eitaa logo
شاعرانه
21.7هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
87 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍂 خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزان است گویی به مثل پیرهن رنگ رزان است دهقان به تعجب سر انگشت گزان است کاندر چمن و باغ نه گل ماند و نه گلنار دهقان به سحرگاهان کز خانه بیاید نه هیچ بیارامد و نه هیچ بپاید نزدیک رز آید در رز را بگشاید تا دختر رز را چه به کارست و چه شاید یک دختر دوشیزه بدو رخ ننماید الا همه آبستن و الا همه بیمار دهقان چو درآید و فراوان نگردشان تیغی بکشد تیز و گلو باز بردشان وانگه به تبنگوی کش اندر سپردشان ورزانکه نگنجند بدو درفشردشان بر پشت نهدشان و سوی خانه بردشان وز پشت فرو گیرد و برهم نهد انبار آنگه به یکی چرخشت اندر فکندشان بر پشت لگد بیست هزاران بزندشان رگها ببردشان ستخوانها شکندشان پشت و سر و پهلوی به هم درشکندشان از بند شبانروزی بیرون نهلدشان تا خون برود از تنشان پاک به یکبار آنگاه بیارد رگشان و ستخوانشان جایی فکند دور و نگردد نگرانشان خونشان همه بردارد و بردارد جانشان وندر فکند باز به زندان گرانشان سه ماه شمرده نبرد نام و نشانشان داند که بدان خون نبود مرد گرفتار یک روز سبک خیزد شاد و خوش و خندان پیش آید و بردارد مهر از در زندان چون در نگرد باز به زندانی و زندان صد شمع و چراغ اوفتدش بر لب و دندان گل بیند چندان و سمن بیند چندان چندانکه به گلزار ندیده است و سمن زار 📜 @sheraneh_eitaa
manoochehri.gif
حجم: 6K
ابوالنجم احمد بن قوص بن احمد دامغانی شاعر نیمهٔ اول قرن پنجم هجری قمری است. وی پس از تحصیل علوم و فضایل به خدمت امیر منوچهر فلک المعالی پسر شمس المعالی امیرقابوس وشمگیر والی گرگان رسید و به همین جهت تخلص منوچهری را اختیار کرد. وی بر ادب عربی و اشعار شاعران عرب و بر احوال و آثار شاعران پارسی احاطه داشت و نیز بر علوم دینی واقف بود و در دربار سلطان محمود غزنوی منزلتی والا داشت. وی ظاهراً مبتکر مسمط است. دیوان او مکرر به طبع رسیده و قریب به سه هزار بیت دارد. وفات او به سال ۴۳۲ هجری قمری اتفاق افتاده است و گویا در جوانی وفات یافته است. 📜 @sheraneh_eitaa
شاد باشید که جشن مهرگان آمد بانگ و آوای درای کاروان آمد کاروان مهرگان از خزران آمد یا ز اقصای بلاد چینستان آمد نه ازین آمد، بالله نه از آن آمد که ز فردوس برین وز آسمان آمد مهرگان آمد، در باز گشائیدش اندرآرید و تواضع بنمائیدش از غبار راه ایدر بزدائیدش بنشانید و به لب خرد بخائیدش خوب دارید و فراوان بستائیدش هر زمان خدمت لختی بفزائیدش خوب داریدش کز راه دراز آمد با دو صد کشی و با خوشی و ناز آمد سفری کردش و چون وعده فراز آمد با قدح رطل و قنینه به نماز آمد زان خجسته سفر این جشن چو باز آمد سخت خوب آمد و بسیار بساز آمد نگرید آبی وان رنگ رخ آبی گشته از گردش این چنبر دولابی رخ او چون رخ آن زاهد محرابی بر رخش بر، اثر سبلت سقلابی یا چنان زرد یکی جامعهٔ عتابی پر ز برخاسته زو، چون سر مرغابی وان ترنج ایدر چون دیبهٔ دیناری که بمالی و بمالند و بنگذاری زو به مقراض ارش نیمه دو برداری کیسه‌ای دوزی و درزش نپدید آری وانگه آن کیسه ز کافور بینباری در کشی سرش به ابریشم زنگاری نار مانند یکی سفر گک دیبا آستر دیبه زرد، ابرهٔ آن حمرا سفره پر مرجان، تو بر تو و تا بر تا دل هر مرجان چو لؤلؤکی لالا 📜 @sheraneh_eitaa
هر کار که هست جز به کام تو مباد هر خصم که هست جز به دام تو مباد هر سکه که هست جز به نام تو مباد هر خطبه که هست جز به بام تو مباد 📜 @sheraneh_eitaa
تاریک شد از مهر دل افروزم، روز شد تیره شب، از آه جگر سوزم روز شد روشنی از روز و سیاهی ز شبم اکنون نه شبم شبست و نه روزم روز 📜 @sheraneh_eitaa
در بندم از آن دو زلف بند اندر بند نالانم از آن عقیق قند اندر قند ای وعدهٔ فردای تو پیچ اندر پیچ آخر غم هجران تو چند اندر چند 📜 @sheraneh_eitaa
دولت همه ساله بی‌جلال تو مباد همت همه ساله بی‌جمال تو مباد هر بنده که هست بی‌کمال تو مباد خورشید جهان تویی، زوال تو مباد 📜 @sheraneh_eitaa
مسعود جهان‌دار چو مسعود ملک بنشست به حق به جای محمود ملک از ملک جز این نبود مقصود ملک کز ملک به تربیت رسد جود ملک 📜 @sheraneh_eitaa