#امام_حسین_علیه_السلام
#زیارت #اربعین
نگاه از زائر خود بر نداری
ز گریه نوحه ای بهتر نداری
زیارت نامه ی بالای سر را
کجا باید بخوانم ، سر نداری
#میثم_مؤمنی_نژاد
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#مدح
به نام خاک ديار خدا، به نام نجف
به نام حضرت سلطان دين امام نجف
به نام خاک زمينی که جمع اضداد است
که پادشاه و گدا میشود غلام نجف
دليل خلقت آدم، دليل خلق زمين
به احترام علی بود و احترام نجف
گمانکنم.که خدا از ازل بهدست خودش
نوشته واژهی "الله" را به بام نجف
علی _عليهالسلام_ است کعبهی دلها
که واجباست کنیسجده درتمام نجف
بشر کنار، که حتی بعيد نيست اگر
که کعبه هم بزند بوسه بر مقام نجف
به روی کافر و مومن در حرم باز است
که ردّ هيچکسی نيست در مرام نجف
سلام کرده به سمت نجف تمام زمين
ولی به کرببلا میرسد سلام نجف...
#مجتبی_خرسندی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_زمان_عجل_الله_فرجه
#اربعین
اگر سوار و اگر که پیاده میآییم
بهشوق توست که جادهبهجاده میآییم
هزارشکر که در اوج این همه سختی
به دیدن حرم تو چه ساده میآییم
بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند
بدیهی است که با خانواده میآییم
اگرچه سختی و دشواری است، اما ما
به خُلق باز و به روی گشاده میآییم
"بهرغم مدعیانی که منع عشق کنند"
به حکم عشق الهی زیاده میآییم
شکوهمندترین نوع انتظار این است
همین که خسته ولی ایستاده میآییم
در این مسیر فقط در پی رضای توایم
که فکر غیر تو از سر نهاده، میآییم
بیا به دیدن ما ای امام صاحبامر
که ما به شوق تو با این اراده میآییم
#مجتبی_خرسندی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#مقام_شاعران_نزد_اهل_بیت
خوشبهحال وصال و اشعارش
که بهعشق تو بسته شد بارش
چون خدا میشود خریدارش...
شاعریرا کهمقبل حسن است
#مجتبی_خرسندی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_زمان_عجل_الله_فرجه
همیشه آنچه برای عروج ما پل شد
همین دعا و همین خلوت و توسل شد
خوشا به حال زبان کسی که در دنیا
زمان ذکر گرفتن شبیه بلبل شد
علاقه شد سبب عاقبت به خیر شدن
محبت است که آغاز هر تحول شد
هزار معرکه رخ داد بین منطق و نَفْس
ولی دل آمد و پیروز این تقابل شد
جهان عاری از احوال خوب ما، تنها
بهلطف یاد خدا قابل تحمل شد
گناه کوچک ما غفلت از دل خود بود
گناه کوچک ما مانع تکامل شد
بهخویش آمد و از دست اینوآن دل کند
هر آن که عافیتش بسته بر توکل شد
محمدبنابوبکر یاد داد به ما
که در تبار لجنزار میتوان گل شد
#مجتبی_خرسندی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_حسن_علیه_السلام
#شهادت #مدح
هر قطره ای که وصلْ به دریا نمیشود
هر قامتی که قامتِ رعنا نمیشود
این حرفِ آخر است که اول می آورم
(هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود)
.
هرکس که از ولایت و مِهرش جدا بُوَد
هرکس که هست ؛ در بَرِ من بی بها بود
از حُسن و خُلقِ نیکْ رُخان دم مزن دگر
وقتی که حرفْ از حسنِ مجتبی بود
.
بر چشم های فاطمه نور و ضِيا شده
مجموعه ی جمال و جلال خدا شده
در شوکت و شهامتِ خود ، مرتضى على
در هیبت و سیادتِ خود ، مصطفی شده
.
ذکرِ خدایِ عزوجل بر لبش بُوَد
صدها فرشته محوِ نمازِ شبش بود
جائی نشسته است که از عرشْ برتر است
او کودک است و دوش نبی مَرکبش بود
.
در بزمِ عشق حرفِ ریا جمع میشود
بی نان دوست، سفره ی ما جمع میشود
بی خود شلوغ نیست در خانه ی کسی
وقتی کریم هست،گدا جمع میشود
.
لال است در بیانِ کراماتِ او زبان
شرح کرامتش كه نگُنجَد در این بیان
هرگز ندیده است کسی اینچنین کریم
بَخْشَد سه بار زندگى اش را به این و آن
.
روی خدایْ مَنْظَر و قلبی رحیم داشت
تنها به دوستان که نه،لطفی عَمیم داشت
هرکس رسید بر درِ او بی نیاز شد
از بسکه پور فاطمه دستی کریم داشت
.
درمانده را ز درگه خود رَد نمیکند
راه بهشت را به کسی سَد نمیکند
صدها چو مرد شامی اگر هم بدی کنند
او حِلْم پیشه میکند و بَد نمیکند
.
باید سرم به مَقدمِ او خاكِ پا شود
تا اینکه قَدْر و قیمت من کیمیا شود
باید امید داشت به دریای رحمتش
وقتی که با گرسنه سگی هم غذا شود
.
مردی کریم و زندگی اش صاف و ساده است
هربار میرود سفر حج، پیاده است
لرزه فِتَد به پیکرِ او موقع نماز
یعنی که در حضور خدا ایستاده است
.
(مهرش به كائنات برابر نمیشود)
بی خود که خاکِ مَقدم او زَر نمیشود
فرموده اند: هرکه بر او گریه میکند
در روز حَشْر دیده ی او تَر نمیشود
.
شمعی که بین انجمنش هم غریب بود
دور از وطن-نه-در وطنش هم غریب بود
یک عُمْر ناسزا به على را شنید و سوخت
مولا غریب بود،حسنش هم غریب بود
.
از بسکه داغْ بر دلِ زارش عدو بریخت
خونابه جایِ اشکِ روان در سبو بريخت
شعر وصال بر همه شد فاش تا که او
(خونی که خورد در همه عمر از گلو بريخت)
.
از زَهْر گرچه در بدن او توان نبود
گردید سبز چهره ی او، ارغوان نبود
می ریخت لخته های جگر را درون طشت
اما هزار شُکر دگر خیزران نبود
#على_اصغر_انصاريان
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات
بر دردِ نگفته ام دوایی
برخلق جهان تو مقتدایی
دارد حَرَمت عجب صفایی
آئینه ی روی مرتضایی
سلطانِ سریرِ ارتضایی
با اینکه پر از بلا و دردم
جز وصلِ تو آرزو نکردم
بگذار که دور تو بگردم
تو معدن جودِ کبریایی
سلطانِ سریرِ ارتضایی
ای سایه ی مهرِ تو پناهم
من ماندم و کوهی از گناهم
بی لطف تو یا رضا، تباهم
تو یارِ گدایِ بی نوایی
سلطانِ سریر ارتضایی
ای آنکه انیس بر نفوسی
مولایی و شاهِ ارضِ طوسی
من آمده ام به خاک بوسی
الحق تو امیدِ ماسوایی
سلطانِ سریر ارتضایی
با عشقِ تو من قرار دارم
من با کَرَمِ تو کار دارم
با غیرِ شما چکار دارم ؟
تو وارثِ بیتِ هل اتایی
سلطانِ سریرِ ارتضایی
مولایِ زمین و آسمانی
آگه ز عیانی و نهانی
آقا و رئوف و مهربانی
تو ملجا و مونسِ گدایی
سلطانِ سریرِ ارتضایی
ای عشقِ تو باعثِ قبولی
تو نورِ دودیده ی بتولی
تو پاره ی پیکرِ رسولی
تو لنگرِ ارضی و سمایی
سلطانِ سریرِ ارتضایی
پاییز منم تویی بهارم
والله، تویی همه قرارم
وقتی که به خاک سرگذارم
خاکم به سر است گر نیایی
سلطانِ سریرِ ارتضایی
با عشقِ تو احترام دارم
بامهرِ تو من دوام دارم
شادَم که چنین امام دارم
لطف و کرمت همه خدایی
سلطانِ سریرِ ارتضایی
ای کویِ تو کعبه ی امیدم
هستی تو مراد و من مریدم
با سر به سرای تو دویدم
تو قبله یِ رازِ اولیایی
سلطانِ سریرِ ارتضایی
من غیرِ تو از همه گُسَستم
والله تویی تمامِ هستم
پشتِ درخانه ات نشستم
شاید نظری به من نمایی
سلطانِ سریرِ ارتضایی
بهتر نَبُود از این سعادت
با لطفِ خدا من از ولادت
دارم به شما زجان ارادت
باقلب شکسته آشنایی
سلطان سریرِ ارتضایی
#محمد_خرم_فر
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_رضا_علیه_السلام
گریهکُن ها همه از داغ رضا گریه کنید
شده مسموم ولی نعمت ما گریه کنید
پاره قلب پیمبر جگرش پاره شده
به جگر سوخته زهر جفا گریه کنید
خواهرش نیست که بر بی کسیاش گریه کند
جای معصومه مظلومه شما گریه کنید
گل بیارید و به همراه زنان نوغان
به غریبی غریب الغربا گریه کنید
یاد آن لحظه که آن نور دل آل عبا
آمد اما به سرش داشت عبا گریه کنید
دو قدم رفته نرفته به زمین می افتد
دستگیر همه افتاد زپا گریه کنید
نا ندارد که سر از روی زمین بردارد
سخت شد کارِ معین الضعفا گریه کنید
پسرش آمد و برداشت سرش را از خاک
بعد از این بر غم شاه شهدا گریه کنید
پسرش آمد و سیراب از این دنیا رفت
همه بر تشنه لب کرببلا گریه کنید
بهر آن کشته لب تشنه که آبش دادند
با سرِ نیزه و شمشیر و عصا گریه کنید
باغریب الغربا بهر غریب گودال
که بریدند سرش را زقفا گریه کند
#عبدالحسین
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت
چرا شب غم و ماتم سحر نمیگردد
چرا زمین و زمان نوحه گر نمیگردد
وداعِ قبر نبی بود و پاره تن او
غم فراق از این سخت تر نمیگردد
بگو به اهل و عیالش رواست گریه کنند
مسافر به سفر رفته بر نمیگردد
پدر پدر بکند دخترش ولی افسوس
که آه و ناله برایش پدر نمیگردد
به غیر خون جگر در عزای آن مسموم
نصیب خواهر خونین جگر نمیگردد
شبیه جد خودش از مدینه رفت ولی
سفر به مرگ که دیگر سفر نمیگردد
خبر رسید که شد زخم پلک چشم ترش
کسی ز زخم دلش با خبر نمیگردد
چنان گریست برای ذبیحِ در گودال
که مثل دیده ی او دیده تر نمیگردد
به گریه گفت که مردم عزیز پرده نشین
به چشم مردم کوی و گذر نمیگردد
#میثم_مومنی_نژاد
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_رضا_علیه_السلام
بچه بودم با تو آشنا شدم
آشنای مشهدالرضا شدم
بر در خونه ی تو گدا شدم
یا غریب الغربا امام رضا
یا معین الضعفا امام رضا
تو همیشه سایه رو سرم داری
به خدا قد خدا کرم داری
تو بهشتو یه جا تو حرم داری
تویی حج فقرا امام رضا
یا معین الضعفا امام رضا
من غلام فاطمه مادرتم
همیشه بابام میگه: نوکرتم
من سفارش شده ی خواهرتم
یه عنایتی به ما امام رضا
یا معین الضعفا امام رضا
تو که مهربون و با کرامتی
از تو خواستم توی هر زیارتی
به منم بدی غذای حضرتی
بسه واسم یه نیگا امام رضا
یا معین الضعفا امام رضا
حاجتای همه رو روا کنی
گره های بسته مونو وا کنی
میشه قسمتم یه کربلا کنی
راهی شم با زائرا امام رضا
یا معین الضعفا امام رضا
آقاجون لحظه ی رفتنم بیا
اسمتو صدا که میزنم بیا
اومدم تو هم به دیدنم بیا
وقت مردنم بیا امام رضا
یا معین الضعفا امام رضا
کاری از دست کسی بر نمیاد
قسمت میدم به حضرت جواد
تا دعا کنی که منتقم بیاد
که اثر داره دعا امام رضا
یا معین الضعفا امام رضا
#مرتضی_کربلایی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_زمان_عجل_الله
#مناجات
#رباعی
گاهی به "حسین" و "مجتبی" گریه کند
بر "زینب" و "کلثوم" جدا گریه کند
یارب! فرج "مهدی" او را برسان
"زهرا" تا کی؟ تا به کجا گریه کند؟
#جواد_هاشمی_تربت
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_زمان_عجل_الله
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
نه تنها دوست، دشمن فکر حفظ احترامش بود
کسی که آیهی تطهیر بخشی از مقامش بود
تمام سهمش از دنیای ما شد گوشهی زندان
همان آقا که سرتاسر همه عالم به نامش بود
چنان با دشمنان خود هوای مهربانی داشت
که زندانبان او یکعمر دربند مرامش بود
دلش میخواست تا روز ابد میماند با آنها
که دنیا بیشتر در جمع محرومان بهکامش بود
اگرچه قدر او را مردم دنیا ندانستند
ولی در عرش تسبیح ملائک ذکر نامش بود
به هر زندان که میبردند آقای غریبان را
دل هر شیعه مانند کبوتر روی بامش بود
برای دیدن آقا نه تنها سوخت جان ما
که حتی کعبه هم مشتاق دیدار امامش بود
عبادت بود کارش در تمام روزها و شبها
ولیکن گریه قوت غالب هر صبحوشامش بود
چرا باید إبا میکرد از عمّال عباسی؟
کسی که قلب حیوانات وحشی نیز رامش بود
حسن فرقی ندارد مجتبی یا عسکری باشد
که تنها ماندن و بییاوری ارث مدامش بود
عطش بالا گرفت و زهر آخر کار خود را کرد
در آن لحظه فقط ذکر مصیبت در کلامش بود؛
خدایا مادر مظلومهام را بیهوا کشتند
یکی ای کاش از آنها بپرسد که؛ "چرا کشتند؟"
#مجتبی_خرسندی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth