رضا احسان پور
رضا احسان پور متولد سال 1364 ، لیسانس مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی اصفهان ، نویسنده، شاعر، طنزپرداز و گرافیست ،مجری رادیو و تلویزیون و فعال در حوزه کتاب و رسانه است.
#معرفی_شاعر
#رضا_احسان_پور
📜 @sheraneh_eitaa
به نام خداوند نان آفرین
و دندان و نان توأمان آفرین
خداوند اقشار شاسّی بلند!
و بیچارهها را ژیان آفرین
از این خاک سهمی به ما داده است
خداوند آبونمان آفرین
خداوند لبخند و شوخی و طنز
خداوند شیرین بیان آفرین
نوابخش موسیقی سنّتی
سراج، افتخاری، بنان آفرین
حسین علیزاده و ذوالفنون
و کامبیز روشن روان آفرین
و خوانندهی آنور آب را
به اصرار نسل جوان آفرین
برای بز و گوسفندان، شبان
برای شتر، ساربان آفرین
برای بشر، سازمان ملل
رییسی چو کوفی عنان آفرین
خداوند ژول ورن، کافکا، چخوف
فهمیه رحیمی... رمان آفرین!
نبوده بغیر از نویسندهها
برای کسی داستان آفرین
و شاعر هم البته شاعر شده
به لطف خدای دخان آفرین
نه! البته سعدی نبود اهل دود
لذا با چه شد بوستان آفرین؟!
خداوند همسر دِهِ مهربان
برای سمن، ارغوان، آفرین
چرا کاکتوسش رسیده به من
خداوند سرو چمان آفرین؟
چه زخمی از این بدتر آیا بُوَد
که زخمت زند پانسمان آفرین؟
فلان طرح ناقص شده افتتاح
به نام خدای روبان آفرین
خدایی که در سایهاش میشوند
همه دینفروشان دکان آفرین
علی رغم تحریمهای شدید
خدا میشود راندمان آفرین
سر کوچهای گوجهها را گران
سر کوچهای رایگان آفرین
و تحت فشار تورّم مرا
بسی قابل زایمان آفرین
برای سفرهای استانیِ
فلان شخص هم ارمغان آفرین
برای مدیران این مملکت
مدیریتی بیکران آفرین
و عمری زیاد و دراز و طویل
بلاانقضا، جاوادن آفرین
چه سرویسها شد در این زندگی
دهانم! خدای دهان آفرین
اگر زهر شرط است ما خوردهایم
به جان تو ای استکان آفرین
ولی باز با این تفاسیر شکر...
تشکّر خداوند جان آفرین
هزار آفرین! صد هزار آفرین!
همینطور، هی همچنان آفرین!
#رضا_احسان_پور
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
«الا ای آهوی وحشی کجایی؟»
که دارم با تو قصد آشنایی
که من تنهام و سرگردان و بی کس
بیا تا با تو من وصلت کنم پس
اگرچه ظاهراً گردن کلفتم
ولیکن باطناً زیبای خفتهم!
اگر چه ظاهراً من چیز! هستم
ولیکن نَرم چون ساویز هستم!
بیا تا خطبهی عقدی بخوانیم
خدایی میشود؛ ما میتوانیم
چرا هی باشم اینطوری مشوّش؟
چرا گاهی نباشم خرّم و خَ(و)ش؟
رفیقت میشوم از بیخ، از جان
رفیقی بیکلک، مانند مامان
الا ای آهوی وحشی کجایی؟
اِهِنّی! یا اُهُنّی! یک صدایی!
برای عشق، تهران پایتخت است
سفیدندندهی هرگونه بخت است!
به عشق دیدنت آواره گشتم
درِگوشی بگم: بیچاره گشتم
چرا اینقدر، خوشگل دارد این شهر؟
مگر با بنده مشکل دارد این شهر؟!
به مترو بنگرم، تویش تو بینم
به خودرو بنگرم تویش تو بینم
به هر جا بنگرم، تاکسی، بیآرتی
به هر جا بنگرم کلاً تو هستی!
به هر کس میرسم میپرسم از او:
«گلی گم کردهام! آهوی من کو؟!
بگو آهوی من آیا تو هستی؟
تو هستی؟ یا تو هستی؟ یا تو هستی؟»
به مینا، پانتهآ، پروین و مهسا
به ساناز و به لیلا و پریسا…
همه گویند، […] جای خالی! هستم
خدا یاره مویه، کلاً به دستم!
من از بس که پیات گشتم، شدم گیج
و گشتم منصرف از امر تزویج
همان بهتر عزباُقلی بمیرم
بجای اینکه گُلگیجه! بگیرم
الا ای آهوی وحشی، کجایی؟
برو بابا! نمیخواهد بیایی!
#شعر #رضا_احسان_پور #شعر_طنز
📜 @sheraneh_eitaa