اما حضرت محمد صلّی الله علیه و آله به بلایی دردناک تر از آن دچار شد، حضرت بالای پیکر عموی خود حمزه، آن شیر خدا و رسولش و آن یاور دین ایستاد حال آن که روح از تن وی جدا گشته بود، اما حضرت سوز و گدازی نکرد و حتی قطره ای اشک بر او نریخت و به جایگاهی که وی در قلبش و قلب اهل بیتش داشت ننگریست تا خداوند عزّ و جلّ را از صبر خود راضی کرده باشد و در همه کارها به امر او سر سپرده باشد و فرمود: اگر صفیه ناراحت نمی شد و اگر پس از من سنّت نمی شد بی شک او را رها میکردم تا از درون شکم درندگان و چینه دان پرندگان برانگیخته شود. یهودی گفت: ابراهیم به دست قومش به آتش سپرده شد اما صبر کرد و خداوند عزّ و جلّ آتش را از برایش سرد و ایمن گرداند، آیا برای محمد نیز این کار را کرد؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: همین طور است، و اما وقتی حضرت محمد صلّی الله علیه و آله در خیبر فرود آمد زنی خیبری ایشان را مسموم کرد، آن گاه خداوند سم را در شکم ایشان سرد و ایمن گرداند تا آن گاه که اجل حضرت سر رسید. سم نیز چون درون شکم قرار گیرد همچون آتش میسوزاند، پس این کار به قدرت خداوند بوده، انکار نکن.
20.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴وَ ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَيه السلام
1_8270092739.mp3
7.03M
کیالانجایمن
ضریحتوبغلگرفته:))
#شب_جمعه
#دلتنگ_حرم
https://eitaa.com/joinchat/149553920Cf1d7afa03f
۱۳تا سوال مرد یهودی از امیر المومنین علی علیه السلام
#سوال_هفتم
🔴برتری پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بر حضرت یعقوب علیه السلام
یهودی گفت: یعقوب علیه السلام سهمی والا از خیر و برکت برد، چراکه پیامبران از سلاله صلب او شدند و مریم دختر عمران نیز از دختران او بود. حضرت علی علیه السلام فرمود: همین طور است، اما حضرت محمد صلّی الله علیه و آله سهمی والاتر از او از خیر و برکت برد، چراکه فاطمه، بانوی زنان دو جهان از دختران حضرت و حسن و حسین از نوادگان او شدند. یهودی گفت: یعقوب آن قدر بر دوری فرزندش صبر کرد که نزدیک بود از اندوه جانش به لبش برسد.
حضرت علی علیه السلام فرمود: همین طور است، اندوه حضرت یعقوب علیه السلام اندوهی بود که دیدار را به دنبال داشت، اما ابراهیم، فرزند و نور دیده حضرت محمد صلّی الله علیه و آله در زمان حیات ایشان درگذشت و او را به این آزمایش اختصاص داد تا ذخیره ثواب وی را گران سنگ کند. حضرت فرمود: جان در اندوه است و قلب در فغان و ما بر تو ای ابراهیم بسیار اندوهناکیم اما سخنی نمی رانیم که پروردگار را خشمگین کند. پیامبر صلّی الله علیه و آله در همه این موارد رضایت خداوند عزّ و جلّ را برگزید و در همه کارها به امر او سر سپرد.
♻️این روایت ادامه دارد....
