eitaa logo
شاعرانه
21.8هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
87 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | 📌واقعا چرا خانم ها در مقابل فرزندآوری مقاومت دارند⁉️ تحلیل و بررسی شاعرانه توسط دکتر عابدی😎 ما دو جین فرزند می خواهیم و راهش زایش است غیر از این باید شود تعداد همسر بیشتر😁 شعرخوانی 📜 @sheraneh_eitaa
🤣 طنز همزمانی نوروز و رمضان آیینه ی آیین آجیل، حرام است به هر قوم و عشیره - بر سفره افطار، گناهی ست کبیره! تا کی بکشد دست از این موج تجمل این ملتِ چون کوه که گشتند جزیره ما سفره رنگین که نداریم، فقط هست خرما و کمی عشق به اندازه ی جیره زد چنبره بر گردنمان، مار تورم دنیا پس از آن در نظر ماست چه تیره با غول گرانی نتوان گفت به جز چشم ایران همه آیینه و او بر همه خیره آمد رمضان در قم و گرما به دلم داد انگار به کرمان ببری شیره و زیره باطل شود آیا اگر از دور بیاید!؟ لب های ناپلئون روی لب های دزیره دلتنگ شده شوهر و... ماه رمضان است باید بزند بوسه به لبخند منیره - اما چه کند چاره و... تدبیر چه باشد!؟ وقتیکه مسلمانی و مأمور به سیره دیروز میان صف نان، پیرزنی چاق از دور صدا زد: «عموجون، نونه خمیره» با روزه شود آب و شود آب و شود آب هر قدر که چربی شده در سال، ذخیره تا باد نبرده ست مرا، همسر خوبم - باید بزند بر منِ لاغر شده، گیره پروانگیِ دل، ثمر رنج درون است باشد رمضان پیله و ما کِرم شفیره 📜 @sheraneh_eitaa
برای ام المومنین حضرت خدیجه (س) 🤔 علم بهتر است یا ثروت!؟ ................. علم بهتر است یا ثروت!؟ وقتی علم به ثروتی چون محمد داشته باشی ثروت را به پای این علم خواهی ریخت کاری که خدیجه کرد! محمد، ثروتی به نام آگاهی داشت و خدیجه، ثروتی برای گسترش این آگاهی! بودن یا نبودن، مسئله این است! نه تنها بودن و نبودن مسئله است بلکه کی بودن و نبودن هم مسئله است خدیجه، بود! و زمانی بود که کسی نبود! پررنگ هم بود! اگر محمد کوه بود خدیجه، خورشیدی بود که از پس آن بیرون آمد و به جاهلیت تابید اگر محمد دریا بود خدیجه، ساحل امن بود و زنان آینده و آینده زنان را نجات داد دخترانی که اگر زنده به گور می شدند هیچگاه زن بودن و مادرانگی را حس نمی کردند اگر جهان، بیابان برهوت بود محمد و خدیجه، واحه ای امیدبخش بودند برای آنها که یک عمر سراب می نوشیدند و در تمام این مدت، علی آسمان بود و زهرا ماه! علی چاه بود و زهرا آه! اگر فاطمه، فاطمه است خدیجه هم خدیجه است! 📜 @sheraneh_eitaa
🌺🌷 به ساحت حجة بن الحسن (عج) می آید ............... اشارت کن بهار از راه می آید شکوه سبزه زار از راه می آید اگر صیاد خوبی باشی ای چشمم سر موقع، شکار از راه می آید جهان می ایستد تا بنگرد او را همینکه آن سوار از راه می آید بگویید ای مسلمانانِ چشمانش قرار بی قرار از راه می آید طواف عاشقان با او چه دلچسب است و دورِ افتخار از راه می آید به خورشیدِ نگاهش می خورم سوگند غروب انتظار از راه می آید 📜 @sheraneh_eitaa
بهار افتاد زیر پای پاییز؛ این خبر سبز است! درختان یخ زدند از ترس، دستانِ تبر سبز است! بیا ای نوبهار، ای ریشه دار، ای لاله زار، ای یار که با چشمان تو، دنیای ما از هر نظر، سبز است به دست خویش این خانه، صفا را در حیاطش کاشت به لطف آفتاب و سایه، حالا تا کمر سبز است جهان را می گذارم با خودش تنها...! که این شب ها دلِ سجاده و دست قنوتم تا سحر سبز است زمین، در انتظار سیصد و چندین نفر سبز است زمان، در انتظار سیصد و چندین نفر سبز است بیا ای ریشه ی هستی، بیا ای فصلِ سرمستی که با لبخند تو دنیای ما یک باغ سرسبز است 📜 @sheraneh_eitaa
بخشی از یک قصیده👇🏻 💥🔥💥🔥💥🔥💥🔥💥🔥💥🔥 💣🪦🧨🚀💣🪦🧨🚀💣🪦🧨🚀 ای یهودی های افراطی کجا هستید!؟ موش ها...! رفتید در سوراخ و مخفیگاه!؟ انگلستان است وقتی که پدرخوانده می شود فرزند او از بیخ و بن، گمراه گربه ی ایران شده شیری تنومند و... پوزه ات را می کِشد بر خاک، ای روباه دست از دیوانگی بردار اسرائیل می شوی لِه زیر پای قدس و حزب الله! تا سقوطت آنچنان چیزی نمانده ست و صاحب ما می رسد با ذوالفقار از راه می رسد با ذوالفقار و با تو خواهد کرد آنچه که با هند، روزی کرد نادرشاه 📜 @sheraneh_eitaa
درددل پیرمردی ساده و شوخ طبع با امام رضا (ع) شاه خراسون ........................ کجاست شاه خراسون!؟ خلوص های قدیم ضریح و آن همه حس، پشتِ بوس های قدیم؟! سفر به شوق زیارت، به برکت صلوات کجاست حال خوش مینی بوس های قدیم؟! نه ماه عسل، که به نام تو بود یا «ضامن» شروعِ زندگیِ نوعروس های قدیم دروغ، خاصیت کاسبانِ امروز است چه شد صداقتِ بازار روس های قدیم شبیه ترکیه، مشهد ولنگ و واز شده دلم هواییِ طوس است، طوس های قدیم نگفته حاجتِ هر زائری روا می شد چه بود در پسِ «شمس الشموس» های قدیم!؟ نماز صبح من امروز هم قضا شد آه خروس هم به خدا آن خروس های قدیم 📜 @sheraneh_eitaa
ما که هستیم؟! سرابِ عطشی رو به زوال تو که هستی؟! خبر آبیِ دریای زلال تا که خورشیدِ ازل بر گِل آدم تابید او حقیقت شد و ما سایه ای از خواب و خیال سر من داغ شده از عرقِ شرم جواد باشد این باده به اهل کرم و جود، حلال تا ببینم نفسی... نفْسِ خدا را در ماه چشم های تو جلو آمد و شد صبح وصال تا که سائل... برسد! تاک وجودت خم شد دست های تو پلی زد به بلندای کمال هر کجا صحبتی از نور و تجلی می رفت از تو آورد سَبیکه به شبِ شهر، مثال ۱ چون عمویش علی اصغر، تب باران دارد کارِ صد سرو و صنوبر کند این تازه نهال باده می ریخت از انگور امامت در جان و جهان مست شد از جرعه ی او، هفده سال بدعت معتزله، بیعت با شیطان بود ۲ آن جماعت که به دل داشت سر جنگ و جدال عصمت از روی تو بارید به هر دعوتِ کور معتصم بود در آیینه ی چشمان تو لال ۳ عالِم دهر، ابوجعفرِ فاضل اینجاست ۴ مرد اگر هست بیارید به میدان سوال لرزه انداخت به اندیشه مأمونِ دروغ «قالَ صادق» که می آورد به لب، طبق روال تیغ بُرّانِ ولایت به دهان می‌چرخاند به مسلمانِ ریاکار نمی داد مجال تا علی گفت و ولی گفت و جلی گفت و بلی همگان، مات جلال و... همگان، محو جمال! از ولی گفت و غدیر و شب معراج و رسول دین بی مِهر علی!؟ وای... مُحال است مُحال! امّ فضل از پس نیلوفر مرداب آمد ۵ تا به تدریج کند غرق... تو را، غرق ملال! باخبر بودی و حرفی نزدی، این یعنی صید دل کردی و آخر نشدی صید، غزال! با توام، با تو که یک عمر حسینی بودی با تو که نوحه شدی... شد شب و روزت گودال رفتی و شاعر چشمت لب دفتر را دوخت تا غمت را ننویسد، نشود بال... وبال این اشارت ز امام دو جهان ما را بس ۶ او که فرمود: شمارا به خدا... بیت المال! سر به تقدیرِ رضا داد و اجل شد انگور تا در آغوشِ گلستان رضا، رفت از حال ........................................................... ۱. سبیکه؛ یک. نام مادر امام جواد (ع) دو. زر و سیم گداخته خاموشی چراغ هنگام فارغ شدن سبیکه (خیزران) و روشنی اتاق بعد از تولد حضرت (به نقل از حکیمه؛ خواهر امام رضا (ع) در کتاب مناقب ابن شهرآشوب) ۲. معتزله: از جریان‌های اصلی کلامی در میان اهل سنت است. عقل و خرد را به تنهایی برای پیروی از اسلام راستین کافی می‌دانستند؛ و گاهی نظرات فلاسفه را با دین مخلوط می‌ساختند. بعدها اشاعره برخاستند و جانشین اهل حدیث شدند. اشاعره را می‌توان جمع میان معتزله و اهل حدیث دانست ولی آن‌ها نیز عقاید معتزله را مردود می‌دانستند ۳. معتصم؛ خلیفه عباسی همزمان امام ۴. ابوجعفر؛ کنیه امام جواد (ع) عالم و فاضل؛ دو مورد از القاب ایشان ۵. امّ فضل؛ همسر امام جواد (ع) ۶. بیتی از حافظ شیرازی بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس 📜 @sheraneh_eitaa
زبور آل محمد¹، چکامه ای سبز است غدیر چشمانت، سالنامه ای سبز است تو شاهزاده ی ایرانی و پر از غیرت قنوتِ روشن تو شاهنامه ای سبز است و روضه ی عطش تو اقامه ای سرخ است و روضه ی عطش تو ² اقامه ای سبز است نگاه کن به مسیری که بعد عاشوراست نگاه کن که مسیرت، ادامه ای سبز است بلند بالایی می رسد که مثل شماست نشانِ دیدنی او، عِمامه ای سبز است چه یوسفی که تماشای چهره اش، نور است چه یوسفی که معطر به جامه ای سبز است ................................................. ۱. زبور آل محمد نام دیگر صحیفه سجادیه می باشد که دربرگیرنده برخی از دعاهای امام زین العابدین (ع) است. ۲. عطش اول: عطش روز عاشورا عطش دوم: عطش حاصل از زهر 📜 @sheraneh_eitaa
آقای محمد عابدی زاده‌ی قم است که در بهمن سال ۱۳۶۵ متولد شد. اولین شعرش را در 15 سالگی و روی ترانه‌ی افغانستانیِ معروف آن زمان ها «سرزمین من، دردمند بی دوایی» اثر «داود سرخوش» سر زنگ ریاضی سرود؛ آن هم در یک مدرسه نمونه دولتی که سطح دانش و مطالعه در آن، در بالاترین حد بود. آنقدر این ملودی و نوشتن برای او جذاب بود که او را بطور جدی دست به قلم کرد و همه او را در خلوت یا در حین کار با یک مداد و کاغذ می‌دیدند. اوایل، یک شعر را چندین بار پاک می‌کرد و می‌نوشت؛ بعدها جرأت کرد و خودکار به دست گرفت اما این بار به جای کلمات، کاغذ را مچاله می کرد و کل شعر را دور می انداخت. آنقدر بر این کار ممارست کرد تا توانست به استحکام ادبی برسد و در دانشگاه دولتی قم، در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی تحصیل کند. او خاطرنشان می‌کند گاهی نوع آموزش و رفتار یک شخص، آنقدر اثرگذار است که می‌تواند مسیر فردی را تغییر دهد یا او را در انتخاب خود مصمم‌تر کند؛ آقای اسماعیل آقاجانی یکی از آموزگاران تأثیرگذار در دوره‌ی پیش دانشگاهی بود که با نحوه‌ی آموزش متفاوت به ویژه در موضوع عروض و قافیه، لذت ادبیات را برای او دوچندان کرد به‌طوریکه مدتی را به عنوان فروشنده در بوتیک بچگانه‌ای که ایشان داشت؛ مشغول به فعالیت می‌شود تا بتواند دانش و تجربه‌ی بیشتری از او بیاموزد. در این سال‌ها، نباید از تأثیر جلسات مذهبی و هیأت در شاعرانگی او غافل شد چرا که او نه تنها در دستگاه حضرت اباعبدالله علیه‌السلام مستمعی حرفه‌ای بود بلکه در کنار سرودنِ شعرهای نیمه‌حرفه‌ای به مداحی نیز می‌پرداخت؛ همین موضوع باعث شده بود او از سطح مطالعاتی بالایی برخوردار باشد چنانکه در خاطراتش می‌گوید: "روزهایی بود که پول‌های تو جیبی و انعام‌های کاری‌ام را که با سختی به دست می‌آوردم که معمولاً باید خرج تفریح و لذت می‌شد؛ اما صرف خرید کتاب می‌کردم؛ اگرچه گاهی برای مدیریت بهتر هزینه‌ها، ساعت‌ها در طول روز و به‌طور متوالی در کتابخانه‌ی تخصصی ادبیات و کتابخانه‌ی برخی آیات عظام در قم مشغول یادگیری بودم." او همچنین می‌گوید: "چندین بار در حین اثاث‌کشی، پدر و مادرش از او گله کردند که چرا این‌قدر کتاب می‌خرد و او نیز در جواب‌شان می‌گفته: عزیزانم خوبه که با پول هایم سیگار بخرم و دود کنم...!؟" او شب‌هایی را به خاطر دارد که تا سحرگاه مشغول مطالعه و نوشتن بود و نزدیک به ظهر در حالی از خواب بیدار می‌شد که خودکار در دستش بود و دفترش پایین تخت افتاده بود؛ ارتباط او با دفتر شعرش درست مثل ارتباطی است که این‌روزها مردم با تلفن همراهشان دارند؛ او هنوز دفترهای شعری‌اش را پس از 20 سال دارد؛ اما تنها حسرتش این است که چرا برای اشعارش تاریخ و ساعت دقیق و دلیل و حس و حال شاعرانگیِ آن زمان را ننوشته است. در دانشگاه با تاریخ ادبیات و صنایع ادبی به‌طور تخصصی آشنا شد و جدی‌تر به نوشتن پرداخت اما به گفته‌ی خود او گام دوم شاعری برای او از زمانی آغاز شد که با انجمن شعر استان قم آشنا شد و در جلسات نقد، حضور مؤثر و مداوم داشت. در این میان اساتیدی چون استاد محمدعلی مجاهدی (پدر شعر آیینی)، سید مهدی حسینی و دکتر یحیی کاردگر و از قدما شاعرانی چون حافظ، سعدی، مولوی، خیام، صائب و از معاصران شاعرانی چون حسین منزوی، قیصر امین‌پور، سلمان هراتی، محمدعلی بهمنی، فاضل نظری، غلامرضا طریقی، محمدسعید میرزایی، مهدی فرجی، علیرضا بدیع، شهرام میرزایی، سید مهدی موسوی، حامد ابراهیم‌پور و همچنین عزیزانی چون سید حمیدرضا برقعی، سید محمدجواد شرافت، امیر اکبرزاده، مهدی جوکار، امیرحسین هدایتی، صدرالدین انصاریان، علی شهیب زادگان، سید احمد میرقیصری، میثم داودی و... به‌طور مستقیم و غیرمستقیم در رشد و تعالی وی نیز اثرگذار بودند. او آثار متعددی در حوزه‌ی شعر عاشقانه و اجتماعیِ کلاسیک و نو، هایکو و نیز شعر آیینی دارد و در حال تدوین و تألیف چندین مجموعه شعری با موضوعات مختلف است. 📜 @sheraneh_eitaa
🖤😭 تقدیم به پدربزرگم جوشی بود درحالیکه چای آتشی می‌نوشید بهشتی شد مادربزرگم اهل ولایت بود از باغچه خانه‌اش با چادری خاکی، آسمانی شد پدرم سیب بود سر چهارراه، با ماشینی سبز که از چراغ زرد عبور کرد تصادف کرد و با رویی قرمز به دیدار خدا رفت مادرم راضیه، کربلایی بود سر سجاده‌ی آسمانی‌اش سر به تربت گذاشت و دیگر از قتلگاه سجاده بیرون نیامد اما این روزها اخبار غزه را که می‌شنوم می‌بینم سه نسل، به یکباره و یک شکل، روح می‌شوند روح‌هایی تشنه و گرسنه که افطارشان را با موشک باز می‌کنند و چشمشان را برای همیشه به روی دنیا می‌بندند! اما من... من سیب‌زمینی‌ام که در این محّرم طوری برنامه می‌چینم که به دو هیئت برسم تا مگر با خوردن دو پُرس غذای تبرّکی بدنم را بیمه ابوالفضل کنم! 📜 @sheraneh_eitaa