eitaa logo
شاعرانه
27.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
755 ویدیو
74 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁☕️ صبح شد ... چشم بگشای که خورشید شِکُفت ... باز کن پنجره را با دمِ صبح ، باید از خانه‌ی دل گَرد پریشانی رُفت ! 👤 📜@sheraneh_eitaa
هر صبح با سلام تو بیدار می‌شویم از آفتاب چشم تو سرشار می‌شویم در چشم‌های آبی‌ات ای تا افق وسیع یک آسمان ستاره سیار می‌شویم صبح پاییزی تون بخیر ☕️ خانواده قشنگ شاعرانه🍁 📜 @sheraneh_eitaa
سلمان هراتی، با نام اصلی سلمان قنبر هراتی، (۱ فروردین ۱۳۳۸ در مزردشت تنکابن – ۹ آبان ۱۳۶۵) شاعر معاصر ایرانی بود. وی از شاعران متعهد به انقلاب و مذهب شیعه بود.تخلص او در شعر آذرباد بود. 📜 @sheraneh_eitaa
شعر زنگ انشاء📝 ساعت انشاء بود و چنین گفت معلم با ما: بچه ها گوش کنید نظر من این است شهدا خورشیدند مرتضی گفت:شهید چون شقایق سرخ است دانش آموزی گفت : چون چراغی است که در خانه ی ما می سوزد و کسی دیگر گفت: آن درختی است که در باغچه ها می روید دیگری گفت: شهید داستانی است پر از حادثه و زیبایی مصطفی گفت : شهید مثل یک نمره ی بیست داخل دفتر قلب من و تو می ماند 📜 @sheraneh_eitaa
فصل ها در شهر یکسان است زندگی در شهر ماشینی است بستگی دارد به بنزین بستگی دارد به نفت زندگی در روستا؛ اما بستگی دارد به اسب🐎 ساده و خوش رنگ بستگی دارد به باران🌧 بستگی دارد به خورشید و درخت☀️🌳 بستگی دارد به فصل بستگی دارد به کار روستا، زیباترین نقاشی روی زمین بهترین گلدوزی فصل بهار...🌸 📜 @sheraneh_eitaa
چراغی می افروزم، پیراهن شب آتش میگیرد امّا شب پهن شده‌است! با ادامه گیسوانی تا غیب، مثل یک بُهت بر چارچوبِ در تکیه می‌کنم! شب ادامه می یابد تــــــــــا نمیدانم... 🌙شب بخیر 📜 @sheraneh_eitaa
«غفلت» خدا! نگاه پیدایت نگاه پنهانت حتی همه جا با من بود و من چه غافل از این نگاه گذشتم؛ چنان که بهار از باور تخته سنگ؛ چنان که آفتاب از عمیق دره؛ چنان که ماه از آرزوی پلنگ؛ «و غفلت، چه دریغ مطولی دارد!» 📜 @sheraneh_eitaa
تن خاک حقیر بود و جانش دادی تا زمزمهٔ مرگ امانش دادی پیوسته تو را سپاس می‌گوید دل در حوصلهٔ عشق مکانش دادی 📜 @sheraneh_eitaa
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت بسیار بود رود در آن برزخ کبود اما دریغ، زَهرهٔ دریا شدن نداشت در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار حتی علف اجازهٔ زیبا شدن نداشت گم بود در عمیق زمین شانهٔ بهار بی‌تو ولی زمینهٔ پیدا شدن نداشت دل‌ها اگرچه صاف، ولی از هراس سنگ آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت چون عقده‌ای به بغض فرو بود حرف عشق این عقده تا همیشه سرِ وا شدن نداشت 📜 @sheraneh_eitaa
شب فرو می­افتد و من تازه می­شوم از اشتياق بارش شبنم نيلوفرانه به آسمان دهان باز می­كنم ای آفرينندۀ شبنم و ابر آيا تشنگی مرا پايان می­دهی؟ تقدير چيست؟ می­خواهم از تو سرشار باشم. 📜 @sheraneh_eitaa
🔹شهیدان خدایید🔹 بی‌مرگ‌سوارانِ شبِ حادثه‌هایید خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید مرداب کجا فرصت پیدا شدنش هست؟ آنگاه که چون موج از این بحر برآیید چون صخره صبورید، شبِ شیطنت باد رنجوری‌تان نیست از این فکر رهایید در سینه‌تان زَهرۀ صد موج نهفته‌ست حالی که سبک‌بارتر از ابر شمایید شب تا برسد، یاد شما می‌رسد از راه در یاد شماییم که آیینۀ مایید آن روز نبودیم که این قافله می‌رفت با ما که نبودیم بگویید کجایید ماندیم و نراندیم و نشستیم و شکستیم رفتید و شنیدیم شهیدان خدایید 📜 @sheraneh_eitaa
در خیابان، کسانی هستند که به آدم نگرانی تعارف می‌کنند اما من، که دغدغه ی خوشبختی‌ام نیست به شادی این خوشبخت‌های کوچک می‌خندم! پس، می‌آیم با زنبیل‌هایی از ترانه و آویشن و مردانی را سلام می‌دهم که تو را در تنفس خود دارند و یک لبخند تو را به هزار بار عافیت محض ترجیح می‌دهند... 📜 @sheraneh_eitaa
من دست های مهربانم را به تو می بخشم و در این بخشش جز درک عشق گمشده ام هیچ نمی خواهم... 📜 @sheraneh_eitaa
سجاده‌ام كجاست؟ می‌خواهم از همیشه ی این اضطراب برخیزم این دل گرفتگی ِمداوم شاید تأثیر سایه ی من است كه این سان گستاخ و سنگوار بین خدا و دلم ایستاده‌ام سجاده‌ام كجاست...؟ 📜 @sheraneh_eitaa