پر از سکوتم و حرفی برای گفتن نیست
کسی شریکِ سکوتِ شبانه یِ من نیست
ببین که نیمه ی شعرم به درد چسبیده...
که لاله لحظه ای حتی بدون لادن... نیست
چه زخم ها که نبودت نمک به آن ها زد
تنی که درد چشیده،که نام آن تن نیست
شکارِ در قفسِ بغضِ سالها مدفون
مرا شکسته سکوتم،نیازِ کشتن نیست
شکوهِ سروم و هر روز جان به لب شده ام
کویر،جای بهار و جوانه کردن نیست
گرفته قامت شب را قیامت ظلمت
کسی به فکر طلوعِ ستاره_ قطعا_ نیست
شریکِ خلوتِ تنهایی ام دلم تنگ است
برای گریه به جز شانه ی تو مأمن نیست
فروغِ شعله ی فانوسِ دل،بیا که هنوز
کسی شریکِ سکوتِ شبانه ی من نیست
#حسین_رمضانپور
@sher_kade