eitaa logo
شعرکده
99 دنبال‌کننده
190 عکس
205 ویدیو
6 فایل
ارتباط با ادمین کانال: @alisafari1403
مشاهده در ایتا
دانلود
نرو! بمان، که من از انتظار میترسم من از جدایی و بُغض و فرار میترسم نگو که این همه دل کندن اضطراری بود من از مُواجهه با اضطرار میترسم مرا میانِ دلِ گوشه گیرِ خود جا کن من از حواشی و گوشه کنار میترسم بمان که بی تو من حتی از آسمان، از گل از این ترنمِ فصل بهار میترسم تصورت کنم اینجا؟ میان این خانه؟ نه! من از این تصورِ بی اعتبار میترسم من از شنیدنِ صوتِ "خدا به همراهت" من از شنیدنِ سوتِ قطار میترسم نماز وحشتِ این عاشقانه را خواندم من از نبودِ تو... با افتخار میترسم... @sher_kade
درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت سجاده گشودم که بخوانم غزلم را سمتی که تویی عقربه قبله نما رفت در بین غزل نام تو را داد زدم ، داد آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت !؟ من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیم من سمت شما آمدم او سمت خدا رفت با شانه شبی راهی زلفت شدم اما ... من گم شدم و شانه پی کشف طلا رفت در محفل شعر آمدم و رفتم و ... گفتند ناخوانده چرا آمد و ناخوانده چرا رفت !؟ می خواست بکوشد به فراموشی ات این شعر سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت!!! @sher_kade
نسیمی شاخه‌هایم را شکست و با خودم خواندم: « بهار با تو بودن‌ها چه شد؟ پاییز دلتنگی است » @sher_kade
اى فروغ مهر تو در كارِ ذرّه پرورى می كنى با گوشه ی چشمى ز عالم دلبرى آفتاب حسن تو خورشيد را شرمنده كرد روى ماهت كرد بر كون و مكان جلوه گرى اى نگاه روشن تو معنى عين‏ اليقين می نشينم پيش تو بر سفره حق باورى خون زهرا و على جارىست در رگهاى تو جلوه خير كثيرى از تبار كوثرى تيغ ابرويت به هم ريزد سپاه فتنه را هيبت تو امتداد ذوالفقار حيدرى مكتب و مشى و مرامت زنده كرد اسلام را در تو می‏ ديدند مردم شيوه ی پيغمبرى سينه ات گنجينه ی اسرار اسم اعظم است سرّ الله - ى تو نور الله از پا تا سرى در شعاع نور تو هفت آسمان گم می‏شود كهكشان ها گشته بر ماه جمالت مشترى ماسوى الله خلق شد تنها به يمن اهل بيت گردش چرخ فلك هرگز نباشد سرسرى اشك می‏ ريزد به عشق تو ز چشم آسمان تا زمين گردد به پايت غرق در بار آورى سامره از لطف تو دارد هزاران خاطره عشق مديون تو باشد اى امام عسگرى آبرومندى كه در درگاه لطف گردگار دست دل ها را بگيرى روز سخت داورى دست من دامان تو چشم من و احسان تو مهر تو باشد به من برتر ز مهر مادرى اف بر اين دنيا كه قدر عشق را نشناختند قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهرى @sher_kade
تو رفته‌ای و مانده دراین خانه سیاهی برگرد که سخت‌است چنین چشم‌به‌راهی هر روز در آیینه به تکرار شکستم از خود خبری دِه به من و آینه گاهی سرتاسرِ این خانه پُر از بال‌وپرِ توست برگرد به آغوشِ من ای کفترِ چاهی یادت به دل و جان و تنم ریشه دوانده تو جوهری و خاطرِ من کاغذِ کاهی آشفته‌ام از قحطیِ بارانِ نگاهت آشفته‌تر از مزرعه‌ی رو به تباهی با عکسِ تو آرام گرفته دلِ تَنگم تُنگ از سرِ اجبار شده چاره‌ی ماهی دلگیرتر از پنجره‌ها چشم‌به‌راهم لعنت به خیابان و شبِ نامتناهی... @sher_kade
آمد اینگونه ولی هرچه که آمد نرسید عشق همواره به مقصود و به مقصد نرسید که اویس قرنی هم به محمد نرسید عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید آه بانو چه کشیدید نفس تازه کنید خسته از راه رسیدید نفس تازه کنید دل این شهر گرفته ست شما می دانید تشنه ی آمدن است و شما بارانید و کویر دل قم، رحل و شما قرآنید به دل شعر من افتاده شما می مانید قم کویر است؛ کویری که تلاطم دارد چادرت را بتکان قصد تیمّم دارد صبح شب می شد و شب نیز سحر، هفده روز چشم او چشمه ای از خون جگر هفده روز بین سجاده ولی چشم به در هفده روز چشم در راه برادر شد اگر هفده روز دم به دم چشم ترش روضه مرتّب می خواند شک ندارم که فقط روضه ی زینب می خواند بمان تا پنجره ی باغ ارم وا باشد و از آن آینه در آینه پیدا باشد حرم اش موجب آرامش دلها باشد حرم او حرم حضرت زهرا باشد تا که ما روضه ی بسیار بخوانیم در آن روضه های در و دیوار بخوانیم در آن روضه ی گریه ی مادر به سر سجاده مادرم بر سر سجاده زمین افتاده @sher_kade
وصف اورا نتوان گفت به صد منظومه گفته معصوم به او «فاطمۀ معصومه» @sher_kade
شرمندهٔ محبتت ای غم، که در فراق حال مرا به جز تو نپرسید هیچکس @sher_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قایقِ کاغذی‌ام در دلِ گرداب اسیر قطره‌‌قطره به تو دل می‌دهم و می‌میرم @sher_kade
پاسخ نمی دهی به لجم یا که نیستی؟ دنیا قشنگ تر شده با ما که نیستی؟ دریا دلم ولی بخدا غرق می شوم هر روز در تصور فردا که نیستی آری بدون فکر تو هم صبح می شود پی می برم به معجزه شبها که نیستی با تو اگر که ساده ترم بی تو شاعرم باید تو را غزل بکنم تا که نیستی تو نیستی و خاطره ات هست، هر کجا باید سفر کنم به هر آن جا که نیستی @sher_kade
ای گل گمان مکن به شب جشن میروی شاید به خاک مُرده ای ارزانی ات کنند... @sher_kade