eitaa logo
شاعرانه
27.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
755 ویدیو
74 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
محمدجعفرخان گراشی (۱۸ ذیحجهٔ ۱۲۹۶ ه‍.ق – ۱۴ رجب ۱۳۳۸ ه‍.ق) ملقب به مقتدرالممالک و متخلص به شیدا، شاعر فارسی‌زبانِ ایرانی بود. او در گراش به دنیا آمد و همانند پدر، پدربزرگ و عموهایش به حکومت لارستان و بنادر خلیج فارس رسید. محمدجعفرخان مدتی در شیراز به صورت تبعیدی زندگی می‌کرد. او غالباً از تخلص «شیدا» و در مواردی از تخلص «جعفر» در اشعارش بهره برده‌است و در اکثر قالب‌های کلاسیک شعر فارسی، دارای اثر است. او پیرو سبک عراقی بوده‌است و بیشترین تأثیر را اشعار حافظ و سعدی بر او گذاشته‌اند. با این حال، از سبک ادبی شاعران معاصرش همچون وصال شیرازی و صحبت لاری نیز متأثر است. قصیده‌هایی که شیدا در وصف پیامبر اسلام و امامان شیعه سروده‌است، از آثار موفق آیینی در سدهٔ اخیر به‌شمار می‌رود. اشعار شیدای گراشی تا مدت‌ها پس از او مفقود بود تا این که در لار بازشناخته شد و توسط نوه‌اش، احمد اقتداری، تصحیح شد و به چاپ رسید. کتاب دیوان شیدای گراشی شامل مقدمه‌ای به قلم اقتداری و منتخبی از اشعار رستم‌خان، پدر شیدا، تحت عنوان باغستان است. نوحه‌های شیدای گراشی برای برخی از مردمان آذربایجان نیز آشناست و در عزاداری‌های محرم آن را می‌خوانند. همچنین، آثاری از قلعهٔ گراش که محل زندگی او در گراش بوده‌است هم بر روی کوه کلات قابل مشاهده است. او در نهایت در یک جنگ محلی که در بلوک صحرای باغ به وقوع پیوست، کشته شد. جسد او ابتدا به گراش و پس از حدود چهار دهه به کربلا منتقل شده و دفن شد. 📜 @sheraneh_eitaa
چه کنم گر نکنم من به فدایت جان را کافرم گر ندهم در ره تو ایمان را بعد از این روی من و خاک ره پیر مغان همه تن گوش شوم تا چه رسد فرمان را ذره یا کمتر ، از خاک در دولت دوست گر دو عالم بدهندم ، نفروشم آن را کیمیایی‌ست عجب خاک درش بر عشاق که کند همچو زر پاک ، دل ایشان را حالیا چاکری پیر مغان باید کرد تا شوی مستحق نعمت جاویدان را عشق او هست کلید در جنات نعیم حور و غلمان و جنان کوثر و هم رضوان را دل رهاند ز غم و انده و سرگردانی عشق او در دو جهان عاشق بی‌سامان را حالیا خاک ره پیر مغان شو (شیدا) تا شود بنده‌ی کمتر خَدَمَت سلطان را 📜 @sheraneh_eitaa
جهانی گشته‌ام جان جهانی کرده‌ام پیدا خمارین‌نرگسی شکّر دهانی کرده‎‌ام پیدا بتی لب‌قند و سیمین‌ساعد و نسرین‌ بناگوشی بلورین‌ساق و قامت‌خیزرانی کرده‌ام پیدا دلی دادم ز دست و دلربایی برگزیده‌ستم بتی شنگول و چین‌چین ‌گیسوانی کرده‌ام پیدا سمن ‌آغوش دلداری که از چاه زنخدانش چو خضر ، آب حیات جاودانی کرده‌ام پیدا دهانش مختصر چون نقطه و من از دو گیسویش چه خوب امشب مطوّل داستانی کرده‌ام پیدا مرا از سینه باید ساخت آماج خدنگ وی که ماهی مه‌شکن ابروکمانی کرده‌ام پیدا خدنگ غمزه را زیبد که آماجش بوَد سینه چو ترکی تیرمژگان ـ ترکمانی کرده‌ام پیدا اگرچه پیرم ای زاهد ، نگر بر من که در پیری چه دلکش ترکمان نورس جوانی کرده‌ام پیدا نشین (شیدا) و صحبت گیر با چنگ و نی و بربط که شوخی دلکش و مژگان‌‌سنانی کرده‌ام پیدا 📜 @sheraneh_eitaa