eitaa logo
کانال رضا عرب
494 دنبال‌کننده
604 عکس
363 ویدیو
5 فایل
بیا اینجا با هم نهج البلاغه رو دور کنیم👏👏 متن های زیبا بخونیم😂 یه خورده دل نوشته🙂 مقداری تحلیل🧐 و کلی چیزای خوب💪🤲❤️ https://eitaa.com/joinchat/767754512C17e634e77e @sheikhRezaarab
مشاهده در ایتا
دانلود
ثبت نام کاروان پیاده محبان الرضا«ع» آغاز شد. 1⃣ مرحله اول ✅👇🏻ثبت‌نام در لینک زیر 👇🏻✅ 🔷http://B2n.ir/Karevan1403🔷 این لینک برای سهولت ثبت نام شما عزیزان طراحی شده و نیازی به مراجعه حضوری نیست. فقط لطفا اطلاعات خود را با دقت ثبت بفرمایید. 🆔 @HAMSAFAR8 2️⃣ مرحله دوم👇🏻👇🏻 پس از تکمیل اطلاعات خود در لینک بالا... 🔺جهت ثبت‌نام قطعی؛ هزینه سفر را به شماره کارت زیر واریز نمائيد: 🔸مبلغ: ۴٠٠ هزار تومان 🔹روی شماره کارت بزنید👇🏻👇🏻: 5029081069341978 🔸به نام کاروان پیاده محبان الرضا علیه السلام (بانک توسعه تعاون) ✅لطفا پس از واریز وجه، حتما نام و عکس رسید پرداختی خود را در پیام رسان ایتا برای آقای امیرحسین خوشرو ( @amirkhoshro ) با شماره تماس (٠۹۱۵۴۲۱۲۴۸۴) ارسال فرمایید. سپاس از همراهی شما🙏 https://eitaa.com/hamsafar8
بسم الله الرحمن الرحیم کل تاریخ تقسیم می شود به طرف درست تاریخ و طرف غلط تاریخ این را از همان اول وجود انسان در روی کره خاکی می توان پیدا کرد. اگر زمان فرزندان حضرت آدم است و بین همان چند نفر طرف درست و طرف غلط وجود دارد اگر زمان حضرت نوح است این تقسیم برقرار است اگر زمان ابراهیم خلیل الله است ابراهیم یک تنه در یک طرف ایستاده و همه مردم در طرف دیگرش اگر موسی کلیم الله است باز این تقسیم جاری است اگر حضرت عیسی را مطالعه کنیم باز همین تقسیم را می بینیم و این ادامه دارد الی یوم القیامه.
قسمت نگران کننده برای ما مربوط به جایی است که بعضی از افرادی که ظاهرا در طرف درست تاریخ بودند عاقبت بخیر نشدند و بعضی از کسانی که ظاهرا در طرف درست تاریخ نبودند عاقبت بخیر شدند
عوامل عاقبت بخیری چیست؟؟؟ 1) انسان به خودش اطمینان نکند زیست شناس ها می گویند هیچ وقت به یک حیوان درنده مثل شیر پشت نکن، چرا که حیوان درنده منتظر غفلت تو هست برای حمله نگاه ما به خودمان و به نفس اماره ای که خیلی ها را جهنمی کرده است باید همین باشد، نگاهی همراه با عدم اطمینان به خودت اطمینان نکن برای اینکه تبدیل به شمر و خولی و ابن زیاد و یزید نشویم ..... به خودمان اطمینان نکنیم این مَنِ وجودی ما می تواند از حیوان هم پست تر و بی ارزشتر بشود
حدیثى از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده است: « مَنْ رَعْى قَلْبَهُ عَنِ الْغَفْلَهِ وَ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهْوَهِ وَ عَقْلَهُ عَنِ الْجَهْلِ، فَقَدْ دَخَلَ فى دیوانِ الْمُتَنَبِّهینَ، ثُمَّ مَنْ رَعى عَمَلَهُ عَنِ الْهَوى، وَ دینَهُ عَنِ البِدْعَهِ، وَ مالَهُ عَنِ الْحَرامِ فَهُوَ مِنْ جُمْلَهِ الصّالِحینَ» کسى که مراقب قلبش در برابر غفلت، و نفسش در برابر شهوت، و عقلش در مقابل جهل باشد، نام او در دفتر متنبهین نوشته می شود ، پس اگر عملش را از هوی و هوس به دور بدارد و دینش را از بدعت دور نماید و مالش را از آمیخته شدن با حرام حفظ کند او از جمله صالحین قرار می گیرد . https://eitaa.com/sheikhrezaarabkashmari
جا دارد هر شب مراقبه کنیم خودمان را بسنجیم، پیشرفت یا پسرفت خودمان را متوجه بشویم.
2) دیگران را از خودمان پایین تر ندانیم دیگران را قضاوت نکنیم، که خودمان گرفتار خواهیم شد دیگران را سرزنش به گناهشان نکنیم. مَنْ عَیرَ مُؤْمِناً بِذَنْبٍ لَمْ یمُتْ حَتَّی یرْکبَهُ» .وسائل الشیعه «کسی که مؤمنی را به گناهی سرزنش کند، نمیرد تا آن گناه را انجام دهد.
3) برای هر کاری، کوچک یا بزرگ عاقبتش را بسنجیم این سنجش باید عاقلانه باشد نه احساسی این سنجش باید با مشورت با عقلا باشد نه کسانی که گرفتار احساسات هستند
یاد مرگ برای هر هدایت هر انسانی از اوجب واجبات است، خیلی یاد مرگ کنیم برویم این قبرستان ها، قبرها را نگاه کنیم، یک لشکر آدم آن زیر خاک است، بعضی از اینها این ها همان هایی هستند که برای رسیدن به دنیا عمر خودشان را تلف کردند و از آخرت غفلت کردند. امام علي عليه السلام :اَعْقَلُ النّاسِ اَنْظَرُهُمْ فِى الْعَواقِبِ.[شرح غررالحكم ، ج 2، ص 484.] عاقل ترين مردم كسى است كه بيشتر در عاقبت كارهايش بينديشد.
4) پرهیز از ایمان های منطقه ای و فصلی و سطحی ایمان بدون پشتوانه دانستنی ها را ایمان خطرناک می دانیم
بسم الله الرحمن الرحیم آنقدر اسلام ندیده ام که ادعای فهم اسلامم بشود اما چیزی که تا به حال دستگیرم شده است این است که.... اهل بیت برای انجام کارهایشان در سخت ترین شرایط بیشترین و بهترین تلاش را داشتند با وضعیت خودمان قیاس نمی کنم که بی ادبی به اهل بیت نباشد. متاسفانه وقتی با بعضی انسان های متقی صحبت می کنی حرف هایی می شنوی که تو را به تعجب وا می دارد تقوایشان بیش از این که لبخندی روی لبانت بیاورد، یأسی در دلت می اندازد که آثار ناامیدیش در چهره ات پدیدار می شود اسلام متقی های مسئولیت ناپذیر از اینکه در میانه میدان باشند و کاری بر عهده بگیرند فراری هستند و هر کاری را دور از شأنشان می دانند، اما همیشه ناراحتند و غُر می زنند، همه عالم را هم مقصر می دانند و یکی یکی آدم ها را به خدا می سپارند اما خودشان معصوم هستند با مذهبی هایی رو به رو هستیم که با افتخار از پذیرش مسئولیت شانه خالی می کنند و وقتی اسم مسئولی می آید نوع برخوردشان و کلماتی که به کار می برند و شکل صورتی که می سازند طوری است که انسان با یک فاسقِ فاجرِ مفسد فی الارض دارد برادر من شما خودت کجای کار ایستاده ای شما به غیر از تدبیر منزل چه کرده ای؟ نمی شود که تو دنبال زندگیت باشی و همه عالم نوکر جنابتان باشند. با طلبه هایی روبه رو هستیم که حتی همان وظیفه طلبگیشان را که حداقل پوشیدن لباس طلبگی است در جامعه رعایت نمی کنند، نه کار فرهنگی می پذیرند و نه تربیت عده ای را عهده دار می شوند، خبری از منبر و روضه هم که از اول نبوده برایشان..... اما ناراحتند. از دوستان طلبه ام به خدمت استاد مشترکمان رسیده و اعتقادی را که در دل داشته به زبان آورده... که من نمی خواهم در هیچ دستگاهی کار کنم، می خواهم در همه جا باشم و به همه خدمت کنم و زبانم در انتقاد باز باشد و از این جملات.... استادمان فرموده که این نشانه ی این است که می خواهی از مسئولیت شانه خالی کنی کمی دور و برمان را نگاه کنیم محراب مساجدمان دیگر کم کم دارد می افتد به دست مکلاها، مقصر هم طلبه هایی هستند که در عین جوانی زیر بار مسئولیت مسجد نمی روند تربیت مردم افتاده به دست آنها که تربیتشان از قرآن و حدیث نبوده سیاست مردم افتاده به دست آنها که سیاستشان شبیه سیاست اسلامی نیست حتی طب را هم زنانی می آیند و علمش را بلند می کنند که از پوشاندن موهایشان اِبا دارند و کسر شان می دانند هیئت های زنجیر زنی زنان مکشفه هم در فضای مجازی دیده می شود و این است نتیجه رُهبانیت در اسلام، رهبانیتی که اسلام قبولش ندارد اما به خورد ما دادند. مسلمان در جامعه قوی است، قوی کار می کند. عده ای می گویند بروید در خانه هایتان بنشینید تا امام زمان ظهور کند.... اگر می خواست با خانه نشینی ظهوری اتفاق بیفتد همان زمان شده بود آن کارها خدایا، من که خجالت می کشم نام خودم را شیعه بگذارم، اما از اینکه مُحب حداقلی بودیم برای اهل بیت ما را ببخش.
بسم الله الرحمن الرحیم شرح یک ساعت..... قبل از ورود به مجلس باید شوخی ها را همان دم در جایی کنار جا کفشی کنار می گذاشتی و داخل مجلس نمی آوردی. فضای نمازخانه مدرسه سنگین تر از هر زمانی بود، تا آنجا که حتی تُن صدایمان هم از خودش نشاطی نشان نمی داد. چهره استاد خودش از روضه ای خبر می داد که قرار بود جانمان را به لبمان برساند. جمعمان به تعدادی رسید که مجلس سر و شکلی گرفته بود، استاد بلند شدند و ما هم به احترامشان ایستادیم.... وقتی به منبر رسیدند، عبایشان را در آوردند و روی منبر گذاشتند، قبا را هم در آوردند و روی منبر گذاشتند، عمامه را هم گذاشتند روی آن لباس ها و فقط دشداشه ای سیاه به تنشان ماند، رو کردند به ما گفتند عمامه ها را کنار بگذارید، نیمی از جمع معمم بودیم، همه عمامه ها را در آوردیم، دو سه دکمه هم از دشداشه ها باز کردیم تا به خودمان یادآوری کنیم ما عزاداریم هنوز روضه را شروع نکرده بودند صدای هق هق بعضی بلند شد. از شرمندگی ها گفتند و از اینکه اگر نبود کرامت امام حسین اصلا امثال ما را راهمان نمی دادند برای نوکری همین جمله ها گریه همه را در آورده بود. از آنجایی که استادمان سوریه رفته بودند و در جنگ با داعش رفقای زیادی را از دست داده بودند و بهتر است بگویم شهید دیده بودند وقتی می خواستند از وقایع عاشورا چیزی بگویند اول از شهدا می گفتند و از آنچه که با چشمانشان دیده اند از آن جوانهایی که علی اکبر وار فدای مکتب امام حسین شدند و از آن همه مظلومیت از اینکه برای بی ادبی به بدن ها گاهی اوقات تانک ها را روی بدن شهدا می بردند و دل بچه شیعه ها را خون می کردند از اینکه چطور باید دنبال تکه های بدن رفقایشان می گشتند و اینها خودش خط ربطش را به کربلا پیدا می کرد و دادها را در می آورد، گریه های اینگونه همان سالی یکبار خوب است، همان عاشورا به عاشورا اصلا بدن ما کشش این همه گریه را ندارد قلبمان هم از این فضای سنگین اذیت می شود فقط خدا می داند که امام سجاد از دیدن این مصیبت ها چه کشیدند. روضه ها گاهی آنقدر بالا می رفت که مداح به دادمان می رسید و به خواندن چند خط شعر روضه آراممان می کرد، و باز دوباره شرحی دیگر از گوشه ای از کربلا ..... در آن جلسه یاد چندسال قبل تر افتادم، یاد آن ایام که از شهادت یاد میکردیم و حداقل به آن فکر می کردیم، چند سالی شده دیگر حتی شوخیش هم به زبانمان نمی آید دنیای بی ارزش را خیلی جدی گرفتیم. این همه فاصله از شهدا شرمنده ام می کرد، نه از شهدا، نه..... از خودم شرمنده می شدم، که قرار ما این نبود. علیه السلام https://eitaa.com/sheikhrezaarabkashmari