eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
6.6هزار دنبال‌کننده
512 عکس
138 ویدیو
80 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
دوبیت پندی🍃 یارب مرا به وادی غفلت رها مکن جانم به حرص و بخل و حسد مبتلا مکن دستم بگیر و در همه ی عمر یک نفس از آستان آل محمد جدا مکن ✍️نصرت الله بیگی
نه روز عید صیام و نه عید قربان است چه روی داده که شام اینچنین چراغان است زنان شام همه می زنند و می رقصند به هر که می نگرم سخت شاد و خندان است چه روی داده که در دست شامیان سنگ است؟ مگر که دختر حیدر به شام مهمان است میان هلهله ها هیجده سر است به نی به هر سری نگرم مثل ماه تابان است سری به نوک سنان می خورد لبش بر هم هنوز روی لبش آیه های قرآن است سوار ناقه جوانی است در غل و زنجیر که چشم سلسله بر ساق پاش گریان است سر حسین به بالای نیزه قرآن خواند یکی نگفت که این سر، سر مسلمان است هنوز بر لبش آثار تشنگی پیداست هنوز آن گلوی پاره پاره، عطشان است حرامیان ستم پیشه! کعب نی نزنید به کودکی که تنش مثل بید لرزان است ز دست دختر زهرا طناب باز کنید که او بر این اسرا یاور و نگهبان است به سیل اشک جهان را خراب کن «میثم» که جای گنج الهی به شام ویران است ✍️ حاج غلامرضا سازگار باحذف دوبیت
مصائب اسارت🥀 سحر خیز ناله ها طی شد مه محرم و ماه صفر رسید از شام و کوفه و دل زینب خبر رسید با اشک بی صدای سفیر ستاره ها یک کاروان کجاوه ز راه سفر رسید سنگ صبور قافله ی دل شکستگان از کوره راه شب زده ی پر خطر رسید زوار لاله های خزان گشته خسته جان بهر طواف زاده ی خیر البشر رسید پرچم فراز قافله ی نینوای عشق ام المصیبه زینب خونین جگر رسید با یک جهان مصیبت و یک کوه دردو غم از کوچه های فاصله با چشم تر رسید گلبوسه زد به تربت پاک برادرش گویی به نخل باور صبرش ثمر رسید بگشود عقده از دل و با یک نگاه گفت جان برادرم غم هجران به سر رسید از کوچه ی خرابه سحر خیز ناله ها با کوچی از ستاره بدون قمر رسید یعنی سه ساله کودک با محنت آشنا از شام غم به کرب و بلایت مگر رسید؟ آری ( فراز ) ! آینه پرداز کربلا با داغ لاله های بخون غوطه ور رسید ✍️فراز مردانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفتم صفر نوحه شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) زمینه🎙 مدینه گریه کن بامن که من تنهای تنهایم زسوز سینه می سوزم ولی در فکر زهرایم غریبم من... بیاور طشتی ای خواهر که در سینه جگر سوزد چنان سوزم که در آتش دل جن و بشر سوزد غریبم من... بیا خواهرحلالم کن مرا دیگر نمی بینی گلی از گلشن رویم در این عالم نمی چینی غریبم من... دگر چشمم نمی افتد به روی قاتل مادر دلم چون شمع می سوزد بر احوال دل مادر غریبم من... به یاد آرم زمانی را که غم ما را محک می زد مغیره مادر ما را در آن کوچه کتک می زد غریبم من... فراموشم نمی گردد صدای ناله ی مادر به پشت در صدا می زد چه آمد بر سر حیدر غریبم من.. فراموشم نمی گردد که شد رخسار او نیلی که پیش چشم من ثانی بزد بر روی او سیلی غریبم من... من آن شمعم که غربت دور من پروانه می باشد زغمهایی که من دیدم فلک دیوانه می باشد غریبم من...