eitaa logo
شاعرانه
22.3هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
87 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ پلک بگشا صنما صبح مرا روح ببخش قصه ای تازه در این صبح دل انگیز بساز |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
بر تن خورشيد می پيچد به ناز چادر نيلوفری رنگ غروب تک درختی خشک در پهنای دشت تشنه می ماند در اين تنگ غروب از كبود آسمان‌ها روشنی می گريزد جانب آفاق دور در افق، بر لاله ی سرخ شفق می چكد از ابرها باران نور می گشايد دود شب آغوش خويش زندگی را تنگ می گيرد به بر باد وحشی می دود در كوچه‌ها تيرگی سر می كشد از بام و در شهر می خوابد به لالای سكوت اختران نجواكنان بر بام شب نرم‌ نرمک باده ی مهتاب را ماه می ريزد دورن جام شب نيمه شب ابری به پنهای سپهر ميی رسد از راه و می تازد به ماه جغد می خندد به روی كاج پير شاعری می ماند و شامی سياه در دل تاريک اين شب‌های سرد ای اميد نا اميدی های من برق چشمان تو همچون آفتاب می درخشد بر رخ فردای من. 📜 @sheraneh_eitaa
دلِ بی‌قیدِ من، در پیچ و تابی‌ست نصیبِ من، عِتابی یا خِطابی‌ست دلِ ابلیس هم نتوانم آزرد گناهِ گاه‌گاهِ من صوابی‌ست 📜 @sheraneh_eitaa
دوستت دارم گاه انسان باید در سختی باشد تا به دیگری دست یاری دهد گاه انسان باید با بخت بد روبه رو شود تا هدفش را بهتر بشناسد گاه به طوفان نیاز است تا او قدر آرامش بداند گاه باید به او آسیب رسد تا با احساس تر شود گاه باید در شک و تردید باشد تا به دیگری اطمینان کند گاه باید در گوشه ای تنها بماند تا واقعیت وجود خود را بشناسد گاه باید از شگفتی رها شود تا به آگاهی برسد گاه باید کاملاً بی احساس باشد تا بتواند همه چیز را حس کند گاه باید در اوج شور و احساس بود تا به قلب او راه یافت و او به روی عشق در بگشاید چه بسیار از اینها را پشت سر گذاشته ام و می دانم نه تنها آماده ی عاشق تو شدن هستم بلکه عاشق تو هستم. 📜 @sheraneh_eitaa
تصور دیدن تو مرا به تو نزدیک می کند اصلأ می دانی! رنج بسیار من و تو، در نادیدن ما پنهان است.... 📜 @sheraneh_eitaa
ghobar.gif
حجم: 8.1K
سید حسین رضوی معروف به غبار همدانی (زادهٔ ۱۲۷۰ یا ۱۲۶۵ قمری در همدان - درگذشتهٔ ۱۳۲۲ قمری) شاعر همدانی است. وی از دومان حاج سید صادق امام جمعهٔ همدان و از سادات کبابى آن دیار بود. وى در همدان قدم به عرصه هستى نهاد. علوم ادبى و عربى را در زاگاهش فراگرفت و با استعداد سرشار و هوش و ذکاوت فوق‏العاده‏اى که داشت در تحصیل دانش، پیشرفت چشمگیرى از خود نشان داد و در شمار استادان بنام شعر و ادب همدان قرار گرفت. غبار چندى در طریق عرفان قدم گذشت و به سیر و سلوک در این رهگذر عمر صرف کرد. دیوان شعر غبار با این که بیش از هزار بیت نیست، اما مکرر در همدان و اصفهان و تهران طبع و نشر گردیده است. وى در همدان درگذشت و پیکرش را به قم منتقل کرده در صحن حضرت معصومه (س) به خاک سپردند. طبق تنها اثر باز مانده از وی (دیوان اشعار) غبار عارفی رنج کشیده و سوخته در عشق است. مرحوم آیت‌الحق شیخ محمد جواد انصاری همدانی (وفات: ۱۳۳۹ شمسی) دربارهٔ وی گفته است که «جذبهٔ عشق الهی به غبار رسید و او سوخت». شیوهٔ او در شعر همان طرز بازگشت است و نظر به حافظ و سعدی و خاقانی دارد. بعضی از غزلهای او بسیار قوی است. 📜 @sheraneh_eitaa
شنیدم روزی از رندی قدح‌نوش به سان لاله از خون پیرهن‌پوش که لیلی را چو رنگ ارغوانی شد از هجران مجنون زعفرانی به دل زخم فراقش کارگر شد چنان کز چشم خود بیمارتر شد پریشان گشت زلف تابدارش نهان در میغ شد ماه عذارش به روز و شب نمی‌خورد و نمی‌خفت همی‌نالید و می‌مویید و می‌گفت صبا چون بگذری بر کوی مجنون عبیرافشان کنی گیسوی مجنون چه باشد گر ز روی مهربانی بری پیغامی از من سوی مجنون بگویی روزگار نوجوانی به لیلی شد سیه چون موی مجنون کمان شد قد لیلی تا ازو جست خدنگ قامت دلجوی مجنون همی پالوده خون از چشم جادو به یاد نرگس جادوی مجنون چنان بگریست کاندر کوه بگذشت سرشک لیلی از زانوی مجنون صباحی چند با محنت به سر برد به حسرت رخت از این عالم به در برد خدنگ قدش از غم چون کمان شد خدنگ‌آسا به خاک و خون نهان شد به دشت افتاد مجنون زار و دلتنگ چو سیل آورده شاخی در بن سنگ نبودی گر دو چشم اشکبارش نبودی فرق با مشتی غبارش ز اشک و آه در صحرا شب و روز گهی ماهی شدی گه کرم شب‌سوز به شب از شعلهٔ آه شرربار نمایان بود در دامان کهسار نمی‌گویم ز غم خونین دلی داشت به خون غلتیده مرغ بسملی داشت نبود آگه که جانان از جهان رفت تنش بگداخت جان نیز از میان رفت مگو دل عود سوزی از شرر پر زجاجی جامی از خون جگر پر چو بشنید این ز سوز سینه زد جوش شبان روزی به کوه افتاده مدهوش سحرگه برق‌وار از کوه برجست کمر چون نی به عزم ناله بربست 📜 @sheraneh_eitaa
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | جای شعر درست و درمان هم تا بخواهی دری وری داریم😁 شعرخوانی طنز آقای سعید بیابانکی در حضور رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
نه، وصل ممکن نیست! همیشه فاصله‌ای هست، اگر چه منحنی آب، بالش خوبی است، برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر! همیشه فاصله‌ای هست! دچار باید بود، وگرنه زمزمه ی حیات، میان دو حرف، حرام خواهد شد... 📜 @sheraneh_eitaa
الا یا ایها الورقی ثری تثوی اطلعن عنها که اندر عالم قدسی ترا باشد نشیمن‌ها قداستوکرت فیمهوی العواسق عن وری صفحا خوشا وقتی که بودت با هم‌آوازان پریدن‌ها برون آی از حجاب تن بپر بر ساحت گلشن کنی تا چند از روزن نظر بر طرف گلشن‌ها تو سیمرغ همایونی که عالم زیر پرداری چسان با این شکوه و فر گزیدی کنج گلخن‌ها در آن باغ و در آن هامون برت حاصل ز حد افزون ز بهر دانه‌ای دون نمودی ترک خرمن‌ها تو طاوس شهی اما به چرمی دوخته از جرم چو بینی خویش از آن روزن کز آن برگیری ارزن‌ها بود هردم چو بوقلمون ترا اطوار گوناگون گهی انسی و گاهی جان گهی بت گه برهمن‌ها صبا بلغ الی سلمی من المأسور تسلیما بگو تا چند یا تنها نشیند تن زند تنها همه جان‌ها به قالب‌ها نقوشی از پر عنقا فروغ خور یکی باشد بود کثرت ز روزن‌ها نهایت نیست ای اسرار اسرار دل ما را همان بهتر که لب بندیم از گفت و شنیدن‌ها 📜 @sheraneh_eitaa
چون مرا دوست داری دنیا بزرگ‌‌تر آسمان وسیع‌‌تر دریا آبی‌‌تر گنجشک‌ها آزادتر و من هزاران بار زیباتر شده‌ام. 📜 @sheraneh_eitaa
همهٔ دلخوشی ام آخر شب ها این است دو سه خط با تو سخن گفتن و آرام شدن شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa