و امّا و امّا و امّا علی
غریب است و مظلوم و تنها علی
سحر شد - منادی - شنیدم که گفت
دریغا دریغا دریغا علی
به یک ضربه ارکان دین شد خراب
جدا شد به یک لحظه از ما علی
شب قدر، آیا چه باید سرود؟
به جز یاعلی یاعلی یاعلی؟
کجا میتوان رفت غیر از نجف؟
مگر میتوان بود جز با علی؟
مناجات، دیدی به جز ذکر او؟
غزل خواندهای شاعر! الّا علی؟
علی گفتم و خواندم از فاطمه
که مولاست زهرا و زهرا علی
گرفتهست قرآن به سر مصطفی
حسن گفته در حال احیا علی
الهی! الهی! الهی! حسین
خدایا! خدایا! خدایا! علی
#محسن_ناصحی #شعر #شب_قدر #شهادت_امام_علی #امام_علی
📜 @sheraneh_eitaa
دوباره سهم زینب کرده غم، بیمار داری را
دل خون را، نگاه مضطرب را، بی قراری را
کسی از خانه بیرون رفته، گویا دیر هم کرده
دوباره خانه دارد میچشد چشمانتظاری را
صدایی میرسد از سجدهگاه مسجد کوفه
که "نوشیدم به رب کعبه جام رستگاری را"
پدر میآید و در دست یاران دستهای او
کجا سد میکند لبخند او خونهای جاری را؟!
پدر پوشانده با عمامه و دست و عبا سر را
مبادا دخترش یک دم ببیند زخم کاری را
مگو با گریهی فرزندها: آهسته...آهسته...
که میدانند اهل خانه رسم سوگواری را
::
شب قدر است، با من ذکر یا الله و یا حیدر...
ببین آوردهام با خود هر آنچه دوست داری را
#سعید_تاج_محمدی #شعر #شهادت_امام_علی #شب_قدر #امام_علی
📜 @sheraneh_eitaa
ناله كن اى دل به عزاى على
گريه كن اى ديده براى على
كعبه ز كف داده چو مولود خويش
گشته سيه پوشِ عزاى على
عمر على عمرۀ مقبوله بود
هر قدمش سعى و صفاى على
ديدۀ زمزم كه پُر از اشک شد
ياد كند، زمزمههای على
تيغ شهادت سر او را شكافت
كوفه بُوَد، كوهِ مناى على
عالم امكان شده پر غلغله
چون شده خاموش صداى على
منبر و محراب كشد انتظار
تا كه زند بوسه به پاى على
ماه دگر در دل شب نشنود
صوت مناجات و دعاى على
آه كه محروم شد امشب دگر
چشم يتميان ز لقاى على
مانده تهى سفرۀ بيچارگان
منتظر نان و غذاى على
واى امير دو سرا كشته شد
خانۀ غم گشته، سراى على
پيش حسين و حسن و زينبين
خون چكد از فرق هماى على
خواهم اگر ملك دو عالم "حسان"
از دل و جان باش گداى على
#حبیب_الله_چایچیان #شعر #شهادت_امام_علی #امام_علی #شب_قدر
📜 @sheraneh_eitaa
دوش بر فرق تو شمشیر فرود آمده بود
سنگ بر آینۀ اصل وجود آمده بود
شب تودیع تو از جوش ملک غوغا شد
وحی نازل شده و روح فرود آمده بود
به تمنّای حضور تو ز بام ملکوت
پیک قدسی به سلام و به درود آمده بود
آن شب از سرخی خون تو شفق رنگین شد
فجر حیرت زده با روی کبود آمده بود
جان ما بودی و بدرود جهان میگفتی
آن شب قدر که مسجد به سجود آمده بود
به امید کرمی، پیک اجل این همه راه
به گدائی به در خانۀ جود آمده بود
ای گره خورده حیات دو جهان با نفَسَت!
مرگ آنشب به سراغ تو چه زود آمده بود
غمت این بود که در خانۀ بی فاطمه باز
محشر تازهای آن شب به وجود آمده بود
میشنید از گل لبهای تو الله الله
شاهد غیب که از بزم شهود آمده بود
ای نماد حرم عشق و محبّت، نجفت!
از تو شعر شفق آن جا به نمود آمده بود
#محمدجواد_غفورزاده #شعر #شهادت_امام_علی #امام_علی #شب_قدر
📜 @sheraneh_eitaa
ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
عالمی از جلوهات ز پای درآید
گر فکنی پرده یک طرف ز شمایل...
شوق وصال تو بال سالک عاشق
معرفت تو کمال عارف واصل
مست و خراب می تو عارف و عامی
عاشق و دیوانۀ تو عاقل و جاهل
سر به خط تیغ تو گذاشتن آسان
پای کشیدن ز آستان تو مشکل
مردنِ با توست زندگانیِ بر حق
زندگیِ بی تو مردن است به باطل
طاعتِ بی مهر تو بَتَر ز معاصی
خصم تو را نیست بهرهای ز نوافل
راه نبردهست بر حقیقت توحید
هر که نباشد به حق، به حقّ تو قائل...
اوفتد از آسمان به خاک مذلّت
هر که شود ذرّهای ز مهر تو غافل
ای که گواهی دهد به فضل تو قرآن
مهر تو شد محور تمام فضائل...
جان به تمنّای تو برون رود از تن
مهر تو هرگز برون نمیرود از دل...
پیر طریقت تویی قسم به حقیقت!
بیتو کسی ره نبرده است به منزل
موج ولای تو گر که دست نگیرد
غرق گنه کی رسد ز توبه به ساحل؟...
عدل الهی و روح نامتناهی
باطن موّاج و ظاهر متعادل
سرّ مگو، راز سر به مُهر خداوند
فیض نخست، از نخست اسوۀ کامل
جز تو که سر میدهد ندای «سَلُونی»؟
جز تو که آگه بوَد ز جمله مسائل؟...
کس نکند جرأت مقابله با تو
چون نگرد ذوالفقار را به مقابل
پای تو پوید طریق خانۀ مسکین
دست کریم تو میرود سوی سائل
بس که کشیدی به دوش، بار ضعیفان
شانۀ تو زخم شد ز بند حمایل
دیدۀ تاریخ چون تو باز نیابد
چرخ زند چرخ بی تو عاطل و باطل
عمر تو یک عمره بود اوّل و آخر
کعبه و مسجد تو را دو شاهد عادل
آه! که با این همه فضیلت و پاکی
سبّ تو میکرد خصم دون به محافل
نان جوین تو تر به خون دلت بود
شهد به کام تو، بود زهر هلاهل
خار به چشم تو، استخوان به گلویت
خون به دلت از جفای مردم جاهل...
فرق عدالت به تیغ ظلم دو تا شد
پایۀ دین شد در این میان، متزلزل
کیستی؟ ای مهربانْپدر! که به فرزند
تا دم آخر کنی سفارش قاتل...
#سیدمحمد_رستگار #شعر #شهادت_امام_علی #شب_قدر #امام_علی
📜 @sheraneh_eitaa
روی زمین نگذاشتی شبها سر راحت
وقتی که دیدی مستمندی را سر راهت
در جمع مردم با تبسم مینشستی آه
اما نگفتی با کسی جز چاه از آهت
در بین نخلستان عرق میریختی هر روز
تا شب کمی خرما و نان باشد به همراهت
رؤیای زیبایی برای هر یتیمی بود
بین خرابه نیمهشبها چهرۀ ماهت
محراب کوفه شاهد راز و نیازت بود
مولای یا مولای نجوای سحرگاهت
هر چند طوفانی میان سینهات جاریست
آرامشی دارد توکلت علی اللّهت
شهری کمیلت میشود با هر فرازی از
یا نور و یا قدوسهای گاه و بیگاهت
امروز هم دنیا به مردی چون تو محتاج است...
#رضا_خورشیدی_فرد #شعر #امام_علی #شهادت_امام_علی #شب_قدر
📜 @sheraneh_eitaa
همین که خلق شدیم ابتدا علی گفتیم
نداشتیم دهان، بیصدا علی گفتیم
شبیه زلف به خود پیچ خورده بود جهان
گشوده شد گره از کار تا علی گفتیم
هزار آینه چیدند در برابر هم
در آن تجلی بیانتها علی گفتیم
خدا به خلقت حیدر تبارکالله گفت
و ما به خلقت خود مرحبا علی گفتیم
فرشته گفت که عشق است و بار سنگینی است
به روی دوش گرفتیم و "یاعلی" گفتیم
به هر دلیل که باشد، به نفع ما شده است
در آن سحر چه بدانم چرا علی گفتیم!
نه جبر بود، نه تفویض شرح قصهی ما
«قَدَر» که سخت گرفت، از «قضا» علی گفتیم
به روی آب نوشتیم مرتضی و سپس
به گوش آتش و خاک و هوا علی گفتیم
نمانده است زمان خالی از ارادت ما
همیشه با یکی از انبیا علی گفتیم
شدیم شاخهی طوبی و چیدمان موسی
و قبل معجزهاش با عصا، علی گفتیم
به شکل باد گذشتیم از دهانهی غار
و با رسول خدا در حرا علی گفتیم
دعا به چشمه بدل کردمان زلال و طهور
بدون دغدغه سر تا به پا علی گفتیم
و اهل خاک بگویند هرچه میگویند
نظر به غیر نکردیم... ما علی گفتیم
#سعید_مبشر #شعر #امام_علی #شب_قدر #شهادت_امام_علی
📜 @sheraneh_eitaa
تو را با کینه و آزار کشتند
تو را تکرار در تکرار کشتند
نه دیروز و نه امروز است، عمریست
تو را مردم هزاران بار کشتند
تو را در مسجد کوفه نه، بابا
تو را بین در و دیوار کشتند
تو را با تیزی شمشیرشان نه
تو را با تیزی مسمار کشتند
تو را در کوفه، در مسجد ولیکن
مرا در کوفه در انظار کشتند
مرا دروازهی ساعات بابا
مرا در شام، در بازار کشتند
#وحید_محمدی #شب_قدر #شعر #شهادت_امام_علی #امام_علی
📜 @sheraneh_eitaa
مُلقّبی تو اگر چه به بوتراب، علی
بلندمرتبهای! مثل آفتاب، علی
تو باشتاب علیجان نمیروی به بهشت
بهشت سوی شما میکند شتاب، علی
بهشتِ بی ولیالله را نمیخواهم
بهشت بی تو مرا چیست جز عذاب؟ علی
هنوز خطبهٔ بینقطهٔ تو حیرت ماست
هدایتی تو و لارَیب فی کتاب، علی
غم بزرگ تو از شقشقیهات پیداست
جدال توست چه احسن! چه مستطاب! علی
نه چاه میرود از خاطر ولاییِ ما
نه هم ز خاطر ما گردن و طناب، علی
که کوفه نقطهٔ آغاز کربلای شماست
محاسن تو اگر شد به خون خضاب، علی..
#مریم_بسحاق #شعر #شب_قدر #شهادت_امام_علی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
یارب به حق پادشه انس و جان علی
زوج بتول و شیر خدا شاه لافَتا
یارب به حق فاطمه آن بضعةالرسول
اُمّالائمه عصمت و ناموس کبریا
یارب به حرمت حسن مجتبی که اوست
بعد از علی امام و به خلق است مقتدا
یارب به خون تشنهلب کربلا، حسین
آن کشتهای که جان جهانش بُوَد فدا
یارب به حق زینالعباد نکوخصال
نور خدا که بوده به عبّاد پیشوا
یارب به جاه و منزلت باقرالعلوم
پنجم امام و بر همه مولا و رهنما
یارب به جعفر بن محمد ششم امام
آن صادق مصدَّق و مصداق اتقیا
یارب به حقِّ موسی جعفر همان که بود
عبدی مطیع و صالح و تسلیم بر قضا
یارب به حقّ خسرو دین ثامنالحجج
یعنی رضا که بوده به تقدیر حق رضا
یارب به حرمت نهمین مقتدا جواد
کاو بود کانِ بخشش و سلطان اسخیا
یارب به حق جاه و جلال دهم امام
اِبنالرّضا علیِّ نقی فخر اولیا
یارب به عزت حسن عسکری که اوست
حجت به خلق عالَم و عالِم به ماسوا
یارب به حقِّ مهدی غائب امام عصر
شمسالضُّحی، امام هدا، ختم اوصیا
سلطان دین و نور مبین صاحبالزَّمان
آخر امام و، کهف ورا، سیدالهُدی
در پشت ابر گرچه نهان است همچو مهر
روشن جهان از اوست چو خورشید در سما
یارب به حق جاه و جلال مقرّبین
یارب به انبیای عظام و به اولیا
إغفِر لنا فَاِنَّکَ ذوالفضل و الکرم
یا غافَر الذّنُوب و یا واسعَ الدُّعا
ما بندگان خوار و ذلیلیم و خاکسار
تو چارهساز و بندهنوازی و ذوالعُلا
از ما خطا و معصیت اندر تمام عمر
از تو عطا و عفو و گذشتن ز هر خطا
«خادم» که غیر جُرم و گناهش نبوده کار
دارد امید عفو تو یا منتهَی الرَّجا
#شعر #غلامحسین_صدیقیان #شب_قدر
📜 @sheraneh_eitaa
سعی کن در عزت سی پارهٔ ماه صیام
کز فلک از بهر تعظیمش فرود آمد پیام...
چون درِ دوزخ، دهان گر چند روزی بسته شد
باز شد چندین در از جنت به روی خاص و عام
خال روی مهجبینان گر ز مشک و عنبر است
از شب قدر است خال چهرهٔ ماه صیام
نیست در سالی دو عید افزون و از فرخندگی
عید باشد مردمان را سی شب این ماه تمام
لذت افطار در دنبال باشد روزه را
صبح اگر بندد دری ایزد، گشاید وقت شام
روزه سازد پاک «صائب» سینهها را از هوس
زآتش امساک میسوزد تمناهای خام
#صائب_تبریزی #شب_قدر #شعر
📜 @sheraneh_eitaa