https://eitaa.com/joinchat/149553920Cf1d7afa03f
هدایت شده از هیئت محبین الرقیه (س)
سخنرانی_ عوامل جلوگیری از ناقص الخلقه بودن در قیامت_ رحلت حضرت خدیجه 1402.mp3
32.67M
#سخنرانی | عوامل جلوگیری از ناقص الخلقه بودن در قیامت
ارتحال حضرت خدیجه کبری س
چهارشنبه ۱ فروردین ماه ۱۴۰۳
به کلام: شیخ امین یوسفی
•┈┈┈┈┈••✾ا•ا✾••┈┈┈┈┈•
🚩هیئتمحبینالرقیہ(س)امیدیه
ا @mohebbinalroghaye ا
۱۳تا سوال مرد یهودی از امیر المومنین علی علیه السلام
#سوال_هشتم
🔴برتری پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بر حضرت یوسف علیه السلام
یهودی گفت: یوسف از تلخی دوری رنج برد و برای پرهیز از معصیت به زندان انداخته شد و تک و تنها به چاه انداخته شد. حضرت علی علیه السلام فرمود: همین طور است، اما حضرت محمد صلّی الله علیه و آله از تلخی غربت رنج برد و از خاندان و فرزندان و دارایی خود جدا شد و از حرم امن خداوند متعال هجرت کرد، وقتی خداوند عزّ و جلّ غمزدگی و اندوهناکی ایشان را دید، رویایی در خواب به حضرت نشان داد که در تعبیر، همتای رویای حضرت یوسف علیه السلام بود و صدقِ تحقّقش را برای جهانیان آشکار ساخت و فرمود: «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ» -. فتح / ۲۷ -
{حقا خدا رؤیای پیامبر خود را تحقق بخشید [که دیده بود] شما بدون شک به خواست خدا در حالی که سر تراشیده و موی [و ناخن] کوتاه کرده اید با خاطری آسوده در مسجد الحرام درخواهید آمد. } اگر حضرت یوسف علیه السلام به زندان انداخته شد، رسول خدا صلّی الله علیه و آله خودش را سه سال در شِعب محبوس کرد و خویشان و خویشاوندانش از او بریدند و او را به سخت ترین تنگنا درانداختند. تا خداوند بلند مرتبه چاره ای نمود و ضعیف ترین مخلوق خود را (موریانه) فرستاد تا عهد نامه آنان را که برای قطع رحم آن حضرت نوشته بودند خورد. اگر حضرت یوسف علیه السلام در چاه انداخته شد، حضرت محمد صلّی الله علیه و آله خود را از ترس دشمن در غار حبس کرد و حتی به همراه خود فرمود: «لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا» -. توبه / ۴۰ -
{اندوه مدار که خدا با ماست. } و خداوند بدین خاطر حضرت را در کتابش ستود.
♻️این روایت ادامه دارد....
https://eitaa.com/joinchat/149553920Cf1d7afa03f
۱۳تا سوال مرد یهودی از امیر المومنین علی علیه السلام.
#سوال_نهم
🔴برتری پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بر حضرت موسی علیه السلام
یهودی گفت: خداوند به موسی بن عمران تورات را داد که حُکم خداوند در آن بود. حضرت علی علیه السلام فرمود: همین طور است، اما به حضرت محمد صلّی الله علیه و آله برتر از آن عطا شد. به حضرت محمدصلّی الله علیه و آله سوره بقره در برابر انجیل عطا شد و طواسین و طه و نصف مفصّل و حوامیم در برابر تورات عطا شد و نصف مفصّل و تسابیح در برابر زبور عطا شد و سوره بنی اسرائیل و برائت در برابر صُحُف ابراهیم و موسی علیهما السلام عطا شد و سپس خداوند عزّ و جلّ بر حضرت محمد صلّی الله علیه و آله افزود و هفت طوال و فاتحة الکتاب را یعنی همان سبع مثانی و قرآن عظیم را به ایشان عطا فرمود، و به حضرت کتاب و حکمت عطا شد.
👈یهودی گفت: خداوند عزّ و جلّ بر طور سیناء با موسی نجوا کرد. حضرت علی علیه السلام فرمود: همین طور است، اما خداوند عزّ و جلّ به حضرت محمد صلّی الله علیه و آله در کنار سدرة المنتهی وحی فرمود، پس مقام حضرت در آسمان محمود و ستوده است و در انتهای عرش مذکور و یادشده است.
👈یهودی گفت: خداوند از سوی خود بر موسی مِهری افکند. حضرت علی علیه السلام فرمود: همین طور است، اما خداوند برتر از آن را به حضرت محمد صلّی الله علیه و آله عطا فرمود، خداوند عزّ و جلّ از جانب خود بر ایشان نیز مِهری افکند، وقتی به خداوند عزّ و جلّ شهادت داده میشود از نام چه کسی همپای نام خداوند یاد میشود؟ شهادت فقط این گونه صورت میپذیرد که گفته شود:شهادت میدهم که هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و شهادت میدهم که محمد رسول خداست. بر منبرها این گونه ندا داده میشود و صدایی به ذکر خداوند عزّ و جلّ بالا نمی رود جز آن که به همراهش از حضرت محمد صلّی الله علیه و آله نیز یاد کند.
👈یهودی گفت: خداوند عزّ و جلّ به خاطر جایگاه والای موسی در نظرش به مادر موسی وحی کرد.حضرت علی علیه السلام فرمود: همین طور است، خداوند به مادر حضرت محمد صلّی الله علیه و آله نیز چنین لطف کرد که نام حضرت را به او رسانید، چنان که مادر ایشان گفت:من و جهانیان شهادت میدهیم که محمد رسول خداست که در انتظار بعثت است.
فرشتگان نیز برای پیامبران شهادت دادند که آنان ذکر حضرت را در کتب الهی ثبت کرده اند. پس لطف خداوند عزّ و جلّ به خاطر جایگاه والای حضرت نزد خداوند نام ایشان را به مادرش رسانید.او در خواب دید که به او گفته شد: تو سَروری را در شکمت داری، وقتی او را به دنیا آوردی نامش را محمد بگذار. این گونه خداوند برای حضرت نامی از نامهای خود برگرفت، خداوند محمود است و ایشان محمد.
👈یهودی گفت: خداوند موسی را به سوی فرعون فرستاد و به او آن نشانه بزرگ را نمایاند. حضرت علی علیه السلام فرمود: همین طور است، اما خداوند حضرت محمد صلّی الله علیه و آله را به سوی چندین فرعون فرستاد، کسانی همچون ابوجهل بن هشام و عُتبة بن ربیعه و شَیبه و ابوالبَختری و نَضر بن حارث و اُبَیّ بن خَلَف و مُنَبّه و نُبَیه پسران حَجّاج و نیز آن پنج ریشخندگر را: ولید بن مُغَیره مخزومی و عاص بن وائل سَهمی و اسود بن عبد یغوث زُهری و اسود بن مُطلّب و حارث بن طَلاطِله. و نشانههای خود را در آفاق و در دل هایشان به آنان نمایاند تا برایشان روشن گردد که او خودِ حق است. 👈یهودی گفت: خداوند از فرعون انتقام گرفت. حضرت علی علیه السلام فرمود: همین طور است، اما خداوند والامرتبه برای حضرت محمد صلّی الله علیه و آله از فرعونها انتقام گرفت، و اما ریشخندگران؛ خداوند عزّ و جلّ درباره شان فرمود: «إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ» -. حجر / ۹۵ -
{ما [شر] ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد. } خداوند در یک روز هر پنج نفرشان را به شیوههایی متفاوت از یکدیگر به هلاکت رساند. و اما ولید بن مُغَیره؛ او از کنار مردی از قبیله خزاعه میگذشت، آن مرد تیر میتراشید و آنها را روی زمین میچید، ناگاه تراشه ای از تیرها به ولید خورد و بر شاهرگش نشست و به خونریزی دچار شد و مُرد، وقتی جان میداد میگفت: پروردگار محمد مرا کُشت. و اما عاص بن وائل؛ او برای انجام کاری به جایی میرفت. ناگاه سنگی زیر پایش لغزید و او را پایین انداخت و بر زمین تکه تکه شد و مُرد. او نیز در آن دم میگفت پروردگار محمد مرا کشت.
و اما اسود بن عبد یغوث؛ او رفت تا پسرش زَمعَه را ببیند. رسید و به زیر سایه درختی نشست. ناگاه جبرئیل به سراغش آمد و سرش را گرفت و بر آن درخت کوبید. به پسرش گفت: مرا از این نجات بده. اما پسرش گفت: من کسی را نمی بینم که با تو کاری داشته باشد، خودت داری چنین میکنی! این گونه جبرییل او را کشت و او نیز داشت میگفت: پروردگار محمد مرا کشت. و اما اسود بن مُطّلب؛ پیامبر صلّی الله علیه و آله نفرینش کرد که خدا کورش کند و داغ فرزندانش را بر دلش بگذارد. او همان روز سوی جایی رهسپار شد.
ناگاه جبرییل با برگی سبز به سراغش آمد و آن برگ را بر صورتش کوبید و او کور شد.
او زنده ماند تا این که خداوند داغ فرزندانش را بر دلش گذاشت. و اما حارث بن طَلاطله؛ روزی بادی بسیار سوزان وزیدن گرفت، او از خانه اش بیرون رفت و ناگاه پوستش همچون غلام حبشی سیاه شد. وقتی نزد خانواده اش برگشت به آنان گفت: من حارثم! آنها بر او خشمگین شدند و کُشتندش، او نیز در آن هنگام میگفت: پروردگار محمد مرا کشت. درباره اسود بن حارث نیز روایت شده که ماهی شوری خورد و به تشنگی دچار شد و آن قدر آب نوشید که شکمش ترکید و درحالی که میگفت پروردگار محمد مرا کشت، مُرد. همه این اتفاقها همزمان رخ داد و آن هم بدین خاطر که آنها رو در روی رسول خدا صلّی الله علیه و آله ایستادند و به ایشان گفتند: ای محمد! ما تا ظهر برایت صبر میکنیم، اگر از حرف هایت برگشتی که هیچ، وگرنه تو را میکشیم. پیامبر صلّی الله علیه و آله به خانه رفت و اندوهناک در را به روی خود قفل کرد. در همان دم جبرییل از سوی خداوند نزد حضرت آمد و عرض کرد: ای محمد! خداوندِ سلام به تو سلام میرساند و میفرماید: «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ» -. حجر / ۹۴ - {پس آنچه را بدان ماموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب. } یعنی امر خود را برای اهل مکه آشکار ساز و آنان را به ایمان آوردن فراخوان. فرمود: ای جبرییل! با این ریشخندگران و تهدیدشان چه کنم؟ عرض کرد: «إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ» -. حجر / ۹۵ -
{ما [شر] ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد. } فرمود: ای جبرییل! آنها همین الان پیش من بودند. عرض کرد: شرشان از تو بر طرف شد. این چنین رسول خدا صلّی الله علیه و آله امر خویش را آشکار ساخت. و اما بقیه فرعون ها؛ آنها در جنگ بدر از دم شمشیر گذرانده شدند و خداوند همه شان را شکست داد و لشکرشان عقب نشست.
👈یهودی گفت: به موسی عصایی عطا شد که به اژدها تبدیل میشد. حضرت علی علیه السلام فرمود: همین طور است، اما به حضرت محمد صلّی الله علیه و آله برتر از آن عطا شد. مردی به ابوجهل بن هشام شترانی فروخت و بهایش را از او طلب کرد. ابوجهل از او روی گرداند و نشست و به نوشیدن مشغول شد. مرد از او طلبش را خواست اما نتوانست بگیرد. یکی از آن ریشخندگران به او گفت: از چه کسی طلب داری؟ گفت: از عمرو بن هشام، او به من بدهکار است. یعنی از ابوجهل. گفت: میخواهی کسی را به تو نشان دهم که حق مردم را میگیرد؟ گفت: آری. او وی را سوی حضرت محمد صلّی الله علیه و آله راهنمایی کرد حال آن که ابوجهل همیشه میگفت ای کاش محمد با من کاری داشت تا به این بهانه او را مسخره میکردم و ردش میکردم. آن مرد نزد حضرت آمد و عرض کرد: ای محمد! شنیدهام که تو با عمرو بن هشام رابطه خوبی داری، من از تو در برابر او کمک میخواهم. رسول خدا صلّی الله علیه و آله با او به راه افتاد و به در خانه ابوجهل رفت و به او فرمود: ای ابوجهل! برخیز و حق این مرد را بده. در همان روز بود که پیامبر صلّی الله علیه و آله کنیه ابوجهل را بر او نهاد. ابوجهل بی درنگ حق آن مرد را داد. وقتی نزد دوستانش برگشت یکی از آنها به او گفت: از محمد ترسیدی که این کار را کردی؟ گفت: وای بر شما! مرا معذور دارید، وقتی محمد آمد دیدم در سمت راستش مردانی با گرزهایی برّاق ایستاده اند و در سمت چپش دو اژدها دندان هایشان را به هم میسایند و چشمانشان همچو آتش برق میزند، اگر نمی دادم آن مردان با گرز شکمم را میدریدند و آن دو اژدها مرا میبلعیدند. این از آن چه به حضرت موسی علیه السلام عطا شد بزرگتر است، یک اژدها در برابر یک اژدها و افزون بر آن یک اژدهای دیگر و هشت فرشته با گرز از سوی خداوند متعال برای حضرت. دعوت پیامبر صلّی الله علیه و آله قریشیان را آزار میداد. روزی حضرت رفت و خردمندان آنان را نادان خواند و دینشان را نکوهید و از بت هایشان بد گفت و پدرانشان را گمراه خواند. آنها از این کار بسیار ناراحت شدند. ابوجهل گفت: به خدا قسم مرگ برای ما بهتر از این زندگی است، ای جماعت قریش! آیا در میان شما کسی نیست که محمد را بکُشد و به خاطرش قصاص شود؟ گفتند: نه. گفت: پس خودم او را میکشم، اگر پسران عبدالمطلب خواستند، قصاصم کنند و اگر نخواستند رهایم کنند. گفتند:
اگر تو این کار را بکنی در حق مردم این دیار چنان کار نیکی کرده ای که همواره با آن از تو یاد خواهند کرد. گفت: او در اطراف کعبه زیاد سجده میکند، وقتی آمد و به سجده رفت سنگی برمی دارم و بر سرش میزنم. رسول خدا صلّی الله علیه و آله آمد و هفت بار کعبه را طواف کرد و سپس به نماز ایستاد و به سجده ای طولانی رفت. آن گاه ابوجهل سنگی برداشت و از روبروی حضرت آمد. همین که به ایشان نزدیک شد ناگاه جانور مهیبی چون شتر🐪 نر از کنار پیامبر صلّی الله علیه و آله دهانش را به سوی ابوجهل باز کرد.
وقتی ابوجهل آن را دید هراسید و دستش لرزید و سنگ از دستش افتاد و بر پایش فرود آمد. ابوجهل بازگشت در حالی که خون از او میرفت و رنگش پریده بود و عرق میریخت. یارانش گفتند: هیچ وقت تو را این گونه ندیده بودیم! گفت: وای بر شما مرا معذور دارید! از کنار او جانوری مهیب چون شتر نر دهانش را باز کرد و نزدیک بود مرا ببلعد، من سنگ را انداختم و پای خودم را کوبیدم.
👈یهودی گفت: به موسی دست سپید عطا شد، آیا به محمد نیز چنین چیزی داده شد؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: همین طور است، اما به حضرت محمد صلّی الله علیه و آله برتر از آن عطا شد. حضرت در هر کجا که مینشست نوری از سمت راست وچپش روشنایی میداد و مردم همگان میدیدند.
👈یهودی گفت: برای موسی در دریا راهی باز شد آیا به محمد صلی الله علیه و آله نیز چنین چیزی داده شده بود؟
علی علیه السلام فرمود: آری همین طور است و به پیامبر صلی الله علیه و آله برتر از آن داده شده بود ما به همراه حضرت به سوی حنین رهسپار شدیم. ناگاه به دشتی رسیدیم که در آن سیل به راه افتاده بود. سیل را برآورد کردیم و آن را چهارده قامت یافتیم. مردم عرض کردند: ای رسول خدا! دشمن پشت سرمان است و این دشت روبرویمان! یعنی همان طور که «قالَ أَصْحابُ مُوسی إِنَّا لَمُدْرَکُونَ» -. شعراء / ۶۱ - {یاران موسی گفتند ما قطعا گرفتار خواهیم شد. } آن گاه رسول خدا صلّی الله علیه و آله نشست و فرمود: خداوندا تو برای هر پیامبری نشانه ای نهادی، قدرتت را به من بنما. سپس سوار شد و ناگاه همه اسبها و شترها عبور کردند و حتی سم هایشان هم خیس نشد.
این چنین ما بازگشتیم و این گشایشی از برایمان شد.
