eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.7هزار دنبال‌کننده
625 عکس
156 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت مسلم(علیه السلام) عشقت آخر بدنم را به سرِ دار کشید تن پاکم بسوی کوچه و بازار کشید تار گیسوی تو بربست دو دستم بر پشت تا که آخر بسوی مجلس اغیار کشید نیست جرم منِ بیچاره بجز عشق حسین عشق بین، عشق که آخر به کجا کار کشید من کجا؟ کوفه کجا؟ قصر عبید بن زیاد بکجا کار مرا عشقِ رخ یار کشید؟ ای حسینم! نظری کن بسوی بام و ببین از کمر، خنجر خود، قاتل خونخوار کشید قصۀ عشق تو با خون دل، امضا بکنم باید از پرده برون، جملۀ اسرار کشید نسخ شد قصۀ عشاق (رضائی) ! به جهان خط بطلان به همه، مسلم بی یار کشید ✍️سید عبدالحسین رضایی
امام حسین(علیه السلام) ما کاروان کعبۀ عشقیم هرکجا رو آوریم کعبه بود روبروی ما مائیم کعبۀ دل عشاق با وفا هر جا رویم کعبه کند جستجوی ما چون نی نوای عشق بر آید ز نای ما آید صدای دوست ز هر تار موی ما ما را هوای کعبۀ دیگر بوَد به سر آنجا امید ما بوَد و آرزوی ما حجر و حطیم بدرقۀ راه ما شود سعی و صفا و مروۀ عشاق سوی ما ما تشنۀ شهادت عشقیم میرویم تا پر شود ز خون دل ما سبوی ما احرام ما کفن شود اندر منای عشق خون گلوی ما شود آنجا وضوی ما ما را منای عشق صف کربلا بوَد رنگین شود فرات ز خون گلوی ما هر سال حاجیان که به کعبه کنند رو با یکدگر کنند همه گفتگوی ما ✍️عبدالحسین رضایی
حضرت ابوالفضل(علیه السلام) دوست دارم، شمع باشم تا كه خود تنها بسوزم بر سر بالینت امشب، از غم فردا بسوزم دوست دارم، هاله باشم تا ببوسم روی ماهت یا شوم پروانه از شوق تو بی‌پروا بسوزم دوست دارم، ماه باشم تا سحر بیدار باشم تا چو مشعل بر سر راهت، درین صحرا بسوزم دوست دارم، سایه باشم تا در آغوشم بخوابی چشم دوزم بر جمالت، ز‌آن رخ گیرا بسوزم دوست دارم، لاله باشم بر سر راهت نشینم تا نهی پا بر سرم وز شوق‌، سر ‌تا ‌پا بسوزم دوست دارم، خال باشم بر رخ مهر‌آفرینت از لبت آتش بگیرم تا جهانی را بسوزم دوست دارم، خار باشم، دامن وصلت بگیرم تا ز مهر آتشینت، ای گل زهرا! بسوزم دوست دارم، ژاله باشم، من به خاک پایت افتم تا چو گل شاداب باشی و من از گرما بسوزم دوست دارم، خادمت باشم، كنم دربانی‌ات را دل نهم در بوته‌ی عشقت، شها! یک‌جا بسوزم دوست دارم، اشک ریزم تا مگر از اشک چشمم تو شوی سیراب و من خود، جای آن لب‌ها بسوزم دوست دارم، كام عطشان تو را سیراب سازم گر چه خود از تشنه‌كامی، بر لب دریا بسوزم دوست دارم، دستم افتد تا مگر دستم بگیری لحظه‌ای پیشم نشینی تا سپند‌آسا بسوزم دوست دارم، در دلم افزون شود مهرش( حسانا)! تا ز داغِ حسرتِ آن تشنه‌ لب‌ سقّا بسوزم ✍️حبیب الله چایچیان (حسان)
حضرت علی اکبر(علیه السلام) هركه دلش داغ مهر يار ندارد او خبر از قلب داغدار ندارد گريه كنم هاى‌هاى و ناله كنم زار داغ دلم يا على شمار ندارد شهرۀ عشق است اگرچه شمع شب‌افروز شمع چو من چشم اشكبار ندارد شور فراق است اگرچه نالۀ بلبل سوز مرا صد يكش هزار ندارد نيست گلى در چمن خزان زده چون تو چون تو گلى باغ روزگار ندارد نيست يكى باغبان، فلك‌زده چون من باغ كسى چون تو گلعذار ندارد باد خزان مي برد قرار چمن را گشته خزان اين دلم، قرار ندارد تيغ عدو مي خورد به گلپر رويت نيست گلى در جهان كه خار ندارد بر سر دنيا پس از تو خاك، على جان بى‌تو جهان ديگر اعتبار ندارد بى‌خبر از لذّت ترانۀ عشق است هركه (حسان) ناله‌هاى زار ندارد ✍️حبیب الله چایچیان (حسان)