eitaa logo
شاعرانه
21.9هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
87 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
سید حکیم بینش متولد سال ۱۳۵۵ در ولایت بامیان افغانستان است که از سال ۱۳۶۴، یعنی از دوران نوجوانی در مشهد مقدس رحل اقامت گزیده است. برای نام بردن از اولین استاد او در راه سرودن، باید از شاعر و پژوهشگر نامی افغانستان، سید ابوطالب مظفری نام برد، که سید حکیم از دوران نوجوانی با همراهی دوست خود سید محمد علوی، برای فراگیری فنون نویسندگی پیش او تلمذ می‌کردند و بدین طریق وارد دنیای بزرگ ادب پارسی شدند. اما شروع فعالیت ادبی او به صورت جدی از سال ۱۳۷۱ آغاز شد که تا اکنون ادامه دارد. کتاب «بلخ و نیشابور» اثر سید حکیم بینش، شاعر افغانستانی مقیم ایران، مشتمل بر چهل غزل با مضامین گوناگون است که به تازگی، در قطع رقعی و در ۹۴ صفحه توسط «مؤسسه فرهنگی هنری شاعران پارسی زبان» در تهران به چاپ رسیده است. وجه تسمیه کتاب حاضر از دوازدهمین غزل این مجموعه با نام غزل «بلخ و نیشابور»، که برای پیوند همدلی میان مردم ایران و افغانستان سروده شده است. در بیتی از این غزل می خوانیم: تکه‌ها را دوباره وصله بزن، هر چه درز است بخیه خواهم کرد پل بزن بین بلخ و نیشابور هر دو اقلیم یک خراسان است اشعار و غزلیات سید حکیم بینش دارای ساختاری محکم، روان، امروزی، و بدور از تکلف و پیچیدگی‌های زائد کلامی است. بینش با بهره گیری از جوشش چشمه طبع و ذوق سرشار خود، برای عناصر موجود در آثارش، تعریفی ویژه را ارائه می‌دهد. به عنوان مثال در غزل «کشف» از مجموعه بله و نیشابور، سراینده با نجابتی شهودی «عشق» را در کشف تازه یک شاعر، در بوی گل سرخ، و در ذوق و طبعی می‌بیند که شعر بالنده و رشد یافته از دانه و بذر آن است. بینش رشد کرده و پرورش یافته فضای مهاجرت است که در همین فضا نیز مسیر ادبی خود را پیدا و دنبال کرده است. لذا همانند دیگر شعرای این وادی، می‌توان تصاویر درود و تعب دهه‌های اخیر مردم شریف و ارجمند افغانستان را در آثار او به وضوح مشاهده کرد. سید حکیم در این کتاب غزل «روزهای بد و خوب» را به شکریه دختر هفت ساله افغانستانی تقدیم کرده است که با پرپرشدنش جنبش تبسم راه افتاد. 📜 @sheraneh_eitaa
دوست دارم هر کجا افتد گذارت، بگذرم کوچه‌ها را یک به یک در انتظارت بگذرم تا بیندازم نگاهی دزدکی بر روی ماه مثل خیلی‌ها یواشک از کنارت بگذرم مثل توی فیلم‌ها با چشم تعقیبم کنی من ولی از پیش چشم بی‌قرارت بگذرم با خودم گاهی دو دو تا چار تا هم می‌کنم؛ گاه‌گاهی از محل کسب و کارت بگذرم بی‌خیال حرف مردم باید این را حل کنم می‌توانم بلخ من! از نوبهارت بگذرم؟ یک سفر گفتی مرا تا قندهارت می‌بری بعد آیا مى‌توانم از انارت بگذرم؟ دوست دارم مثل یک آرامش بعد از غروب در دل یک نغمه‌ای من بر سه‌تارت بگذرم 📜 @sheraneh_eitaa