🌹بهنام میرفت شناسایی. گاهی گیر عراقیها میافتاد.
🌹چند بار گفته بود: «دنبال مامانم میگردم، گمش کردم.» عراقیها فکر نمیکردند بچه 13 ساله برود شناسایی؛ رهایش میکردند😉
🌹یک اسلحه🔫 به غنیمت گرفته بود؛ با همان اسلحه 7 عراقی 😳را اسیر کرده بود.
خمپارهها امان شهر را بریده بودند
🌹اوضاع خیلی سخت شده بود؛
🌹 ناگهان بچهها متوجه شدند که بهنام گوشهای افتاده است😔 و از سر و سینهاش خون میجوشید
🌹پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود. چند روز قبل از سقوط خرمشهر، در 28 مهر 1359 پر کشید.😢
♥️شهید بهنام محمدی♥️
#ایثار_شهادت
🌹❤️🌹❤️🌹❤️