گفتی : چه دلگشاست افق در طلوع صبح
گفتم که: چهرهی تو از آن دلگشاتر است ...
#فریدون_مشیری #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
شنیدم مصرعی شیوا، که شیرین بود مضمونش
منم مجنون آن لیلا که صد لیلاست مجنونش
ز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانی
که تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونش
به مهر آویز و جان را روشنایی ده که این آیین
همه شادی است فرمانش، همه یاری است قانونش
غم عشق تو را نازم، چنان در سینه رخت افکند
که غمهای دگر را کرد از این خانه بیرونش...
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
او میدرخشد و آدمی را زنده میسازد.
حالیا معجزه ی باران را باور کن!
خاک جان گرفته است
تو چرا سنگ شدی
تو چرا اینهمه دلتنگ شدی
و بهاران را باور کن...
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
من امشب با تو می گویم، همه ناگفته هایم را.
دمی با تو به سر بردن، خودش آرامشی ناب است
شبتون در پناه حق 🌙
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
شب شد...
ماه را بوسیدهام،
خیال پریشانم را شانه زدهام
گلدان های شمعدانی را به نوازشی آرام خواباندهام
منتظرت میمانم،
تــا چون هر شب با صدای
"شبت بخیر ماه من"
رویای تو را به آغوش بگیرم..!
#فریدون_مشیری #شعر
شبتون بخیر🌙
📜 @sheraneh_eitaa
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخههای شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپيد
برگهای سبز بيد
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اينک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشتها
خوش به حال دانهها و سبزهها
خوش به حال غنچههای نيمهباز
خوش به حال دختر ميخک که می خندد به ناز
ای دريغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسيم
ای دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دريغ از ما اگر کامی نگيريم از بهار
گر نکوبی شيشه ی غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ...
#فریدون_مشیری #شعر #عید_نوروز
مهربانان؛ سال نو مبارک🌸🌱
📜 @sheraneh_eitaa
از کوچـــــه زیبای تو امــــــــــروز گذشتم
دیدم که همان عاشق معشوقه پرستم
دیدم که ز سر تا به قدم شوق و امیدم
هر چنـــــد گل از خرمن عشق تو نچیدم
آن شور جـــــوانی نرود لحظه ای از یاد
ای راحـــت جان و دل من خانه ات آباد
هــرگز نشود مهر تو ای شوخ فراموش
کی آتش عشق تو شود یکسره خاموش
با اشک جگر سوز ،دل سخت تو سفتم
خاک ره این کوچـــــه به خارد مژه رفتم
دل می تپد از شوق که امروز کجائی
شاید که دگرباره از این کوچه بیائی
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
به صبح خندهات ، آویزم
ای امید محال
مگر تلافی شبهای انتظار کنم ...!
#فریدون_مشیری #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان محو که یک دم مژه برهم نزنی
مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهمزدنی
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
به خارزار جهان، گل به دامنم، با عشق
صفای روی تو، تقدیم میکنم، با عشق
درین سیاهی و سردی بسان آتشگاه
همیشه گرمم، همواره روشنم با عشق
همین نه جان به ره دوست میفشانم شاد
به جان دوست، که غمخوار دشمنم با عشق
به دستِ بستهام ای مهربان، نگاه مکن
که بیستون را از پا در افکندم، با عشق
دوای درد بشر یک کلام باشد و بس
که من برای تو فریاد میزنم: با عشق
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
بگذار كه بر شاخهی اين
صبحِ دلاويز
بنشينـم و
از عشق سرودی بِسرايم...
#فریدون_مشیری #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است
راه دل خود را نتوانم که نپویم
هر صبح در آئینه جادویی خورشید
چون مینگرم او همه من، من همه اویم
او روشنی و گرمی بازار وجودست
در سینه ی من نیز دلی گرمتر از اوست
او یک سرِ آسوده به بالین ننهاده است
من نیز به سر میدوم اندر طلب دوست
ما هردو در این صبح طربناک بهاری
از خلوت و خاموشی شب پا به فراریم
ما هر دو در آغوش پر از مهر طبیعت
با دیده ی جان، محو تماشای بهاریم...
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
هر صبح،
در آئینه ی جادویی ِخورشید
چون مینگرم ،
او همه من، من همه اویم
#فریدون_مشیری #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت🌿🌸
📜 @sheraneh_eitaa
بر قلّه ایستادم
آغوش باز کردم
تن را به باد صبح
جان را به آفتاب سپردم
روح ِ یگانگی
با مهر، با سپهر
با سنگ، با نسیم
با آب، با گیاه،
در تار و پود من جریان یافت...
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
مست از عشق تو،
از عمق فراموشی
راه خواهم افتاد!
باز از ریشه به برگ
باز از «بود» به «هست»
باز از خاموشی تا فریاد...
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
عشق هرجا رو کند آنجا خوش است
گر به دریا افکند آنجا خوش است
گر بسوزاند در آتش دلکش است
ای خوشا آن دل که در این آتش است
تا ببینی عشق را آیینهوار
آتشی از جان خاموشت بر آر
هرچه میخواهی به این دنیا نگر
دشمنی از خود نداری سختتر
عشق پیروزت کند بر خویشتن
عشق آتش میزند در ما و من
عشق را دریاب و خود را واگذار
تا بیابی جان نو خورشیدوار
عشق هستیزا و روحافزا بُوَد
هرچه فرمان میدهد زیبا بُوَد
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
من نیز چوخورشید دلم
زنده به عشق است
راه دل خود را نتوانم،که نپویم
هر صبح که در آیینهٔ جادویی خورشید
چون می نگرم او همه من، من همه اویم...
#فریدون_مشیری #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
بر تن خورشيد می پيچد به ناز
چادر نيلوفری رنگ غروب
تک درختی خشک در پهنای دشت
تشنه می ماند در اين تنگ غروب
از كبود آسمانها روشنی
می گريزد جانب آفاق دور
در افق، بر لاله ی سرخ شفق
می چكد از ابرها باران نور
می گشايد دود شب آغوش خويش
زندگی را تنگ می گيرد به بر
باد وحشی می دود در كوچهها
تيرگی سر می كشد از بام و در
شهر می خوابد به لالای سكوت
اختران نجواكنان بر بام شب
نرم نرمک باده ی مهتاب را
ماه می ريزد دورن جام شب
نيمه شب ابری به پنهای سپهر
ميی رسد از راه و می تازد به ماه
جغد می خندد به روی كاج پير
شاعری می ماند و شامی سياه
در دل تاريک اين شبهای سرد
ای اميد نا اميدی های من
برق چشمان تو همچون آفتاب
می درخشد بر رخ فردای من.
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
گفتی : چه دلگشاست افق در طلوع صبح
گفتم که: چهرهی تو از آن دلگشاتر است ...
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کآخر ای دوست، نخواهی پرسید
که دل از دوری رویت چه کشید؟
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعدههای تو به دادش نرسید
داغ ماتم شد و بر سینه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکید
آن همه عهد، فراموشت شد؟
چشم من روشن، روی تو سپید
جان به لب آمده در ظلمت غم
کی به دادم رسی ای صبح امید؟
آخر این عشق، مرا خواهد کشت
عاقبت داغ مرا خواهی دید
دل پر درد”فریدون” مشکن
که خدا بر تو نخواهد بخشید
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
آخر ای دوست نخواهی پرسيد
که دل از دوری رويت چه کشيد
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده های تو به دادش نرسيد
داغ ماتم شد و بر سينه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکيد
آن همه عهد فراموشت شد
چشم من روشن، روی تو سپيد
جان به لب آمده در ظلمت غم
کی به دادم رسی ای صبح اميد
آخر اين عشق، مرا خواهد کشت
عاقبت داغ مرا خواهی ديد
دل پر درد فريدون مشکن
که خدا بر تو نخواهد بخشيد.
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخواهم و میخواستمت، تا نفسم بود
میسوختم از حسرت و عشق تو بسم بود
عشق تو بسم بود، که این شعله ی بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم بود
آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود، که پیوسته نفس در نفسم بود
بالله، که بجز یاد تو، گر هیچ کسم هست
حاشا، که بجز عشق تو، گر هیچ کسم بود
سیمای مسیحایی اندوه تو، ای عشق
در غربت این مهلکه فریاد رسم بود
لب بسته و پر سوخته، از کوی تو رفتم
رفتم، به خدا گر هوسم بود، بسم بود...
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو می گویی بلای جان عاشق،
شب هجران و غمهای فراق است؟
ولی چشمان بی تاب تو گوید:
بلای جان عاشق اشتیاق است...!
شبتون در پناه حق
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
بنشین، مرو، چه غم که شب از نیمه رفته است؟
بنشین که با خیال تو، شبها نخفتهایم
شبتون در پناه حق
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ما آتشِ افتاده به نیزار ملالیم
ما عاشقِ نوریم و سروریم و صفاییم
بگذار که سرمست و غزلخوان من و خورشید
بالی بگشاییم و به سوی تو بیاییم
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa