هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
#شعر_ولادت_امام_کاظم_علیه_السلام
🌸⚘🌿🌷🌳🍀🌻🌺🍃
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از «اَبوا» به روی خلق، باب دیگری...
بال وا كن لحظهای در زیر باران شهود
از فراز عرش میبارد سحاب دیگری
بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر
یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری
ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن
دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری
ما خدا را در جمال چارده تن دیدهایم
خواندهام این حرفها را در كتاب دیگری
جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند
این یكی هم میرسد از خاك و آب دیگری
بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق
بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری
حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار
با وجود او ندارد انتخاب دیگری
شك ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان
وصف او را میكند با آب و تاب دیگری
ماه كی بعد از نگاهش آفتابی میشود؟
میرود از شرم، شبها در حجاب دیگری
شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود
از كتاب معرفت، فصلالخطاب دیگری
یا نمیداند بلندای مقامش تا كجاست
یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری...
یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد
نام او حیف است بردن با خطاب دیگری
#امام_کاظم_علیه_السلام
#ولادت
#عباس_شاه_زیدی
به مناسبت مباهله و عید حقانیت رسول اکرم (ص) و اهل بیت (علیهم السلام)
قالب:مثنوی
وزن عروضی:فاعلاتن فعولن فعول
______
پنج تن، آسمانی ترین
در تقابل، سپاه زمین
پنج تن، با یقینی سِتُرگ
در تقابل، گمانی بزرگ
پنج تن، نور حق بی گمان
در تقابل، ز حق بی نشان
مقتدا خاتم است و طبیب
چیست اینجا سخن از صلیب؟
زنده شد یاد عیسی به راه
لیک نجران به سوی گناه
بشکفد نور در قلب شب
افتد از شاخه هایش رطب
ای خوشا پر گرفتن به نور
از سیاهی نمایی عبور
تا به آغوش صبح سپید
تا به آغوش نور امید
تا به شوق آرَدَت بی دریغ
تا به اوج آردت بر ستیغ
تا بگیرد ز رویت غبار
تا بیاید به رویت بهار
اهل بیت آمدند و رسول
تا کند رحمت حق حلول
آیه آمد که همره نما
گو که آید علی، جان ما
با علی همسرش فاطمه
آنکه بر مهر° شد قائمه
مجتبی قهرمان نبرد
درکرامت بزرگ است و فرد
گو که یارت حسینت شود
چلچراغ دو عینت شود
گوشواران عرش آمدند
افتخارات فرش آمدند
درمقابل کسانی لجوج
راه نابرده سوی عروج
از عقوبت همه بی هراس
بر شئون نبی ناسپاس
چشم بر بحرها بسته اند
نور را دیده بنشستهاند
هرچه گفتند احمد حق است
از سوی خالقِ مطلق است
گوش، کر، چشم بستند بس
ره گشودند بر خار و خس
"نبتهل"* زنگ رسوایی است
حاصل دید دنیایی است
لعنت احمد و عترتش
دورگردیدن از رحمتش
برکسی که ز حق دور گشت
چشمش از روی حق کور گشت
چشم بستن ز نور جلی
سد شدن در مسیر ولی
کار هر روزِ هر دشمن است
مثل روز نبی روشن است
بر ولیِ زمان، شد مُباح
اعتراضِ قبیح، افتضاح
این شعار است در دین و دَین
ما تَرَکناکَ یابنَ الحُسَین
نیتت در سیاست کجاست
در سیاست ولایت کجاست
باش طاهر همیشه به فکر
فکر طاهر بیاید به ذکر
✍️مجیدطاهری
________
* ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.(سوره آل عمران،۶۱)
🌷قصیده مباهله🌷
وضو بگیرم و در حال روزه با تكبیر
كنم مباهله با دشمنان حَیّ غدیر
زبان حق شوم و آیه مباهله را
به شأن فاطمه و شوهرش كنم تفسیر
ز قول دوست ودشمن شنو كه این آیه
به وصف اهل كسا از خدا شده تعبیر
محمد و علی و فاطمه،حسن و حسین
كه پنج در عددند و یكی چو حی غدیر
پی مباهله كردند روی در صحرا
یكی چو مهر فروزان،چهار مهر منیر
فتاد چشم نصاری به آن خدارویان
كه نور طلعتشان گشته بود عالم گیر
مسیحیان پی نفرین پنج تن دیدند
كه نیست غیر هلاكت برایشان تقدیر
همه بخاك قدوم پیمبر افتادند
كه ای ز جانب حق،خلق را بشیرونذیر
به حضرت تو نصاری تمام تسلیمند
كه تو بلند مقامی و ما تمام حقیر
هزار مرتبه نفرین به دشمنان علی
كه می كنند در این آیه حیله و تزویر
كنند فضل علی را به دشمنی انكار
خدای نگذرد ازاین خطا و این تقصیر
چرا شدند فراری از این حقیقت محض
چرا به سلسلۀ نفس خود شدند اسیر
قسم به جان علی،منكر مباهله را
خدای لعن نموده، پیمبرش تكفیر
گرفتم آن كه شود خصم منكر خورشید
كجا به تابش انوار آن كند تأثیر
فضائل علی از حد فزون،چه زیان
كه بر مباهله منكر شوند یا به غدیر
علی كسی است كه در جنگ بدر شد پیروز
خدا به جنگ احد میدهد به او شمشیر
علیست فاتح احزاب و فاتح خیبر
علیست تیر الهی به قلب خصم شریر
علیست بت شكن كعبه روی دست رسول
علی به بیشۀ اسلام شد خروشان شیر
علی به جای نبی خفت و جان گرفت به دست
كسی نیافت جز او این چنین مقام خطیر
حدیث منزلت چون آفتاب می تابد
به این دلیل علی بعد مصطفی است امیر
وصی احمد مرسل كسی بود (میثم)
كه در تمام فضایل وُرا نبود نظیر
✍️حاج غلامرضا سازگار
سرود مباهله
انگار از آسمان ندا میآید
جبریل ز عرش کبریا میآید
این کیست که باشکوهتر از او نیست؟
از دور پیمبر خدا میآید
یک سو علی است
آنکسی که جان پیغمبر بود
یک سو زهراست
آنکسی که وصف او کوثر بود
یک سمت حسن، یک سمت حسین
انگار به پا قیامتی دیگر بود
«صلِّ علی محمد و آل محمد»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این مجد و شکوه را جهان کِی دیدهست؟
دور سرشان مُلک و مَلَک گردیدهست
لب باز کنند اگر به نفرین آنها
طومار زمین و آسمان پیچیدهست
یک دعایشان
لرزانده تمامی نجران را
در نگاهشان
دیدند صلابت ایمان را
با دیدۀ خود، دیدند همه
حقانیت پیمبر و قرآن را
«صلِّ علی محمد و آل محمد»
رباعی مباهله
شعر از مه و مهرِ شبشکن باید گفت
از فاطمه و ابالحسن باید گفت
تا خاطرهٔ مباهله گم نشود
پیوسته سخن سخن سخن باید گفت
———-
آیات چو آفتاب از خاور نور
نازل شده بر سینهٔ پیغمبر نور
ابناء و نساء و اَنفُس اَقدَس حق
یعنی حسنین و علی و کوثر نور
————-
آن پنج وجود صاحب عصمت حق
یعنی همه عصارهٔ خلقت حق
کردند فنا بنای اُسقفبازی
با هیمنهٔ شگفت و با هیبت حق
—————
مهری که به شأنش آمد از حق لولاک
روشن شده از جلوهٔ رویش افلاک
با یک زن و یک مرد و دو کودک آمد
تا ریشهٔ تثلیث برآرد از خاک
————
فرمانده جنگ، مصطفی بود آنروز
سردار سپاه، مرتضی بود آنروز
لشکر حسنین و فاطمه پشتیبان
در عرصه، سلاحشان دعا بود آنروز
————
آنروز نه سنگ و چوب و نه سنگر بود
نه نیزهٔ جان شکار و نه خنجر بود
پیروزی پنج تن به اهل نجران
از باور بالندهٔ بارآور بود
———-
با ذکر علیالدوام،آن پنج نفر
کردند به پا قیام، آن پنج نفر
با باور خود به مشرکین حجت را
کردند به حق تمام، آن پنج نفر
—————
فرمود نبی: علی ولی الله است
خورشید ولایت و دلیل راه است
زهرا است دل من و حسن دلبندم
عشق است حسین و عشق حق دلخواه است
——————
مهر آمد و پشت شب بیداد شکست
اندیشه تثلیثی شیاد شکست
هنگام مباهله ز اعجاز رسول
هم اُسقف و هم صلیب فولاد شکست
—————
اُسقف که گل روی محمد را دید
افتاد صلیبش از کف و جامه درید
گفتا که به حق و راستی در انجیل
حق کرده وجود اَقدَسَت را تأیید
————-
تنها نه که بر مسیح ترفند زدیم
بر گریه خلق خسته لبخند زدیم
ای ختم رسل ببخش ما را که دگر
دل را به ولایت تو پیوند زدیم
————
با آنکه گرفتار تَوَهُّم هستیم
در پیچ و خم خیال خود گم هستیم
از عاقبت مباهله میترسیم
کوتاه سخن، اهل تفاهم هستیم
—————
پیش تو صلیب را شکستن عشق است
بر خاک، به درگهت نشستن عشق است
زُنار بلند عقل خود را با صِدق
بر رشتۀ دامن تو بستن عشق است
————-
با اهل جدل مجادله باید کرد
با تیغ زبان مقابله باید کرد
بر منطق وحی سر اگر نسپردند
بیچون و چرا مباهله باید کرد
✍️احد دهبزرگی