eitaa logo
شاعرانه
21.7هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
87 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
اثیرالدین ابوالفضل محمد بن طاهر اخسیکتی معروف به اثیر اخسیکتی (زادهٔ سال نامعلوم در اخسیکت، درگذشته به سال ۶۰۹ هجری قمری در خلخال) از شاعران مشهور سدهٔ ششم هجری است. اثیر در شهر اخسیکت زاده شد که در قرن ششم یکی از شهرهای آباد ماوراءالنهر در منطقهٔ فرغانه در شمال رود سیحون بوده‌است. اثیر سخنوری را در همانجا آغاز کرد. با حملهٔ ترکان غز و زوال دولت سنجری و پریشانی خراسان که خود از آن با عنوان «وحشت خراسان» یاد می‌کند، نواحی شرقی ایران را ترک گفت و به نواحی غرب و شمال غرب ایران روی آورد. نخست در همدان به دربار غیاث‌الدین محمد بن ملکشاه سلجوقی (۵۵۵ ه‍.ق) پیوست و سال‌های متمادی او و جمعی از وزیران و امیران دربارش را مدح گفت. در لشکر غیاث‌الدین محمد، با علاءالدین عربشاه (۵۸۴ ه‍.ق) حاکم کُهستان آشنا شد. عربشاه شعر اثیر را پسندید و او را نواخت. اثیر مدت زیادی از عمر خود را به تفاریق در همدان و کُهستان در دستگاه عربشاه بود. اثیر اخسیکتی با شاعران بزرگ همعصر خود همچون خاقانی شروانی، نظامی گنجوی، رشید وطواط، مجیر بیلقانی و ظهیر فاریابی مراودات و معارضاتی داشته‌است. اثیر بعضی از قصاید خاقانی را جواب گفته و پایه خود را بالاتر شمرده است. همچنین حکایتی در مورد ملاقات این دو شاعر در دست است که کمابیش بوی افسانه دارد. نویسندگان معاصر اثیر، به رقابت میان او و مجیر بیلقانی اشاره کرده‌اند. اثیر، یکجا در یکی از اشعارش مجیر را دزد شعر خود خوانده است: «از برای خدای خواجه مجیر/ کاروانهای شعر من چه زنی؟». رقابت‌های شعری اثیر اخسیکتی و مجیر بیلقانی گاه باعث کدورت ممدوحین ایشان، قزل ارسلان و محمد جهان پهلوان، که برادر بودند، نیز می‌شد. 📜 @sheraneh_eitaa
چه خرمی است که امروز نیست زنگان را چه فرخی است کزو بهره نیست کیهان را بهار و کام طرب تازه می کند دل را ضیاء انس و فرح زقه میدهد جان را بدشت جلوه گری عرضه داد بار دگر سپهر کوش گرفته مزاج نیسان را چو کودکان بد بستان آخشیج آورد صبا مشاطه ی خوش قامتان بستان را خجسته مقدم قاضی القضاب رکن الدین بسان خلد بیاراست خاک زنگان را 📜 @sheraneh_eitaa
دلبری دارم که یارب زینهار زو چنان زارم که یارب زینهار او مرا در چشم و من در چشم او آنچنان خوارم که یارب زینهار هردمی صد بار بیش از جور یار بر زبان آرم که یارب زینهار راست میخواهی چنان در کار او کورشد کارم که یارب زینهار گیرم از جورش نیارم زدنفس اینقدر یارم که یارب زینهار من نیارم یاریم مغدور از آنک دلبری دارم که یارب زینهار 📜 @sheraneh_eitaa
الا ای برید روان، باد صبح کت از خلد عار آید و گلشنش چو آئی بدرگاه قاضی القضات دعاهای بی حد رسان از منش بگو، ای فلک با همه ارتفاع فروتر از ایوان تو مسکنش گر از خواجگان نظم عقدی دهند به تعیین تو باشی میان افکنش ز تشریف صاحب بگویم که من بفریادم از صاحب مخزنش تو خود حله کیسه بر قدر حور ببغداد خلد برین معدنش ز آغاز جبریل آمخته گار بفرجام ادریس با کرزنش نه زال زرش دوخته ست از پلنگ نه داود پرداخته ز آهنش سه ماه است حاشا که تا میکشم تو صاحب گریبان و من دامنش بفرسود و بدرید تا در بر آنک که من خود بپوشیده ام بر تنش سخنور خراسانئی چون اثیر که بهر تو زنگان شود مسکنش ز صدر تو باید که صاحب بود تقاضای رسم صلت کردنش سبب چه در آزردن دوستان بدی گفت دشمن بکون زنش خوداین کرد ازآن بود درشرق وغرب که میداشت ایام می کردنش دریغا دل آویز سوزی چنین که گیتی عوض کرد با شیونش خدایا گر از بر برفت این شجر ز جنس حطب مشمر و مشکنش در آن پاک آهسته زنگی گرفت به صیقل رضا کن کنون روشنش 📜 @sheraneh_eitaa
1.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوزی است مرا در دل اما نه چنان سوزی سوزی که وجود من بر باد دهد روزی 📜 @sheraneh_eitaa
محرم عشق را حکایت نیست همره راز تو روایت نیست گرچه آهنگ خون من داری آه را زهره شکایت نیست نوک مژگانت ناوکی آهینحت هیچکس را از او سعایت نیست روی تو هر صفی نزد که بر او سرنگون صد هزار رایت نیست نتوانم نشاند فتنه تو بر جهانی مرا ولایت نیست زخم حمله چه بر اثیر زدن گرچه قصد است بی عنایت نیست 📜 @sheraneh_eitaa
از همه عالم خریدار توام باورم کن عاشق زار توام پای بر کار دل من می نهی گرچه میدانی که بر کار توام چند گوئی دامنم خواهی گرفت پس بگیرم عاشق زار توام دوش در هنگامه زلفت شکافت جیب دعوی چشم طرار توام طیلسان خواجکی بر هم درید بر میان عشق زنار توام گر ندارم کیسه بیع و شری خاکروب گرد بازار توام ای بخاک افکنده آزرمی بدار نیست باری، ترک آزار توام 📜 @sheraneh_eitaa
در نامه‌ی تو‌، قلم چو گردن بفراشت گفتم بنویسمت، سرشکم نگذاشت حال دل مشتاق نه آن صورت داشت کان را به‌سر قلم‌، توانست نگاشت 📜 @sheraneh_eitaa