#مدح_پیامبر_ص
تعدادابیات:۹۲عددابجدمحمد
سحر از بانگ سَحوری دل افلاک بپا شد
خبر از مأمن فردوسِ برین روح فزا شد
رمضان جوشن اسماء الهی به بر آمد
چه مبارک سحری عرش عطا مهرنما شد
همه از نورٌ علی نورٌ علی نور تراود
صفحات از رشحاتش ثمر آورد رها شد
نه به میکال و نه جبریل مفاتیح عیان شد
که طراز از افقی فوق همه راه گشا شد
به سماوات و همه اهل سماوات بگفتا
که در آن نامتناهی دل رهوار عطا شد
چه خوش از سایۀ طوبی بدرخشید زمان هم
خبر از عالم ناسوت به لاهوت رسا شد
همه افلاک به همراه ملک سجده کنان تا...
که عوالم همه از نغمهشان پر ز صفا شد
برکات از دل جنت به زمین راه گرفته
طبقی پر شده رُمّان و عِنَب عرضۀ ما شد
که اگر تا دم محشر بخورد مَحرم این ره
نشود کم، سبدش ظرف همه ارض و سما شد
اگر اشراق بخواهی دل هر حبه شکافی
و عیان نور محمّد، و همه آل عبا شد
گذر از راه پر از عطر شمیمش شعف آرد
که گل از هر قدمش باز و پر از شور و صفا شد
قدمش مقدم جنت نه، جِنان در خطواتش
به بصر گام برآرد، و به ابصار شِفا شد
چه هماهنگ کند خلق جهان خالق یکتا
گره از خلقت عالم به محمد همه وا شد
نه فقط میم به احمد ز اَحَد این همه پیدا
که به محشر همه کردار به دستش ز خدا شد
همه آیات به قرآن نفحاتست از آن دم
نفسش باغ بهشت است و به آیات نوا شد
ز خلیل امر بَدا آیۀ طاقی شده اما
زحبیب آیه به آیه صد و ده بار بَدا شد
شِمُرَد معجزههایش چه کسی بیثمر عاطل
جو در صوبه، شمارَش نتوان گفت چهها شد
اگر از گوشه عبایش گل افلاک بروید
چه عجب از نخ پیراهن او عرش قبا شد
به هوایش گل جانی ز چه در پوست بگنجد
که به خرما تو ببین هسته ز قطمیر جدا شد
به کم از حضرت محمود ابوالقاسم و آلش
دَر و دُرّ یافته سِرّ یافته سر روز جزا شد
به اذان نام دل آرای شما مأذنه سازد
و گواه است دلم ساخته از نام شما شد
صلواتست روا حاجت هر صَلِّ علایی
صلواتی به لب آورد و ز جان صَلِّ عَلی شد
دل هفتاد و دو ملت به شما روی نموده
ز ازل هرچه بشر در همه آفاق رضا شد
وَ اِذا قیلَ لَهُم را به سخا گفت محمد
وَ مِنَ الناس، علی نفس نبی جان سخا شد
«وَ یُقیمون» به صلاة از همه آفاق درخشد
«فَتَلَقّی کَلِمات» از دمتان بود روا شد
وَرَفَعنایِ الهی، سخن از طور به رفعت
ز مقامات شما نیکترین راهنما شد
وَ مِنَالحَقّ وَ عَلَی الحَقّ وَ هُوَالحَقُّ مُصَدِّق
نبوی رُستن انسان، که سرانجام بها شد
وَ قُلِالحَمد قُلِالحَمد از اینجا سَیُریکُم
به هدایت همه پرنورترین شمس و ضُحی شد
فَهَدَی اللهُ بِاِذنه به غباری ز قدومش
به غباری ز قدومش لَمَعاتی ز هُدا شد
وَ عَسی خَیرُ عَسی شَرّ نَبُوَد مسلک و راهش
همه خیر است و نشد شرّ و از آغاز سَوا شد
ظفر افراخت قلیلی به کثیری به تولی
نه به اکراه که دعوت به صفادست ولا شد
به تمامی شده آتش دلمان در غزواتش
عطش از کُنتُ مَعَک جان به هوایش چو هَبا شد
شهدالله شرایع به ثوابت به سرآمد
و نجومند اولوالعلم که ظاهر به مَسا شد
به صلاتی که اِلی الله از آن قرب گرفته
به سخاوت به سلوک آمده درگاهسِزا شد
مَکَرَالله به خصمی که به سَر حارَبَکُم زد
بِرَود حشر جهنم که هجابخشِ هجا شد
به تولای شما سورۀ نوریم و معارج
به تبرّای شما تیره ز شرم آب سُها شد
حَرَمالله محمّد، و صفا مروه محمّد
همه آفاق محمّد که به دل خور و مَها شد
و مُبشِّر بِرَسولٍ وَ بِاَحمد وَ بِطاها
و به مُزمّل و مُدّثر و نون، ماه حرا شد
لَعَلی' خُلقِ عظیمش به کتاب آمده از حق
به تعالُی الله اگر غیر همان مدح و ثنا شد
به خدا کُنه وجودش همه مخفیست به عالم
اگر از عشق بخواهی همه سِرّ است و خِفا شد
همه را نور ببینید چو بیضاء کلیمش
نه چنان حَیّه که یکباره همانند عصا شد
بنوازد کف ایجادنوازش دو جهان را
همه هستی شده طفلی به رَهَش تا که بنا شد
به خُذِالعَفو گرفتی دل و جان از ره رأفت
ره دین پنجرهای رو به شفیع الشفعا شد
ز دلش چشمۀ کوثر ز نگاهش گل زهرا
قسم از مهر، نعیمش به ملائک عجبا شد
حسنش جان و حسینش به نجاتست سفینه
دو جوان مرد، امامان، رهشان راه نجا شد
به علی بن حسینش که به جان سجده برآرد
سر ابلیس به زیر آمده مشغول عزا شد
به شکافندۀ دانش برسد بانگ سلامش
به محمد ز محمد دم جابر گذرا شد
برسد جعفر صادق برهد باطل زاهق
بنهد رسم حقائق ز شما شیعه شها شد
به وقار آمده موسی ز بحار آمده کاظم
ز ملاقات به طور این همه آفاق گرا شد
دل افلاک به دلدار رسیده به خراسان
نبوی سلطنتی نام به نامی رضا شد
نهمین اختر تابنده جوادبن رضا با
همه پاکی و همه خوی محمد به حیا شد
دهمین نیّر هادی لقب از نسل محمد
قُلل از او همه خاضع همه بی چون و چرا شد
حسن آرام دلی یازدهم شمس ولایت
مدنی روی و زکی دل به فرج راهگشا شد
فرج از میم و ح سخت است خدایا برسانش
گل عترت ز شمیمش همه دم روح فزا شد
به عدد هشت و چهارند شهوری همه انور
پس از او ماه امامان همه انوار سنا شد
ادامه👇
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
#مدح_پیامبر_ص
تعدادابیات:۹۲عددابجدمحمد
سحر از بانگ سَحوری دل افلاک بپا شد
خبر از مأمن فردوسِ برین روح فزا شد
رمضان جوشن اسماء الهی به بر آمد
چه مبارک سحری عرش عطا مهرنما شد
همه از نورٌ علی نورٌ علی نور تراود
صفحات از رشحاتش ثمر آورد رها شد
نه به میکال و نه جبریل مفاتیح عیان شد
که طراز از افقی فوق همه راه گشا شد
به سماوات و همه اهل سماوات بگفتا
که در آن نامتناهی دل رهوار عطا شد
چه خوش از سایۀ طوبی بدرخشید زمان هم
خبر از عالم ناسوت به لاهوت رسا شد
همه افلاک به همراه ملک سجده کنان تا...
که عوالم همه از نغمهشان پر ز صفا شد
برکات از دل جنت به زمین راه گرفته
طبقی پر شده رُمّان و عِنَب عرضۀ ما شد
که اگر تا دم محشر بخورد مَحرم این ره
نشود کم، سبدش ظرف همه ارض و سما شد
اگر اشراق بخواهی دل هر حبه شکافی
و عیان نور محمّد، و همه آل عبا شد
گذر از راه پر از عطر شمیمش شعف آرد
که گل از هر قدمش باز و پر از شور و صفا شد
قدمش مقدم جنت نه، جِنان در خطواتش
به بصر گام برآرد، و به ابصار شِفا شد
چه هماهنگ کند خلق جهان خالق یکتا
گره از خلقت عالم به محمد همه وا شد
نه فقط میم به احمد ز اَحَد این همه پیدا
که به محشر همه کردار به دستش ز خدا شد
همه آیات به قرآن نفحاتست از آن دم
نفسش باغ بهشت است و به آیات نوا شد
ز خلیل امر بَدا آیۀ طاقی شده اما
زحبیب آیه به آیه صد و ده بار بَدا شد
شِمُرَد معجزههایش چه کسی بیثمر عاطل
جو در صوبه، شمارَش نتوان گفت چهها شد
اگر از گوشه عبایش گل افلاک بروید
چه عجب از نخ پیراهن او عرش قبا شد
