eitaa logo
شعر مذهبی شاعران الغوث
307 دنبال‌کننده
14 عکس
3 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای جنّ و انس و حور و ملک، سائل درت خورشید، شمعِ روی ضریح مطهّرت جدّت بُوَد امیر عرب، جدّه فاطمه باب الحوائجت پدر و نجمه مادرت دخت امام، اخت امام، عمۀ امام آئینه‌دارِ امّ ابیهاست منظرت ای مه‌لقا که خواهر خورشید هشتمی صد آفتاب با خجلی گشته اخترت حتّی گر انتظار پدر، مانعت نبود کفوی نداشتی که شود عِدل و همسرت تو کیستی که همچو شه کربلا حسین باشد حرام، آتش دوزخ به زائرت! آورده‌ام پناه به کویت، ردم مکن جان جواد، میوۀ قلب برادرت عمریست بین مشهد و قم در شُدآمدیم جانم به آن مسافرت و این مجاورت! فرداست در تلاطم امواج سیّئات حبل المتین ما همه، نخ‌های چادرت این عرصه نیست جای ظهور مقام تو باشیم و بنگریم کراماتِ محشرت زهرا که جای خود، به خدا جرم خلق را بخشند روز حشر، به خدّامِ محضرت تنها نه اهل قم سر خوانت نشسته‌اند خلق جهان مدام بَرَد فیض از درت شد ماجرای عشق حسینیّ و زینبی تکرار در حکایت تو با برادرت تو زینب امام رضا، او حسین تو جز قرب او نبود تمنّای دیگرت دل کندی از دیار، به امّید وصل یار مهلت نداد اجل که رسی نزد دلبرت این را دگر حدیث و حکایت نیاز نیست حتماً رضا گرفت به دامان خود، سرت گویند ناله کردی و غش کردی از فراق تا شد نهان برادرت از دیدۀ ترت روز سلامتی اگر این است حال هجر پس چه کشید عمۀ محزون مضطرت! قلب تو از فراق برادر کباب شد امّا سرش نگشت جدا در برابرت... @sher_alghoth
قبله ی هفتم ما قبله ی هشتم دارد تا خراسان رضا آینه در قم دارد توبه شد عاقبت گریه ی هر زائر مست بر زمین ریخته هر باده که در خم دارد ((بُعد منزل نبود در سفر روحانی)) هر سلامی بفرستیم ، علیکم دارد می روم در حرم از صحن به صحنی دیگر موج تا در دل دریاست تلاطم دارد عکسم افتاد در آیینه ی صحن و دیدم شیشه این مرتبه با سنگ تفاهم دارد هم کریمه ست و هم از نسل کریمان بانو پس گدا در حرمش حق تقدم دارد لطف بی بی ست که در جمعیت شاعر ها شاطر عباس قمی فیض تکلم دارد مرغ دل گرچه سیاه است ولی از سر لطف از سر گنبد او حسرت گندم دارد @sher_alghoth
از آن زمان که قم حرمِ اهل‌بیت شد این شهر سفره‌ی کرمِ اهل‌بیت شد آن را به "عُش آل‌محمد" شناختند* پس بین شهرها علمِ اهل‌بیت شد دست کسی که طالب علم محمدی‌ست در نشر معرفت، قلمِ اهل‌بیت شد شد خاکِ شوره‌زار، شفابخش اهل‌دل وقتی تبرّکِ قدمِ اهل‌بیت شد در جشن، رویِ شادی و در سوگ، روی حُزن آیینه‌دار شوق و غمِ اهل‌بیت شد اول برای حضرت معصومه شعر گفت؛ هر شاعری که محتشمِ اهل‌بیت شد هرکس که زائر حرم این کریمه بود از دوستانِ محترمِ اهل‌بیت شد @sher_alghoth
ما را خدای حضرت معصومه خوانده گدای حضرت معصومه شاعر شدیم تا بنویسیم از مدح‌وثنای حضرت معصومه انگار روی عرش خدا هستیم زیر لوای حضرت معصومه قم شوره‌زار بود و گلستان شد از خاک پای حضرت معصومه عمری به او "کریمه" لقب داده‌ست جود و سخای حضرت معصومه وا می‌کند هزارگره، دستِ مشکل‌گشای حضرت معصومه در زندگی غریب نشد هرکس شد آشنای حضرت معصومه معصومه‌ی امام‌رضا بانوست مولا، رضای حضرت معصومه مثل حریم شاه خراسان است صحن‌وسرای حضرت معصومه « مَن زارَها بِقُم فَلَهُ‌الجَنَّه » این شد بهای حضرت معصومه یک‌بار آمده حرم و یک‌عمر شد مبتلای حضرت معصومه در این حرم طلا شده مس‌هامان با کیمیای حضرت معصومه شب‌های جمعه زائر اربابیم در کربلای حضرت معصومه درمان دردهای دوعالم شد دارالشفای حضرت معصومه شکر خدا ضریح دلم بوده‌ست یک‌عمر جای حضرت معصومه عالم گدای حاتم طایی شد حاتم گدای حضرت معصومه ناقابل است هدیه‌ی من، اما؛ جانم فدای حضرت معصومه دل‌های ما حسینیه‌ی اشک است روز عزای حضرت معصومه چندین گریز ذهن مرا برده در روضه‌های حضرت معصومه در روضه مثل حال‌وهوای ماست حال‌وهوای حضرت معصومه تا شام‌و‌کوفه رفته دلم هربار از ماجرای حضرت معصومه تعجیل در ظهور امام ماست تنها دعای حضرت معصومه @sher_alghoth
در و ديوار ِ حرم باز پر از غم شده است ناخداگاه دلم گفت مُحرّم شده است روضه خوان نيست ولي اشك ،دمادم شده است نام ِتو مرثيه ي عالم و آدم شده است واي من ، زينب كبري ز جنان مي آيد فاطمه بر سر و بر سينه زنان مي آيد ـــــــــ در دل خويش عزا بهر تو بر پا كرديم اشكِ خونين ز خداوند تمنا كرديم عشق را دور ِضريح تو تماشا كرديم مرقد ِفاطمه را پيش تو پيدا كرديم از غم توست دل اهل ولا خون شده است چه عزايي كه دل فاطمه محزون شده است ـــــــــ اشك ارثيه ي زهراست كه ما گريه كنيم از غم عمه ي سادات بيا گريه كنيم نذر كرديم فقط بهر شما گريه كنيم يا بميريم از اين داغ و يا گريه كنيم رفتي و داغ شما شور محرم دارد تپش سينه ي ما نام تو را كم دارد ـــــــــ وسط روضه دلم گفت خدايا، زينب روضه ات بُرد دلم را به خدا، تا زينب چه عَجين است غم روضه ي تو با زينب ذكر اين لب شده يا فاطمه جان ،‌يا زينب خوب شد كه به برادر نرسيدي ،‌بي بي  تن او را به روي خاك نديدي ،‌بي بي ـــــــــ باز هم مژده ی خوبی به تو خواهر نرسید جز اجل هیچ کسی جانب این در نرسید قصه ی عشق تو این بار به آخر نرسید چشم بر راه نشستی و برادر نرسید بر لبت ذکر برادر ، دل زارت خون شد روح از پیکر ِ بی جان شما بیرون شد ـــــــــ ای صفا بخش ِ دل و دیده ، صفای حرمت دل من تنگ شده باز برای حرمت بنشینم من ِ آشفته کجای حرمت تا برم سجده ی مستانه به پای حرمت کاشکی وعده ی دیدار میسر گردد دل و جانم ز وجود تو معطر گردد @sher_alghoth
ماییم گدای حضرت معصومه محتاج عطای حضرت معصومه همراه رضا ز دیده خون می باریم در روز عزای حضرت معصومه آمد ز مدینه تا که در قم باشد در مملکت امام هشتم باشد شاید که خدا نخواست تا مرقد او مانند مزار فاطمه گم باشد در سر هوس دیدن دلبر دارد بر سینه ی خود داغ برادر دارد افسوس که تا دیار ساوه آمد دیگر نتوانست قدم بردارد زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت از داغ برادرش مرتب می سوخت هر جا که سر دردِ دلش وا می شد می گفت : " امان از دل زینب " می سوخت با ناله دو چشمان ترش را وا کرد تا سِیر کند دور و برش را ، وا کرد نومید ز دیدن برادر بود و با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد صد آه اگر بر جگرش افتاده هر چند جدا ز دلبرش افتاده کِی بر بدن برادرش رقصیدند ؟ کی دست کسی به معجرش افتاده او خواهر یک امام بود و زینب... ! او شاهد احترام بود و زینب... ! ظلم بسیار اگر چه دید ، اما کِی - در مجلسی از حرام بود ؟ و زینب... ! @sher_alghoth
بالطف خدامن این سعادت دارم ازکودکیم به قم اقامت دارم این مرحمت ولطف رضاهست، که من برحضرت معصومه ارادت دارم @sher_alghoth
خبر آمدنت آمده از راه، بيا... سر بزن ازدل يک‌ جمعه‌ی‌ ناگاه، بيا! ماه کامل نشود تا تو نيايی آقا تا که کامل بشود نيمه‌ی اين‌ماه، بيا عهد بستیم و شکستيم و گذشتی هربار بازهم با دل آلوده‌ی ما راه‌ بيا درد ما بی‌خبری‌هاست، خودت باخبری ای تو از درد دل ما همه آگاه! بیا خواب غفلت شده کار همه‌ی ما بی‌تو يوسف قافله! يک‌سر به لب چاه بيا جمعه‌ها رفت، ولی جمعه‌ی موعود نشد جمعه‌ها می‌رود ای جمعه‌ی دلخواه! بيا زنده ماندیم که در روز ظهورش باشیم آه ای جانِ به‌لب‌ آمده! کوتاه‌ بیا... گفت شاعر: "خبر آمد، خبری در راه است" خبر آمدنت آمده از راه، بیا... @sher_alghoth
برمنزلت ام ابیهاصلوات برام و اب وهمسرزهراصلوات برمحسن وکلثوم وحسین وحسنش برآینه اش زینب کبری صلوات @sher_alghoth
تو را خبر بُوَد امشب چه دل‌پذیر شبی است؟ بلی بلی؛ شب میلاد دخت دخت نبی است مه جمادی الاولی و پنجمین شب و روز چه ماه مهر فروزی! چه روزی و چه شبی است! رسیده مولد بانوی آسمان و زمین چه مهر پرده‌نشینی! چه ماه مُحتجبی است! چه بانویی! که عقیله میان هاشمیان لقب گرفت و سزاوار این چنین لقبی است ز بس به خاطر او شد روا حوائج خلق به هر که می‌نگرم، فکر حاجت و طلبی است اگر خدای تو را خوانده زین اب، زینب! دگر که باخبر از آن مقام «زین ابی» است؟ چه خوش سروده! هر آن کس که بوده امّا حیف! ندانم آن که چه کس شاعر است و از چه لبی است: «هزار مرتبه شستم دهان به مُشک و گلاب هنوز نام تو بردن کمال بی‌ادبی است» ( سروده‌ی سال ۱۳۷۸ ) @sher_alghoth
میون خیمه هرشب روضه داره نداره خوابُ برلب روضه داره اگه چشمای مهدی غرق خونه به یاد عمه زینب روضه داره @sher_alghoth
در میان خلق با او بوده هم‌سر فاطمه از ازل ساقی علی بوده‌ست، کوثر فاطمه نام زهرا می‌درخشد در میان اهل‌بیت سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه چون کلام‌ِحق که با«هُم فاطِمَه»آغاز شد در میان پنج‌تن هم بوده محور فاطمه در مقام آفرینش از نبی و از علی با حدیث قدسی «لولاک» شد سر فاطمه هردو یک روحند اما در دوتن، با این حساب فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه سیب در معراج با دست پیمبر شد دونیم نیم آن شد ذوالفقار و نیم دیگر فاطمه مرتضی با ذوالفقار انگار جولان می‌دهد خطبه‌خوانی می‌کند تا روی منبر فاطمه هر خطیبی روضه‌خواند از غربت مولا علی انتهای منبر او ختم شد بر فاطمه هرکسی در روضه‌های اهل‌بیتش کار کرد پاسخش را می‌دهد چندین برابر فاطمه بر قلوب شیعیان مهر شفاعت می‌زند می‌تکاند چادرش را روز محشر فاطمه @sher_alghoth