eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
512 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
739 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴نامیرا (قسمت اول) غبار غم، از سر و روی مدینه می‌بارید. رحلت رحمة للعالمین در باور قاطبه مسلمین نمی‌گنجید. آنکه تار عنکبوتی و آشیانه کبوتری جان‌پناهش شده بود، چگونه در پناه خدا جان داده بود؟! وقتی عیسی روح الله، زنده و پاینده تا کنگره آسمان چهارم عروج کرده، چگونه خواجه معراج، محمّد حبیب الله (ص) بدرود حیات گفته؟! پیامبرِ مزّمّل، رختِ کالبد را از قامت روح درآورده و جسم بی‌جانش در پیشگاه همگان بود، اما مکتب‌نشناسان، اسلام را به حیات پیامبر وابسته می‌دیدند، نه به صراط او. کوته‌نظران را کجا این بصیرت بود که از شخص محمد (ص) به شخصیت طریقت برسند؟! چه می‌فهمیدند که شناسنامه اسلام منقضی نمی‌شود؟! فرشته وحی بیست سال پیش از فرشته مرگ این روزها را دیده و نشانه‌گذاری کرده بود. حافظه‌ی تاریخی بیش از محفوظات قرآنی به کار مسلمین می‌آمد، اما انگار شیطان گرد نسیان بر حوادث دوران پاشیده بود و جز مؤمنان کسی آن روز را به خاطر نمی‌آورد. همان روز که صدای چکاچاک شمشیرها با ناله‌ی زخمی‌ها درآمیخته و در دامنه اُحد می‌پیچید و چیزی نمانده بود تا به غفلت مسلمین، طومار اسلام در هم پیچیده شود. دندان و لب پیامبر (ص)، شکست و شکافت و کمر لشکر مدینه از هم گسست. شایعه قتل رهبر امت، تیر خلاصی بود که از حلقوم جنود شیطان بیرون آمد و بر قلب سست‌عنصران نشست... ✍زهرا محسنی‌فر https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
نامیرا (قسمت دوم) پایان محمد (ص)، پایان اسلام نبود، اما ابوسفیان‌ها چون سراب به آن دل بستند و مسلمان‌نماها از هول آن گریختند. کلام وحی، چون شلاق بر تن تنگه‌گریزان نشست: «و محمد (ص) جز فرستاده‏‌اى نیست كه پيش از او [هم] پيامبرانى [آمده و] رفته‌اند. آيا اگر او بميرد يا كشته شود، از عقيده خود برمى‏‌گرديد؟» شایعه جعلی شهادت و خبر قطعی رحلت به فاصله دو دهه در مدینه پیچید، اما برخی در آزمون انکار اولی و باور دومی مردود شدند. اگر یادواره آیات اُحد نبود، عده‌ای خلود نبی را در دنیا، لازمه‌ی خاتمیت رسالت و امتداد شریعت می‌دانستند. وقتی به جبر آیات و مشاهده بینات بر وفات پیمبر اتفاق نظر شد، اختلاف نظرها تازه شروع شد. دیدگان پرتردید امّت ذوقبلتین، در تشخیص سره و ناسره دودو می‌زد و دل‌های هرزه‌گرد در تمییز حق و باطل، دَوَران می‌کرد. سوره توحید، در پس «تبّت یدا» آمده بود تا بولهب‌ها و حمّالة الحطب‌ها جای خود را به ابن‌ابیطالب‌ها و خیرالنّساها بدهند، اما موریانه‌‌ی تفرقه، شروع به جویدن حبل الله کرد و مسلمین را دوباره به لبه گودال آتش کشاند. هر چه بود، جهان چرخید و قرن‌ها گذشت و دفتر روزگار ورق خورد تا اسلام به عصر مقاومت رسید. سیّدی از سلاله‌ی نبوی، از دل تاریخ سر برآورد تا در میانه جنگ حق و باطل، پرچم مقاومت را بلند کند و نهضت خمینی (ره) و شعاع ولایت خامنه‌ای را امتداد دهد. سیّد المقاومه، وارث ملاحت مصطفوی و بلاغت علوی و درایت حسنی و شجاعت حسینی بود. کوهی بود که به برکت تفکر مقاومت، هیچگاه پشت باریکه‌‌ی غزه را خالی نکرد، تا در شمار تنگه‌گریزان نباشد. سید حسن، سنگری بود که با بمب سنگرشکن به مصافش آمدند.  امروز عزت و اقتدار از سر و روی لبنان می‌بارد. آمیزه‌ای از شور و حرکت و بهت و ماتم در خیابان‌های بیروت دیده می‌شود. شهادت نصرالله، در باور قاطبه‌ی مردم نمی‌گنجد. آنکه هیمنه و  هیبت صهیون را چون تار عنکبوتی سست و بی‌بنیاد کرد، چگونه ممکن بود در جان‌پناهی عمیق جان بدهد؟! شهادت، تقدیر حتمی او بود اما سنگینی سوگ، گاهی بدیهیات را از دایره باورپذیری خارج می‌کند. کودک‌کشان، حزب الله را به حیات نصرالله وابسته می‌دیدند، نه به صراط او، غافل از آنکه بصیرت امت از شخص سید حسن به شخصیت مقاومت رسیده است. کودکانی که در خرابه‌های غزه قرآن می‌خوانند، محفوظات آیات الهی را ضمیمه‌ی حافظه‌ی تاریخی می‌کنند. تشییع میلیونی نصرالله نشان می‌دهد که شیطان بزرگ را یارای آن نیست که گرد نسیان را بر حادثه بزرگ دوران بپاشد. مظلومان عالم هرگز آن روز تاریخی را از خاطر نمی‌برند. نصرالله، شناسنامه لبنان است و سرزمین مقاومت از او شخصیت گرفته. محبوبیتش مرزهای قومیت و مذهب و ملیت را درنوردیده و سیدالمقاومه بر تارک تاریخ لبنان نشسته. امضای شرافتش پای عهدنامه شهادتش می‌درخشد. قهرمان ملی مردمان نجیب خطه‌ی عالمان بزرگ جبل عامل است. بگذار بوق‌های شایعه از حلقوم رسانه‌های شیطان بیرون بیایند؛ تنها احمق‌ها پایان نصرالله را پایان حزب الله می‌دانند. و این حماقت تاریخی اهل باطل است که سران اهل حق را حذف فیزیکی می‌‌کند. خیابان‌های بیروت شاهدند که سنگ، آینه را هزار آینه کرده و ققنوس از خاکستر خویش تکثیر شده. مرد و زن، کوچک و بزرگ و مسلمان و مسیحی به لبه‌ی گودال شهادت می‌روند تا به عروة الوثقای مقاومت چنگ بزنند. دیدگان مصمم امت، به قبله‌ی اول دوخته شده و اتفاق نظرها بر مسأله‌ی فلسطین تازه شروع شده. بلی این بلوغ نهضت رسول الله (ص) است که پیروان آخرالزمانی مکتب اسلام رقم زده‌اند. استیلا، از آنِ حزب‌الله است و نصرالله، همین نزدیکی‌هاست... ✍ زهرا محسنی‌فر 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
44.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به این مصاحبه خوب نگاه کنید 🔴 به حیرت و تردید این مرد در انتخاب واژگان دقت کنید. هنوز نمی‌تواند لفظ شهادت را برای آقای دبیر کل برگزیند. 🔴 انگار تمام کائنات جلوی زبانش را می‌گیرند که چه می‌گویی؟! مگر می‌شود؟! بعد انگار دستی از ملکوت او را در آغوش می‌کشد، دستی که انگار از خود خود کربلای سال ۶۱ هجری آمده باشد و مفهوم شهادت را به جان این مرد تزریق کند، آخر صحبت، دیگر خودش نیست، زبان آقای دبیرکل است که در کام این مرد می‌چرخد. 🔴 شهادت دقیقا اینچنین مفهومی‌ است؛ تو خود رفته باشی و تمام کائنات به بودنت گواهی دهند... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
روز وداع فرمان رسید: آید و فرمان‌دهی کند در ملک لایزال شهیدان، شهی کند حق خواست تا اهالی باغ بهشت را مبهوت آن فصاحت و قد سهی کند خواهد فلک که روز وداعش برهنه‌پا در گریه با سپاه ملک همرهی کند ترسم که در قیامت تشییع قامتش شمس‌الضحی چو ضاحیه قالب تهی کند آتش زنم به خامه‌ی گریان خویش اگر در وصف سربلندی او کوتهی کند تابوت او به دیده نشانم که پیکرش جانم عجین به نافه‌ی حزب‌اللهی کند شیر عرب به بیشه‌ی شیران حق شتافت گیرم دو روز شیخ دغل، روبهی کند گیرم دو روز حاکم خون‌خوار خودفروش می در حرم‌سرا خورد و فربهی کند او رفت سوی لایتناهی که راه را با خون خود به قدس و حرم منتهی کند اسطوره ساخت قاتلش از او به دست خود بگذار با تمام توان ابلهی کند! اسفند ۱۴۰۳ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
نماز لیله الدفن برای سیدهاشم صفی‌الدین رو فراموش نکنیم سیدهاشم فرزند سیدرضا