eitaa logo
شاعرانه
21.8هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
87 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
nezari.gif
حجم: 7.1K
حکیم سعد الدین پسر شمس الدین پسر محمد نِزاری فوداجی بیرجندی قُهستانی در سال ۶۴۵ هجری قمری در روستای فوداج بیرجند به دنیا آمد. وی پس از پایان تحصیلات مقدماتی خود در بیرجند و قاین، به مطالعه ادبیان و علوم متداول زمان خود در قهستان پرداخت. او از جوانی به دیوانی (=کار دولتی) روی آورد. در سال ۶۷۸ هجری قمری به آذربایجان، اران، گرجستان، ارمنستان و باکو رفت و پس از دو سال به قهستان بازگشت و به خدمت امرای خاندان کرت درآمد. اما معاندان وی، ملوک کرت را بر وی برانگیختند تا جایی که معزول شد و اموالش مصادره گشت. نزاری سالهای پایان عمر خود را به انزوا گذراند و به شغل کشاورزی پرداخت. نزاری در سال ۷۲۱ قمری چشم از جهان بسته است. آرامگاه وی در بیرجند و در خیابانی که به نام و افتخار او نامگذاری شده، واقع است. بسیاری از شعرا و نویسندگان از آن جمله جامی، شاعر و عارف نامدار سده نهم برخی از اشعار حافظ را متأثر از اشعار حکیم نزاری میدانند و به عبارت دیگر معتقدند که حافظ از شیوه نزاری پیروی کرده است. نزاری هم عصر سعدی بوده است. در کتاب تاریخ آل یاسر مشهور به حسامی واعظ، ضمن بیان هم عصری حکیم نزاری با سعدی آمده است که این دو با هم در شیراز و بیرجند صحبت داشته‌اند و شیخ یکی دو نوبت به عشق صحبت با او از شیراز به بیرجند آمده و ذکر او را در منظومات خود آورده است. از آثار او می‌توان به دیوان اشعار،سفرنامه، ادب نامه، دستورنامه، مناظره شب و روز و ازهر و مزهر اشاره کرد. 📜 @sheraneh_eitaa
پاکا منّزها متعالی مهیمنا ای در درون جان و برون از صفات ما از رحمت تو کم نشود گر به فضل خویش منت نهی و عفو کنی سیّئات ما دوران شرّ و فتنه و طوفان و حیرت است ظلمت حجاب راه شد از شش جهات ما نوح عنایت توبه به کشتی مغفرت سعیی کند مگر به خلاص و نجات ما آلایشی که رفت به آب کرم بشوی تنزیه ذات پاک تو دارد نه ذات ما مقصود ما حصول رضا و جوار توست ورنه چه بیش و کم ز حیات و ممات ما بی یاد تو اگر نفسی می رود هباست آری خلاصه یک نفس است از حیات ما هم تو دهی ز عقده ی تقلیدمان خلاص ورنه زمانه حل نکند مشکلات ما ما را ز هول زلزلت الارض باک نیست حفظ تو بس معاون ما و ثبات ما یک جرعه گر ز جام تو در کام ما چکد تا روز حشر کم نشود مسکرات ما توفیق ده که نام نزاری رود به خیر بر یاد دوستان تو بعد از وفات ما 📜 @sheraneh_eitaa
کاش که من بودمی هم ره باد صبا تا گذری کردمی وقت سحر بر سبا نامه ی بلقیس جان سوی سلیمان دل کس نرساند مگر هدهد باد صبا گر بگشاید ز هم چین سر زلف دوست بیش نبوید کسی نافه ی مشک ختا بی هده جان می کنم خون جگر می خورم این منم آخر چنین دوست کجا من کجا مهر تو با جان من در ازل آمیختند هجر ، مرا و تو را کی کند از هم جدا آری اگر حاسدان تعبیه ای ساختند شکر که نومید نیست بنده ز فضل خدا ور بستاند ز من دنیی و دین باک نیست بر همه چیز دگر غیر تو دارم رضا یوسف جانم تویی زنده به بوی تو ام چند کنم پیرهن در غم هجرت قبا 📜 @sheraneh_eitaa
مگر صبا برساند سلام یارو را وگرنه با که بگویم حکایت او را چو اعتماد نمانده ست جهل باشد اگر محل راز کنم دوستان بد گو را نه یار با من و نه دل چگونه بی دل و یار توان برید به تکلیف راه اردو را بیا شبی و در آغوش و در کنارم گیر که بیش طاقت ازین نیست بی تو سعدو را کسی که جان و دل و هوش ما با اوست چگونه باز توانیم کرد ازو خو را به جان تو که نزاری دگر به دیده و دل نه زشت را متقبل شود نه نیکو را 📜 @sheraneh_eitaa
به گفتار و کردار اگر راستی به یک دل دو عالم بیاراستی بجز بوده باز از گذشته مگوی و گر می توانی در آن ره مپوی مگو نیز در حال جز آنک هست چنان گو که بر حرف ننهند دست به آینده هرگز زبانت گرو مکن ور بگردی وفا کن برو به کردار در، لاابالی مباش بلی نه مقصر نه غالی مباش تو مابین این دو ره پیش گیر برو پای درکش سر خویش گیر گر از حد و اندازه در نگذری چو صادق روی ره به مقصد بری ازین جد و جهدت نباشد گریز اگر پند خواهی ز من یاد گیر برو یا اخی پیشه کن راستی اگر خدمت پادشا خواستی نصیحت به هنگام کردن نکوست طریق امانت سپردن نکوست بخشنودی از هر زبانی نیوش به جد باش در حق گزاری بکوش چنان حشمت ملک واجب شناس که واجب کند بر تو هر دم سپاس ز باران خود جز نکویی مگوی ز چرک حسد دامن جان بشوی اگر این شرایط بجای آوری سر حاسدان زیر پای آوری خردمند را راستی پیشواست خصوصا که در خدمت پادشاست 📜 @sheraneh_eitaa
817.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما را غم تو زیر و زبر می دارد هر روز ز هر روز بتر می دارد صبرم که رسیدست به طاقت کارش از دست غم تو پای بر می دارد 📜 @sheraneh_eitaa
از روی تو در نظر خیالی ماندست وز وصل تو در سرم محالی ماندست بیرون رود و بگذرد آخر روزی در طالع من اگر و بالی ماندست 📜 @sheraneh_eitaa
عشقی که چو عشق ماست نقصان نکند آن به که زیاده روی پنهان نکند خاصیّت عشقی که مجازی نبود دردیست که جستجوی درمان نکند 📜 @sheraneh_eitaa
هر صبح که جام عشق گیرم بر دست سرمایه نیستی کنم در سر هست هر لحظه برانگیخت قیامت ز وجود هر جرعه ز جان تو که در جام بنشست |صبحتون بخیر و شادی🌸🌿 📜 @sheraneh_eitaa
با ما نه جهنم و نه مینو باشد نی بر غلطم که هر دو نیکو باشد اینجا که منم کس نبود الا من آنجا دگری نیست همه او باشد 📜 @sheraneh_eitaa
دیر آمد و زود برفت و ما را بگذاشت آری سر ما مگر ازین بیش نذاشت یار از بر ما رفت و کم انگاشت مرا زین به نظری کند دلم می پنداشت 📜 @sheraneh_eitaa