شب که سازد غمِ آغوشِ تو بیتاب مرا
گر بُوَد فرش ز مخمل، نَبَرد خواب مرا
شبتون در پناه حق
#غنی_کشمیری
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
جنونی کو که از قید خرد بیرون کشم پا را
کنم زنجیر پای خویشتن دامان صحرا را
به بزم می پرستان محتسب خوش عزتی دارد
که چون آید به مجلس شیشه خالی می کند جا را
اگر شهرت هوس داری اسیر دام عزلت شو
که در پرواز دارد گوشه گیری نام عنقا را
به بزم می پرستان سرکشی بر طاق نه زاهد
که می ریزند مستان بی محابا خون مینا را
شکست از هر در و دیوار می بارد مگر گردون
به رنگ چهرهٔ ما ریخت رنگ خانهٔ ما را
ندارد ره به گردون روح تا باشد نفس در تن
رسایی نیست در پرواز مرغ رشته در پا را
غنی روز سیاه پیر کنعان را تماشا کن
که روشن کرد نور دیده اش چشم زلیخا را
#شعر #غنی_کشمیری
📜 @sheraneh_eitaa
محمدطاهر غنی آشای معروف به غنی کشمیری (۱۰۳۹؟ - ۱۰۷۹ قمری) شاعر پارسیگوی اهل جامو و کشمیر است. سرودههای او مورد توجه شاعران بزرگ شبه قارهٔ هند مانند علامه اقبال لاهوری، میر تقی میر، سعادت حسن منتو بوده و نقل قول شده است. گفته میشود غالب دهلوی چهل بیت از او را به اردو ترجمه کرده است.
او متعلق به خاندان آشای کشمیر بود و در منطقهٔ راجوری کادال سرینگر زندگی میکرد و از شاگردان سرشناس ملا محسن فانی کشمیری شاعر و نویسندهٔ کشمیری بود. او بیشتر اشعار خود را در زمان سلطنت شاه جهان و اورنگزیب سرود و توسط اورنگزیب به دربار فراخوانده شد و مرثیهای برای شاه درگذشته سرود.
گفته میشود که او گاهی در حین سرودن اشعارش را با آواز میخواند.
او در جوانی درگذشت (در مورد سن او در هنگام وفات اختلاف وجود دارد، بعضی از محققان اعتقاد دارند او در هنگام وفات ۴۱ ساله بوده است). او در سرینگر به خاک سپرده شد.
#غنی_کشمیری #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
اگر میدید با هم اتحاد بلبل و گل را
مصور میکشید از رنگ گل تصویر بلبل را
گر از نا آشنائی چرخ سازد زیر پل غرقم
ازان بهتر که بینم روی یاران سر پل را
خیال نازکم را نیست تاب ناخن دخلی
غنی هرگز نباشد طاقت نشتر رگ گل را
#شعر #غنی_کشمیری
📜 @sheraneh_eitaa
میار ای بخت بهر غرق ما در شور دریا را
پر ماهی مگردان بادبان کشتی ما را
لباس ما سبکاران تعلق بر نمی تابد
بود همچون حباب از بخیه خالی پیرهن ما را
بود از شعلهٔ آواز غلغل بزم می روشن
سرت گردم مکن خاموش ساقی شمع مینا را
دم جان بخش او تا رنگ حیرت ریخت در عالم
ز مهر آیینه در پیش نفس دیدم مسیحا را
اگر لب از سخنگویی فرو بندیم جا دارد
که نبود از نزاکت تاب بستن معنی ما را
نمی باشد مخالف قول و فعل دوستان با هم
غنی تا چند پرسی دستگاه ملک دنیا را
غنی ساغر به کف جمشید پیش می فروش آمد
که شاید در بهای باده گیرد ملک دنیا را
#شعر #غنی_کشمیری
📜 @sheraneh_eitaa
تهی کن ایدل از پروردهٔ خود زود پهلو را
که آخر نافه تا کشتن بود همراه آهو را
نگردد شعر من مشهور تا جان در تنم باشد
که بعد از مرگ آهو نافه بیرون میدهد بو را
ز آسیب صبا آسوده تا صبح ابد باشد
کند شمع از پر پروانه گر تعویذ بازو را
به نرمی جان ز دست سخت گیران میتوان بردن
به زیر تیغ هرگز کس نگیرد خامهٔ مو را
کند در پیش آن پای نگارین سجده ها زلفش
بلی کاری به از آتش پرستی نیست هندو را
فلک در گردش است از بهر خواب بخت ناسازم
بود در جنبش گهواره راحت طفل بدخو را
غنی از سستی طالع شکست افتد ببازارم
پی سودا به کف گیرم اگر سنگ ترازو را
#شعر #غنی_کشمیری
📜 @sheraneh_eitaa