eitaa logo
شعرکده
102 دنبال‌کننده
134 عکس
123 ویدیو
6 فایل
ارتباط با ادمین کانال: @alisafari1403
مشاهده در ایتا
دانلود
بلاے عشقِ تو بر من چنان اثر کردَست که پَندِ عالم و عابد نمیکند اثَرَم...! @sher_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍❤️ نگاه های عاشقانه مبینای 19 به مدال برنز به دختران و زنان سرزمینم افتخار می‌کنم @sher_kade
خورشید پشت پنجره، بیکار مانده است! من با طلوع چشم تو آغاز می‌شوم! @sher_kade
خدا رحمت کند من را در آن روزی که رو در رو به چشمانت شوم خیره، بگویی: دوستت دارم @sher_kade
به خواب گفته ام امشب که از سرم بپرد شبی که پیش منی، وقت خواب دیدن نیست @sher_kade
29.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دوربین مخفی | روضـــه ســــاده و بی ریا گوشه خیابون چه حس و حال خوبی داره واقعا آدم روحش تازه میشه @sher_kade
hezaro-chaharsad-sale.mp3
14.14M
هزار و چهارصد ساله که پرچم تو در فرازه @sher_kade
Reza Narimani - Rasme Adab.mp3
5.14M
🎙 ◾️بسیار زیبا و شنیدنی بیاد قدیمی ها و همه پیرغلامان اهل بیت(ع) @sher_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نذر کردم که اگر کرب‌وبلا قسمت شد اربعین جای رقیه به زیارت بروم 😢😭🥺 @sher_kade
بیابان در بیابان دربیابان گریه می‌کردم تمام راه را از تو چه پنهان گریه می‌کردم تمام راه را با حرمله طی کرده ام بابا کمان در دست او بود و کماکان گریه می‌کردم خبر دارم که می‌دانی مرتب زجر می‌دیدم پیاپی زخم میخوردم، فراوان گریه می‌کردم صدای گریه هایم زجر را آزار می‌داد و هراسان بی صدا با چنگ و دندان گریه می‌کردم تو روی نیزه ها غرق تلاوت بودی اما من بدون وقفه با صوتت به قرآن گریه می‌کردم سرت خورشید بود و در میان آسمان بودی ولی من ابر بودم مثل باران گریه می‌کردم نمی‌خندند لبهایی که با آن ذکر می‌گفتم نمی‌بینند چشمانی‌که با آن گریه می‌کردم در آن ساعات پایانی شبیه مادرم زهرا چه مشکل راه میرفتم، چه آسان گریه می‌کردم @sher_kade
⚫️ارزش يك قطره اشك 🖤براى اباعبدالله عليه السلام! ✍چون روز قیامت شود و بنده را در موقف حساب و کتاب بیاورند،وقتی نامه عملش را از حسنات تهی می بیند،با یأس راه جهنم را در پیش می‌گیرد خطاب می رسد ای بنده به کجا می روی!؟ می‌گوید خود را مستحق آتش می دانم. در این هنگام خطاب می رسد که صبر کن زیرا نزد ما امانتی داری پس دانه‌ای از درّ می آورند که شعاع نورش همه عرصات را روشن می‌نماید می پرسد من چنین دانه گرانبهائی نداشتم! ندا می‌رسد: این دانه،قطره اشکی است که در فلان مجلس در مصیبت حسین بن علی (عليه السلام) از دیدگانت جاری شد و ما آن را برای این روز که یوم الحسرة است ذخیره کردیم تا به کارت آید حالا این درّ را از تو خریداریم. آن را نزد انبیاء ببر تا قیمت گذاری کنند نزد آدم صفی الله (عليه السلام) می برد و آن حضرت می فرماید: من سررشته قیمت این درّ را ندارم نزد نوح (عليه السلام) و سایر انبیاء هم می آورد و همه به دیگری حواله می‌نمایند تا نزد خاتم الانبیاء (صلى الله عليه وآله) می آورد حضرت می‌فرماید نزد علی مرتضی (عليه السلام) ببر. امیرالمؤمنین نیز او را نزد فرزندش حسین ‌(عليه السلام) می فرستد وقتی درّ را به حضرت اباعبدالله (عليه السلام) می دهد آن حضرت درّ را نزد خداوند می آورد و عرض می‌کند: خدایا قیمت دانه این است که این بنده را به همراه پدر و مادرش به من ببخشی و ایشان را با من محشور کنی خطاب می رسد : او را با پدر و مادرش به تو بخشیدیم و همسایه‌ات در بهشت خواهند بود 📓 کتاب حسینیه نوشته ملا حبیب الله شریف کاشانی (ره) ص۳۴و۳۵ @sher_kade
دلم بدون تو غمگین و با تو افسرده است چه کرده ای که ز بود و نبودت آزرده است @sher_kade
12-emamhasan-02.mp3
5.18M
شهادت امام حسن(علیه السلام) بنویسید رو قبر من قتیل اشک و آه @sher_kade