(۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۷ تا ۷ آذر ۱۳۹۷ - ایرانی)
مرحوم ابوالفضل زرویی نصرآباد، شاعر، نویسنده، طنزپرداز و پژوهشگر ادبیِ اهل ایران است. او کار در حوزهی طنز را بهطور حرفهای با مجلهی «گل آقا» آغاز کرد. کتابهای «رفوزهها» و «خاطرات حسنعلیخان مستوفی» از بهترین آثار ابوالفضل زرویی نصرآباد بهشمار میآیند.
#معرفی_شاعر
#ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
📜 @sheraneh_eitaa
شعرطنز مرد ذلیل😂
بخون ولى جواب نامه فورى
عيال نازنين من چطورى؟
تنگه دلم براى قيل و قالت
عزيز من، چطوره اصل حالت؟
اون شير قبلنا، شغالتم نيست
من بميرم، عين خيالتم نيست
حالا كه هيچ، وقتى دوستم داشتى كه
محل سگ بهم نمى ذاشتى كه
همش مى گفتى: «اومدم اسيرى»
هى متلك، همش بهونه گيرى
جز ويدئو كه خونه ی ننه م بود،
خدا وكيلى تو خونه ت چى كم بود؟
تلخى زندگيت كه مثل قند شد
يواش يواش زير سرت بلند شد
آبى كه شد اون دو تا چشم سيات
شدم اسير چشم و هم چشميات
با نق نق و غرغر و قهر و آشتى
خونه و زندگى برام نذاشتى
همه ش بكن نكن، همه ش تغيّر
همه ش بدى، همه ش ستم، همه ش غر
با گريه روزمو به شب رسوندى
تا اينكه جونمو به لب رسوندى
گفتى: «مى رم» اما گرفتم تو رو
اونقده غر زدى كه گفتم: «برو...»
.
.
.
عزيز من رفته و برنگشته
ببين عزيز، گذشته ها گذشته
بيا، گذشته گفت وگو نداره
كه خونه بى تو رنگ و بو نداره
بيا دوباره چاى تازه دم كن
بساط قيمه و پلو عَلَم كن
بپَز از اون كلوچه نوبرت
براى قند و عسلت، شوهرت
زنى كه خوب و پاكه، شوهر مى خواد
خوب مى دونم جونت واسم در مياد
تا نگى عشقو دست كم گرفتم
ويدئومون رو از ننه م گرفتم!
#شعر
#شعر_طنز
#ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
📜 @sheraneh_eitaa
زندگى مو جنون گرفته، برگرد
جلو چشامو خون گرفته، برگرد
این دفه دیگه نقل هر سالیت نیست
انگارى که زبون خوش حالیت نیست
حکم تو شلّاقه، اگه قاضىام
جیک بزنى، به مرگتم راضىام
مثل یخ، آبت مىکنم ضعیفه
خونهخرابت مى کنم ضعیفه
من نه از او چشم سیات مىترسم
نه از ننهت، نه از بابات مىترسم
هرچى ازت تلخى چشیدم، بسه
تو زندگى هر چى کشیدم، بسه
این دفه مىخوام نوکتو بچینم
من نخوامِت، کیو باید ببینم؟
خانوم شدى پیش یه مُشتى فَعله
یابو ورت داشته که یعنى بعله؟
همهش مىخواى بگم که «بعله قربان»؟
«جنیفر»ى یا دختر اوتورخان؟
نذار بگم تو کوچه زیرت کنن
یا آبجىهام خرد و خمیرت کنن
نذار بگم تو رو تو شر بندازن
نذار بگم نسل تو ور بندازن
تا سر شب، خلاصه ختم کلام
خودت میاى یا خبرت، والسلام!
اینها رو من از این و اون شنفتم
اما از این حرفا بهت نگفتم
نوشتمش به خوارى و به خفّت
آخه من و حرف خلافِ عفت
مىخوام بگم اهل بخیه نیستم
مودّبم، مثل بقیه نیستم
خسته شدى، دِ باشه جونم فدات
یه جفت کفش نو خریدم برات
الانه مىفرستمش، روم سیا
جلدى پاشو، کفشاتو پاکن بیا!
#شعر #شعر_طنز #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی طنز استاد ابوالفضل زرویی نصرآباد،اسفندماه ۱۳۸۱
#ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
📜 @sheraneh_eitaa