مرثیۀ گریزی
#روضه
#جدید
گریز از ولادت حضرت زینب(سلام الله علیها) به مرثیۀ حضرت زهرا(سلام الله علیها) و عاشورا
👇👇👇
شبی كه مطلع مهر از، طلوع زینب بود
فروغ روز نشسته، به دامن شب بود
هزار رود نواگر ز كوثر و تسنیم
روان به خانهٔ زهرا، به بوی زینب بود
هزار چشمۀ خورشید، از كرانۀ شب
دمیده از دل مهتاب و چشم كوكب بود
شكوفهبار لب مرتضی به باغ دعا
ستارهریز دم مصطفی، به یا رب بود
شراب نور ز خمخانۀ سحر، جوشید
كه جام سرخ شقایق، ز می لبالب بود
اگرچه «زینِ اَب» او را نهاد نام، رسول
خدای داند، كاو زینت «اُم و اَب» بود...
(مشفق کاشانی از کتاب آینۀ صبر)
================
اشک و خون از دیدۀ تر میرود
دختر آمد حیف مادر میرود
===============
از لاله زار توحید آتش زبانه می زد
گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد
در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود
گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می زد
گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو
گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد
گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره
او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد
وقتی که باغ می سوخت، صیاد بی مروت
مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد
با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را
از ناله ای که مادر در آستانه می زد
این روزها که می دید موی مرا پریشان
با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد
هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم)
مانند خانه ی ما آتش زبانه می زد
(غلامرضا سازگار-نخل 2 ص 209)
👈دختر کنار بستر مادر، شاید اینطور میگفت: مادر، چرا صورتت کبود است؟ چرا پهلویت شکسته شده؟ داداشم محسن چه شد؟ مادر چرا بازویت ورم کرده؟
این سئوالها یک جور پاسخ داده شد، اما در کربلا هم یک دختر از پدر پرسید:
ز دورادور میدیدم گلویت عمه میبوسد
مگر آماده کردی بهر خنجر حنجر خود را؟
پاسخ آن دختر وقتی داده شد که اسب بی صاحب جلوی خیمهها آمد و آن قدر سر خود را به زمین زد تا جان داد. دختر از اسب پرسید:«هَل سُقیَ اَبی أَو قُتِلَ عطشانا، آیا کسی به پدرم آب داد یا آنکه او را تشنه کشتند؟ » (اسماعیلی یزدی، 1382، 619)
وَ سیعلمُ الذین ظلموا اَیَّ مُنقَلَبٍ ینقَلبون
فراق پیامبر اکرم ص
سربند همه شبها :
فاطمیه سنگر ماست
چون فاطمه مادر ماست
سینه زنان راه حیدر بسم الله
لاحول و لاقوة الا بالله
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه . . .
بابا ببین زهرای خود
این دختر تنهای خود
اجر رسالت ای پدر گشته ادا
سیلی خورده زهرای تو در کوچهها
واویلتا . . . . . . . .
رفتی و من تنها شدم
مضروبة الاعدا شدم
بابا نبودی ببینی در پشت در
شد محسنم فدایی راه حیدر
واویلتا . . . . . . . .
سبک: حاج محمود ژولیده
شعر: حسین محمدی فام
هجوم به بیت
سربند همه شبها :
فاطمیه سنگر ماست
چون فاطمه مادر ماست
سینه زنان راه حیدر بسم الله
لاحول و لاقوة الا بالله
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه . . .
آتش گرفته گلخانه
میسوزد شمع و پروانه
پیش چشم باغبان یاسش پرپر شد
زهرا کشته پیش چشمان حیدر شد
واویلتا . . . . . . . .
میزند دشمن حرف بد
در وا شد با ضرب لگد
پیچیده ناله ی مظلومی زهرا س
انظر الی حبیبتک یا ابتا (۱)
واویلتا . . . . . . . .
(۱): یا ابتاه، هکذا یفعل بحبیبتک و ابنتک
بابا ببین اینگونه با حبیبه و دخترت تا کردند!
سبک: حاج محمود ژولیده
شعر: حسین محمدی فام
کوچه بنی هاشم
سربند همه شبها :
فاطمیه سنگر ماست
چون فاطمه مادر ماست
سینه زنان راه حیدر بسم الله
لاحول و لاقوة الا بالله
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه . . .
بین کوچه غوغا شده
گویا محشر برپا شده
ماه تابان علی رنگ نیلی خورد
نور از ظلمت در بین کوچه سیلی خورد
واویلتا . . . . . . . .
تا که قباله پاره شد
کل عالم آواره شد
این نغمه شد از عالم بالا بلند
لعنت بر دستی که شد بر زهرا بلند
واویلتا . . . . . . . .
سبک: حاج محمود ژولیده
شعر: حسین محمدی فام
ایام بستری خانم
سربند همه شبها :
فاطمیه سنگر ماست
چون فاطمه مادر ماست
سینه زنان راه حیدر بسم الله
لاحول و لاقوة الا بالله
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه . . .
ای لاله مجروح من
شمع علی سوسو نزن
من را شرمنده خود ای بانو نکن
خانه را با دست زخمی جارو نکن
واویلتا . . . . . . . .
رحمی به این کاشانه کن
موی زینب را شانه کن
طفلان دست دعا برایت میگیرند
بی تو زهرا حسنین تو میمیرند
واویلتا . . . . . . . .
سبک: حاج محمود ژولیده
شعر: حسین محمدی فام
وداع . شهادت
سربند همه شبها :
فاطمیه سنگر ماست
چون فاطمه مادر ماست
سینه زنان راه حیدر بسم الله
لاحول و لاقوة الا بالله
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه . . .
ای که به دردم تسکینی
یا فاطمه کلمینی
الوداع ای نه ساله یار مرتضی
در غصه و غمها کنار مرتضی
واویلتا . . . . . . . .
بی تو دنیا گردد سراب
حتی سلامم بی جواب
حلالم کن خانه ام شد قتلگاهت
پیش چشمم سیلی خورده روی ماهت
واویلتا . . . . . . . .
سبک: حاج محمود ژولیده
شعر: حسین محمدی فام
تدفین . شام غریبان
سربند همه شبها :
فاطمیه سنگر ماست
چون فاطمه مادر ماست
سینه زنان راه حیدر بسم الله
لاحول و لاقوة الا بالله
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه . . .
میروی از کاشانهام
تابوت تو بر شانهام
بنگر زهرا اشک چشم ابوالحسن
از داغ تو میلرزد زانوهای من
واویلتا . . . . . . . .
چگونه ای ماه افلاک
بر پیکر تو ریزم خاک؟
بند کفن را وا کردم و لرزیدم
تا ورم گوشه چشمت را دیدم
واویلتا . . . . . . . .
سبک: حاج محمود ژولیده
شعر: حسین محمدی فام
ایام پس از شهادت
سربند همه شبها :
فاطمیه سنگر ماست
چون فاطمه مادر ماست
سینه زنان راه حیدر بسم الله
لاحول و لاقوة الا بالله
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه . . .
غم گرفته خانهام را
کجا رفتی بی من زهرا ؟
حالا منم با کودکان بی مادر
که چشمشان مانده به آن دیوار و در
واویلتا . . . . . . . .
شبها زینب بی بهانه
تو را میجوید در خانه
به او گفتم عادت کند به این غمها
باید رود با حسینش در کربلا
واویلتا . . . . . . . .
سبک: حاج محمود ژولیده
شعر: حسین محمدی فام
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا(سلام الله علیها)
#شعرعربی
▪بُشْراکَ یا خُلاصَةَ الأیجادِ
بِصَفْوَةِ الأمْجادِ و الأَنْجادِ▪
ای خلاصۀ عالم وجود، بشارت باد بر تو
که برگزیدۀ مجد و عظمت و سرآمد دلیرمردان هستی!
▪اُمُّ الکِتابِ وَابْنَةِ التَنْزیلِ
رَبَّةَ بَیْتِ العِلْمِ بِالتأویلِ▪
(فرزندتان) مادر کتاب(قرآن) است و دخترِ وحی است.
او صاحب خانۀ علم و عالم به تأویل قرآن است.
▪بَحرِالنَّدی' وَ مَجمَعِ البَحرَینِ
قَلبِ الهُدی' وَ مُهجَةِ الکَونَینِ▪
حضرتش دریای جود و کرم و پیوند دهندۀ میان دو دریای نبوت و امامت، قلب هدایت و مایۀ حیات هر دو عالم است.
▪واحِدَةُ النَّبیّ، اَوَّلُ العَدَدِ
ثانیَةُ الوَصیّ، نُسخَةُ الأحَدِ▪
یگانه دختر پیامبری است که نور وجودش اولین مخلوق پروردگار بود و پس از امیرمؤمنان که نسخهای یگانه و بیهمتا بود، دومین شخصیت عالم اسلام است.
▪وَمَرکَزِالخَمْسَةِ مِن أَهلِ العَبا
وَ مِحوَرِ السَبْعِ عُلُوّاً وَ أَبا▪
پنج تنِ آل عبا را مرکز است
و در بلندمرتبگی و رفعت، محور هفت آسمان است.
▪لَهْفی لَها، لَقَدْ أُضیعُ قَدرَها
حَتّی تَواری بِالحِجابِ بَدْرَها▪
حزن و اندوه من برای اوست که قدرش را تباه کردند،
تا آنکه ماه رخسارش در حجاب غیب نهان گشت.
▪تَجَرّعَتْ مِنْ غُصَصِ الزَّمانِ
ما جاوَزَ الحَدَّ مِنَ البَیانِ▪
آنقدر از غصههای زمانه نوشید
که نمیتوان آنها را بیان نمود
▪وَ ما أصابَها مِنَ المُصابِ
مِفْتاحُ بابِهِ حَدیثُ البابِ▪
کلید آغاز تمام مصائبی که به او رسید ماجرای احراق در است
▪وَ لَسْتُ أدری خَبَرَالمِسمارِ
سَلْ صَدْرَها خَزانَةَ الأَسرارِ▪
و من صحت ماجرای میخِ در را نمیدانم
کیفیت این خبر را از سینۀ آن حضرت که مخزن اسرار است بپرس!
▪وَالبابُ وَالجِدارُ وَالدِّماءِ
شُهودُ صِدْقِ ما بِهِ خِفاءِ▪
بیشک خونها و در و دیوار
شاهدان صادقی هستند که برآنچه انجام شد گواهی خواهند داد.
▪لَقَد جَنَی الجانی عَلی جَنینَها
فَانْدَکَّتِ الجِبالُ مِنْ حَنینَها▪
آن جنایتکار، بر کودکی که در شکم او بود ستمی روا داشت. که کوهها از نالۀ زهرا از هم گسیختند.
▪ما سَمِعَ السّامِعُ فیما سَمِعا
مَجْهولَةٌ بِالقَدرِ وَالقَبرِ مَعا▪
هرکس هرچه شنیده باشد این را نشنیده است
که کسی هم قدرش و هم قبرش مخفی باشد
✍آیت الله غروی اصفهانی(کمپانی)