عارفه دهقانی تیر ماه ۱۳۶۸ در تهران متولد شد. وی دارای مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی شاخۀ ادبیات حماسی از دانشگاه تهران است. او بهعنوان منتقد ادبی با ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی همکاری میکند و در عرصه ویراستاری و خطاطی نیز فعالیت دارد. «آخر شخص مفرد»، «آیینهکاری» و «زلف ضریح» دربردارندۀ اشعار او است.
#معرفی_شاعر #عارفه_دهقانی
📜 @sheraneh_eitaa
طوفان بودیم، ساحلی رام شدیم
ما را خواندیّ و صاحبِ نام شدیم
چون زلف تو، آشفته و درهم بودیم
در سایه ی ابروانت آرام شدیم
در شادی و غم، صدایِ ما را داری
بی واسطه، ردِّ پای ما را داری
گفتیم که بی هوایت آواره شویم!
گفتی همه جا هوای ما را داری
غم های زمانه ام که بی حَد باشد،
یا آب و هوای دل من بد باشد،
در تَق تَقِ این قطار ، حَل خواهد شد
وقتی حرکت به سمتِ مشهد باشد!
تا عکسِ دلارای تو در قاب افتاد
در قلبِ ستاره ها تب و تاب افتاد
از مهرِ تو، چشمِ آسمان روشن شد
از شوق، دهانِ ابرها آب افتاد
#عارفه_دهقانی #شعر #امام_رضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی
📜 @sheraneh_eitaa
گرچه شبیهِ وضعِ شهرِ خود وخیمیم
ما همچنان پابندِ آن عهدِ قدیمیم
تهران اگرچه مثلِ مشهد،مثلِ قم نیست
ما هم کنارِ سفره ی شاهِ کریمیم
شاهی که خود لقمه برای ما گرفته
ما نیز در کارِ غلامانش سهیمیم
عطرِ گلابش را گرفتیم...آنقَدَرکه
در پیچ و تابِ زلفِ او همچون نسیمیم
گفتند او باب الحوائج بوده و هست
ما همچنان محتاجِ جنّاتُ النَعیمیم
ضامن شده امشب براتِ کربلا را
از چه دگر در غصّه...در امّید و بیمیم؟!
ما را ازین پس کربلا رفته بدانید!
ما زائرانِ حضرتِ عبدُالعظیمیم
#عارفه_دهقانی #شعر #عبدالعظیم_حسنی
📜 @sheraneh_eitaa
ببین پایان راهِ بی نهایت
پر از مردانِ مَردِ باسعادت!
عجب سالی! پر از خون و حماسه!
شهادت در شهادت در شهادت
#عارفه_دهقانی #شعر #انا_علی_العهد #سید_حسن_نصرالله
📜 @sheraneh_eitaa
در دل شده باز،روضهخوان، آماده!
از آتش و دود، روضه ای سر داده!
با داغِ بزرگ ِدومین ماهِ بهـــــــــار،
انگار بهشت از آخـــــــــرش اُفتاده
شعر و خط نسخ: #عارفه_دهقانی #شعر #بندر_عباس #بندرعباس
اردی|بهشت های تلخ!🥺
از ورزقان تا بندرعباس!
برای صبر خانواده هاشون صلواتی بفرستید
📜 @sheraneh_eitaa
آسمان آب ریخت پشت سرش
مثل ابر بهار میگریید
سفر ماه شد مِه آلوده...
جنگلِ دیزمار میگریید
عاشقانه که سوخت در باران،
کرد معنا، زهی سعادت را!
صله دادند شاعرانه به او
استراحت پس از شهادت را
مثل روح الامین،قلم زده اند
باهنرها از آن فراسوها:
پرده ی مِه کنار رفت و رسید
ضامنِ او کنار آهوها
از دل شعله ،خادمِ ضامن
رفت با یک اشاره ی ابرو!
آه از انگشتر... آه از آتش
روضه در روضه ،خوانده ایم از او:
او که پای نظام تا آخر،
بین مردم، برای مردم بود!
گره از کارها که وا میشد
روی لبهای او تبسم بود
مرد میدانِ کار بود نه حرف!
نه فراغت نه استراحت داشت!
نه برای خود آرزویی کرد
نه دعایی بجز شهادت داشت
رفته اما هنوز هم زنده ست
خادم این حرم ،همیشگی است
به شهیدان قسم که در واقع،
تازه این ابتدای زندگی است
گرچه آتش نشد که سرد شود!
به گلستان رسیدی ابراهیم!
بغل هشتمین امام ،بگو
چه شنیدی؟ چه دیدی ابراهیم؟
بعد تو گرچه داغ بر دل هاست
پرچم انقلاب ما بالاست !
خون تو در رگ همه جاری ست
راه تو تا همیشه پابرجاست
مردم امروز عهد می بندند
راهشان ،راه تو...ادامه ی توست!
مُهرِ سرخِ شهادتت امروز،
افتخارِ شناسنامه ی توست
#عارفه_دهقانى #شعر #شهید_جمهور #شهید_خدمت #شهید_رئیسی
📜 @sheraneh_eitaa