eitaa logo
شعر مذهبی شاعران الغوث
307 دنبال‌کننده
14 عکس
3 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هستیم گدای حضرت معصومه مشمول ِ عطای حضرت معصومه اصلاح نما امر فرج را امشب یارب به دعای حضرت معصومه @sher_alghoth
من شهر قم را جمکران  را دوست دارم این آسمان این کهکشان را دوست دارم من کم زیارت میروم اما فراوان آن  گنبد و آن آستان را دوست دارم   تکبیر گفتن روبروی مرقد او عطر دل انگیز اذان را دوست دارم همچون کبوتر ، بال در بال ملائک پرواز در آن بی کران را دوست دارم تا بغض دل را بشکنم   آرام آرام این اشکهای بی زبان را دوست دارم کاشی به کاشی در شب شعر رواقش آن سنگ های شعر خوان را دوست دارم غیر از نوازش چیست کار چوب پرها من خادمان مهربان را دوست دارم باور کنید  اینجا حریم اهل بیت است این قبله این دارالامان را دوست دارم من در بهشتم با زیارت نامه ی او این "اِشفَعی لی في الجَنان" را دوست دارم آن جایگاهی که بود " شأناً مِنَ الشأن" آن جایگاه جاودان را دوست دارم اینجا مدینه آری اینجا مشهد ماست  عمری طواف این و آن را دوست دارم @sher_alghoth
قبله ی هفتم ما قبله ی هشتم دارد تا خراسان رضا آینه در قم دارد توبه شد عاقبت گریه ی هر زائر مست بر زمین ریخته هر باده که در خم دارد ((بُعد منزل نبود در سفر روحانی)) هر سلامی بفرستیم ، علیکم دارد می روم در حرم از صحن به صحنی دیگر موج تا در دل دریاست تلاطم دارد عکسم افتاد در آیینه ی صحن و دیدم شیشه این مرتبه با سنگ تفاهم دارد هم کریمه ست و هم از نسل کریمان بانو پس گدا در حرمش حق تقدم دارد لطف بی بی ست که در جمعیت شاعر ها شاطر عباس قمی فیض تکلم دارد مرغ دل گرچه سیاه است ولی از سر لطف از سر گنبد او حسرت گندم دارد @sher_alghoth
از آن زمان که قم حرمِ اهل‌بیت شد این شهر سفره‌ی کرمِ اهل‌بیت شد آن را به "عُش آل‌محمد" شناختند* پس بین شهرها علمِ اهل‌بیت شد دست کسی که طالب علم محمدی‌ست در نشر معرفت، قلمِ اهل‌بیت شد شد خاکِ شوره‌زار، شفابخش اهل‌دل وقتی تبرّکِ قدمِ اهل‌بیت شد در جشن، رویِ شادی و در سوگ، روی حُزن آیینه‌دار شوق و غمِ اهل‌بیت شد اول برای حضرت معصومه شعر گفت؛ هر شاعری که محتشمِ اهل‌بیت شد هرکس که زائر حرم این کریمه بود از دوستانِ محترمِ اهل‌بیت شد @sher_alghoth
ما را خدای حضرت معصومه خوانده گدای حضرت معصومه شاعر شدیم تا بنویسیم از مدح‌وثنای حضرت معصومه انگار روی عرش خدا هستیم زیر لوای حضرت معصومه قم شوره‌زار بود و گلستان شد از خاک پای حضرت معصومه عمری به او "کریمه" لقب داده‌ست جود و سخای حضرت معصومه وا می‌کند هزارگره، دستِ مشکل‌گشای حضرت معصومه در زندگی غریب نشد هرکس شد آشنای حضرت معصومه معصومه‌ی امام‌رضا بانوست مولا، رضای حضرت معصومه مثل حریم شاه خراسان است صحن‌وسرای حضرت معصومه « مَن زارَها بِقُم فَلَهُ‌الجَنَّه » این شد بهای حضرت معصومه یک‌بار آمده حرم و یک‌عمر شد مبتلای حضرت معصومه در این حرم طلا شده مس‌هامان با کیمیای حضرت معصومه شب‌های جمعه زائر اربابیم در کربلای حضرت معصومه درمان دردهای دوعالم شد دارالشفای حضرت معصومه شکر خدا ضریح دلم بوده‌ست یک‌عمر جای حضرت معصومه عالم گدای حاتم طایی شد حاتم گدای حضرت معصومه ناقابل است هدیه‌ی من، اما؛ جانم فدای حضرت معصومه دل‌های ما حسینیه‌ی اشک است روز عزای حضرت معصومه چندین گریز ذهن مرا برده در روضه‌های حضرت معصومه در روضه مثل حال‌وهوای ماست حال‌وهوای حضرت معصومه تا شام‌و‌کوفه رفته دلم هربار از ماجرای حضرت معصومه تعجیل در ظهور امام ماست تنها دعای حضرت معصومه @sher_alghoth
در و ديوار ِ حرم باز پر از غم شده است ناخداگاه دلم گفت مُحرّم شده است روضه خوان نيست ولي اشك ،دمادم شده است نام ِتو مرثيه ي عالم و آدم شده است واي من ، زينب كبري ز جنان مي آيد فاطمه بر سر و بر سينه زنان مي آيد ـــــــــ در دل خويش عزا بهر تو بر پا كرديم اشكِ خونين ز خداوند تمنا كرديم عشق را دور ِضريح تو تماشا كرديم مرقد ِفاطمه را پيش تو پيدا كرديم از غم توست دل اهل ولا خون شده است چه عزايي كه دل فاطمه محزون شده است ـــــــــ اشك ارثيه ي زهراست كه ما گريه كنيم از غم عمه ي سادات بيا گريه كنيم نذر كرديم فقط بهر شما گريه كنيم يا بميريم از اين داغ و يا گريه كنيم رفتي و داغ شما شور محرم دارد تپش سينه ي ما نام تو را كم دارد ـــــــــ وسط روضه دلم گفت خدايا، زينب روضه ات بُرد دلم را به خدا، تا زينب چه عَجين است غم روضه ي تو با زينب ذكر اين لب شده يا فاطمه جان ،‌يا زينب خوب شد كه به برادر نرسيدي ،‌بي بي  تن او را به روي خاك نديدي ،‌بي بي ـــــــــ باز هم مژده ی خوبی به تو خواهر نرسید جز اجل هیچ کسی جانب این در نرسید قصه ی عشق تو این بار به آخر نرسید چشم بر راه نشستی و برادر نرسید بر لبت ذکر برادر ، دل زارت خون شد روح از پیکر ِ بی جان شما بیرون شد ـــــــــ ای صفا بخش ِ دل و دیده ، صفای حرمت دل من تنگ شده باز برای حرمت بنشینم من ِ آشفته کجای حرمت تا برم سجده ی مستانه به پای حرمت کاشکی وعده ی دیدار میسر گردد دل و جانم ز وجود تو معطر گردد @sher_alghoth
ماییم گدای حضرت معصومه محتاج عطای حضرت معصومه همراه رضا ز دیده خون می باریم در روز عزای حضرت معصومه آمد ز مدینه تا که در قم باشد در مملکت امام هشتم باشد شاید که خدا نخواست تا مرقد او مانند مزار فاطمه گم باشد در سر هوس دیدن دلبر دارد بر سینه ی خود داغ برادر دارد افسوس که تا دیار ساوه آمد دیگر نتوانست قدم بردارد زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت از داغ برادرش مرتب می سوخت هر جا که سر دردِ دلش وا می شد می گفت : " امان از دل زینب " می سوخت با ناله دو چشمان ترش را وا کرد تا سِیر کند دور و برش را ، وا کرد نومید ز دیدن برادر بود و با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد صد آه اگر بر جگرش افتاده هر چند جدا ز دلبرش افتاده کِی بر بدن برادرش رقصیدند ؟ کی دست کسی به معجرش افتاده او خواهر یک امام بود و زینب... ! او شاهد احترام بود و زینب... ! ظلم بسیار اگر چه دید ، اما کِی - در مجلسی از حرام بود ؟ و زینب... ! @sher_alghoth
بالطف خدامن این سعادت دارم ازکودکیم به قم اقامت دارم این مرحمت ولطف رضاهست، که من برحضرت معصومه ارادت دارم @sher_alghoth
مائیم گدای حضرت معصومه محتاج عطای حضرت معصومه همراه رضا ز دیده خون می باریم در روز عزای حضرت معصومه آمد ز مدینه تا که در قم باشد در مملکت امام هشتم باشد شاید که خدا نخواست تا مرقد او مانند مزار فاطمه گم باشد در سَر هوس دیدن دلبر دارد بر سینه غم هجر برادر دارد افسوس که تا دیار ساوه آمد دیگر نتوانست قدم بردارد زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت از داغ برادرش مرتب می سوخت هر جا که سَرِ دردِ دِلش وا می شد می گفت: امان از دل زینب، می سوخت صد آه اگر بر جگرش افتاده هر چند جدا ز دلبرش افتاده کِی بر بدن برادرش رقصیدند؟ کِی دست کسی به معجرش افتاده ؟ او خواهر یک امام بود و زینب....! او شاهد احترام بود و زینب....! ظلم بسیار اگر چه دید اما کِی - در مجلسی از حرام بود؟ و زینب ... در شام خراب ... بگذریم از روضه همراه رباب ... بگذریم از روضه ای وای که ناموس خدا را بردند در بزم شراب ... بگذریم از روضه @sher_alghoth