به هوایش گل جانی ز چه در پوست بگنجد
که به خرما تو ببین هسته ز قطمیر جدا شد
به کم از حضرت محمود ابوالقاسم و آلش
دَر و دُرّ یافته سِرّ یافته سر روز جزا شد
به اذان نام دل آرای شما مأذنه سازد
و گواه است دلم ساخته از نام شما شد
صلواتست روا حاجت هر صَلِّ علایی
صلواتی به لب آورد و ز جان صَلِّ عَلی شد
دل هفتاد و دو ملت به شما روی نموده
ز ازل هرچه بشر در همه آفاق رضا شد
وَ اِذا قیلَ لَهُم را به سخا گفت محمد
وَ مِنَ الناس، علی نفس نبی جان سخا شد
«وَ یُقیمون» به صلاة از همه آفاق درخشد
«فَتَلَقّی کَلِمات» از دمتان بود روا شد
وَرَفَعنایِ الهی، سخن از طور به رفعت
ز مقامات شما نیکترین راهنما شد
وَ مِنَالحَقّ وَ عَلَی الحَقّ وَ هُوَالحَقُّ مُصَدِّق
نبوی رُستن انسان، که سرانجام بها شد
وَ قُلِالحَمد قُلِالحَمد از اینجا سَیُریکُم
به هدایت همه پرنورترین شمس و ضُحی شد
فَهَدَی اللهُ بِاِذنه به غباری ز قدومش
به غباری ز قدومش لَمَعاتی ز هُدا شد
وَ عَسی خَیرُ عَسی شَرّ نَبُوَد مسلک و راهش
همه خیر است و نشد شرّ و از آغاز سَوا شد
ظفر افراخت قلیلی به کثیری به تولی
نه به اکراه که دعوت به صفادست ولا شد
به تمامی شده آتش دلمان در غزواتش
عطش از کُنتُ مَعَک جان به هوایش چو هَبا شد
شهدالله شرایع به ثوابت به سرآمد
و نجومند اولوالعلم که ظاهر به مَسا شد
به صلاتی که اِلی الله از آن قرب گرفته
به سخاوت به سلوک آمده درگاهسِزا شد
مَکَرَالله به خصمی که به سَر حارَبَکُم زد
بِرَود حشر جهنم که هجابخشِ هجا شد
به تولای شما سورۀ نوریم و معارج
به تبرّای شما تیره ز شرم آب سُها شد
حَرَمالله محمّد، و صفا مروه محمّد
همه آفاق محمّد که به دل خور و مَها شد
و مُبشِّر بِرَسولٍ وَ بِاَحمد وَ بِطاها
و به مُزمّل و مُدّثر و نون، ماه حرا شد
لَعَلی' خُلقِ عظیمش به کتاب آمده از حق
به تعالُی الله اگر غیر همان مدح و ثنا شد
به خدا کُنه وجودش همه مخفیست به عالم
اگر از عشق بخواهی همه سِرّ است و خِفا شد
همه را نور ببینید چو بیضاء کلیمش
نه چنان حَیّه که یکباره همانند عصا شد
بنوازد کف ایجادنوازش دو جهان را
همه هستی شده طفلی به رَهَش تا که بنا شد
به خُذِالعَفو گرفتی دل و جان از ره رأفت
ره دین پنجرهای رو به شفیع الشفعا شد
ز دلش چشمۀ کوثر ز نگاهش گل زهرا
قسم از مهر، نعیمش به ملائک عجبا شد
حسنش جان و حسینش به نجاتست سفینه
دو جوان مرد، امامان، رهشان راه نجا شد
به علی بن حسینش که به جان سجده برآرد
سر ابلیس به زیر آمده مشغول عزا شد
به شکافندۀ دانش برسد بانگ سلامش
به محمد ز محمد دم جابر گذرا شد
برسد جعفر صادق برهد باطل زاهق
بنهد رسم حقائق ز شما شیعه شها شد
به وقار آمده موسی ز بحار آمده کاظم
ز ملاقات به طور این همه آفاق گرا شد
دل افلاک به دلدار رسیده به خراسان
نبوی سلطنتی نام به نامی رضا شد
نهمین اختر تابنده جوادبن رضا با
همه پاکی و همه خوی محمد به حیا شد
دهمین نیّر هادی لقب از نسل محمد
قُلل از او همه خاضع همه بی چون و چرا شد
حسن آرام دلی یازدهم شمس ولایت
مدنی روی و زکی دل به فرج راهگشا شد
فرج از میم و ح سخت است خدایا برسانش
گل عترت ز شمیمش همه دم روح فزا شد
به عدد هشت و چهارند شهوری همه انور
پس از او ماه امامان همه انوار سنا شد
ادامه👇