eitaa logo
شاعرانه
21.7هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
87 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج ملا احمد بن محمد مهدی فاضل نراقی متخلص به صفایی (زادهٔ ۱۴ جمادی‌الثانی سال ۱۱۸۵ یا ۱۱۸۶ ه‍.ق – درگذشته ۱۲۴۵ قمری) دانشمند و مجتهد شیعه، نویسنده و شاعر دورهٔ قاجار بود. 📜 @sheraneh_eitaa
دوش می رفت به صد ناز جوانی به رهی زلف پرتاب به رخ، خنده مستانه به لب من عصا بر کف و قد خم شده و موی سفید می دویدم به دو صد لابه و عجزش ز عقب چون مرا دید چنین گفت صفایی چه تو راست که به دنبال من آیی به چنین رنج و تعب تو بدین هیئت اگر عشق نبازی چه شود با چنین حال دگر وصل جوانان مطلب 📜 @sheraneh_eitaa
ای خدا خواهم برون از هر دو عالم عالمی تا ز رنج جسم و جان آنجا بیاسایم دمی این خمار کهنه ی ما را کجا باشد علاج از سبو تا خم دریغا گر ز می بودی یمی زخم دل را مرهمی جستم طبیبی دید و گفت زخم شست قاتلی هست این ندارد مرهمی آدمی زادی که می گویند اگر این مردمند ای خوشا جایی که در آنجا نباشد آدمی 📜 @sheraneh_eitaa
عاشق ار بر رخ معشوق نگاهی بکند نه چنان است گمانم که گناهی بکند ما به عاشق نه همین رخصت دیدار دهیم بوسه را نیز دهیم اذن که گاهی بکند آنکه آرایش این باغ ازو بود اکنون نگذارند که از دور نگاهی بکند دیدن چهره ی معشوق ثواب است خصوص که دمی در دل بیرحم تو راهی بکند آنچه با این دل ویرانه غم عشق تو کرد کافرم گر به دهی هیچ سپاهی بکند دوش دیدم که درآمد ز درم یار به خواب اثر این خواب به بیداری الهی بکند باکم از قتل صفایی به ستم نیست ولیک ترسم از دست تو یک نیم شب آهی بکند 📜 @sheraneh_eitaa
ای کوکب امید شبی کاش برآیی ای شام الم کاش که روزی به سرآیی گفتی که شب مرگ بیایم به بر تو امشب شب مرگ است گر امروز بیایی چون گوش به فریاد من آن ماه ندارد ای آه چرا بیهده از سینه برآیی آتش فکنی یکسره در خرمن هستی روزی ز پس پرده اگر رخ بنمایی پر عنبرسارا کنی این حقه ی گردون گر یک گره از طره ی مشکین بگشایی بگرفته دل ما بر ما خوی بد ما ای کاش به یک عشوه دل ما بربایی جستم دل خود را و نشان پیش تو دادند اما چه ثمر چونکه ندانم تو کجایی عکس رخ او را به نظر گیر «صفایی» تا زنگ غم از آینه ی دل بزدایی 📜 @sheraneh_eitaa
یا رب ز بخت ماست که شد ناله بی اثر یا هرگز آه و ناله و زاری اثر نداشت زان بی نشان ز هر که نشان جستم ای عجب دیدم چو من ز هیچ نشانی خبر نداشت گفتم علاج غم به دعای سحر کنم غافل از اینکه تیره شب ما سحر نداشت دردا که دوش طاعت سی سال خویش را دادم به می فروش به یک جرعه برنداشت دنیا و آخرت همه دادم به عشق و بس شادم که این معامله یک جو ضرر نداشت گر ترک عشق کرد صفایی عجب مدار بیچاره تاب محنت از این بیشتر نداشت 📜 @sheraneh_eitaa
ای خدا من رهروی ام ناتوان بیکسی وامانده ای از کاروان نی مرا زاد و نه مرکب نی رفیق چون بپیمایم خدایا این طریق نی ره برگشتن و نی راه زیست روی رفتن هم نه یا رب چاره چیست اول منزل به گل افتاده بار دزدهای رهزنم گشته دوچار مانده ام من ای سواران همتی بر من پیر ای جوانان رحمتی از کرم ای ره به منزل بردگان رحمتی بر این بیابان مردگان ای امیر کاروان آخر ببین مرکبم لنگیده بارم بر زمین شیئی لله ای امیر کاروان پای من لنگست و بار من گران شیئی لله ای سبکباران مدد بار من سنگین و ره پر دزد و دد اند کی ای همرهان آهسته تر گاهگاهی بر فغانم یک نظر گاهگاهی یک نگاهی بر فقا از ترحم سوی این پیر دوتا کز عقب آمد پیاده پای لنگ بار سنگینش به دوش و پای لنگ الغیاث ای اهل همت الغیاث ای نگهبانان امت الغیاث الغیاث ای خضر ره گم کردگان الغیاث ای تو نگهبان جهان ای خلیفه حق و ای سلطان دین دیده بگشا سوی گمراهان ببین چند باشد آفتابت در حجاب پرده بردار از رخ چون آفتاب صحن این ظلمت سرا را نور بخش سوگواران جهان را سور بخش تیره خاکش رشک آذرپوش کن پر ز آذریون و آذرپوش کن بر خر خود بر نشان دجال را عزل کن از عالم این عمال را ظلم و ظلمت را ز عالم پاک کن سینه ی سفیانیان را چاک کن الغرض آن خر بصحرا اوفتاد دیده ی حسرت بهر سو می گشاد 📜 @sheraneh_eitaa
در سر افتاده ست شوق باده ام چون کنم در دام زهد افتاده ام ساده لوحم همگنان دانند و من در پی مه طلعتان ساده ام هوش خواهد از من و من عقل و هوش در خراباتی گرو بنهاده ام از محبت می کنندم منع و من خود ز مادر با محبت زاده ام فاش کردی ای صفایی سرّ من شرم کن از مصحف و سجّاده ام 📜 @sheraneh_eitaa
گفتم ز دعای من شبخیز حذر کن گفتا برو اظهار ورع جای دگر کن گفتم که قدم در ره عشق تو نهم گفت بگذار ولیکن قدم خویش ز سر کن گفتم نظری بر رخ زیبای تو خواهم گفتا برو از هر دو جهان قطع نظر کن گفتم که دلم، گفت سراغ ره ما گیر گفتم که سرم، گفت به فتراک نظر کن گفتم چکنم ره به سر کوی تو یابم گفتا که برو خانه خود زیر و زبر کن گفتم که ز غم ناله کنم گفت بپرهیز گفتم ز ستم شکوه کنم گفت حذر کن گفتم که «صفایی» هوس وصل تو دارد گفتا ز سر خود هوس خام به در کن 📜 @sheraneh_eitaa