سرم بلندی جولان، دلم فلسطین است
غریب در وطنم، آه... درد من این است
غذای کودک من ترکش است و خمپاره
برای مردم من، مرگ مثل تمرین است
عروس و داماد، اینجا حنا نمیبندند
دلی به داغ عزیزی همیشه خونین است
ولی زمان تولد به گوش ما خواندند
که مرگِ سرخ «بِه» از زندگی ننگین است
هزاربار سرِ از تن جدا شرف دارد
به آن سری که به تن مانده است و پایین است
چه سنگها که زدیم و کسی دری نگشود
دریغ! بعضیها خوابشان چه سنگین است
شهادت است دعامان، به چشم ما موشک
نه پیک مرگ، که انگار مرغ آمین است
بزن که آن چه به پاخاست، آه مظلوم است
بزن که آن چه زدی زخم نیست، تسکین است
بزن که تلختر از قبل میشود کامت
بزن که آخر این شاهنامه شیرین است
گرفتنیست همین آه اگر خداست خدا
لوای ظلم میافتد اگر که دین دین است
#محمدحسین_ملکیان
#شعر
#فلسطین
#غزه
#طوفان_الاقصی
📜 @sheraneh_eitaa
محمدحسین ملکیان ۵ تیر ۱۳۶۴ در اصفهان متولد شد. وی فارغالتحصیل مقطع کارشناسی رشته مکانیک است. از افتخارات وی میتوان به برگزیده شدن در جشنواره بینالمللی شعر فجر اشاره کرد. انتخاب شدن بهعنوان مؤلف برگزیده نیز از دیگر افتخارات او است. ملکیان که او را بیشتر با نام مستعار «فراز» میشناسند، توسط وزارت ورزش و جوانان بهعنوان جوان برتر معرفی شده است. از آثار او میتوان به «توارد شخصی»، «جمع مکسر»، «تفسیر آه» و «نتهای گریهدار» اشاره کرد.
#معرفی_شاعر #محمدحسین_ملکیان
📜 @sheraneh_eitaa
سینه ها با سوختن، ارزنده تر خواهند شد
شمع ها در عمق شب، تابنده تر خواهند شد
امتیاز ماست مُردن! می کُشند و غافلند
دم به دم با مرگِ ما بازنده تر خواهند شد
سنگ اگر هم صحبت آیینه های ما شود
ما زبان هامان از این بُرّنده تر خواهند شد
چون جواب صخره تکراری ست، پرسش های موج
بعد از این از صخره ها کوبنده تر خواهند شد
چشم هایی که پی میراث ما افتاده اند
منتظر باشند! در آینده، تر خواهند شد!
اهل دنیا را خیال مرگ حتی می کُشد
عاشقان با مرگ اما زنده تر خواهند شد
ای شهادت! دست خونین بر سر و رومان بکش!
تحفه ها، تزیین شده، زیبنده تر خواهند شد
رزق اگر باشد شهادت، شام با تهران یکی ست
«بی تفاوت ها» فقط شرمنده تر خواهند شد!
#شعر #حاج_قاسم #محمدحسین_ملکیان
📜 @sheraneh_eitaa
سلام فلسفۀ چشمهای بارانی!
سلام آبروی سجدههای طولانی..
بیا که ما همه چشم از گناه میپوشیم
چرا تو این همه از خلق رو بپوشانی؟
چقدر بر سر بازارها قدم زدهای
که یک معامله سر گیرد از مسلمانی
چقدر موقع قحطی صدا زدیم تو را
و یادی از تو نکردیم در فراوانی
قرار بود بسازیم خانۀ دل را
چه شد که ساخته شد خانههای اعیانی؟
چه عهدها که پس از هر دعای عهد، شکست
چه ندبهها که نشد موجب پشیمانی
اضافه شد به غم تو چقدر سال به سال
و ما چقدر گرفتیم بیتو مهمانی..
چقدر در پی ما گشتهای چراغ به دست
میان همهمۀ کوچۀ چراغانی
نه روضههای محرم تو را تسلا داد
نه شاد کرد تو را جشنهای شعبانی
خودت بیا بنشین و بخوان و اشک بریز
خودت خطیب، خودت مستمع، خودت بانی
بخوان که روضه از آن حنجره شنیدنی است
به لهجۀ عربی، با زبان قرآنی..
بگو چگونه به هنگام آب نوشیدن
همیشه میرسی از تشنگی به حیرانی
فدای سرخی چشم سیاه تو که هنوز
درون گودی مقتل نماز میخوانی..
#محمدحسین_ملکیان #شعر #امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa
تصور کن تو در سنگر، وَ داعش در کمین باشد
تصور کن جهانت شکل یک میدان مین باشد
تصور کن بیفتی دست داعش، تازه در دستت
عقیق سرخ باشد، «یاعلی» نقش نگین باشد
تصور کن که روی بازویت لبیک یا زینب
و نامت نام فرزند امیرالمؤمنین باشد
تصور کن علی باشی و تنها، آنطرف اما
سپاه ناکثین و مارقین و قاسطین باشد...
تصور کن بپرسند از کجایی؟ شیعهای؟ باید
برای هر سؤالی پاسخت در آستین باشد
تصور کن لبانت خشک باشد مثل اربابت
فقط دلواپس طفلت نباشی، فرقش این باشد!
تصور کن نفربرهای دشمن اسب باشند و
ببینی پیکر یاران تو روی زمین باشد
تصور کن کسی که میبرد با خود تو را، شمر است
تصور کن برادر! کربلا شاید همین باشد
چه خواهی کرد؟ مثل من تو هم پاهات میلرزد؟
اگر یک سمت دنیا باشد و یک سمت دین باشد؟
هزاران بار دیدم عکس آخر را، نفهمیدم
چه باعث میشود یک مرد تا این حد متین باشد
گمانم چشم «محسن» رو به قاب تازهای وا شد
گمانم حق در آن تصویر، با «روح الامین» باشد
::
جوابم را ندادی ای برادرجان! چه خواهی کرد؟
تصور کن تو باشی، شمر باشد، دوربین باشد!
#محمدحسین_ملکیان #شعر #شهید_محسن_حججی
📜 @sheraneh_eitaa
فلک امشب نشان دادهست روی دیگر خود را
که پس میگیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را..
فَلَک میریزد امشب بر سر خود، خاک عالم را
مَلَک بر اشک چشمش میکشد بال و پر خود را
یکی «انا الیه راجعون» روی لبش جاریست
یکی با گریه میگیرد سر زانو سر خود را
تمام عمر رو به قبله بود و حال میخواهد
بچرخاند به سمت قبله، حتی بستر خود را
بزرگان گِرد او هستند و میچرخد به آن سمتی
که تنها و به تنهایی ببیند حیدر خود را
علی ماند و پی کاری همه رفتند... پیغمبر،
به دوش این و آن نگذاشت، حتی پیکر خود را
#محمدحسین_ملکیان #شعر #حضرت_محمد
📜 @sheraneh_eitaa
موعود خدا، مرد خطر میخواهد
آری سفر عشق، جگر میخواهد
ای جامعۀ میلیونی عصر ظهور!
او سیصد و سیزده نفر میخواهد!
#شعر #محمدحسین_ملکیان #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa