eitaa logo
شاعرانه
21.8هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
87 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
عمری به جهان چو پایکوبی کردم در خلق سیاحتی قلوبی کردم مشنو که نبیند آدمی بد از خوب من بد دیدم به هر که خوبی کردم     📜 @sheraneh_eitaa
آنکه عشاق بود بنده رخسار بدیعش سعی ما با خط او نقش بر آب است جمعیش کس ندانم که نخواهد بود آن ترک مطاعش دل نباشد که نیابی بر آن شوخ مطیعش هرکه را چهر تو منظور چه زحمت ز خزانش هرکه را وصل تو مقدور چه حاجت به ربیعش یارب از کوی خرابات چه خیزد که به شوخی ینجه با زاهد صد ساله زند طفل رضیعش هرکه از بند بگریخت نیابند پناهش هر که از چشم تو افتاد نجویند شفیعش ندهی گوش گر از مهر تو بر ناله جیحون باری اندیشه کن از سطوت شهزاده رفیعش 📜 @sheraneh_eitaa
میرزا محمد جیحون یزدی ملقب به «نواب»، مشهور به «تاج‌الشعرا» و متخلص به «جیحون» (زادهٔ ۱۲۵۰ قمری در یزد، درگذشتهٔ ۱۳۰۱ قمری در کرمان) یکی از شاعران مشهور یزدی دوره قاجار بود. وى تحصیلات متداول را در زادگاهش یزد گذراند اما ترک وطن کرد و چندى در ایران، هندوستان و اسلامبول به اقامت داشت. وی سرانجام در کرمان اقامت گزید و در همین شهر درگذشت. جیحون یزدى از شعراى آیینى در عصر ناصرى است. اگرچه او در غزل از سبک عراقى پیروى مى‌کند، ولى قالب شعرى او از لحاظ سبک‌شناسى، در سبک خراسانى شکل مى‌گیرد، خصوصا قصاید و مسمطات او که نشان مى‌دهد سرایندۀ آن‌ها از ادامه دهندگان راه بانیان نهضت بازگشت ادبى است. وى در اغلب قالب‌ها شعر سروده ولى در سرودن مسمط و قصیده تواناتر است. جیجون یزدی مجموعه‌ای به نام «نمکدان» دارد که همانند پریشان قاآنی به سبک گلستان سعدی نگاشته شده است. 📜 @sheraneh_eitaa
بر بوی آن دلارام طبعم گرفته خوئی کز خیل ماهرویان من قانعم ببوئی ای شانه از دو زلفش چنگ هوس رهاکن کاینجاست عمر عشاق بسته بتار موئی زینسان که شکل قدت در چشم من نشسته هرگز چنین نخیزد سروی کنار جوئی صد تن بکوی خمار شد خاک از قدح خوار تا قرعه سعادت سازد که را سبوئی با آفتاب رویت ماه چهارده تافت بنگر زسست عقلی دارد چه سخت روئی جز من که میتواند بوست بجان خریدن کاین لقمه از بزرگی گیرد بهر گلوئی اندر شبان تاریک جیحون دو چیز خواهد هم روی ماهتابی هم ماهتاب روئی 📜 @sheraneh_eitaa
2.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا کی دم پستی و بلندی بزنیم از حادثه درد دردمندی بزنیم بنشین به بساط تا نشاطی بکنیم بر خیز برندی که برندی بزنیم 📜 @sheraneh_eitaa
لیمو ز لبت چو شکّرِ ناب شود عنقا ز دمِ تیرِ تو در تاب شود یک ذره ز مهر رخ چون کوکبِ تو گر بر دل البرز خورد آب شود 📜 @sheraneh_eitaa
ای ورق عشق تو دفتر آیین من موی تو و روی تو کفر من و دین من تا بودم در نظرت قامت تو جلوه گر نیست بسرو سهی الفت و تمکین من خانه بر انداختن شیوه هر روز تو جان بتو پرداختن پیشه دیرین من شام سیاه فراق به شود ازصبح عید گر تو درائی چوشمع برسر بالین من حسن تو زینسان که ساخت مشتعلم زاشتیاق بحر نخواهد نمود چاره تسکین من پیکر فرهاد را زنده توان ساختن گر بمزارش برند قصه شیرین من حالت جیحون ربود دهوش ملکزاده برد وصف خطت چون نگاشت خامه مشکین من شاه نکورخ رفیع آنکه زالطاف وی پادشها نندمات بنزد فرزین من 📜 @sheraneh_eitaa
بودم زسرو قدان صنمی سمین و سالم ارمش بروی بنده حرمش بکوی خادم نه دهد ره وسایل نه ستد زکس رسایل رخکش چو رای عادل خطکش چو روی ظالم همه گر پی مفاخر نرود زکبر وافر نه بجرگه اصاغر نه بخرگه اعاظم بدو چهره اش حقایق بدو طره اش دقایق حرکات او موافق کلمات او ملایم عدم از لبش موید فتن از رخش قوی ید خد او شفای سرمد قد او بلای دایم چه غم ار بسی قبایل کشد او بدین شمایل ملکی نیایدش دل که نویسدش مظالم زده حلقه ها بکاکل که به دوربین تسلسل بوفای او تفضل بجفای او مکارم اگر او بغارت جان شد از آن سپاه مژگان غمش ازکدام سلطان رمش از کدام حاکم که ام از سرور دلجو که ام از غرور بدگو بمیانه من و او بود ای بسا عوالم لبش آن لطیف موضع که نه بوسه راست موقع برخش عرق مصدع به تنش سمن مزاحم همه دولت مساعد چو بود ببزم قاعد همه غارت معاضد چو شود بکاخ قائم رخ و زلف او در آیت زضلا لت و هدایت بتالفش عنایت بتکلفش مراحم همه دم برصبایح می ناب خورده واضح نه تفقدش بناصح نه تالمش زلائم شبکیش گفتم ای مه پی خون رزمپوره که زسکرت آید آنگه که شوی زکرده نادم بجواب گفت جیحون ز عنب از آن خورم خون که برای نسل هارون ز چه کشت پورکاظم شه دین امام ضامن مه مرکز میامن که دوکون را اماکن ز سرایراست عالم شهی از خودی مجردمهی از خدا مقید بردوحه محمد گل بوستان هاشم پسر یگانه زهرا پدر هزار حوا خور آسمان اعراب و در یم اعاجم شب قدر محو مویش دل دیر وکعبه سویش زصفا حصات کویش زده طعنه بر نواجم زبرون پرده چون هی بدرون پرده اش پی شده نقش پرده از وی همه جان شکر ضیاغم نه چو جد او میسر همه خلق اگر پیمبر نه چو جده اش مصور همه گون اگر فواطم زتقاعدش بغبرا باسف سپهر خضرا زتقربش بفردا بشعف روان آثم زهی ای وجود اجمل رخت ایزدی سجنجل بحسب ظهور اول بنسب سلیل خاتم زتو کامران قوابل زتو حل شده مشاکل زتو جنبش هیاکل زتو دانش جماجم چو بعاطفت زنی دم چو بکین شوی مصمم شود از بهایم آدم شود آدم از بهایم اثرات کف موسی بجنیبت از تجلی ثمرات گفت عیسی بزمینت از نسایم چو زدی زطبع قادر بنقاط دین دوایر کبرت بک الصغایر ظهرت بک العلایم زلل از تو در جدائی زمصاحف خدائی نه زکوشش کسائی نه زاجتهاد عاصم بسوی تو ره سپاران زصنوف تاجداران بدر تو خاکساران زاهالی عمایم زقدوم تو بدانسان شده نامور خراسان که در او زمهر تابان بود افسر افاخم بودش زبسکه تمکین بنفاذ دولت و دین چه عبوری از بساتین چه اموری از عضایم همه جود بالتوالی باریکه معالی همه عدل لایزالی بوساده محاکم بعباد از او فواید برقاب از او قلاید علمش بجیش قاید قلمش بملک ناظم چو گروه غم نصیبان برنطق او ادیبان چو بلارک خطیبان بر تیغ او صوارم بهنر چنان مواظب که زخویش گشته غایب زمعانیش مشارب زمعارفش مطاعم خهی آن سپهر پیما که فراز آن کند جا نه چو او سترک اعضا نه چو او قوی قوائم برد ار جبال و صحرا بشکوه و فر عنقا خورد ارحدید مهما بجلادت نعایم هله تا کلام نحوی همه معرب است و مبنی هله تا که از تعدی بدراست فعل لازم فلکت دخیل عاجل ملکت زخیل آجل زتو عزت مشاغل بتو رونق مناظم 📜 @sheraneh_eitaa
تا کی دم پستی و بلندی بزنیم از حادثه درد دردمندی بزنیم بنشین به بساط تا نشاطی بکنیم بر خیز برندی که برندی بزنیم 📜 @sheraneh_eitaa