند از ما برداشتند. فاطمه دختر ابی عبدالله فرمود: ای یزید! دختران رسول خدا و اسیری..؟ ناگهان زنی از بنی هاشم و دوستداران اهل بیت که در قصر یزید بود شیون کشید و گفت: ای حبیبم حسین، ای سید اهل بیت رسول خدا...ای پسر رسول خدا..ای کشته ی اولاد زنا.. ندبه و گریه های این زن همه زنان اهل مجلس را گریانید. مردی از اهل شام که فکر میکرد اهل بیت پیغمبر از خوارج هستند فاطمه دختر امام حسین را دید و از یزید خواست دختر را به او ببخشد. زینب دختر علی علیه السلام غضبناک شد و با پرخاش گفت: دعوی دروغ کردی و پست تر از انی هستی که چنین خواهشی کنی که نه برای تو و نه امیرت جایز نیست! یزید از گفتار حضرت زینب خشمگین شد و گفت: ادعای دروغ میکنی!اگر بخواهم میتوانم! زینب سلام الله فرمود: چنین نیست! خدا چنین اختیاری به تو نداده مگر اینکه از دین ما خارج بشی و به دین دیگری در آیی! مرد شامی دوباره درخواستش را تکرار کرد و گفت این دختر را به من ببخش. یزید نتوانست جوابی به حضرت زینب بدهد و چون سرشکسته شده بود به مرد شامی گفت: خفه شو خدا مرگ حتمی به تو ببخشد... ✍ادامه دارد... 📔بحار ج 45،ص129. 📗حیات الحسین ج 3/ص371 📕 نفس المهموم ص 433 📚 طبری ج 7 ص381. 📘ارشاد ص246. 📙کامل ج4 ص86 📓روضه الواعظین ص 164 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
وحشی‌گری در جنگهای صلیبی سربازان مختلط صليبيان پس از يك سفر طولاني و سخت و پس از غارت کردن تنها طي دو روز 40 هزار مسلمان را با وحشي‌گري به قتل رساند. براي آنكه به جنايت‌هاي وحشيانه‌ي اين جنگ نگاهي داشته باشيم مروري به خاطرات يكي از سربازان صليبي شركت كننده در اين جنگ به نام ريموند مي‌اندازيم. وي در زمينه‌ي دستاوردهاي اين جنگ به خصوص تصرف بيت‌المقدس توسط سپاه صليبيان به خود مي‌بالد و اين چنين ياداشت‌هاي خود را آغاز مي‌كند: مناظر شگفت‌انگيزي بود، بعضي از مردان سر دشمنان را قطع مي‌كردند، برخي ديگر دشمنان را كه بر روي برج بودند، هدف تير قرار مي‌دادند و برخي ديگر را شكنجه مي‌كردند و در آتش مي‌انداختند. در كومه‌هاي شهر پشته‌هايي از سر و دست و پا ديده مي‌شد به طوري كه براي حركت بايد با احتياط از ميان اجساد انسان‌ها و اسب‌ها عبور مي‌كرديم. اما اين پيروزي‌ها در مقايسه با آنچه كه در معبد سليمان انجام مي‌گرفت، قابل مقايسه نبود. در معبد سليمان مردان صليبي درحالي كه خون به زانوها و افسار اسب‌هايشان رسيده بود، عبور كردند. اورشليم توسط سپاه صليبيان تصرف شد و به عنوان پايتخت آنها اعلام گرديد. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی