پرسش :
در کتاب تحف العقول از امام رضا(ع) نقل شده که «کسی نباید دست کسی را ببوسد زیرا این کار نمازگزاردن بر او (و نوعی پرستشِ غیرخدا و شرک) است». (تحف العقول، چاپ قم، ص450)
آیا این حدیث از نظر سند دارای اعتبار است؟ آیا بوسیدن دست والدین ، معلمان و علما حرام است؟
پاسخ:
بوسیدن دست والدین و معلمان و دانشمندان و علما ، یکی از امور رایج در میان مسلمانان و ایرانیان است اما بوسیدن دست صاحبان قدرت و افراد مال اندوز که به معنای تایید ظلم یا تمجید دنیاپرستی است بی تردید کاری ناشایست است.
روایتی که از امام رضا(ع) نقل می شود از نظر سند ، ضعیف است یعنی سند محکمی نداریم که آن حضرت واقعا چنین فرموده باشند. ضمنا این روایت از نظر محتوایی نیز قابل استناد نیست زیرا:
نخست: روایتی که از در کتاب تحف العقول از امام رضا(ع) نقل شده است «مُرسَل» یعنی «فاقد سند متصل» است بنابراین نمی توان با استناد به آن «حرام بودنِ دستبوسی» را استنباط کرد.
دوم: محتوای این روایت با روایات متعدد دیگری که دستبوسی را در برخی از موارد روا دانسته اند تعارض دارد. مثلا روایاتی که درباره بوسیدن دست رسول الله(ص) و اهل بیت(ع) وجود دارد و کلینی(ره) برخی از این احادیث را در کتاب «الکافی» در باب «التقبیل» و ابواسماعیل بخاری در کتاب «الادب المفرد» باب «تقبیل الید» گردآوری کرده اند.
به عنوان نمونه در حدیثی با سند صحیح از امام صادق(ع) نقل شده است که «لَا يُقَبَّلُ رَأْسُ أَحَدٍ وَ لَا يَدُهُ إِلَّا يَدُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْ مَنْ أُرِيدَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص » یعنی « {سزاوار است} دست یا سر کسی را نبوسند مگر پیامبر خدا یا کسی که دست و سرش را به نیتِ {تکریمِ } پیامبر (ص) می بوسند»(الکافی، چاپ اسلامیه، ج2، ص185).
سوم: در کتب تاریخ و ادبیات نقل شده است که برخی از مردم دست پیامبر(ص) را می بوسیدند و آن حضرت مانع نمی شدند.(المغازی، واقدی، ج2، صص:592-593 و العقد الفريد ، ابن عبد ربه ، ج2، ص281 )
همچنین نقل شده است که فاطمه(س) در هنگام استقبال از پیامبر(ص) ، از جای بر می خاستند و دست آن حضرت را می بوسیدند(بشارة المصطفى لشيعة المرتضى ، چاپ نجف، ج2، ص: 253)
چهارم: اگر دستبوسیِ بندگان خدا همانند «پرستشِ بندگان خدا» و «نوعی شرک» باشد ، چگونه ممکن است چنین شرکی درباره پیامبر(ص) و ائمه(ع) جایز باشد؟! به بیان دیگر اگر بوسیدنِ دست مانند سجده کردن و پرستش باشد بوسیدن دست همه بندگان - حتی پیامبران و امامان- حرام خواهد بود زیرا «شرک» و «پرستش غیرخدا» استثنا بر نمی دارد.
پنجم: اینکه در روایت داریم که «روا نیست دست یا سر کسی بوسیده شود مگر آنکه نیت انسان از این کار ، احترام به رسول الله(ص) باشد» ، لزوما به معنای «حرام دانستنِ بوسیدنِ دست دیگران» نیست بلکه می خواهد «سنت اسلامی» را مورد تاکید قرار دهد. در واقع سنت اسلامی اینست که مومنان فقط دست « کسانی که از نسل پیامبر (ص) یا دارای بخشی از علم و فضایل آن حضرت هستند» را ببوسند. یعنی قاعدتا بوسیدن دست دیگران باید مکروه باشد و می دانیم که «مکروه» با «حرام» فرق دارد.
ششم: دست بوسی ، تنها در صورتی حرام است که به معنای «سجده» و «پرستش» باشد یا «تمجید از طاغوت ها و نمادهای زر و زور و ظلم» به شمار آید یا «مفسده دیگری» داشته باشد. در موارد دیگر ، دلیلی برای حرام نامیدن آن نداریم و حداکثر اینست که در برخی از موارد مکروه باشد.
هفتم: با توجه به مقام والای علم و عمل صالح در اسلام و با توجه به تأکید اسلام بر حق شناسی و سپاسگزاری نسبت به کسانی که بر گردن ما حقوقی دارند، شاید بتوان گفت بوسیدن دست برخی از افراد همانند والدین ، معلمان ، علما و دانشمندان - اگر به نیت احترام و تکریمِ آنان باشد کاری پسندیده است. البته بوسیدن دست فرعون ها و قارون ها که نمادهای طاغوت و زر و زور هستند نارواست.
#دستبوسی #بوسیدن #بوسه
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
رد طب اسلامی ،استاد مددی.pdf
540.1K
ارزیابی سندیت احادیث پزشکی، طب الائمه و رساله ذهبیه(طب منسوب به امام رضا ع) مقاله دکتر افشین احمدپور(متخصص قلب و عروق) درباره دیدگاههای آیت الله سید احمد مددی درباره طب روایی و ارزیابی نظرات ایشان درباره مقایسه طب سنتی و پزشکی مدرن ارزیابی سندیت روایات پزشکی، طب الائمه و رساله ذهبیه(طب منسوب به امام رضا ع) مقاله دکتر افشین احمدپور(متخصص قلب و عروق) درباره دیدگاههای آیت الله سید احمد مددی درباره طب روایی و ارزیابی نظرات ایشان درباره مقایسه طب سنتی و پزشکی مدرن
#طب_الائمه #طب_الرضا #طب_اسلامی
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
حق زن بر شوهر
در «رسالة الحقوق» منسوب به امام سجاد (علیه السلام) درباره حق زن بر شوهر آمده است:
" أَمَّا حَقُّ الزَّوْجَةِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَهَا لَكَ سَكَناً وَ أُنْساً فَتَعْلَمَ أَنَّ ذَلِكَ نِعْمَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكَ فَتُكْرِمَهَا وَ تَرْفُقَ بِهَا وَ إِنْ كَانَ حَقُّكَ عَلَيْهَا أَوْجَبَ فَإِنَّ لَهَا عَلَيْكَ أَنْ تَرْحَمَهَا لِأَنَّهَا أَسِيرُكَ وَ تُطْعِمَهَا وَ تَكْسُوَهَا وَ إِذَا جَهِلَتْ عَفَوْتَ عَنْهَا "
ترجمه:
"اما حق زنِ {تو} اینست که بدانی که خدای عز و جل، او را مایه آرامش و اُنس قرار داده و اینکه زنِ {تو} نعمتی از سوی خدای عز و جل است و باید به او احترام کنی و با او مدارا کنی {یعنی سختگیر نباشی} و با اینکه حق تو بر او لازمتر است ولی او حق دارد که تو به او رحم کنی زیرا زنِ تو، مانندِ اسیرِ تو {در زندگی} است و باید خوراک و پوشاکش را تأمین کنی و اگر مرتکب جهالتی شد {مثلا از روی خشم و شتابزدگی سخنان نامناسب یا رفتار عجولانه و توهین آمیزی از او سر زد} باید او را عفو کنی"
منبع: شیخ صدوق، من لا يحضره الفقيه(چاپ انتشارات اسلامی قم - 1413ق)، ج2، ص: 621
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ:👇
https://chat.whatsapp.com/GfZf94HCmww2MjL26GUfF9
یک کتاب خوب درباره زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
برگزیده «منتهی الآمال»
تألیف: مرحوم شیخ عباس قمی
تلخیص و بازنویسی: آیت الله رضا استادی
ناشر: نشر مصطفی - قم - چاپ اول: 1380
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ:👇
https://chat.whatsapp.com/GfZf94HCmww2MjL26GUfF9
معرفی یک مقتل معتبر
ترجمه وَقعَةُ الطَّفّ: بازسازی مقتل الحسین (ع) ابو مخنف
نویسنده: ابومخنف (متوفای 157 هجری)
جمعآوری و بازسازی متن از لا به لای منابع قدیمی: استاد محمدهادی یوسفی غروی
ترجمه: محمدصادق روحانی
ناشر: کتاب طه - سال 1397
توضیح:
این مقتل، «کهن ترین روایت مکتوب از واقعه کربلا» به شمار میآید. این کتاب را فردی به نام «ابومخنف»(متوفای 157 هجری) که تقریباً 30 سال بعد از عاشورا متولد شده نوشته است. او خودش شاهد حادثه عاشورا نبوده ولی مثلاً پدر، عموها و پدربزرگهایش در زمان عاشورا بوده اند.
قاعدتاً ابومخنف برای تألیف این مقتل، با پیرمردها و قدیمیهایی که اطلاعاتی درباره عاشورا داشتند گفتگو کرده و گزیدهای از اظهارات آنها را در قالب یک کتابچه تنظیم کرده است. حدود 150 سال پس از وفاتِ این نویسنده، طبری و سایر نویسندگان کتب تاریخی و حدیثی از این کتابچه استفاده و نقل می کنند. امروزه متن اصلی کتاب ابی مخنف از دست رفته ولی بخش اعظم مطالبِ آن که به وسیله طبری و سایر نویسندگانِ دوره های بعدی در کتابها نقل شده موجود است و اثر مورد بحث، بازسازی و جمع اوریِ بقایای همان کتابچه در کتابهای بعدی است.
البته مطالبِ ابومخنف 100 درصد صحت ندارد ولی میشه گفت 95 درصدش معتبر هست.
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ:👇
https://chat.whatsapp.com/GfZf94HCmww2MjL26GUfF9
🛑شراب خواری #معاویه
🔴 عبد الله بن بريدة قال : دخلت أنا وأبي على معاوية فأجلسنا على الفرش ثم أتينا بالطعام فأكلنا ثم أتينا 👈بالشراب فشرب معاوية 👉ثم ناول أبي ثم قال ما شربته منذ حرمه رسول الله صلى الله عليه و سلم
عبدالله بن بریده می گوید : من و پدرم بر معاویه وارد شدیم . او ما را بر فرشهایی نشاند .و برای ما غذا آورد و ما از آن تناول کردیم . بعد از آن برای ما شراب آورد و 👈معاویه از آن نوشید👉 و سپس به پدرم تعارف کرد . سپس معاویه گفت : از زمانی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نوشیدن شراب را تحریم کرد ، من شراب ننوشیده ام ...
✅محقق کتاب ، شعیب الارنووط در مورد سند این روایت می گوید : اسناده قوی !
📚مسند احمد بن حنبل – تتمه مسند الانصار – ج 5 ص۳۴۷
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ:👇
https://chat.whatsapp.com/GfZf94HCmww2MjL26GUfF9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حدیثی درباره معاویه به روایت شیخ علی جمعه(مفتی سابق مصر) عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ:👇
https://chat.whatsapp.com/GfZf94HCmww2MjL26GUfF9
پرسش:
از نظر احادیث معتبر آیا برای زمان آمیزش کردن محدودیتی وجود دارد؟
پاسخ:
آمیزشی که برای بچه خواستن نباشد محدودیتی ندارد گرچه در حدیثی نسبتا معتبر آمده که بهتر است ما بین الطلوعین (بین اذان صبح تا طلوع خورشید) و نیز از هنگام غروب خورشید تا هنگام ناپدید شدن شفق (حدود یکساعت بعد از غروب خورشید) آمیزش نشود (شاید بخاطر اینکه در این زمان باید به نماز و دعا و ذکر مشغول باشیم).
همچنین در همان حدیث آمده که پیامبر(ص) در شبی که خسوف و کسوف می شد آمیزش نمی کرد از این رو شایسته است مومنان نیز چنین باشند یعنی در شب یا روزی که در آن خسوف یا کسوف یا زلزله یا بلایی آمده و نماز آیات واجب شده از آمیزش بپرهیزند(شاید بخاطر اینکه وقتی این حوادث ترسناک رخ می دهد باید در حالت هراس از عذاب الهی باشیم و عظمت خدا را یاد کنیم).
اما اگر بخواهند برای بچه دار شدن اقدام کنند بهتر است موارد زیر را نیز احتیاط کنند:
در شب اول و شب وسط (شب چهاردهم) و شب آخر ماه قمری برای بچه دار شدن اقدام نکنند زیرا در برخی از روایات آمده که ممکن است فرزندی که متولد می شود دچار آسیب هایی شود.
البته روایتی نیز داریم که شب اول ماه رمضان را استثنا کرده یعنی گفته است که آمیزش در شب اول ماه رمضان نه تنها مکروه نیست بلکه مستحب است.
همچنین توصیه شده مردی که از سفر بازگشته و هنگام نیمه شب وارد خانه شده است تا هنگام صبح از آمیزش خودداری کند(شاید بخاطر اینکه دچار خستگی سفر است و این در نطفه او اثر منفی دارد یا اینکه ممکن است خانم غافلگیر شده و از نظر نظافت و آراستگی آمادگی کامل ندارد)
آنچه تا اینجا گفتیم بر پایه احادیثی بود که در کتاب کافی کلینی که از قدیمی ترین کتب حدیث شیعه است آمده اما سایر روایاتی که در کتابهای فارسی یا فضای مجازی درباره کراهت آمیزش در اوقات دیگر بیان می شود غالبا از اعتبار کمتری برخوردارند یا از نظر سند و متن دچار اشکالات جدی هستند و صرفا به سردرگمی افراد می انجامند.
حتی در موارد بالا که آمیزش توصیه نشده بود اگر شوهر مایل به آمیزش باشد ، خانم نباید امتناع نماید بلکه باید با نام خدا و توکل بر او ، از دعا و صلوات بر محمد و آل محمد (ص) کمک بگیرد و خاطرش آسوده باشد که اگر خداوند فرزندی به آنها بدهد از هر آسیبی در امان خواهد بود.
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
قدیمیترین نسخه زیارت شریف عاشورا:
گرچه هر دو نسخه زیارت عاشورا حاوی لعن ظالمان هستند اما نسخه قدیمیتر که در "کامل الزیارات" تألیف ابن قولویه قمی(ره) آمده و مرحوم علامه امینی (ره) بانیِ نشر آن شدند، تفاوتهای ظریفی با متنی که در مفاتیح الجنان آمده، دارد.
تفاوت اصلی نسخه قدیمیتر با نسخه رایج زیارت عاشورا در برخی از عبارات لعن است.
عبارات لعن در نسخه رایج زیارت عاشورا به صورت زیر است :
" اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِيَ ثُمَّ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ اللَّهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِي سُفْيَانَ وَ آلَ زِيَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة... "
اما در نسخه ای که در قدیمیترین منبع این زیارت یعنی کاملالزیارات آمده لعنها به صورت زیر است:
" اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ آلَ نَبِيِّكَ بِاللَّعْنِ ثُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ اللَّهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ وَ أَبَاهُ وَ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ وَ بَنِي أُمَيَّةَ قَاطِبَةً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة "
ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص179
گفتنی است علامه مجلسی (ره) هر دو نسخه بالا را در بحارالانوار آورده است.
درباره ارجحیت نسخه قديميتر زيارت عاشورا بر نسخه رایج ، يك مقاله مستند و علمی در مجله کتاب قیم یزد نشر شده كه لينك دانلودش در مطلب زير یافت می شود:
http://masalnews.ir/4956/%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D9%85%D8%AA%D9%86-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D9%88-%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85%DB%8C-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%A7-%D9%85/
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
هشدار ائمه (ع) درباره روایات غلوآمیز و جعلی
از ابن ابی عمیر - که از اصحاب معتبر اهل بیت علیهم السلام است - نقل شده که یکی از راویان شیعه به او گفته بود:
به امام صادق (ع) عرض کردم که ابوهارون مکفوف(از افراطیهای شیعه نما) مدعی است که شما به او فرموده اید که « اگر (خداوندِ) قدیم (و ازلی) را می خواهی دست یافتنی نیست ولی اگر می خواهی بدانی چه کسی آفرینش و روزی دادن را انجام می دهد بدان که او محمد بن علی(امام باقر ع) است»
امام صادق (ع) در پاسخ به من فرمود:
« كذب عليَّ عليه لعنة الله و الله ما مِن خالقٍ إلا الله وحده لا شريكَ له. حق ٌّعلى اللهِ أن يُذيقنا الموتَ و الذي لا يَهلك هو اللهُ خالقُ الخلقِ بارئُ البريةِ »
ترجمه:
« او (ابوهارون مکفوف) بر من دروغ بسته است! لعنت خدا بر او باد! به خدا سوگند خالقی جز الله یکتا وجود ندارد که کسی شریک او نیست. بر خداست که مرگ را به ما بچشاند (یعنی مرگ ما دست خداست) و آنکس که هلاک نمی شود الله است که آفریننده مخلوقات و خالق مردمان است»
منبع:
📚 رجال الكشي ص : 223
توضیح :
روایت بالا نشان می دهد برخی از راویانِ غالی (افراطیهای منحرف) به جعل و نشر احادیث اغراق آمیز خو کرده بودند و عقاید باطل و دروغین خود را به ائمه(ع) نسبت می دادند تا جایی که اهل بیت (ع) آنان را لعن فرمودند. به این گروهها غُلاة (جمع غالی) می گویند.
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
موضوع «تظاهر به لعن با ذکر نام مقدسات اهل سنت»
بعضی می گویند: حضرت زهرا س در ماجرای هجوم حزب غاصب خلافت به خانه آن حضرت ، آنها را علنی و با ذکر نام لعن فرمودند پس تظاهر به لعن با ذکر نام نوعی اقتدا به سیره ایشان است!!
در جواب باید گفت: شرایط رویارویی با شرایط آتش بس فرق دارد. در آن زمان عده ای آتش برای سوزاندن خانه حضرت آورده بودند و شرایط رویارویی بود و طبیعی بود حضرت هم آنها را لعن کند و افکار عمومی هم به ایشان حق می داد که واکنش متناسب نشان بدهند. اما بعدا امام علی ع که مولا و مقتدای ما هستند با حزب غاصب خلافت آتش بس کردند و این آتش بس تا زمان ما نیز ادامه دارد. در شرایط آتش بس ، اصل بر همزیستی و ادبیات ملایم است.
امام علی ع در شرایط آتش بس ، در نماز جماعت ابوبکر شرکت می کرد. بنابراین شرایط ما با شرایط خاص حضرت زهرا س هنگام حمله به خانه ایشان تفاوت جدی دارد.
البته دو سه روایتی که می گویند باید لعن با ذکر نام کنیم اولا هیچیک از آنها سند صحیح ندارند ثانیا در عصر حاضر مرز محفل خصوصی و عمومی خیلی کمرنگ است و لعن با ذکر نام حتی اگر خصوصی باشد مفسده دارد.
اولا وحدت شیعه و سنی که دنبالش هستیم اصلا به معنای انکار مسایل تاریخی مسلّم مثل غصب خلافت نیست.
ثانیا برائت از ظلم مورد تایید مدافعان وحدت است اما «تظاهر به لعن با ذکر نام مقدسات سنی ها» درست نیست و اهل بیت ع نیز به شیعیان اینطور تعلیم نداده اند.
وحدت یعنی همزیستی و رفتار نیکو و عدم تظاهر به لعن با ذکر نام.
یعنی باید به شیوه زیارتنامه هایی که از معصومین ع رسیده است لعن کنیم یعنی «لعن ظالمان بطور کلی».
البته افرادی مثل شمر و عمر سعد را با ذکر نام نیز لعن می کنیم زیرا از مقدسات اهل سنت نیستند.
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
سوال:
آیا واقعا امام معصوم(ع) فرموده اند: " ما بزرگترها و کوچکترهایمان را به دشنام گفتن و لعن کردنِ آن دو نفر (ابوبکر و عمر) توصیه می کنیم" ؟ آیا این روایت دارای سند و متن معتبری است؟
پاسخ:
ترویج اين عبارت به عنوان حدیث روا نیست زیرا درباره اینکه امام معصوم (علیه السلام) چنین عبارتی را فرموده باشند تردیدهای بسیار جدی وجود دارد :
اولا:
عبارت عربی این جمله اینست: "وَ نَحْنُ مَعَاشِرَ بَنِي هَاشِمٍ نَأْمُرُ كِبَارَنَا وَ صِغَارَنَا بِسَبِّهِمَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْهُمَا"
اما باید توجه کرد که این عبارت صرفا بخشی از یکی از نگارش های ضعیف از یک روایتِ چند سطری درباره گفتگوی کمیت بن زید با امام معصوم (علیه السلام) است و در ویرایش های دیگری که مثلا در کافی کلینی نقل شده این جمله وجود ندارد.
بنابراین روایت مورد بحث دارای چند ویرایش متفاوت است یعنی به چند گونه نقل شده است. یکی از این گونه ها در کافی کلینی و دو گونه در رجال کشی نقل شده و عبارت مورد بحث صرفا در یکی از این ویرایش ها که در رجال محمد بن عمر کشی (قرن 4) با سند شدیدا ضعیف نقل شده است.
ویرایشی که کلینی نقل کرده در کتاب الكافي جلد 8 ، صفحه 102 ، حدیث شماره 75 آمده و دو ویرایش متفاوتی که کشی نقل کرده در رجال الکشی، صفحات 206 و 207(روایت های شماره 261 و 263) قابل دسترسی و مقایسه با یکدیگرند.
ثانیا:
علت ضعیف بودن سند این روایت آنست که دستکم سه تن از واسطه های نقل این عبارت، از سوی رجال شناسان عالیقدر شیعه متهم به ضعف و غلو (انحراف از تشیع از سنخ افراطی گری) شده اند بنابراین سندش به شدت ضعیف است.
یکی از این سه واسطه «محمد بن {الحسن بن} جمهور العمی{القمی}» نام دارد که شیخ طوسی فرموده که «غالی»(افراطیِ منحرف) بوده و نجاشی(رجال شناس طراز اول شیعه) درباره او فرموده: «ضعیف فی الحدیث، فاسد المذهب» (رجال الطوسی، ص364 و رجال النجاشی، ص337)
واسطه دیگری که در زنجیره سند این روایت دچار اتهامات سنگین است «اسحاق بن محمد البصری» نام دارد که شیخ طوسی تصریح کرده که این راوی نیز «متهم به غلو» است(رجال الطوسی، ص384) و نجاشی فرموده که این راوی «معدن التخلیط» است (رجال النجاشی، ص74) یعنی «روایات یا عقاید درست و نادرست را با هم مخلوط می کرده و نشر می داده است».
نفر سوم در زنجیره سند «نصر بن صباح» نام دارد که نه تنها وثاقتش اثبات نشده بلکه کشی و نجاشی تصریح کرده اند که از «غالیان» (شیعه نمایانِ منحرف) بوده است.(رجال الکشی، ص17 و رجال النجاشی، ص428)
البته نفر چهارمی نیز در زنجیره سند حضور دارد که نامش «موسی بن بشار الوشاء» است و درباره وثاقت یا عدم وثاقتش هیچ اطلاعاتی در اختیار نداریم یعنی «وثاقتش نامعلوم است».
طبیعی است اگر چهار حلقه از یک زنجیره پنج حلقه ای غیرقابل اعتماد باشند چنین زنجیری به شدت غیرقابل اتکا خواهد بود. بنابراین سند این عبارت، از نظر علمای رجال شیعه غیرقابل اعتماد ارزیابی می شود.
ثالثا:
شیوه ای که اهل بیت(ع) در دعاها و زیارتنامه های معتبر به ما آموخته اند اینست که به جای «اینکه نام مقدسات اهل سنت را بیاوریم و تظاهر به لعن آنها کنیم» از شیوه زیر پیروی کنیم:
1- لعن ظالمان به صورت کلی
2 - خوشرفتاری با اهل سنت و مدارا با آنان
3- بیان واقعیات تاریخ و مظلومیت اهل بیت (علیهم السلام) به صورت استدلالی، مستند و به دور از فحاشی
اساسا «تظاهر به لعن» با ذکر نام «مقدسات اهل سنت» در هیچ حدیث صحیح الإسنادی توصیه نشده و نباید ادعا کرد که اهل بیت(ع) چنین توصیه ای فرموده اند. شیوه «تظاهر به لعن مقدسات اهل سنت با ذکر نام»، غالبا ناشی از سلیقه شخصی برخی از افراطی های شیعه نما یا کسانی است که احیانا در برخی لحظات ، احساساتشان بر عقلشان غلبه می کند و برای درست کردن ابرو ، چشم را کور می کنند.
به طور کلی باید رفتار شیعیان مصداق آیه شریفه «قولوا للناس حُسنا» (بقره:83) باشد. این آیه، خوشرفتاری با عموم مردم (خواه شیعه یا سنی یا مسیحی و ..) را توصیه فرموده است. طبیعی است اگر کسی به نام تشیع بخواهد «تظاهر به لعن مقدسات اهل سنت» کند ، از این آیه شریفه تخطّی کرده است.
در پایان توجه خواننده محترم را به سخنی که سید رضی در نهج البلاغه از امیرالمؤمنین(صلوات الله علیه) نقل کرده جلب کنیم که فرمود: « اِنّي أكره لكُم أن تكونوا سبّابين » ترجمه: «برای شما ناپسند دارم که دشنامگو باشید»( نهج البلاغه، خطبه 206 از چاپ صبحی صالح)
#لعن #تقیه #برائت #تبری #شیعه
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
داستان کمک کردن امام حسین و امام حسن ع به یکی از نیازمندان.mp3
1.72M
داستانی درباره شیوه کمک کردن امام حسین (ع) و امام حسن (ع) به نیازمندان
5 دقیقه صوت
#امام_حسین (ع) #امام_حسن (ع) #صدقه
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
استفتا از اميرالمؤمنين علیه السلام
کلینی با سند موثق از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود:
"زنی در مدینه بود که نزد او رفت و آمد میشد{یعنی مردان برای فحشاء به خانهاش میرفتند}. خبر به عُمَر (خلیفه دوم) رسید. عمر افرادی را نزد آن زن فرستاد و او را ترساند و دستور داد تا او را بیاورند. زن {که باردار بود}، ترسید و درد زایمانش شروع شد، {در بین راه} به خانهای رفت و نوزاد پسری به دنیا آورد. صدای گریهی نوزاد، بلند شد {یعنی زنده به دنیا آمد} اما اندکی بعد، {چون زودهنگام و نارَس متولد شده بود} فوت کرد.
عُمَر به خاطر ترساندنِ آن زن و مرگ نوزاد، بسیار نگران شد.
برخی از مشاورانش به او گفتند: «ای امیر مؤمنان! شما هیچ تقصیری نداشتهاید و تکلیفی ندارید». برخی نیز گفتند: «مگر چه شده است؟!»{یعنی حادثهی مهمی رخ نداده و نیاز نیست خودتان را ناراحت کنید}.
عمر گفت: از ابوالحسن(علي بن ابیطالب علیه السلام) بپرسید {که تکلیفِ شرعیِ من چیست؟}.
ابوالحسن(علیه السلام) فرمود: «اگر خودتان {طبقِ دانستههای دینیِ ناقصتان} اجتهاد میکردید، به حکم شرعی نمیرسیدید و اگر {صرفاً} بر اساس سلیقهی شخصی، نظر میدادید، {باز هم} به خطا رفته بودید.»
سپس فرمود: «پرداختنِ دیهی پسربچه بر تو لازم است»"
ملاحظات:
1 - اینکه امام صادق(علیه السلام) فرموده باشند: «عُمَر به خاطر ترسیدنِ آن زن و مرگ نوزاد، بسیار نگران شد» به دو گونه قابل تفسیر است: نخست اینکه «خلیفه واقعاً عذاب وجدان گرفت» دوم اینکه «برای آبرو و مشروعیت خود در افکار عمومی دچار نگرانی شد».
2 - علامه مجلسی درباره سند این حدیث می گوید: «مُوَثَّقٌ عَلَی الظاهر» (مرآة العقول، ج24، ص: 209)
3 - عموم فقهای شیعه، بر اساس همین حدیث فتوا دادهاند که در موارد مشابه، دیهی مقتول باید پرداخت شود ولی درباره اینکه آیا دیه باید از جیب حاکم و عاقلهی او داده شود یا از بیتالمال پرداخت گردد، اختلاف نظر دارند.
متن عربی حدیث:
11- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَاصِمِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الْمِيثَمِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
كَانَتِ امْرَأَةٌ بِالْمَدِينَةِ تُؤْتَى فَبَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ فَبَعَثَ إِلَيْهَا فَرَوَّعَهَا وَ أَمَرَ أَنْ يُجَاءَ بِهَا إِلَيْهِ فَفَزِعَتِ الْمَرْأَةُ فَأَخَذَهَا الطَّلْقُ فَانْطَلَقَتْ إِلَى بَعْضِ الدُّورِ فَوَلَدَتْ غُلَاماً فَاسْتَهَلَّ الْغُلَامُ ثُمَّ مَاتَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ مِنْ رَوْعَةِ الْمَرْأَةِ وَ مِنْ مَوْتِ الْغُلَامِ مَا شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ جُلَسَائِهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا عَلَيْكَ مِنْ هَذَا شَيْءٌ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ وَ مَا هَذَا قَالَ سَلُوا أَبَا الْحَسَنِ فَقَالَ لَهُمْ أَبُو الْحَسَنِ ع لَئِنْ كُنْتُمُ اجْتَهَدْتُمْ مَا أَصَبْتُمْ وَ لَئِنْ كُنْتُمْ قُلْتُمْ بِرَأْيِكُمْ لَقَدْ أَخْطَأْتُمْ ثُمَّ قَالَ عَلَيْكَ دِيَةُ الصَّبِيِّ.
برخی از منابع حدیث:
کلینی، الكافي (چاپ الإسلامية)، ج7، ص: 374
شیخ طوسی، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج10، ص: 312
محمدتقی مجلسی، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (چاپ قديم)، ج10، ص: 302
فیض کاشانی، الوافي، ج16، ص: 821 و شیخ حر عاملی، وسائل الشيعة(چاپ مؤسسه ال البیت ع)، ج29، ص: 268
علامه محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج16، ص: 682
همو، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج24، ص: 209 .
#گشت_ارشاد #حقوق_شهروندی #قضاوتهای_امام_علی علیه السلام
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
آیا مطلب زیر صحیح است؟
«علی پس از پیروزی بر قبيله بنی قريظه ۷۰۰ یا ۹۰۰ نفر از مردان قبيله را گردن زد. (منبع: تاريخ طبری)»
پاسخ:
مطلب بالا درست نیست زیرا مقایسه مجموع روایات تاریخی نشان میدهد در ماجرای بنيقريظه فقط حدود 40 نفر از یهودیان جنایتکار کشته شدند اما بعدها در دوره بنیامیه بعضیها با انگیزههای خاصی این آمار را به هفتصد و نهصد نفر تبدیل کردند!
سپس طبری (حدود سیصد سال بعد از حادثه)، همان روایت تحریفشده و اغراقآمیزِ عصر اموی را بدون اینکه نقد کند، در کتاب تاریخش آورد و روایت اصلی و معتبر را از قلم انداخت! در حالی که روایت معتبر در کتاب ابن زنجویه که حدود نیم قرن پیش از طبری میزیست ذکر شده بود (رجوع کنید به کتاب الاموال، ابن زنجویه ص 299، روایت شماره 461)
ضمنا آن چهل نفر که اعدام شدند همگی به دست مولا علی (ع) کشته نشدند بلکه به دست چندین نفر کشته شدند و جرمشان این بود که بارها از پشت به مسلمانها خنجر زده، در مرحله آخر در جنگ احزاب نیز از پشت به قلعه محل استقرار زنان و کودکان حمله کردند ولی موفق نشدند و خودشان گرفتار شدند.
حمله به مسلمانان از پشت سر در قرآن اشاره شده است:
"إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ ..."
"هنگامی که (دشمنان) از بالا و پایینِ شما (جلو و پشتِ شهر مدینه) آمدند ..."(سوره احزاب؛ آیه 10)
ماجرای هجوم یهود به قلعه محل پناه گرفتن زنان و کودکان نیز در کتاب المغازی واقدی که حدود صدسال قبل از تاریخ طبری تالیف شده آمده است(رجوع شود به: المغازى، واقدى؛ ج 2، ص: 462 )
وانگهی اعدام شدگان فقط از بنی قریظه نبودند بلکه شماری از آن چهل نفر، از قبیله بنینضیر بودند که قبلا نیز درگیریهایی داشتند و پیامبر ص با رأفت اسلامی با آنها رفتار کرده بود اما این بار با همدستی شماری از بنیقریظه در حساسترین شرایط جنگ احزاب، از پشت به مسلمانان خنجر زده، به قلعه محل پناه گرفتن زنان و کودکان حمله کرده بودند.
ضمنا حکم اعدام سران بنینضیر و همدستانشان از بنیقریظه را شخص پیامبر (ص) یا امام علی(ع) صادر نکردند بلکه یک قاضی مورد قبول طرفین به نام "سعد بن معاذ" چنین حکمی را داد و پیامبر (ص) آن را عادلانه دانستند.
#بنی_قریظه #یهود #خشونت_در_اسلام
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
⭕️ «نهم ربیع الاول» به عنوان سالروز قتل خلیفه دوم صحت ندارد/ ابن ادریس حلی: شیعه و اهل سنت بر آخر ماه ذی الحجه به عنوان تاریخ فوت خلیفه دوم اجماع داشته اند
yon.ir/o8Akq
🔸نهم ربیع الاول که تقریبا از منابع قرن شش به بعد به عنوان سالروز مرگ خلیفه دوم معرفی می شود از اتقان لازم برخوردار نیست. اکثر منابع و دانشمندان شیعه و سنی سالروز مرگ خلیفه دوم را 29 یا 30 ذی الحجه سال 23 هجری بیان کرده اند.
🔹تمام منابع اهل سنت از جمله مهم ترین آنها طبری، یعقوبی، مسعودی بر اواخر ماه ذی الحجه به عنوان سالروز مرگ خلیفه دوم اجماع دارند. در منابع شیعی هم اکثر منابع و دانشمندان شیعه از جمله شیخ مفید، ابن ادریس حلی، سید بن طاووس،شیخ ابراهیم کفعمى،علّامه حلّى، شیخ بهائى،شیخ عباس قمى و ... اواخر ذی الحجه را سالروز مرگ خلیفه دوم می دانند تا جایی که شیخ مفید در این زمینه ادعای اجماع کرده است و این ادعا را علامه مجلسی که از مدافعان تاریخ 9 ربیع است ذیل روایت رفع القلم نقل کرده است.
🔸بر اساس منابع تاریخی بیعت با عثمان اواخر ذی الحجه یا اول محرم اتفاق افتاده است که خود قرینه مهمی بر مرگ خلیفه دوم در اواخر ماه ذی الحجه است.
🔹مهم ترین دلیل موافقان تاریخ نهم ربیع حدیث رفع القلم است که دانشمندان علوم حدیث آنرا دارای اشکالات منبعی، سندی و بعضا متنی می دانند که در اینصورت قدرتی برای پیروزی بر اخبار متعدد مغایر خودش را نخواهد داشت.
🔸علامه مجلسی ضمن اینکه نقل شیخ مفید مبنی بر ادعای اجماع میان شیعه و اهل سنت در تاریخ ذی الحجه را مطرح می کند اما خود آن را نمی پذیرد و بیان می کند که در میان علمای زمان او نهم ربیع الاول نظر مشهور است ؛ این خود مطلب قابل تاملی است که چه طور متقدمان و صاحبان جوامع روایی اولیه این حدیث را ندیده و آن را در کتب روایی خود نیاورده اند و همچنین بر تاریخ ذی الحجه برای مرگ خلیفه دوم اجماع داشته اند اما نظر علمای متاخر چیز دیگری شده است. قدیمی ترین خبر در دفاع از نه ربیع به عنوان سالروز مرگ خلیفه دوم از قرن ششم موجود است، نه قبل تر.
🔹عده ای احتمالاتی را برای برگزاری جشن در نه ربیع داده اند از جمله مصادفت با سالروز به درک واصل شدن عمر بن سعد (بنابر قولی) و هم نامی او با خلیفه دوم؛ وجود مانع محرم و صفر و شهادت امام عسکری(ع) جهت برگزاری جشن های متقابل مذهبی در عصر آل بویه که آنرا از آخر ذی الحجه تا نهم ربیع به تاخیر انداخته است و احتمالات دیگر که مشروح آن در اصل مطلب موجود است.
🔸بسیاری از کارشناسان تاریخ اسلام معاصر تاریخ نهم ربیع را رد می کنند و اواخر ذی الحجه را به عنوان سالروز مرگ خلیفه دوم تایید می کنند از جمله حجت الاسلام حامد کاشانی، محمدحسین رجبی دوانی، جواد سلیمانی، اصغر قائدان و ... .
🔻مطلب کامل و اسناد و مدارک را در مشاهده فوری یا لینک زیر ببینید:
📎 yon.ir/07xa6
#عیدالزهرا #نهم_ربیع #عمرکشان
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ:👇
https://chat.whatsapp.com/GfZf94HCmww2MjL26GUfF9
پرسش:
آیا مطلب زیر که در برخی گروهها نشر میشود، معتبر است؟
" امام علی (علیهالسلام) با اصحاب خود نشسته بودند که زنی زیباروی از کنارشان گذشت و «چشمهای همه اصحاب» به او خیره شد. امیر المؤمنین فرمودند: ((چشمهای این نرینِگان، حریصانه مینگرد و این، مایه تحریک آنان میشود. هرگاه یکی از شما، زنی را دید و از او خوشش آمد، با همسر خود آمیزش کند؛ زیرا که او نیز زنی مانند همسر خود اوست.)) نهج البلاغة، حکمت شماره ۴۲۰
با توجه به اینکه اصحاب امیرالمومنین، انسانهای پاک و وارسته و کمنظیری بودند و در روایت، اشاره شده «همه اصحاب»، به آن زن خیره شدند قطعاً آن زن از حجاب عُرفی جامعه فاصله زیادی داشته اما امیرالمومنین هیچ تذکری به او ندادند، بلکه به اصحاب خود تذکر دادند که: «برادرم نگاهت!». بنابراین امام علی(ع) با هرگونه تذکر دادن به بدحجابها مخالف بودند."
پاسخ:
این مطلب حاوی تحریف در ترجمهی روایت و نیز تفسیر شتابزده و نادرست است زیرا:
1 - در متن عربی روایت عبارت «همه اصحاب» وجود ندارد بلکه میگوید: «فَرَمَقَهَا القومُ بِأبصارِهِم» یعنی «حاضران به او خیره شدند». کلمه «کُلّ القوم» یا «جمیعُ الأصحاب» در متن عربی نیست بنابراین ممکن است فقط برخی از حاضران به آن زن نگاه کرده باشند. رجوع شود به : نهج البلاغه، حکمت شماره 420 در چاپ صبحی صالح و شماره 412 در چاپ فیض الاسلام.
2 - نباید تصور کرد که همه اصحاب امیرالمؤمنین(ع) بدون استثنا انسانهای وارسته و مانند مالک اشتر بودهاند زیرا اگر چنین بود، آن حضرت با آن غربت و مظلومیت به شهادت نمیرسید. واقعیت اینست که تنها اقلیّتی از یاران امیرالمؤمنین(ع) دارای تقوا و بصیرتِ کافی بودند و بقیه، افرادی عادی بودند یا از ضعف عقیدتی و رفتاری رنج میبردند.
3 - در متن عربی روایت تصریح شده که یکی از خوارج(رَجلٌ مِن الخوارج) نیز جملهای در آن محفل گفت. بنابراین دستکم یکی از حاضران در آن محفل از کسانی بود که بعدها به عنوان «خوارج» مشهور شدند. بنابراین قاعدتاً شمار دیگری نیز از افراد عادی یا منافقین یا افراد ضعیف الایمان در آن جمع حضور داشتهاند.
4 – راوی در نقل ماجرا هیچگونه اشارهای به «حجابِ نامتعارفِ آن زن» نکرده ولی به «زیبا بودنِ آن زن» تصریح کرده و همین را علتِ جلب توجه حاضران دانسته است. اگر آن زن فاقد حجاب یا نیمهعریان بود قطعاً راوی به این نکته اشاره میکرد و قاعدتاً امیرالمؤمنین(ع) نیز اظهار تأسف میکردند یا به آن زن، تذکرِ پدرانه میدادند.
5 – علاوه بر اینکه هیچ دلیلی نداریم که آن زن، فاقد حجاب عرفی و شرعی بوده، باید توجه کنیم که حجاب شرعی و عرفی برای زنان آزاد، اینست که صورت و دستها تا مچ آشکار باشد ولی پیرزنها و کنیزان(زنان برده و خدمتکار) علاوه بر اینها، گردن و موی سرشان و شاید حتی ساعدِ دستها تا آرنج را باز میگذاشتند زیرا پوشیدنِ روسری بر آنان واجب نبود. بنابراین حتی اگر بگوییم حجابِ آن زن، کم بوده، شاید بخاطر این باشد که کنیزی جوان و زیبارو بوده و زنی آزاد و دارای شخصیت اجتماعی نبوده است.
6 – با سند معتبر از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود:
امیرالمؤمنین(ع) {پس از آنکه به عراق کوچیدند و وضعیت اختلاط زن و مرد در آنجا را دیدند} به مردم عراق فرمودند:
« نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَکمْ یدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِی الطَّرِیقِ أَمَا تَسْتَحْیون» (الکافی، ج: 5، باب الغیرة، حدیث شماره 6، ص: 537)
ترجمه: «شنیدهام زنان شما {در کوچهها} راه خود را با پهلو زدن به مردان مىگشایند!! آیا {از این وضعیت}، شرم نمیکنید؟!»
7 – وجوب پوشش و حجاب، علاوه بر آیات قرآن(سوره نور؛ آیه 31 و 60 و سوره احزاب؛ آیه 39 و 59) ، در احادیث متعدد با اسناد معتبر نیز آمده است که برخی از این احادیث را در کتاب وسائل الشیعه(ابواب مقدمات النکاح، از باب 104 تا 110) میتوان مطالعه کرد...
متن کاملتر در وبلاگ پاسخها:
http://pasokhha57.blogfa.com/post/29
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
دعای خضر (ع) کدام است؟
پاسخ:
1 - در کتب شیعه دعایی که بیش از همه با عنوان «دعای خضر (ع)» معروف است همین دعای معروف به کمیل (ره) است. نقل شده کمیل مشاهده کرد که امام علی(علیه السلام) این دعا را در شب نیمه شعبان در سجده میخواندند(شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ج2، ص: 844)
2 - برخی از راویان نقل کردهاند که امیرالمؤمنین(ع) مردی را دیدند که پردههای کعبه را گرفته بود و این دعا را میخواند:
« يا مَن لا يَشغَلُهُ سَمعٌ عَن سَمعٍ
يا مَن لا يُغَلِّطُهُ السّائِلُونَ
يا مَن لا يُبرِمُهُ إِلحاحُ المُلِحِّينَ
أَذِقنِي بَردَ عَفوِكَ وَ حَلاوَةَ رَحمَتِك».
امیرالمؤمنین(ع) به او فرمودند: این دعای توست؟ آن مرد گفت: دعایم را شنیدی؟ فرمود: آری. سپس فرمود: پس بعد از هر نماز واجب، همین دعا را بخوان که هر مؤمنی این دعا را پس از نمازهایش بخواند گناهانش هرچند به تعداد ستارههای آسمان و قطرات باران و ریگهای بیابان باشند، بخشوده میشوند.
راوی میگوید: آن فرد، خضر (ع) بود و اعتراف کرد که علم امیرالمؤمنین(ع) از او نیز بیشتر است.(شیخ مفید، الأمالي، مجلس دهم، ص 92)
3 - ابن طاووس(ره) دعای مشترک خضر (ع) و الیاس (ع) در موسم حج را چنین روایت کرده است:
بِسمِ اللَّهِ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ
ما شاءَ اللَّهُ كُلُّ نِعمَةٍ مِنَ اللَّهِ
ما شاءَ اللَّهُ الخَيرُ كُلُّهُ بِيَدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
ما شاءَ اللَّهُ لا يَصرِفُ السُّوءَ إِلّا اللَّه
(نقل شده هرکس این دعا را هر صبح سه بار بخوانَد از سوختگی، خفگی و غرق شدن مصونیت خواهد بود) (ابن طاووس، مهج الدعوات، ص 310 )
4 - ابن طاوس(ره) دعای زیر را نیز منسوب به خضر (ع) دانسته است:
يا شامِخاً مِن عُلُوِّهِ يا قَرِيباً فِي دُنُوِّهِ يا مُدانِياً فِي بُعدِهِ يا رَءُوفاً فِي رَحمَتِهِ يا مُخرِجَ النَّباتِ يا دائِمَ الثَّباتِ يا مُحيِيَ الأَمواتِ يا ظَهرَ اللّاجِينَ يا جارَ المُستَجِيرِينَ يا أَسمَعَ السّامِعِينَ يا أَبصَرَ النّاظِرِينَ يا صَرِيخَ المُستَصرِخِينَ يا عِمادَ مَن لا عِمادَ لَهُ يا سَنَدَ مَن لا سَنَدَ لَهُ يا ذُخرَ مَن لا ذُخرَ لَهُ يا حِرزَ مَن لا حِرزَ لَهُ يا كَنزَ الضُّعَفاءِ يا عَظِيمَ الرَّجاءِ يا مُنقِذَ الغَرقَى يا مُنجِيَ الهَلكَى يا مُحيِيَ المَوتَى يا أَمانَ الخائِفِينَ يا إِلَهَ العالَمِينَ يا صانِعَ كُلِّ مَصنُوعٍ يا جابِرَ كُلِّ كَسِيرٍ يا صاحِبَ كُلِّ غَرِيبٍ يا مُونِسَ كُلِّ وَحِيدٍ يا قَرِيباً غَيرَ بَعِيدٍ يا شاهِداً غَيرَ غائِبٍ يا غالِباً غَيرَ مَغلُوبٍ يا حَيُّ حِينَ لا حَيَّ يا مُحيِيَ المَوتَى يا حَيُّ لا إِلَهَ إِلّا أَنت (ابن طاووس، مهج الدعوات، ص 310 )
#ادعیه #دعا #دعای_خضر
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
پرسش:
آیا در حدیث داریم که در آینده کسی به نام «روح الله» به حکومت میرسد ؟
پاسخ:
1 – حديث صریحی نداریم که بگوید «در آخرالزمان کسی با نام روح الله به قدرت خواهد رسید» بلکه روایت متفاوتی وجود دارد که با دو متن و سند متفاوت از راویان شیعه و سنی نقل شده و میگوید گروهی از اهل بهشت هستند که «تحابّوا بِرَوح الله» یعنی کسانی هستند که «با لطف خاص خدا با هم صمیمی بوده اند».
وانگهی در این روایت، عبارت «روح الله» نداریم بلکه «رَوح الله»(با فتح راء) ذکر شده که اساساً نامِ شخص معینی نیست بلکه به معنای «رحمت و لطفِ شادی بخشِ خداوند» است چنانکه در سوره یوسف (ع) به همین معنا آمده است:
« ... لَا يَيْأَسُ مِن رَوْحِ اللَّـهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ»(سوره یوسف؛ آیه 87)
ترجمه: " ... جز کافران، کسی از «رحمتِ مژده بخشِ خدا» نومید نشود "
2 –روایتی که عبارت «رَوح الله» در آن آمده و از طریق راوی اهل سنت نقل شده اینست که پیامبر (ص) فرمودند:
«إِنَّ مِنَ الْعِبَادِ عِبَاداً يَغْبِطُهُمُ الْأَنْبِيَاءُ- تَحَابُّوا بِرَوْحِ اللَّهِ عَلَى غَيْرِ مَالٍ وَ لَا عَرَضٍ مِنَ الدُّنْيَا، وُجُوهُهُمْ نُورٌ، لَا يَخَافُونَ إِذَا خَافَ النَّاسُ، وَ لَا يَحْزَنُونَ إِذَا حَزِنُوا»
ترجمه:
" برخی از بندگان خدا هستند که پیامبران نیز به آنان غبطه میخورند زیرا نه به خاطر مال و نعمتهای زودگذر دنیا بلکه با «رَوح الله»(عنایت الهی) با یکدیگر محبت داشته اند. (در قیامت) چهره های آنان، نورانی است و هنگامی که همه مردم در هراسند، نمی ترسند و در زمانی که همه اندوهگین شوند، محزون نمی شوند."
سپس پیامبر ص فرمود: " آنها علی (ع) و حمزه و جعفر و عقیل هستند".
منبع:حاکم حسکانی(متوفای 490هـ)، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج 1، ص: 354
ملاحظه:
این روایت نه تنها از نظر سند بلکه از نظر محتوا نیز اشکال دارد زیرا میگوید پیامبران الهی(صلوات الله علیهم اجمعین) به مقام عقیل (برادر امام علی علیه السلام) غبطه میخورند!! در حالی که از روایات دیگر فهمیده می شود که عقیل، دارای سوابق عالی یا مقامات والا نبوده است(صدوق، علل الشرائع، ج1، ص: 155 و ثقفی، الغارات (چاپ قدیم)، ج 2، ص: 379 و ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 11، ص: 250)
3 – مجلسی نیز روایتی با متن متفاوت و سند شیعی از یکی از نسخه های کتاب بشارة المصطفی (ص) که پیامبر (ص) فرمودند:
« ... گروهی از ما هستند که (در پیشگاه خدا) بر منبرهایی از نور خواهند بود و چهره هایی منوّر و لباسهایی درخشان دارند و نورِ صورتشان، چشمِ ناظران را پُر می کند»
هریک از ابوبکر، زبیر و عبدالرحمن بن عوف به صورت جداگانه پرسیدند: «این افراد چه کسانی هستند؟» اما پیامبر (ص) ساکت ماند. سپس وقتی علی (ع) همین سؤال را پرسید، پیامبر (ص) فرمود:
« هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِرَوْحِ اللَّهِ عَلَى غَيْرِ أَنْسَابٍ وَ لَا أَمْوَالٍ؛ أُولَئِكَ شِيعَتُكَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ يَا عَلِيُ »
ترجمه: « آنان کسانی هستند که نه بر اساسِ معیارهای نَسَبی(قبیله ای و فامیلی) یا منافع اقتصادی بلکه با «رَوح الله» (رحمت الهی) با یکدیگر دوستی و محبت می کنند؛ ای علی! آنان شیعیانِ تو هستند و تو امامِ آنان هستی»
منبع: بحارالأنوار (چاپ بيروت) ؛ ج 65 ؛ ص: 139
این روایت گرچه سند محکمی ندارد اما محتوای معقولی دارد و با انبوهی از احادیث دیگر که درباره فضایل پیروانِ حقیقی امیرالمؤمنین(ع) نقل شده سازگاری دارد.
با اینهمه در اینجا نیز نگفته که فردی به نام «روح الله» به «حکومت» می رسد بلکه مضمونش اینست که رحمت و مژده آسمانی، موجب صمیمیت شیعیان راستینِ امیرالمؤمنین (ع) است».
بنابراین «رَوح الله» همان «لطف ویژه و فرحبخش الهی» است که شیعیانِ راستین به خاطر ایمان و پایبندی به ولایت امیرالمؤمنین (ع) از آن برخوردارند و در دنیا موجب صمیمیت بینِ آنان می شود و در آخرت نیز آنان را به بهشت خواهد رساند.
بنابراین کسانی که تصور کرده اند نام امام خمینی(رضوان الله علیه) در احادیث ذکر شده، دچار شتابزدگی و بی دقتی شده اند.
#روح_الله #امام_خمینی #آخرالزمان
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
ماجرای جبرئیل و انقلاب ایران و امام خمینی!
پرسش:
اخیرا فیلمی از یکی از مبلغان دینی منتشر شده که مدعی شد «پس از وفات پیامبر (ص) که فاطمه (س) غمگین بودند جبرئیل با بیان خبر انقلاب اسلامی ایران، به آن حضرت دلداری داده است».
آیا این مطلب ریشه در روایات دارد یا به کلی جعلی است؟
پاسخ:
هیچ روایتی که با سند صحیح در کتب قدیم شیعه، صریحا از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 یاد کرده باشد در اختیار نداریم و آنچه در فضای مجازی ادعا می شود ناشی از برداشت های سلیقه ای از برخی روایاتِ کلی و غیرصریح است.
روایتی که اخیرا این مبلغ محترم در یکی از شبکه های تلوزیونی به آن اشاره کرده، مدعی شده اند که «جبرئیل (ع) با اخبار انقلاب اسلامی ایران، به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آرامش می داد»، برداشتی سلیقه ای و توضیحی ناقص و نامناسب برای روایت زیر است:
کلینی با سند صحیح از امام صادق (ع) نقل کرده كه فرمود:
"إِنَّ فَاطِمَةَ مَكَثَتْ بَعدَ رَسُولِ اللَّهِ ص خَمسَةً وَ سَبعِينَ يَوماً وَ كَانَ دَخَلَهَا حُزنٌ شَدِيدٌ عَلَى أَبِيهَا وَ كَانَ جَبرَئِيلُ ع يَأتِيهَا فَيُحسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِيهَا وَ يُطَيِّبُ نَفسَهَا وَ يُخبِرُهَا عَن أَبِيهَا وَ مَكَانِهِ وَ يُخبِرُهَا بِمَا يَكُونُ بَعدَهَا فِي ذُرِّيَّتِهَا وَ كَانَ عَلِيٌّ ع يَكتُبُ ذَلِكَ فَهَذَا مُصحَفُ فَاطِمَةَ (ع)" (1)
ترجمه روایت:
"فاطمه س بعد از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله) 75 روز زندگی کرد و در این مدت به خاطر مصیبت پدر، به شدت محزون بود. جبرئیل (ع) نزد او میآمد، به او تسلیت گفته، به او دلداری می داد و درباره پدرش (پیامبر ص) و جایگاه او (در بهشت و در پیشگاه خدا) برایش سخن می گفت و از آنچه بعد از فاطمه در ذریه اش خواهد بود به او خبر میداد و علی (ع) آن اخبار (غیبی) را می نوشت که همان «مصحف فاطمه (س)» است."
توضیح:
در روایت بالا آمده که جبرئیل (ع) «آنچه را بعد از فاطمه در میان فرزندان و نوادگانش خواهد شد به ایشان اطلاع داد».
در روایات دیگری نیز داریم که یکی از فرشتگان الهی مطالبی درباره مسائل آینده برای حضرت فاطمه (س) بیان می کرد که وقتی امام علی (ع) آن مطالب را به رشته تحریر در آورد به شکل یک مصحف (کتاب) در آمد. حتی نقل شده که امام صادق (ع) وقتی شنیدند که فردی از سادات حسنی بر ضد حکومت وقت قیام کرده، پیش بینی فرمودند که این شخص به حکومت نخواهد رسید زیرا اسمش در کتابی که نزد ماست یافت نمی شود(2)
همچنین در برخی روایات آمده که فهرست ساداتی که در آینده به قدرت می رسند و نام اوصیاء(ائمه) در کتابی محرمانه به نام مصحف یا کتاب فاطمه (س) یا علی (ع) بوده که در اختیار عموم مردم نیست(3)
قاعدتاً اگر فرشته الهی مأموریت داشته که مطالبی برای دلداری و شادمان کردنِ فاطمه (س) بیان کند باید اخبار خوشِ آینده و مقامات والای معنوی ومادی که فرزندان و نوادگان ایشان به دست می آورند برای ایشان بیان شده باشد نه اخبار ناگوار. بنابراین در روایت بالا گرچه نامی از امام خمینی (رضوان الله علیه) برده نشده اما چون ایشان یکی از نوادگان حضرت زهرا (س) بود و به حکومت و مرجعیت رسیده، ممکن است چیزهایی درباره قیام او برای فاطمه (س) بیان شده باشد.
گفتنی است از حدود سال 170 هجری تاکنون دهها یا صدها تن از سادات در ایران، یمن، حجاز و شمال آفریقا به حکومت رسیده اند و بسیاری از آنان خدمات ارزشمندی به اسلام انجام داده اند همانگونه که بسیاری نیز به مرجعیت علمی و مقامات معنوی دست یافته اند.
بنابراین سخنان جنجالی که به عنوان «پیشگویی وقوع انقلاب اسلامی در زمان فاطمه (س)» بیان می شود «بیانِ دقیقِ متنِ حدیث» نیست بلکه «یک تحلیل و برداشتِ ذوقی» است که اظهار کردنِ آن در رسانه های جمعی مخصوصا اگر «به صورتِ ناقص و بدون مقدمه» باشد موجب اختلاف نظر و سوءظن در بین مؤمنان است و چه بسا بهانه ای به دشمنان تشیع شود.
پاورقی:
(1) كليني، الکافی(چاپ قدیم)، ج1 ، ص: 241 و 458 و صفار، بصائر الدرجات، ج 1، ص: 154
(2) كليني، الکافی(چاپ قدیم)، ج1 ، صص: 239-240
(3) صفار، بصائر الدرجات، ج 1، صص: 168-170
#امام_خمینی #حدیث #انقلاب_اسلامی
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
چرا فاطمه (س) را « محدثه » لقب دادند؟
« مُحَدَّث » (با فتح و تشدید دال) به کسی گفته می شود که « مخاطب سخن فرشتگان » باشد و « ملائکه با او حدیث (سخن) بگویند ».
فاطمه(س) پیامبر نبودند اما همانند مریم (س) مورد گفتگوی فرشتگان بودند از این رو به ایشان لقب «محدَّثة» داده می شود. در حدیثی با سند صحیح نقل شده که جبرئیل با فاطمه (س) سخن می گفت. (کلینی، الکافی، ج1 ، ص459 ، حدیث 1)
همچنین از امام صادق (عليه السلام) نقل شده که فرمودند:
فاطمه (سلام الله عليها) را « مُحَدَثَة » نامیده اند زيرا فرشته ها از آسمان فرود مى آمدند و به او ندا مى دادند، همان گونه كه به مريم دختر عمران ندا داده مى شد. فرشتگان مى گفتند:
« يا فاطمةُ ! انّ اللهَ اصطَفاكِ و طَهَّرَكِ و اصطفاكِ على نِساءِ العالَمين. يا فاطمة ! اُقنُتي لِرَبِّكِ و اسجُدي و اركعي مَعَ الراكِعينَ »
ترجمه:
« اى فاطمه ! خداوند تو را برگزيده و پاك گردانيده و بر زنان جهانيان برتری داده است. اى فاطمه ! پروردگارت را اطاعت کن و سجده و ركوع را همراه نمازگزاران بجای بیاور! »
فاطمه (سلام الله عليها) با فرشته ها سخن مى گفت و آنها با او سخن مى گفتند ... (علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص: 182 )
توضیح:
ماجرای سخن گفتن فرشتگان با مریم (س) در سوره آل عمران ، آیات 42 و 43 آمده است.
ندا دادن فرشتگان به فاطمه (س) یا مریم (س) لزوما به معنای مشاهده ی آنها نیست بلکه ممکن است فقط شنیدن صدای ملکوتی فرشتگان باشد.
وقتی فاطمه (س) طبق حدیث مشهور در بین شیعه و سنی، «سیدة نساء اهل الجنة» (سرآمد بانوان اهل بهشت) و «بضعة النبی ص» (یک بُرش از رسول الله ص) بودند و رضایتشان رضای خدا بوده هیچ عجیب نیست که ارتباطش با غیب چنان شود که دستکم در برهه ای از روزهای آخر عمر شریفش، ندای فرشتگان را بشنود.
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
پرسش:
اخیرا فردی که مدعی «بازنگری» در تعالیم دینی است تأکید دارد در حدیثی در کتاب خصال صدوق داریم که «زنان در دولت مهدی با موهای مزیّن، سراسر بینالنهرین را با آرامش پیادهروی میکنند».
آیا این مطلب صحت دارد؟
پاسخ:
این مطلب، عاری از دقت و صحت است و در واقع یک ترجمه غیرصادقانه از متن عربی ارائه کرده است زیرا:
1 - وقتی به متن عربی مراجعه میکنیم میبینیم اصلا کلمه «موهای مزیّن شده» در حدیث مورد نظر وجود ندارد و این یک ترجمهی غیرصادقانه برای فریب مخاطبان است.
2 - عبارتِ مورد بحث، بخشی از یک روایت طولانی در کتاب الخصال(شیخ صدوق)، ج 2 ، ص 626 است که در اصل چنین است:
«َ لَو قَد قَامَ قَائِمُنَا ... حَتّی تَمشِی المَرأَةُ بَینَ العِرَاقِ إِلَى الشَّامِ لَا تَضَعُ قَدَمَیهَا إِلَّا عَلَى النَّبَاتِ وَ عَلَى رَأسِهَا زِینَتُهَا »
ترجمه:
«اگر قائمِ ما قیام کند ... یک زن در حالی که زینتش روی سرش قرار دارد، از عراق تا شام میرود و پایش را جز بر روی گیاه نخواهد نهاد(یعنی هیچ بیابان و کویری وجود نخواهد داشت و تمام زمین سرسبز خواهد بود)»
مرحوم استاد علی اکبر غفاری صفت(عالم و مصحح برجسته کتب حدیث) در پاورقی همین روایت نوشتهاند: در نسخه خطی همین «زینتها» آمده ولی تصحیف است(یعنی اشتباه ناسخ و خطاطی است که نسخه را کتابت میکرده است).
سپس میفرماید: در تحف العقول (همین روایت هست ولی) کلمه «زنبیلها» آمده است (که سازگاری بیشتری دارد).
وقتی به تحف العقول رجوع میکنیم میبینیم استاد، درست فرموده یعنی در تحف العقول، ص 115 به جای «زینت»، «زنبیل» ذکر شده است.
3 - وقتی سند روایت مورد بحث را بررسی میکنیم متوجه میشویم درباره اعتبار سندش بین علمای رجال شیعه اختلاف نظر وجود داشته است. مثلا یک شخصیت محوری در سند این روایت، «القاسم بن یحیی بن الحسن بن راشد» است که درباره موثق بودنش اختلاف نظر وجود دارد. رجوع کنید به کتاب رجال علامه حلی، ص 248
4 - وقتی عبارات قبل و بعد را با دقت بنگریم متوجه میشویم روایت مورد بحث به دنبال بیان «رواج موهای مزیّن شده و بیحجابیِ زنانِ مسلمان در زمان قائم(عج)» نیست بلکه در مقام ارائه تصویری از امنیت و سرسبزی سرزمینهای اسلامی در عصر مهدی(عج) است.
بند مورد نظر را به طور کاملتر میآوریم تا خودتان داوری کنید:
« تَوَ لَو قَد قَامَ قَائِمُنَا لَأَنزَلَتِ السَّمَاءُ قَطرَهَا وَ لَأَخرَجَتِ الأَرضُ نَبَاتَهَا وَ لَذَهَبَتِ الشَّحنَاءُ مِن قُلُوبِ العِبَادِ وَ اصطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ البَهَائِمُ حَتَّى تَمشِی المَرأَةُ بَینَ العِرَاقِ إِلَى الشَّامِ لَا تَضَعُ قَدَمَیهَا إِلَّا عَلَى النَّبَاتِ وَ عَلَى رَأسِهَا زِینَتُهَا {زَنبیلُها} لَا یهَیجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُه»
ترجمه:
"و اگر قائمِ ما قیام کند (وحکومت تشکیل دهد)، آسمان، بارانش را فرو خواهد فرستاد و زمین، گیاهانش را خواهد رویاند و کینه از دل بندگان خواهد رفت و حیوانات درنده با چارپایان آشتی کنند (وامنیت در حد اعلا برقرار گردد) تا جایی که یک زن در حالی که زینتش{یا زنبیلش} روی سرش قرار دارد، از عراق تا شام میرود و پایش را جز بر روی گیاه نخواهد نهاد(یعنی هیچ بیابان و کویری وجود نخواهد داشت و تمام زمین سرسبز خواهد بود) و هیچ حیوان درنده ای به او حمله ور نمیشود و او نیز نخواهد ترسید."
ملاحظه 1:
اینکه در بخشی از این روایت میگوید: «درندگان با چارپایان با یکدیگر آشتی میکنند» با استناد به یک روایتِ ضعیف، قابل تایید نیست زیرا دشمنی بین گرگ و گوسفند در ذات و خلقتشان نهفته است و یک امر موقتی نیست که در این دنیا از بین برود. قائم(عج) در دنیا ظهور میکنند نه در آخرت یا برزخ. بنابراین نباید گفت گرگ و گوسفند با یکدیگر آشتی خواهند کرد. مگر اینکه بگوییم واژه سِباع(درندگان) در این روایت، به معنای نمادین و استعاری به کار رفته و منظور از آن، انسانهای ظالم هستند که خون مردمِ عادی را در شیشه میکنند و منظور از بهائم، انسانهای بیآزار و معمولی هستند که معمولا مورد ظلم قرار میگیرند. در اینصورت معنای روایت اینست که در زمان قائم(عج)، ظالمها و مظلومها به توافق میرسند که همه امور مطابقِ «عدالت در سایه حکومت قائم(عج)» سامان پذیرد.
ملاحظه 2:
فردی که آن ترجمه غیرصادقانه از آن روایتِ تصحیف شده و ضعیفالسند را به مخاطبانِ خود ارائه کرده است، اساسا کارش «تشکیک در باورهای مخاطبان» است و چون میداند عموم مخاطبانش تخصص در مباحث حدیثی یا دسترسی به متن عربی ندارند، مکرراً از این شیوههای عوامفریبانه استفاده میکند.
#نقد_ترکاشوند #حجاب #مهدویت
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
محل دفن حضرت زهرا سلام الله علیها:
آیا ائمه (ع) محل قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها) را برای شیعیان بیان نکرده اند؟ آیا براستی تقدیر الهی اینست که این قبر تا زمان ظهور مهدی (عج) مخفی بماند؟
محل قبر حضرت زهرا صلوات الله علیها گرچه تا مدتها حتی برای شیعیان نیز ناپیدا بود اما دستکم بعد از عصر امام رضا (ع) برای شیعیان معلوم شد و مخفی نبوده و جنبه راز ناگفتنی نداشته است. بنابراین اینکه گاهی در منبرها و مداحیها اصرار می شود که "قبر فاطمه س ناپیداست و صرفا در زمان حضرت قائم عجل الله فرجه معلوم خواهد شد" سخن درستی نیست زیرا در حدیث صحیح السند از امام رضا(ع) آمده که حضرت زهرا(س) در خانه خود دفن شده اند. محل تقریبی منزل آن حضرت نیز با استناد به روایات تاریخی متعدد قابل تعیین است و اهل فن آن را می دانند.
تصور رایج نزد اهل سنت اینست که قبر فاطمه(سلام الله علیها) در بقیع است. برخی نیز بر این باور بوده اند که در گوشه ی حیاط خانه عقیل دفن شده اند.(الطبقات الکبری، ابن سعد، ج8 ، ص25)
نظریه نخست گرچه احیانا به محافل شیعه نیز سرایت کرده و علمای ما آن را به عنوان یک نظریه مورد اشاره قرار می دادند ولی عموم علمای شیعه آن را بعید دانسته اند.(من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج2، ص229 و تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج6 ، ص9 و اعلام الوری، طبرسی، ص152)
نظریاتی که بین شیعیان رواج داشته دو نظر است:
1- قبر فاطمه س بین منبر و قبر رسول الله ص واقع است زیرا از رسول الله ص نقل شده که فرموده اند: " بین قبر و منبر من باغی از باغهای بهشت قرار دارد".
2- قبر فاطمه س در خانه خودشان بوده است و بعدها که مسجد النبی ص توسعه داده شد قبر حضرت داخل مسجد قرار گرفت.
این دیدگاه قوی ترین دیدگاه است زیرا روایتی با چند سند متعدد از امام رضا (ع) نقل شده که همین دیدگاه را صریحا بیان می کند و دستکم یکی از این سندها صحیح است یعنی همه واسطه های نقل آن "شیعه امامی ثقه و مورد اعتماد" بوده اند. {منابع: قرب الإسناد ، حمیری، (چاپ موسسه آل البیت ع) ، ص: 367 و الكافي ، کلینی ، چاپ الإسلامية، ج1، ص: 461 و من لا يحضره الفقيه، صدوق، ج1، ص: 229 و ج2 ، ص572 و عيون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص: 311 و معاني الأخبار، صدوق، ص: 268 و تهذيب الأحكام ، شیخ طوسی، (تحقيق خرسان)، ج3، ص: 255 و ج6 ، ص9 )
ثانیا این نظریه با نظریه قبلی تفاوت زیادی ندارد یعنی خانه فاطمه س تقریبا با منطقه واقع بین قبر و منبر رسول الله ص هم پوشانی دارد.
شیخ صدوق ره تصریح کرده اند که نظریه صحیح همین است و شیخ مفید و شیخ طوسی نیز آن را قوی دانسته اند.
روایت صحیح السندی که در کتاب قرب الاسناد از امام رضا ع نقل شده صریحا می گوید که امام رضا ع نظریه اهل سنت مبنی بر اینکه "قبر فاطمه س در بقیع است" را رد کرده اند و تصریح فرموده اند که ایشان در خانه خودشان دفن شده اند: "دُفِنَتْ فِي بَيْتِهَا" (قرب الاسناد، چاپ موسسه آل البیت ع ، سال 1413ق، ص367 ، روایت شماره 1314)
شواهد دیگری نیز بر این ادعا وجود دارد که برای اختصار از آن صرف نظر می کنیم.
نتیجه این بحث اینست که گرچه حضرت زهرا (س) شبانه دفن شدند - که اعتراض به خلیفه وقت بود - و محل قبرشان نیز تا مدتها برای عموم مردم نامعلوم بود ولی امام رضا (ع) این راز را برای یکی از علمای ثقه و معتبر شیعه به نام احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی فاش فرمودند و او نیز به نسلهای بعدی منتقل کرد.
بنابراین این ادعا که " محل قبر حضرت زهرا(س) را جز معصومان(ع) کسی نمی داند و این راز بعد از ظهور مهدی (عج) گشوده خواهد شد" صحت ندارد.
این ادعاها گاهی ناشی از کم اطلاعی و گاهی برای اثرگذاری عاطفی بیشتر بر مخاطبان مطرح می شود.
اگر مسؤولان عربستان مانع نشوند علمای شیعه می توانند محل قبر حضرت زهرا(س) را با استناد به احادیث اهل بیت(ع) و با دقت بالایی معین نمایند.
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
پرسش:
آیا حدیث «أَکثَرُ الْخَیرِ فِی النِّساءِ»(بیشتر خیرات در زنان وجود دارد) در منابع معتبر و قدیمی حدیث شیعه آمده است؟
اگر اینطور است پس چرا تاکنون در منبرها و تبلیغات دینی کسی به آن اشاره و استناد نمیکرد؟
پاسخ:
1 - این حدیث در کتاب «مَن لا یَحضُرُهُ الفقیه» که یکی از چهار کتاب معتبر حدیث شیعه است با ذکر سندی از امام صادق(ع) نقل شده است. این کتاب، حدود یازده قرن پیش به دست شیخ صدوق(ره) تألیف شده و اِجمالاً اعتبارش از «نهج البلاغه» کمتر نیست(1)
شیخ صدوق(ره) درباره احادیثی که در کتاب «من لا یحضره الفقیه» گردآوری کرده میگوید: «روایاتی که {در این کتاب} نقل کردهام چنان هستند که بر طبق آنها فتوا میدهم و حکم به صحتِ {محتوای آنها} میکنم و حجت بین من و خدایم هستند»(2)
بنابراین دستکم خود مؤلف به اعتبار این حدیث اعتقاد داشته است.
2 - همچنین بسیاری دیگر از علمای حدیث شیعه معتقدند سند و متن این حدیث، معتبر است مثلا مرحوم مولا محمدتقی مجلسی(پدر علامه مجلسی) در کتاب «روضة المتقین» که شرحی بر «من لا یحضره الفقیه» است، سند حدیث مورد اشاره را «موثَّقٌ کَالصحیح» مینامد یعنی بر این باور است که یکایک راویانی که واسطه نقل این حدیث از معصوم(ع) تا شیخ صدوق(ره) هستند، راویانی ثقه(قابل اعتماد) بودهاند(3)
3 - درباره محتوای حدیث مورد بحث باید گفت همراستا با آیهی زیر در سوره نساء است که میفرماید:
«... وَ عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن کرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰ أَن تَکرَهُوا شَیئًا وَ یجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیرًا کثِیرًا»(سوره نساء ؛ آیه 19)
ترجمه:
«و با آنها(زنانتان) به شایستگی و نیکویی رفتار کنید؛ و (حتی) اگر (به علتی) از آنان خوشتان نیامد، {فورا تصمیم به طلاق نگیرید زیرا} چه بسا چیزی را خوش ندارید ولی خدا در آن خیر فراوانی قرار دهد.»
بنابراین معنای این روایت، مورد تأیید قرآن کریم است.
از نظر عقلی نیز واضح است که اگر زنان نباشند و نقش بایستهی خود را انجام ندهند، زندگیِ مردان دچار نابسامانی میشود و نسل صالح و اُلفت و صمیمیت و سعادت دنیوی و اُخروی تحقق نمییابد.
4 - اینکه چرا چنین حدیث زیبایی در منبرها و تبلیغات دینی مشهور نشده به خاطر نامعتبر بودنِ آن نیست بلکه علل مختلفی دارد از جمله «غلبهی فرهنگ مردسالارانه بر جوامع بشری در طول تاریخ» و «وجود برخی از روایاتِ معارض با این حدیث» که عموماً سند و متن معتبرتری ندارند اما به خاطر تعدادِ بیشتر و نیز همراستا بودن با فرهنگ مردسالارانه، مورد استقبالِ بیشتری قرار گرفتهاند.
ارجاعات:
(1) صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج3، بَابُ کثْرَةِ الْخَیرِ فِی النِّسَاءِ، ص: 385
(2) صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص: 3
(3) محمدتقی مجلسی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (چاپ قدیم)، ج8، ص: 93
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
پرسش:
آیا فتنه در قرآن و نهج البلاغه به معنای آشوب و شورش بر ضد حکومت اسلامی است؟ منظور از فتنه در حدیث زیر چیست؟
امام علی(علیه السلام) فرمودند: «إِنَّمَا بَدءُ وُقُوعِ الفِتَنِ أَهوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحکامٌ تُبتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا کتَابُ الله»
ترجمه:
"همانا آغاز فتنهها، پیروى از هواها و حُکم های بدعت گذارانه است که در آنها، با کتاب خدا مخالفت میشود."
پاسخ:
فتنه را نباید صرفاً به آشوب تفسیر کرد زیرا معنای بسیار وسیعتری دارد و شامل مصادیق متنوعی میشود.
هر حادثه یا پدیده یا تحول فردی یا اجتماعی که شکنجه جسمی یا فشار اقتصادی، فکری یا احساسی و ... بر انسان وارد کند و او را به دست برداشتن از حق وادار نماید، فتنه و وسیلهای برای آزمودنِ اوست. این صرفاً آشوبها و هیاهوهای اجتماعی و تکانههای فکری و عقیدتی نیست بلکه شامل مواردِ متنوعِ کوچک و بزرگِ بیشماری میشود.
چند مثال قرآنی و تاریخی برای فهمیدن معنای فتنه:
1- وقتی اصحاب اُخدود، مؤمنان را در خندق یا گودالی انداخته بودند و به آنها میگفتند اگر دست از ایمانتان بر ندارید، شما را در آتش خواهیم سوزاند، این فتنه و شکنجهای برای مؤمنين بود از این رو قرآن اصطلاح فتنة را در این ماجرا به کار برد: «... إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا المُؤمِنِينَ وَالمُؤمِنَاتِ ثُمَّ لَم يَتُوبُوا فَلَهُم عَذَابُ جَهَنَّمَ ...»(سوره بروج؛ آیات 4 تا 10)
2- هنگامی که مشرکان مکه، مسلمانان را با محاصره اقتصادی(شِعبِ ابیطالب)، قتل زیر شکنجه، فضاسازی اجتماعی، فشار خانوادگی و عاطفی و سپس تهدید نظامی و جنگ افروزی به سمت ارتداد و دست برداشتن از اسلام هُل میدادند، خداوند از کار آنان به عنوان «فتنه» یاد کرد و فرمود: «وَ الفِتنَةُ أَکبَرُ مِنَ القَتلِ»(سوره بقره؛ آیه 217)
3- اموال و فرزندانِ ما، فتنه برای ما هستند زیرا گاهی بر سر دو راهی قرار میگیریم که آیا منفعت آنان را ترجیح دهیم یا حق و عدل را؟ (سوره انفال؛ آیه 28 و تغابن؛ آیه 15)
4 - شورش مردم بصره به رهبری طلحه و زبیر و عایشه(جنگ جمل) و دروغهایی که برای مشروعیت دادن به کار خود و برای زیرِ سؤال بردنِ امام علی(علیه السلام) منتشر کردند و فشار اجتماعی و فضای وحشت و هیاهویی که در جامعه به راه انداختند، فتنهای برای عموم مردم بود. در قرآن تصریح شده که مسلمانان در زمان پیامبر(ص) هر سال یک یا دو بار دستخوش «فتنه {عمومی}» میشدند(سوره توبه؛ آیه 26). البته شاید این یک قانون دائمی برای جامعه اسلامی حتی پس از وفات رسول الله(ص) باشد که هر سال یک یا دو بار با آزمایشهای عمومی مواجه باشند.
5 - شورش خوارج نهروان بر ضد امیرالمؤمنین(علیه السلام) که همگی اهل نماز بودند ولی با تفسیرهای عجیب و فریبنده از برخی از آیات قرآن، کشتار زنان و کودکان و هودارانِ امام علی(ع) را تجویز میکردند، فتنهای بود که مؤمنان با تفکّر و بصیرت از آن نجات یافتند.
6 - پیروزی معاویه در جنگ صفین با استفاده از فریب، قدرت نظامی و پولپاشی بین سرانِ قبایل، فتنهای بزرگ و فراگیر بود زیرا مسلمانان را با تهدید، تطمیع و فریب، به حمایت از بیدینی و ظلمهای آشکارِ خود وا میداشت.
7 - اینکه در طول تاریخ، بسیاری از ثروتمندان، بیدین بوده و هستند، فتنهای برای سایر اقشار جامعه است که آیا تحت تأثیر جذابیتهای مادی و ظاهری، دست از ایمان و تعهدات دینی خود بر می دارند یا خیر؟
8 - امروزه حکمرانی آل سعود و آل زاید بر عربستان و امارات با آنهمه ثروت، رسانه، قدرت فرعونی و ائتلافهای شیطانی، فتنهای برای مومنین و هوادارانِ حق است. مؤمنین تحت فشار هستند که آیا همانند این فراعنه، دست در دست صهیونیسم و جنایتکارانِ بزرگ میگذارند یا بر ایمان خود و هواداری از مظلومان، ثابتقدم میمانند.
9 - رواج شبهات گوناگونِ عقیدتی در فضای مجازی و اینکه جاهلان همواره به مؤمنان زخم زبان میزنند و توهین و تمسخر میکنند، فتنهای برای عقل و قلب مومنان است.
بنابراین وقتی بعضی مترجمها واژهی «فتنه» را مساوی با «آشوب، اغتشاش و شورش»، وانمود میکنند در واقع، معنای آن را بسیار محدود میکنند.
بنابراین اصطلاح «فتنه» را یا اصلا نباید ترجمه کرد یا اینکه باید توضیحاتی در پرانتز یا پاورقی افزود تا مخاطبان، دچار برداشت اشتباه نشوند.
#معنای_احادیث #نهج_البلاغه #فتنه
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis