eitaa logo
شعر مذهبی شاعران الغوث
307 دنبال‌کننده
14 عکس
3 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای یادگار گُلشن زیبای مجتبی * محبوبِ جان حضرت زهرا و مرتضی ای گوهر جلالت و ای دُرّ احتشام * از ما درود بر حسن و بر شما سلام شکر خدا ز لطف علی‌گونه حسن * آمد به دست وقت خوش و فرصت حسن از ساحت مبارک و فرخنده حسن * گیرم اجازه تا که شوم بر سر سُخن ای آستان رفعت تو رشک بوستان * بی بی شریفه آمده‌ام خاکبوستان بانوی نور خسته‌ام از درد بی‌شمار * از قصّه مکرّر غم‌بار روزگار خاتون مجد و عزّت و ایمان و مکرمت * دریای لطف و مهر نظر کن ز مرحمت ای صاحب حریم شریف و شرف‌سرا * اینک که سائلم حرم اشرف تو را بهر خدای سائل خود را مران ز در * بر حال زار و دیده بارانی‌ام نگر آتش گرفته‌ی غم دل چون گدازه‌ام * در حسرت عنایت تو لحظه لحظه‌ام آورده‌ام پناه به دار الشّفایتان * در انتظار موهبت جان‌فزایتان محتاج یک نگاه طبیبانه توام * بیمارم و دخیل شفاخانه توام بر لطف توست محسن صافی امیدوار * دست شفا به پیکر رنجیده‌اش گذار @sher_alghoth
منزل به منزل هم رکاب زینبینی گرچـه اسیــری پادشـاه عالمیـنی با دسـت خالی برنمیگردد گدایت «أیَّتُهَا الشَّهِیدَةُ الرَّکْبِ الْحُسَیْنِی» @sher_alghoth
ای دختر کریم، کرامت گدای توست درمان درد هر دوجهان از دوای توست حاذق‌ترین طبیب دوعالم فقط تویی دنیا شفاگرفته‌ی دارالشفای توست تنها نه شیعیان جهان ریزه‌خوار تو عالم دخیل بسته‌ی جود و سخای توست تو یادگار کوفه و شام و مدینه‌ای حلّه نماد کوچکی از کربلای توست این حرف‌ها که بر در و دیوار حک شده تنها نشان اندکی از ماجرای توست چون مرقد تو قبله‌ی حاجات عالم است پس کعبه‌ی دلم حرم باصفای توست هرچند زائر تو نبودم، ولی دلم از راه دور شاهد حال و هوای توست با دست‌های خود گره‌های بزرگ را وا کرده‌ای و زخم اسارت به پای توست حالا ببین که شهر به شهر جهان ما پیراهن سیاه به تن در عزای توست باشد که با رضای خدا مستجاب باد "تعجیل در ظهور" که تنها دعای توست @sher_alghoth
(زبانحال راهب) در فکر گلی بودم و گلزار خریدم  گل خواست دلم، خرمن و خروار خریدم  در گلشن فردوس برین هم نفروشند  این طرفه گلی را که من از خار خریدم  دیدم که به کف مایه و مقدار ندارم  بهر دو جهان مایه و مقدار خریدم  دیگر نکشم ناز طبیبان جهان را  زیرا که دوای دل بیمار خریدم  تا جلوه‌ فروشد به جهان، گوشه‌ی دیرم  با ذرّه ، مِهین مطلع انوار خریدم  در جلوه‌گری، غیرتِ خورشیدِ سپهر است  ماهی که من از کوچه و بازار خریدم  حیف است که با درهم و دینار بسنجم  هر چند که با درهم و دینار خریدم  خاک دو جهان بر سر صرّافِ فلک باد!  سر بود که با قیمت دستار خریدم  سودایی از این‌گونه که دیده ست به عالم؟  کم دارم و این دولت بسیار خریدم  خلق دوجهان گر بخورد غبطه، عجب نیست  چیزی که خدا بود خریدار ، خریدم  شاید که چو من ، راهبی اسلام برآرد  چون رأس حسین از کف کفّار خریدم  در ماتمش از دیده، چرا خون نفشانم؟  آخر سر یار است ز اغیار خریدم  دیگر نکنم واهمه‌ ی حشر که این سر  شمعی ست که از بهر شب تار خریدم  از سرّ حقیقت، مگر آگه شوم امشب  زر دادم و گنجینه ‌ی اسرار خریدم  ای دیده‌! تو را گر سر و سودای تماشاست  آیینه‌ ی صد عزّت و ایثار خریدم  دوزخ دگری راست که : دربست، بهشتی  امشب من از این لشکر خونخوار خریدم  (نظمی)! ز هنر هرچه به بازار جهان بود سنجیدم و این طبع گهربار خریدم @sher_alghoth
نمازعشق شکسته نخوانده بودم و خواندم قنوت،بازوی بسته نخوانده بودم و خواندم زنی ز هاشمیان تاکنون اسیرنبودست دعا به ناقه نشسته نخوانده بودم وخواندم   به دوش،جسم دو دختر،نبرده بودم وبردم زکینه سنگ زشامی نخورده بودم و خوردم به قتلگه به من و دخترت چه شد، دیدی که زنده زنده کنارت نمرده بودم ومُردم   به شب میان بیابان نرفته بودم و رفتم به جستجوی یتیمان نرفته بودم ورفتم نخفته بودم و خفتم به روی خشت خرابه به کوفه گوشۀ زندان نرفته بودم ورفتم   هزاررنگ پریده ندیده بودم ودیدم شفق به ماه چکیده ندیده بودم ودیدم ندیده بودم و دیدم محاسنت در خون به داس یاس بریده ندیده بودم ودیدم   به کوفه جای به زندان نکرده بودم وکردم به شام، خانه به ویران نکرده بودم و کردم نگفته بودی و گفتی اذان زمأذنۀ نی به نیزه گوش به قرآن نکرده بودم وکردم @sher_alghoth
ورود کاروان اسرا به کوفه من دختر یک امیر هستم در کوفه چرا اسیر هستم نفرین به جفای اهل کوفه لعنت به وفای اهل کوفه گفتند اگر عشیره داری برخیز بایست در کناری هرکس که به کوفه آشنا داشت تا شام مرا غریب بگذاشت تنهایم و یاوری ندارم حالا که برادری ندارم افسوس کسی دور و برم نیست عباس علمدار حرم نیست بر خاک فتاده نور عینم بر نیزه شده سر حسینم @sher_alghoth
پس از تو، جان برادر! چه رنج‌ها که کشیدم چه شهر‌ها که نگشتم، چه کوچه‌ها که ندیدم به سخت‌جانی خود آن‌ قَدَر نبود گمانم که بی‌تو، زنده ز دشت بلا، به شام رسیدم برون نمود در آن دم چو خصم، پیرهنت را به تن ز پنجه‌ی غم، جامه هر زمان بدریدم چو ماه چارده دیدم، سر تو را به سر نی هلال‌وار ز بار مصیبت تو، خمیدم زدم به چوبه‌ی محمل سر، آن زمان که سر نی به نوک نیزه‌ی خولی، سر چو ماه تو دیدم ز تازیانه و طعن سنان و طعنه‌ی دشمن دگر ز زندگی خویش گشت قطع، امیدم شدم چو وارد بزم یزید، بازوی بسته هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم هنوز بر کف پایم، نشان آبله پیداست به راه شام ز بس از جفا پیاده دویدم ولی به این همه غم، شاد از آنم، ای شه خوبان! که نقد جان به جهان دادم و غم تو خریدم ازین حکایت جان‌سوز، «جودیا»! صف محشر به نزد شاه شهیدان، شریک، هم‌چو شهیدم @sher_alghoth
امید آخر دل‌های بی‌قرار حسین مرا هزار امید است و هر هزار حسین به کوه امنیت و بندگی رسید سریع به کشتی تو هرآن‌کس که شد سوار حسین تویی که شان نزول تبارک‌الهی خدا به خلقت تو کرده افتخار حسین خدا به طالع ما مهر نوکری زده است به غیر نوکری‌ات نیست کاروبار حسین غلام و نوکر و مداح و شاعر و خادم گذاشتی سر ما اسم مستعار حسین گناه‌کارم و در بین خلق محترمم غلامی تو به‌من داده اعتبار حسین از این‌محبت و این‌عشق و این‌حسینیه‌ها هزارشکر که "لایمکن‌الفرار" حسین اگرحبیب به عشقت دوبار جان داده ست هزارجان بده تا من هزاربار حسین... @sher_alghoth
مانند حر و مثل حبیب و چنان زهیر هرکس که ماند پای تو شد عاقبت‌به‌خیر وقتی که دست‌گیر دوعالم فقط تویی حاشا اگر غلام تو مایل شود به غیر در مسلک و مرام تو پیر و جوان یکی‌ست فرقی نمی‌کنند علی‌اکبر و بریر جهل از دوجبهه با تو به پیکار می‌شتافت گاه از بنی‌امیه و گاه از بنی‌زبیر قوم یهود نیز برای ادای دین گاهی گرفته‌اند به لب ذکر یاشبیر دیگر شبیه امّ‌وهب‌ها ندیده است چشم زمانه هرچه در آفاق کرده سِیر حتی مسیح در غم تو گریه می‌کند وقتی سر بریده‌ی تو می‌رسد به دیر با هر سلام زائر کرببلا شدیم این راه را رسانده به دستان ما سُدیر @sher_alghoth
به‌ما تنها اهانت می‌شد ای‌کاش و جسارت نه! شهادت بود ارث خاندان ما...، اسارت نه! «قَتَلْتُم عِترَتی او اِنْتَهَکْتُم حُرمَتی» یعنی که‌آیا روضه‌ای‌هم هست بیش ازاین‌عبارت؟ نه! نوامیس رسول‌الله در آن خیمه‌ها بودند به‌آتش می‌سپردم خیمه را...، اما به‌غارت نه! اگرچه آیه‌ی تطهیر بر روی زمین افتاد ولی ای‌کاش با دستان مشتی بی‌طهارت نه! به دیدار کریم‌بن‌کریمی رفت در گودال... نیامد شمر هم با دست خالی از زیارت، نه! به سمت شهر پیغمبر که آمد کاروان ما بشیر از ما خبر می‌برد، اما با بشارت نه...! حسین‌بن‌علی شمع همیشه روشن دل‌هاست به‌سعی دشمنان خاموش می‌شد این‌حرارت؟ نه! به لب آوای؛ "اَینَ‌المُنتقِم؟" دارد جهان بی‌تو که دارد اشتیاق دیدنت را...، انتظارت نه! @sher_alghoth
12.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جلسه ۹۲ الغوث 🎤 محمود مربوبی 🔸 با قصد فرج صدا بزن آه حسین از حال دل من و تو آگاه ، حسین کشتی نجات هر چه گمراه حسین ای دوست دلت تا وسط روضه شکست با قصد فرج صدا بزن آه حسین @sher_alghoth
سلام خدا بر گُل بَعْلَبَک که شد مرقدش قبله ی هر مَلَک گلی که شده زینت عالمین نوه ی علی، خوله بنت الحسین حریمش مکان شفاعت شده محل نزول کرامت شده حریمش ببین باغ رضوان ببین ضریحش ببین نور ایمان ببین به جسم همه صحن او، جان شده شفاخانه ی لاعلاجان شده شده هر ملک نوبتی خادمش به طوف حرم، ذاکر دائمش کسی منکر این قضیه که نیست که بین عزا، مرقدش خون گریست میان عزاداری شیعیان مجسم شده روضه ها ناگهان به سر آمده گوییا صبر او شده خون سرازیر از قبر او دهم حق که او داغ ها دیده است تن زخمی از دست و پا دیده است دل خوله از داغ بابا شکست سرش روی نی دید و از پا نشست شده خوله در کودکی خون جگر گذر کرده از قتلگاه پدر شبیه سکینه جسارت شنید شبیه رقیه قد او خمید سه ساله گل باغ ارباب ما کتک خورده از دشمن بی حیا شده روضه ی مقتلش چون عمو که از روی مرکب زمین خورده او شده خسته از محنت بی امان اسارت از او برده تاب و توان غم دفن او گوشه ی بعلبک به زخم دل کاروان زد نمک عمو گفتم و رفته دل علقمه شده روی لب: یا أخا ؛ زمزمه عمودی رسید وسرش را شکافت حسین با قد خم به سویش شتافت به صورت زمین خورد ماه حرم شد از کینه ها، هر دو دستش قلم بیا منتقم جد تو بی کس است بیا که عموی تو دلواپس است شده ناله ی شاه کربوبلا حرم بی پناه است مهدی بیا ببین آمده مادرت فاطمه تو را خوانده در گوشه ی علقمه @sher_alghoth