من همان رودم که بهر دیدنت مرداب شد
ماه من! بس کن ندیدن های بی اندازه را
دل فرو میریزد و تنها تماشا می کنم
مثل سربازی سقوط آخرین دروازه را
#حسین_دهلوی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
از چشم تو افتادم و دیدم که به جز من
هر قطره که از چشم تو افتاد، گهر شد!
در کوزهی خشکیده، "نم"ی راه ندارد
بیچاره نگاهی که به امید تو تر شد
#حسین_دهلوی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
با حسرت دیدار، چه شبها که سحر شد
این عمر من و توست که بیهوده هدر شد
هرگاه نسیمی به سر زلف تو پیچید
خاکسترِ افروختهام زیروزبر شد
تا آمدم از وعدهی دیدار بپرسم
لبهای تو محدود به اما و اگر شد
از چشم تو افتادم و دیدم که به جز من
هر قطره که از چشم تو افتاد، گهر شد!
در کوزهی خشکیده، "نم"ی راه ندارد
بیچاره نگاهی که به امید تو تر شد
#حسین_دهلوی #شعر
شبتون در پناه حق
📜 @sheraneh_eitaa
خویش را گم کردهام بعد از تو در آوار خویش
رحم کن! میترسم از تنهایی بسیار خویش
شمع جانم را مسوزان بیش ازین دیگر مگو
اشک میریزد برای گرمی بازار خویش
بس که من سرگرم رؤیای تو بودم بارها
دیدهام خواب تو را با دیده بیدار خویش
چهرهای دارم که پنهان در نقابی کهنه است
خیره در آئینهام با حسرت دیدار خویش
باشد ای خورشید پنهان! در حجاب خویش باش
باز هم خو میکنم با سایه دیوار خویش
#شعر #حسین_دهلوی
📜 @sheraneh_eitaa