eitaa logo
شاعرانه
21.9هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
87 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فلک کینه گرا دوش به آهنگ جفا همه شب پای فرو هشت به کاشانهٔ ما گفتم از بهر چکار آمده‌ای گفت که جور گفتم از بهر چه تقصیر بود گفت: وفا 📜 @sheraneh_eitaa
پی وصل تو ما را زور و زری نیست نگاه حسرتی داریم و آهی به مقصد پی برم کی رشحه چون نیست به غیر از بخت گمره، خضر راهی 📜 @sheraneh_eitaa
به یاد روی تو بر مه شبی نظر کردم نه اینکه رفتی و رو بر مه دگر کردم ز دست هجر تو تا دیگری بسر نکند تمام خاک درت را ز گریه تر کردم 📜 @sheraneh_eitaa
بیگم دختر هاتف، متخلص به رشحه (۱۱۹۸ قمری - ؟) شاعر ایرانی در دوران قاجار بود. پدر بیگم (هاتف اصفهانی)، شوهرش (میرزا علی اکبر، متخلص به «نظیری»)، پسرش (میرزا احمد متخلص به «کشته») و برادرش (سید محمد متخلص به «سحاب») نیز همگی شاعر بودند. مقام شعری بیگم از برادرش «سحاب» بلندتر بود. او از سادات بود و مدح بعضی از دختران و پسران فتحعلی شاه قاجار می‌گفت. محمودمیرزا در تذکره نقل مجلس می‌نویسد رشحه شاعری بسیار توانا بود و «با لاله خاتون و مهری هروی و مهستی گنجوی که مهتر و بهتر شعرای نسوان می‌باشند همسر و برابر است.» دیوان شعر بیگم به گفته محمودمیرزا سه هزار بیت شعر داشت که از بهترین و بزرگترین دیوان‌های یک زن شاعر ایرانی بود ولی متاسفانه در دست نیست. در تذکره نقل مجلس صدبیت از شعرهای او و ضمیمه دیوان هاتف هفتاد و پنج بیت آمده است. تاریخ دقیق مرگ وی مشخص نیست ولی تا سال ۱۲۳۱ ق رشحه هنوز زنده بود. 📜 @sheraneh_eitaa
ماهم اگر به قهر شد از لطف باز گشت شکر خدا که آه سحر چاره‌ساز گشت در ملک عشق خواجگی و بندگی کدام‌؟ محمود بین چگونه غلام ایاز گشت فرخنده هاتفی‌م به گوش این نوید گفت دوشینه چون ز خواب غمم دیده بازگشت کای رشحه شاد زی که ز یمن قدوم شاه بر روی هر غمت در شادی فراز گشت یعنی ضیا که قهر وی و لطف عام او این جانگداز آمد و آن دلنواز گشت 📜 @sheraneh_eitaa
جدا از زلف و رخسار تو جان دادم به ناکامی نه خرم از تو در صبحی نه دلشاد از تو در شامی ندارم غم ز قرب مدعی رشحه که در کویش کنون قربی که هست او را فراهم بود ایامی شهنشاه جهان شهزاده محمود آن جوانبختی که عقل پیر باشد پیش رای پخته‌اش خامی 📜 @sheraneh_eitaa
تاج دولت تا ز خاک درگهش بر سر زدم پشت پا بر تاج خاقان و افسر قیصر زدم جستم از خاک درش خاصیت آب بقا آتش غیرت به جان زمزم و کوثر زدم 📜 @sheraneh_eitaa
جفا و جور تو عمری بدین امید کشیدم که بینم از تو وفایی گذشت عمر و ندیدم سزای آن که تو را برگزیدم از همه عالم ملامت همه عالم ببین چگونه شنیدم اگر چه سست بود عهد نیکوان اما به سست عهدیت ای مه ندیدم و نشنیدم دلم شکستی و عهد تو سنگدل نشکستم ز من بریدی و مهر از تو بی‌وفا نبریدم زدی به تیغ جفایم فغان که نیست گناهی جز این که بار جفایت به دوش خویش کشیدم تهی نگشت ز زهر غم تو ساغر عیشم از آن زمان که شراب محبت تو چشیدم کنون ز ریزش ابر عطاش رشحه چه حاصل چنین که برق غمش سوخت کشتزار امیدم ز جام عشق چو بیخود شدم چه جای شرابم ز مدح شاه چو سر خوش شدم چه جای نبیدم ضیاء السلطنه خاتون روزگار که گوید سپهر بر درش از بهر سجده باز خمیدم 📜 @sheraneh_eitaa
باز دل برد از کفم زلف نگار تازه‌ای بیقراری داد با این دل قرار تازه‌ای 📜 @sheraneh_eitaa
ای ضیاء السلطنه ای بانوی گیتی مدار ای ضیاء دولت شاهی ز رویت آشکار هر کجا شخصت سپهر اندر سپهر آمد حیا هر کجا ذاتت جهان اندر جهان آمد وقار پیش خرگاه جلالت خرگه افلاک پست پیش خورشید جمالت چهرهٔ خورشید تار خاک را از تکیه حلمش به تن باشد سکون چرخ را از لطمهٔ عزمش به سر باشد دوار آنکه از وی یافت کاخ کفر و ذلت انهدام آنکه از وی گشت کار ملک و ملت استوار 📜 @sheraneh_eitaa
دردا که بود خاصیت این چشم ترم را کز گریه ز روی تو ببندد نظرم را دل بستگیم تازه به دام تو شد اکنون کز سنگ جفا ریخته‌ای بال و پرم را 📜 @sheraneh_eitaa