🔰 با اجازه شیخ اجل سعدی شیرازی
یک شهرنشین ساده هستم
بی ناز و قر و افاده هستم
در امر تلاش و کسب روزی
دارای کمی اراده هستم
در حد توان و فرصت و حال
در خدمت خانواده هستم
البته فقط درون اشعار
دنبال شراب و باده هستم
نه کشتهی حزب پایداری
نه عاشق تاجزاده هستم
در فن شریف حقهبازی
وز حیث کلک پیاده هستم
اکنون که حدود بیست روز است
در صحن امامزاده هستم
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
دانی که چرا کشیده کارم
اینجا که چنین غمین و زارم؟
بشنو که دهم برای تو شرح
از موشکلات! بیشمارم
یک واحد شصت و هشت متری
در حومهی شهر یزد دارم
وقتی که به صد وام و پسانداز
با خرج النگوی نگارم
ساکن شدم، از سرور خواندم
آواز به همراه سهتارم:
من صاحبِ خانهام لذا هست
بر وفق مراد روزگارم
اما چو ز هفتصد جهت داد
همسایهی محترم فشارم
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
در واحد چپ برو بیا بود
واحد که نه کاروانسرا بود
هی گله به گله میهمان از
هر سمت روان به سوی ما بود
در راهرو بود کوهی از کفش
در گوش فقط سر و صدا بود
فرزند سعید جیغ میزد
فریاد شکوفه بر هوا بود
هوشنگ در اوج داد و فریاد
دنبال خرید اپتیما بود
جاری منیره آنطرفتر
در حال گلایه از ندا بود
گفتم که کنم در این شلوغی
کاری که به موقع و به جا بود
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
بودم شب جمعه غرق در خواب
گویی که شدهست بمب پرتاب
از واحد روبهرو نه، بالا
همراه صدای شرشر آب
مردی زدهبود زیر آواز
انگار که خورده بود تیزاب
با پا به زمین گرم میکوفت
لابد به هوای ووفر و ساب
با انکر الاصوات عجیبی
میخواند مدام شعر سهراب
میرفت به اوج با صدای
شهرام، معین، مجید اخشاب
خواب از سر من پرید و گفتم
حالا که ندارم اصلا اعصاب
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
در ساختمان ما ببینی
زین گونه امور یک دو جینی
همسایهی سمت راست دارد
در واحد خود چهار نینی
البته نه اینکه آدمیزاد
بلکه سگی از نژاد چینی
همسایهی آنطرف بریزد
بر روی زمین مخاط بینی
همسایهی روبرو مداوم
دارد حرکات اینچنینی
با جامعهی اناث گاهی
دارد مهمانی غیردینی
القصه که اوضاع وخیم است
گفتیم به نالهی حزینی:
تا گسترش عمیق و فهم
فرهنگ آپارتماننشینی
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
#شیخ_غیرمفید #مهدی_پرنیان #شعر #شعر_طنز
📜 @sheraneh_eitaa
هست در فرهنگ ما معنای افزون، بیشتر
«لنترانی» دارد از «لنیفعلوا» نون بیشتر
بیت قبلی معنی بیهودهای دارد ولی
بیتهای بعد از این دارند مضمون بیشتر
گفت موسی با خدا دربارهی تبلیغ دین
من سخنرانم ولی داداش هارون بیشتر
چون برادرهای یوسف پیش بابا آمدند
گریه میکردند وحشتناک، شمعون بیشتر
گر چه میترسم من از آیات «مدّثّر» ولی
ترسم از آیات 4 و 5 «ماعون» بیشتر
هر چه که بابای لیلی شرط را افزون کند
در میآید لاجرم بابای مجنون بیشتر
ماه من با ماه گردون فرق دارد فی المثل
ماه من خرجش بود از ماه گردون بیشتر
گفت جاری کتایون پیش خواهر شوهرش
من بدم میآید از تو، از کتایون بیشتر
در سیاست میشناسم آدمی بس کاردان
ثروت او هست از اموال قارون بیشتر
قدّ ششصد تا تریلی ادعا دارد ولی
نیست کارایی او از نصف فرقون بیشتر
هدیهی شاسی بلندش را که لو دادند گفت
ما ز یاران چشم یاری داشتیمون! بیشتر
هر زمان یاد براندازان گوگولی کنم
میکنم یاد از جناب «کیم جونگ اون» بیشتر
ای که پرسیدی ز من آخوندها کی میروند
هر زمان کف کرد باد از آب و صابون بیشتر
«دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش»:
کرد ابراهیم ما را له، فریدون بیشتر
«دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما»
گفت پاشیده شده اینجا بسی دون بیشتر
موقع اهدای خون این جمله را تکرار کن
آن که دارد درد مردم میدهد خون بیشتر
#مهدی_پرنیان #شعر #شعر_طنز #شیخ_غیرمفید
📜 @sheraneh_eitaa