یهودی گفت: به موسی آن تخته سنگ عطا شد که «انْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً» -. اعراف / ۱۶۰ - {از آن دوازده چشمه جوشید. }
حضرت علی علیه السلام فرمود: همین طور است، اما به حضرت محمد صلّی الله علیه و آله برتر از آن عطا شد. وقتی حضرت در حیبیه فرود آمد و اهالی مکه ایشان را محاصره کردند اصحاب نزد ایشان از تشنگی شکوه کردند. آنها چنان دچار تشنگی شده بودند که حتی پهلوهای اسبانشان نیز به هم چسبیده بود. وقتی این را به حضرت گفتند، ایشان یک کوزه یمانی گرفت و دست مبارکش را در آن فرو برد. ناگاه از میان انگشتانش چشمههای آب جوشش گرفت و ما و اسب هایمان نوشیدیم و سیراب شدیم و حتی همه مشکها را پُر کردیم. ما در حدیبیه همراه پیامبر صلّی الله علیه و آله بودیم. به چاهی رسیدیم که خشک شده بود. حضرت از تیردان خود تیری درآورد و آن را به بَراء بن عازِب داد و به او فرمود: این تیر را با خود به قعر این چاه ببَر و آن را آن جا بکار. او این کار را کرد و ناگاه از زیر تیر دوازده چشمه جوشید.
و در روز میضاه نیز عبرتی است و علامتی است برای نبوت آن حضرت همانند تخته سنگ حضرت موسی علیه السلام اندرزی برای مشرکان و نشانه ای بر نبوت پیامبر صلّی الله علیه و آله بود. حضرت آبریز را گرفت و دست خود را در آن فرو برد. ناگاه آب از آن تراوش کرد و آن قدر آب داد که هشت هزار تن با آن وضو گرفتند و به اندازه نیازشان از آن نوشیدند و به چهارپایانشان نوشاندند و بعد هر چقدر میخواستند برداشتند.
👈یهودی گفت: به موسی منّ و سلوی عطا شد، آیا به محمد نیز چیزی همانند آن داده شد؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: همین طور است، اما به حضرت محمد صلّی الله علیه و آله برتر از آن عطا شد. خداوند عزّ و جلّ برای حضرت و امت ایشان غنایم را حلال ساخت حال آن که پیش از آن برای هیچ کس حلال نکرده بود، این از منّ و سلوی برتر است. افزون بر آن خداوند برای حضرت و امت ایشان نیّت را در زمره کار نیک برشمرد حال آن که پیش از آن برای هیچ یک از امتها چنین نکرده بود،
پس اگر یک تن از امت حضرت قصد انجام کار نیکی را بکند و انجامش ندهد این برایش یک حسنه ثبت میشود و اگر انجامش دهد برایش ده حسنه نوشته میشود.
👈یهودی گفت: ابر بر سر موسی سایه میانداخت.
حضرت علی علیه السلام فرمود: همین طور است، برای حضرت موسی علیه السلام در بیابان این اتفاق افتاد، اما به حضرت محمد صلّی الله علیه و آله برتر از آن عطا شد. از روزی که حضرت زاده شد تا روزی که درگذشت ابر چه در سفر و چه در وطن بر ایشان سایه میانداخت، این از آن چه به حضرت موسی علیه السلام عطا شد برتر است.
♻️این روایت ادامه دارد....
https://eitaa.com/joinchat/149553920Cf1d7afa03f
هدایت شده از هیئت محبین الرقیه (س)
🏴 #اعلام_مراسم
⚫️ عزایشهادتحضرت #حمزهسیدالشهداء وحضرت #عبدالعظیمحسنی(علیهمالسلام)
🔈 سخنران :
▪️ حجتالاسلامشیخامینیوسفی
🔈مرثیه سرایان :
▪️حـــاجحمـیــــــــدعـکســـــــیزاده
▪️کربلاییرئـــــــــــوف غبیشـــاوی
▪️ کربلایــیشیــخمهــدییــوسفــی
📆 ۵شنبه۶اردیبهشتماهساعت۲۱:۳۰
🕌 مکان: امیدیه/ مسجدامامخمینی(ره)
•┈┈┈┈┈┈••✾ا•ا✾••┈┈┈┈┈┈•
🚩هیئتمحبینالرقیہعلیهاالسلامامیدیه
ا @mohebbinalroghaye ا